⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_هشتاد 🔻 #ساخت_مسجد 🔹 #اولین_اقدام او این بود که مردم را به اسلام و ت
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖
📝 #پارت_هشتادو_یکم
🔻 #قوم_یأجوج_و_مأجوج
🔹هنگامی که اسکندر یا همان #ذوالقرنین به سوی شرق حرکت کرد،
به سوی #رومیان شتافت،
↩️بعد از آن به قومی رسید که هیچ زبانی را نمی فهمید🤦🏻♂️،
آنها ظاهری به مانند آدمیان داشتند، آنان به نام #یأجوج و #مأجوج معروف بودند، به مانند انسانها بودند، میخوردند🍚 و میآشامیدند.🥛 اما در بدنشان #نواقصی داشتند.
🔸 #قد_آنها بیشتر از #پنج_وجب🖐🏻 نبود و عادت داشتند با #تنی_برهنه و #پاهای_لخت گام بردارند😳،
به وسیله پشمی که در بدنشان بود، از سرما و گرما حفظ میشدند.✔️
#گوشهایی_بزرگ👂 و #چنگالهایی_تیز داشتند.✔️
🍱 #غذای_آنها نوعی نهنگ دریایی🐳 بود، در روزهایی که غذا نداشتند به #تولید_مثل و #آبادی سرزمینشان میپرداختند و
👈🏻 هنگامی که دیگر غذایی به دست نمیآوردند، #به_مانند_ملخها به مزارع و سرزمین های دیگر #حمله_میکردند
و #ساکنین_آن_محل_مجبور_به ترک شهر خود میشدند. 😟
↩️چون #بوی_بسیار_بدی میدادند و سراسر از #نجاسات بودند،
هیچ انسانی #جرأت نزدیک شدن به آنها را نداشت.❌
🔹 تمام آنها #از_مرگ_خویش آگاه بودند، #زیرا_که وقتی هر کدام صاحب #هزار_فرزند👶 میشدند، دیگر برای ادامه حیات تلاشی نمیکردند، تا جان بدهند.😐
🔸آنها #در_زمان_ذوالقرنین به نقاط مختلف زمین🌎 حمله کردند. مردم ناحیه ای که ذوالقرنین به تازگی به میان آنها آمده بود، او را از وجود قوم یأجوج و مأجوج مطلع ساختند و از او کمک خواستند.✔️
🔹تنها #فاصله_میان_آنها تا رسیدن قوم یأجوج و مأجوج یک کوه🏔 فاصله بود، آنها به ذوالقرنین گفتند؛
👥 آیا ممکن است #مال و #ثروتی به تو بدهیم و تو #سدی میان ما و آنان قرار دهی❓
🔸گفت؛ آنچه پروردگارم به من عطا کرده از مال شما بهتر است، مرا با #نیروی_انسانی خود یاری کنید، برای من
🔻 #قطعات_آهن بیاورید،
🔻 #مس_گُداخته بیاورید
☝🏻 تا #سدی_محکم برای شما بنا کنم✔️
🔹 به دستور ذوالقرنین کار تراشیدن آهن و مس را شروع کردند، #مس_را_گداختند و از آن خمیدهای مثل گِل برای تکه های آهن درست کردند،
↩️ آنها طبقهای را به دستور اسکندر با #مس و طبق دیگر را با #آهن میچیدند و میان کوه را سدی بسیار #محکم بنا کردند که قوم #یأجوج_و_مأجوج نتوانستند از آن عبور کنند.✔️
ادامه دارد......
_☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_دویست_وسی_نهم 🔻 #حمله_بخت_نصر_به_بنی_اسرائیل 🔹بعد از این ماجرا، روزی
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_دویست_وچهلم
🔻 #پایان_عمر_بخت_نصر
🔹مدتها گذشت و بخت نصر به سرزمین #بیت_المقدس حاکم شد.
🌸 پروردگار کسی را به نزد #ارمیا داخل چاه🕳 فرستاد.
✨ ارمیا با دیدن فرستاده پروردگار حمد خدا 🤲🏻را به جای آورد.
🌌شبی #بخت_نصر در خواب دید 👀که سرش از #آهن و پاهایش از #مس شده است.
🔮منجمّین از تعبیر خوابش درمانده شدند 😪و او دستور داد تا همگی را #گردن بزنند.🗡
👈🏻پس کسی از درباریان گفت؛ که #ارمیا می تواند تعبیر کند. او درون چاه زنده است.☑️
🔸به دستور #بخت_نصر او را به کاخ آوردند.
✨ ارمیا با شنیدن خواب او گفت؛ سه روز بعد مردی 👤از اهالی #فارس تو را می کشد و پادشاهی تو به پایان خواهد رسید✅
🔹بخت نصر او را نزد خود نگه داشت☝️🏻 که اگر چنین شد او را گردن بزنند.
⬅️بخت نصر در همه جا #مأمور گذاشت. از ترس😰 دستور داد هر #جنبنده ای که به شهر نزدیک می شود را گردن بزنند🗡.
👤بخت نصر فرزندی نداشت.❌
تنها پسرکی 👦🏻را از #نژاد_فارس نزد خود نگه می داشت.
☝️🏻آن کودک همانی بود که کمک کرد تا پادشاهی از فارس که به آیین #خداپرستی 🤲🏻آشنا بود به کاخ حمله کند ⚔
🔸و در روز موعود که ارمیا گفته بود به زندگی آن #خونخوار پایان داد و سپس اسیران ⛓را آزاد کرد.
🔹با کشته شدن بخت نصر آرامش😌 مجدد به بنی اسرائیل حاکم گشت. پادشاه بابل علاقه فراوانی به #ارمیا داشت.😍
🔹روزی به او گفت؛ دوست داشتم #فرزندی مانند تو داشته باشم.☝️🏻 چرا که تو نزد من بسیار عزیز می باشی. 😊
✨ارمیا به او گفت؛ هنگام مجامعت با همسرت 🧕🏻به فکرمن باش، تا خداوند کودکی مانند من به تو عطا کند. 😊
⬅️مدتی بعد پادشاه صاحب فرزندی شد که #شبیه_ترین مخلوقات به ارمیای پیامبر بود.😇
ادامه دارد.....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐