⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_نودو_سوم 🔻 #نکاتی_چند_درباره #حضرت_یعقوب_علیه_السلام
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖
📝 #پارت_نودو_چهارم
🔻 #حضرت_یوسف_علیه_السلام
📖 #قصه_حضرت_یوسف یکی از شیرینترین و شنیدنیترین قصههای قرآن است که خداوند این داستان را به عنوان
👈🏻✨ «اَحْسَنُ القصص» ✨
معرفی میکند؛
📖✨«نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیک أَحْسَنَ الْقَصَصِ»✨.
🍃✨«ای پیامبر - ما برای تو بهترین داستانها و سرگذشت ها را بازگو میکنیم».✨
🔹این داستان #تنها_داستانی_است_که در قرآن کریم📖 بصورت پیوسته به هم در یکجا یعنی در #سوره_یوسف نقل شده و تقریبا تمامی این سوره مفصل را به خود اختصاص داده است.✔️
🔸داستان #یوسفی_که مجسمه #عفّت و #پاکدامنی بود،
☝️🏻 عفّتی که در برابر بزرگترین انگیزه های شهوانی زمانی خود، سر فرود نیاورد.✋🏻
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #سرگذشت_حضرت_یوسف_علیهالسلام
🔹همانگونه که قبلاً گفتیم یوسف #دوازدهمین_فرزند حضرت یعقوب و از همه فرزندان ↘️
▪️ #کوچک_تر،
▪️ #زیباتر،
▪️ #شایسته_تر، و
▪️ #عزیزتر بوده است✔️
☝🏻و چون بسیار #راستگو بود لقب « #یوسف_صدّیق» گرفته بود.✔️
🔹 البته #یوسف_و_بنیامین از راحیل و یعقوب بودهاند،
🧕🏻 راحیل مادر یوسف و بنیامین بود که در آن هنگام از دنیا رفته بود.⚰
📖داستان حضرت یوسف این گونه آغاز می شود که 👇🏻
👨👩👧👦 یعقوب و خانوادهاش هنگامی که وارد مصر شدند، حدود هفتاد وسه نفر بودند.
#عادت_یعقوب اینگونه بود که هر روز قوچی🐏 را #قربانی میکرد و آن را #صدقه میداد.✔️
🌌 شبی به هنگام افطار #فقیری روزهدار به نام ( #ذمیال) به در خانه او آمد و از اهل خانه یعقوب #درخواست_غذا نمود و گفت که
👤: #گرسنه و #فقیر هستم،
🔸ولی اهل خانه حرفش را #باور_نکرده و او را #دست_خالی از درِ خانه #راندند.
👤ذمیال آن شب را ↘️
👈🏻 #با_گرسنگی
و
👈🏻 #با_حمد_خداوند🤲🏻
به صبح رساند.☀️
☝🏻 در حالیکه یعقوب و فرزندانش #با_شکم_سیر به خواب رفتند.😴
🌄 صبح فردا خداوند به یعقوب #وحی💫 فرستاد که
✨ #ای_یعقوب بر بنده مؤمن من #رحم_نکردی و او را در حالیکه #گرسنه و #روزهدار بود از در خانهات #راندی،
☝️🏻 #اینک تو و فرزندانت باید #مجازات_شوید و بدان که #بلاء من، اولیاء را #زودتر از دشمنانم فرا میگیرد✨
💫 و #رویای_یوسف درست در #همان_شب🌌 اتفاق افتاد.✔️
ادامه دارد......
_☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_نودو_چهارم 🔻 #حضرت_یوسف_علیه_السلام 📖 #قصه_حضرت_یوسف یکی از شیرینتر
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖
📝 #پارت_نودو_پنجم
🔻 #سرگذشت_حضرت_یوسف_علیهالسلام
🧑یوسف در آن هنگام #نُه_سال داشت.
☀️صبح شد و یوسف از خواب برخواست و #با_چهرهای_خندان و #شاداب به سوی پدر #شتافت و گفت؛
🍃«ای پدر، من در خواب
#سیزده_ستاره⭐️ را با #خورشید☀️ و #ماه🌙 دیدم، که همه آنها بر من #سجده می کردند.»✔️
🔹یعقوب گفت؛
🍃 ای پسر خوابت را برای برادرانت بازگو نکن✋🏻 که برای تو نیرنگی میاندیشند.
این خوابی که دیدهای از #رویای_صادقه است و #برتری_تو_را که من پیش بینی میکردم #تائید_میکند.✔️
☝🏻این خواب #بشارتی_است به آن امتیازات علمی که از طرف خداوند به تو عنایت می شود، ✅
✨ نعمتی که خدا همانند پدرانت ابراهیم و اسحاق به تو ارزانی خواهد داشت.✔️
🔸نام ستارگانی که بر #یوسف_سجده کردند 👇🏻
💫(طارق، ⭐خوبان، ⭐ذیال،⭐ ذوالکتفین⭐، ثاب⭐، قابس⭐،
عموران⭐، فیلق⭐، مصبح⭐،
صبوح⭐، غروب⭐، ضیاء⭐،
نور⭐) بودند.💫
↩️بالاخره، #برادران_بزرگتر از رؤیای شگفتانگیز یوسف #باخبر_شدند
و آتش بغض و دشمنی در دل و جانشان شعله ورتر🔥 گردید.
👥 برادران #کینه_به_دل_افکندند و میگفتند؛
😒چرا یوسف از ما نزد پدر #دوست_داشتنیتر است و پدر همه مهر و محبّت💕 خود را صرف این کودک میکند🤨
و چرا نباید به ما توجهی داشته باشد❓🤦🏻♂️
👆🏻 این #خیالات تا آنجا در ذهنشان #قوّت_گرفت که تصمیم گرفتند یوسف را از صحنه زندگی و خانوادگی خارج کنند.😧
↩️ بالاخره #تصمیم_گرفتند که یا یوسف را #بکشند و یا به هر شکلی که شده او را #نابود_کنند.
ادامه دارد....
_☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°