ߊߊܝܝܝߺߊߊܩܢ ࡃߊܢ̤ߺܭܩܢ🌿
بہ نام خـــــدا📿🍃
🦋ذکر روز #چهارشنبه:عزت دائمی🦋
💫۱۰۰ مرتبه یاحی یاقیوم (ای زنده وپاینده)💚
روز [چهارشنبه] تـون بخیـروخوبـے🤲🥀
🍃یاعلیبنالموسیالرضا (علیه السلام)🍃
─┅═ೋ❅♥️❅ೋ═┅─
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
╭━━━⊰•🍃⃟🕊•⊱━━━╮
@masirsaadatee
╰━━━⊰•🍃⃟🕊•⊱━━━╯
•┈┈••••✾•🌿♥️🌿•✾•••┈┈•
🌿زیارت امام کاظم(علیه السلام)،امام رضا(علیه السلام)،امام جواد(علیه السلام) و امام هادی(علیه السلام)در روز #چهارشنبه🌿
🥀یاعلیبنالموسیالرضا (علیه السلام)🥀
•┈┈••••✾•🌿♥️🌿•✾•••┈┈•
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_زمان روح کلی عالم وجود هستند...
«#اَلَّلهُم_عجِّل_لِوَلیِڪ_َالفرَج»
┄═✿๑●•●•●๑✿═┄
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
╭┈─➤🌿⊱•❁•─ 🌺─•❁•⊰
🎥 الهی عظم البلا | نماهنگ ویژه دعای فرج الهی عظم البلا با صدای دل نشین علی فانی
🍃أللَّھُمَ عجِلْ لِوَلیِڪْ الْفَرَج🍃
#کجاست_یاور_مستضعفان
🤲✨🤲✨🤲✨✨🤲✨
برای_رفع_فتنه_در_عالم
#العجل_یاصاحب_الزمان
بیاتاجوانم بده رخ نشانم😭
🍃🌼🍃 قرارهر روز🍃🌼🍃
إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَهَ السَّاعَهَ السَّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
۞اللّهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنوبَ الَّتی تَحبِسُ الدُّعا۞
╰┈─➤🌿⊱•❁•─ 🌺─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وسیوپنجم 🔻 #اجر_بن_ابلثعلیهالسلام 🔸 #اجر، قائم مقام پدرش شد و
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وسیوششم
🔻 #حضرت_الیاس_علیهالسلام
.......⬅️ در همسایگی قصر پادشاه مردی #پرهیزگار و #عابد📿 زندگی می کرد.
👈🏻 او در باغ 🌳خود مشغول #زراعت و #کشاورزی👨🌾 بود.✅
♦️تا اینکه روزی #در_غیاب_پادشاه،
👸🏻 همسر پادشاه آن مرد را به #قتل🗡 رساند و باغ او را صاحب شد.😲
🔸 این اتفاق #باعث_خشم_پروردگار شد و او #الیاس_پیامبر را برای هدایت و ارشاد قوم👥 خویش #مبعوث گردانید.✔️
✨ او ابتدا یکی از بندگان صالح😇 بنیاسرائیل بود که همیشه در حال مناجات🤲🏻 با پروردگار خویش بود.✔️
🌿 #الیاس مردم را از پرستش بُتی بنام #بعل برحذر میداشت. ✋🏻
☝️🏻 #اما با تحریک پادشاه🤴🏻و همسرش👸🏻 مردم از او #نافرمانی میکردند
↩️ و هربار #مورد_تکذیب_مردم و #قصرنشینان واقع میشد😟
☝🏻 تا اینکه آنان را مورد #نفرین قرارداد و خود به دامان کوهها🏔 و جنگلها پناه برد.
✨الیاس مدت #هفت_سال در میان غاری زندگی کرد✔️
☝️🏻 تا اینکه پادشاه فرزندی👦🏻 داشت که به #بیماری_سختی🤒 مبتلا شد و پزشکان👨⚕️ #چاره_درد_او_را نزد الیاس میدانستند.
🤴🏻پادشاه گروهی را نزد او فرستاد
☝️🏻#ولی الیاس به فرستادگان پادشاه گوشزد کرد که ✨ #شفای_فرزندش_را_از_خداوند_بخواهد نه از بنده ضعیفی مثل او.✋🏻
🤴🏻 پادشاه از این پاسخ الیاس بسیار #آشفته😖 شد و پنجاه نفر را برای #قتل🗡 او به سویش روانه ساخت.
👥آنها به #پایین_کوه رسیدند و الیاس را صدا🗣 زدند. چون در گفته خویش #صادق_نبودند❌ و الیاس پیامبر این نکته را متوجه شد، از خدا خواست که #آتشی🔥 به سویشان بفرستد.
👈🏻چیزی نگذشت که #آتشی_از_آسمان☄ فرود آمد و پنجاه نفر را سوزاند.😲
↩️ بار دیگر پادشاه #کاتبش را برای ملاقات با الیاس فرستاد.
☝🏻 #اما این بار نیز #توطئه پادشاه ستمگر، نقش برآب شد😏 و چندی بعد تنها #فرزند_پادشاه_از_دنیا_رفت⚰️
🔶بعد از آن الیاس نزد زنی🧕🏻 آمد و مدتی را #پنهانی نزد آنها زندگی کرد.
👈🏻 در آن زمان زن، فرزندی خردسال👦🏻 داشت که همان #یونس_بن_متی بود☑️، #بیمار 🤧شد و از دنیا رفت. ⚰️
🧕🏻 #مادریونس از الیاس خواست تا دست بر دعا 🤲🏻بردارد و کودکش را دوباره زنده گرداند.
🌿 الیاس هم به درگاه خداوند دعا کرد، تا بار دیگر به اذنپروردگار یونس زنده شد✅.
ادامه دارد...
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بسم رب الشهدا🌷 به شرط عاشقی پارت چهل +چندروزپیش که رفتم خونه ماماینا...رفتم اتاقت...دفتر ت
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم رب الشهدا🌷
به شرط عاشقی
پارت چهل ویک
شب چون فقط یک نفر میتوانست بماند،سمیه کنارش ماند.صبح سمیه پیش علی،روی صندلی نشسته بودکه دراتاق زده شد.
+بفرمایید.
درباز شد وحسین ودوسه تا ازدوستان علی وارد شدند.به سمیه سلام کردندوبه طرف تخت علی رفتندودورش راگرفتند.
حسین:توکه بازم زنده ای.
یاسین:گفتیم شهیدشدی ازدستت راحت شدیما.
_اصن ببینم شماهااینحاچیکارمیکنید؟مگه نباید الان سوریه باشین؟
محسن:مرخصی گرفتیم یه چندروزی.
+علی جان من میرم بیرون.کاری داشتی صدام کن.
_باشه عزیزم.
سمیه از اتاق خارج شد.
عباس:خوبی علی؟دردنداری؟
_آره خوبم.نه خداروشکر زیاددرد ندارم.
حسین:سمیه خانم چی؟چیزی نگف؟نگفت دیگه نرو سوریه؟
(سمیه پشت دیوار ایستاده بود)
_نه...اون طفلک یجورایی احساس دِین میکنه.چون ازاول خودش قبول کرده برم الان دیگه چیزی نمیگه.وگرنه حالش ازهمه بدتره...یوقتایی دلم میسوزه براش...
یاسین خواست جوراعوض کند:علی کِی برمیگردی سوریه؟
_نمیدونم...ازمن باشه میگم همین هفته برگردم.
عباس:آره...همین هفته!اخوی پوست دستت که بلند نشده،دوتاتیرخوردیا.
علی خندید:خب بابا..چراعصبی میشی؟
=کمِ کمش باید یه ماه بخوابی!
_اووووووووه.یه ماه.چخبره؟؟؟
به قلم🖊️:خادم الرضا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
بسم رب الشهدا🌷
به شرط عاشقی
پارت چهل ودو
دوسه روزی گذشتوعلی مرخص شد.سمیه به خانشان آمده،الان دراتاق علی دوتایی هستند.علی روی تخت نشسته وبه شیطونی های سمیه نگاه میکند.
سمیه دفتر علی را ازکتابخانه برداشت وبه طرفش گرفت:این دفترت بودخوندمش.
_بله.
+بخونم بقیشو؟
_نه.تومگه الان میذاری من وسائل شخصیتوببینم؟
+بله که میڋارم.آره اصن دحترساده میشه.احمق میشه،من همه چیمو میدم به تو ولی نو اینجوری میکنی.اصن من احمقِ سادم.اصن قهرم.
_عه...من چی گفتم اینجوری میکنی؟؟باور کن شوخی کردمـ.
+نمیخوام قهرم.
_بازش کن شوخی کردم.
+نمیخوام.
_سمیه...
+باشه.
صفحه سوم دفتر راباز کرد.سمت راست نوشته:پابه پام داره میادخدا...اگه دوسم داره پس چطوری داره خودشوبه آبواتیش میزنه تابرم؟
(سمیه بلند میخواند)
+قربون بزرگیت برم خدا...چه بنده هایی داری....وپایین ترنوشته:۱۳۹۵/۳/۱۲
خواست صفحه بعدرابخواندکه درزده شد.
_بفرمایید.
دربازشدوعالیه سینی به دست وارد شد:بفرماییدنهار.زنداداش ناهارشمارم آوردم.
+دستت درد نکنه.صدام میکردی میومدم خودم.
=نه بابا.
علی لبخندی زد:دستت دردنکنه آجی جونم.
=خواهش میکنم داداشم.من میرم..
+عالیه توام بیاپیشمون..
=نه،شماراحت باشید.
+راحتیم ما.بیاتوام.
=باشه.پس برم نهارمو بیارم بیام....
به قلم🖊️:خادم الرضا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸