سفر پر ماجرا 49.mp3
8.85M
#سفر_پرماجرا ۴۹
✍با خُــدا که رفیق باشی؛
قبل از لحظه ی تولـدت به بـرزخ،
مژده ها و بشارت هایی از سوی خدا،
آرومِ آرومت میکُنه!
🌺اونقدر که؛
این سفر رو با اشتیاق، آغاز خواهی کرد
┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
1_1989567025.mp3
3.59M
#این_که_گناه_نیست 68
💢تو خیلی بزرگی؛ کوچیک زندگی نکن.
تو میتونی اونقدر بزرگ بشی؛
که روحت برای همه آدما جا داشته باشه.
نذار اشتباهِ خویشانت،ازشون دورِت کنه!
مهربانی شرط اول بزرگیه
┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
⚫️⚫️🕊⚫️⚫️🕊 ﷽ #معرفی_یاران_امام_حسین(علیه السلام)📜 #یار_چهل_
⚫️⚫️🕊⚫️⚫️🕊
﷽
#معرفی_یاران_امام_حسین(علیه السلام)📜
#یار_چهل_و_هشتم 🌹
و
#یار_چهل_و_نهم🌹
و
#یار_پنجاهم 🌹
💛 #حباب_بن_عامر💛
✨حبّاب بن عامر (حارث) بن کعب بن تیم اللات بن ثعلبه تیمی از شهدای کربلا.
🍃او از شیعیان کوفه بود که با مسلم بن عقیل بیعت کرد و پس از آنکه کوفیان، مسلم را تنها گذاشتند، به گفته برخی منابع در میان قوم خود پنهان شد و پس از آنکه از حرکت امام حسین(علیه السلام) به سمت کوفه با خبر شد، پنهانی از کوفه خارج شد و به کاروان امام پیوست. او در روز عاشورا به شهادت رسید. برخی شهادت او را در حمله نخست لشکر عمر بن سعد دانستهاند.🏴
📗 الحسینی الحائری الشیرازی، زمزم هدایت، ذخیرة الدارین، ص۴۷۳؛ سماوی، دانشگاه شهید محلاتی، قم،ابصار العین، ص۱۹۵
📕إبصار العین فی أنصار الحسین، سماوی، دانشگاه شهید محلاتی، قم، اول، ۱۴۱۹ق.
📒ذخیرة الدارین فیما یتعلق بمصائب الحسین علیهالسلام و اصحابه، السید عبد المجید الحسینی الحائری الشیرازی، زمزم هدایت، قم.
💚جبله بن علی شیبانی💚
💠«جبله بن علی شیبانی» از مردان شجاع و دلاور کوفه بود که در کوفه با مسلم بن عقیل قیام کرد و سپس به سوی حسین علیه السلام شتافت. او در کربلا در اولین حملهی سپاه کوفه به شـهادت 🥀رسید.
📙ابصار العین، ص 124.
❤️جناده بن کعب بن حرث انصار❤️
💠«جناده بن کعب بن حرث انصاری» از جمله کسانی بود که از مکه کاروان امام حسین علیه السلام را همراهی کرد و با خانواده اش به کربلا رفت و در روز عاشورا در اولین حمله سپاه دشمن به شهادت🥀 رسید.
📓ابصار العین، ص 94.
🥀الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🥀
┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وهجدهم 🔻 #موسی_در_مبارزه_با_فرعون 🔷هنگامی که موسی به سوی #مصر می
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_ونوزدهم
🔻 #ساختن_کاخی_عظیم
🔹چون #فرعون موقعیت خویش را متزلزل دید😥،
👈🏻 از هامان خواست تا #کاخی_عظیم برای او بسازد.
🧔🏻 هامان #50_هزار بنّا و کارگر را برای این کار اجیر کرد.
کار ساخت کاخ #هفت_سال طول کشید.
🔸هنگامی که کاخ آماده شد.✔️ خداوند به #جبرئیل فرمان داد تا بالهای خود را بر #پیکر_کاخ_عظیم بکوبد🤛🏻.
↩️ و چون جبرئیل چنین کرد کاخ از هم پاشید🏚 و #سه_قطعه_گردید.
☝️🏻 #اولین کسی که از #آجر برای احداث ساختمان🏢 استفاده کرد #فرعون بود. ☑️
⬅️پس از این اتفاق فرعون، #موسی_را_عامل_این_جریان_دانست و دستور📜 #تعقیب او را داد.
✨«و به موسی #وحی_کردیم_که بندگان را #شبانه 🌌حرکت ده، #زیرا☝️🏻 شما #مورد_تعقیب قرار خواهید گرفت. پس فرعون مأموران خود را به شهرها 🏘فرستاد و گفت اینها عدهای ناچیزند و ☝️🏻راستی آنها ما را بر سر #خشم 😠آوردهاند. ولی ما همگی به حال #آماده_باش در آمدهایم.»
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #خروج_قوم_بنیاسرائیل_از_مصر
🔷موسی #بنی_اسرائیل را شبانه 🌌از مصر بیرون برد. تا آنها را از دریا 🌊بگذراند و از طرف دیگر فرعون #شصت_هزار_نفر را به تعقیب آنها فرستاد. 😱
🔹چون #بنی_اسرائیل به دریا🌊🌊 رسیدند
خداوند به آنها #وحی_فرستاد_که به
👈🏻 #نبوت_محمّد صلی الله علیه و آله و
👈🏻 #ولایت_علی علیه السلام اقرار✋🏻 کنند✔️
☝️🏻ولی قوم #بنی_اسرائیل چنین نکردند❌ و گفتند که دلیل همراهی ما با تو فقط بخاطر #ترس_از_فرعون😰 است.
👈🏻به فرمان خدا موسی بنام
🌸 #محمّد_صلیاللهعلیهوآله و #عترت_پاکش بوسیله عصا بر دریا 🌊🌊کوبید تا اینکه دالانی باز شد.
↩️در این موقع #سپاه_فرعون از دور پیدا شد.
👥قوم موسی ترسیدند😰 و موسی به آنها گفت؛✨ خداوند #راه_هدایتی خواهد گشود✅
☝️🏻 سپس به دریا نهیب زد تا از هم باز شد و گفت؛
🌿 #حکم_الهی این است که از دریا عبور کنیم.
👈🏻در درون دریا 🌊 #دوازده_راه باز شد تا هر یک از #طایفه_ها از #دالانی عبور کنند☑️
⏳طولی نکشید که #فرعون و #لشکریانش رسیدند. ☝️🏻ولی هیچ یک از سربازانش💂🏻♂ #جرأت ورود به دریا را #نداشتند،❌
🤴🏻 #فرعون خود ابتدا وارد دریا🌊شد و #سپاهیان_او به دنبال او به راه افتادند.
◀️در همین هنگام بود که #موجهای_بزرگ🌊 مثل کوهی 🏔عظیم بر سر آنها فرو ریخت.
👤 بلعم باعورا #از_دانشمندان_تحتنفوذ_فرعون بود که بر اسم اعظم آگاهی داشت و از افراد #مستجاب_الدعوه بود.
🔹 قبل از این اتفاق فرعون از او خواست تا موسی را #مورد_نفرین قرار دهد. او سوار بر #چهارپای🐎 خود به سوی موسی حرکت کرد.
↩️ اما #مدتی_بعد حیوانش از حرکت #ایستاد✋🏻
👤بلعم حیوان را تازیانه زد تا حیوان به صدا درآمد و گفت؛
🐴 آیا فکر می کنی با زدن من میتوانی مجبورم سازی تا تو را در راه #نفرین بر #پیامبر_خدا همراهی کنم.😏
👤 بلعم از خشم😡 زیاد آن قدر حیوان را کتک🤛🏻 زد تا اینکه #حیوان_مُرد.
🔻 بلعم نیز از علم به #اسم_اعظم تهی گشت و از گمراهان شد.
🌿«و اگر می خواستم قدر او را به وسیله آن #آیات بالا می بردیم،✅ اما او به زمین🌍 گرایید و از #هوای_نفس_خود پیروی کرد.😣 از این رو داستانش مثل #داستان_سگ است که اگر به آن حمله ور⚔ شوی زبان از کام برمی آورد. این مثل آن #گروهی👥 است که آیات ما را #تکذیب کردند.»
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
مداحی آنلاین - جاء الاربعين - محمد الجنامی.mp3
17.03M
⁽﷽⁾
°•|🌱『🎼🎶』🌱|•°
◉━━━━━━───────
↻ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆
🔳 عربی جدید #کربلا
🌴جاء الاربعين ...
🌴آمد #اربعین ...
🎙 محمد_الجنامی
👌بسیار دلنشین
🚩السَّلامعلےالحسین(علیه السلام)
🚩وعلےعلےبنالحسیـن(علیه السلام)
🚩وعـــــلےاولادالحسیـن(علیه السلام)
🚩وعلےاصحابالحسیـن(علیه السلام)
─━━━⊱✿⊰━━━─
#امام_حسین #اربعین
╔═•══❖•ೋ°
@masirsaadatee
╚═•═◇🕌⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
« دوسٺ داشٺنٺ یعنے :
من دعا ڪنم،سایه حسین (علیه السلام)
از سر زندگے مان ڪم نشود.»
و ٺو آمین بگویے...
#کربلا
🕊꙰᜴⃝⃟🍀ꕥ
🕊꙰᜴⃝⃟🪶ꕥ
🕊꙰᜴⃝⃟🍀ꕥ
🕊꙰᜴⃝⃟🪶ꕥ
ڪپیباذڪرصلواتبراےظهورقائم
╔═•══❖•ೋ°
@masirsaadatee
╚═•═◇🕌⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤•ೋ•ೋ°
6.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
جا نمانم! این بلا از هر بلایی بدتر است
جا نمانم اربعین مشتاق دیدارم حسین
مشکلات من فقط کنج حرم حل می شود
دعوتم کن کربلا خیلی گرفتارم حسین
🎙حاج_امیر_کرمانشاهی
✿ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟ #امام_حسین
✿ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟ ⃟ #اربعین
┄┉•🖤<❈🖤❈>🖤•┉┄
ڪپیباذڪرصلواتبراےظهورقائم
╔═•══❖•ೋ°
@masirsaadatee
╚═•═◇🕌⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤•ೋ•ೋ°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
🌸🌸🌸🌸🌸 برگرد نگاه کن پارت420 –فکر کن دو نفر یه آزاری به یه نفر برسونن حالا خواسته یا ناخواسته، یکی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بگرد نگاه کن
پارت421
بعد نفسش را عمیق بیرون داد و
از جایش بلند شد. کمی به این طرف و آن طرف قدم برداشت. بعد ایستاد و به تابلویی که روی دیوار بود، خیره شد.
از حرف هایش ماتم برده بود. نگاهم را روی میز چرخاندم و با خودم فکر کردم کاش وقت دیگری را برای مطرح کردن این مسئله انتخاب کرده بودم.
وقتی برگشت لبخند به لب داشت.
روی صندلی اش نشست و به چشم هایم زل زد.
—زندگی بهم یاد داده که هیچ چی رو نمی شه به کسی تحمیل کرد.
فقط باید در مورد هر چیزی که من رو می ترسونه بهت اطلاعات بدم.
با تعجب پرسیدم:
—تو از هلما می ترسی؟!
—از اون نه، از تو می ترسم.
از این که مهربونی جزئی از وجودته می ترسم. این که هیچ وقت نمی تونی این دلسوزیت رو ترک کنی می ترسم.
حتی اگه هزار بارم به خاطرش، اذیت شده باشی، بازم ترجیح می دی مهربون باشی.
من می دونم اگه الان بهت بگم با هلما کات کن، هزارتا سوال برات پیش میاد که من شاید جواب خیلیاش رو ندونم اگرم بدونم و بهت بگم شاید قبول نکنی و آخرشم به دیکتاتوری محکوم بشم.
برای همین فقط بهت می گم هیچ وقت جایی نرو که جلوی پات تاریکه، اول صبر کن چراغ رو روشن کن، درست جلوی پات رو ببین بعد قدم بردار.
چند ماهی می شد که به خانه ی مادر شوهرم اسباب کشی کرده بودیم.
این جا در برابر زیر زمین خانه ی ما آن قدر بزرگ بود که برای پر کردنش
مجبور شدیم یک دست مبل و یک جفت فرش و کلی خرده ریز بخریم.
این جا دو اتاق داشت که به پیشنهاد علی یکی از اتاق ها را اتاق مطالعه کردیم و برایش کتابخانه خریدیم.
علی آن قدر کتاب داشت که اکثر طبقات کتابخانه پر شد.
قرار گذاشتیم هر شب حتی شده نیم ساعت به آن اتاق برویم و کتاب بخوانیم.
شب های بلند پاییزی باعث می شد که ما ساعت ها وقتمان را درآن اتاق بگذرانیم.
درس های دانشگاه من سنگین بودند و من ساعات مطالعه را اکثرا صرف درس خواندن می کردم.
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸🌸