⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_صدو_سوم 🔻 #یعقوب_و_فراقی_دیگر ...👥 #برادران اصرار کردند که یکی دیگر
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖
📝 #پارت_صدو_چهارم
🔻 #بوی_پیراهن_یوسف_و
#دیدار_یوسف_با_یعقوب
...👥 #برادران به گناه خود #اعتراف_کردند😓
↩️و از او خواستند تا آنها را ببخشد،😥
🧔🏻 یوسف گناه آنان را #بخشید✨ و از آنها خواست تا هرچه زودتر #پیراهنش👕 را نزد یعقوب به کنعان ببرند.✔️
🔸هنگامی که پیراهن را نزد یعقوب بردند، او پیراهن را #بر_دیدگانش_مالید و بینایی خود را باز یافت.😃✔️
⏳مدتی گذشت و این بار #یعقوب خود به همراه پسرانش #عازم_مصر_شد.
↩️هنگامی که یعقوب و پسرانش به دربار یوسف رسیدند.
🧔🏻 یوسف را دیدند که بر تختیبزرگ نشسته و 👑تاجی بر سر دارد،😲😍
🔹 #یوسف با دیدن پدرش از جا بلند شد، یعقوب و همه پسرانش در برابر یوسف به #سجده افتادند.🙇♂️🙇🏻♂️✔️
🔸 سجده آنان به مانند سجده فرشتگان بر آدم #به_جهت_فرمان_الهی✨ و #سلامی_خاص بود.
🔹 در این جا یوسف از جای برخاست و رو به پدر گفت؛
🍃«ایپدر ایناست #تعبیرخواب_پیشینمن،
☝️🏻 به یقین پروردگارم آن را راست گردانید و به من احسان کرد،
⏪ #مرا از زندان خارج ساخت،
⏪ #شما_را از بیابان کنعان به مصر آورد.✔️
↩️ #پس_از_آنکه شیطان😈 میان من و برادرانم #فساد_کرد که خدای من لطف و کرَمَش به آنچه مشیت او تعلق گیرد شامل می شود و بی گمان پروردگار من #دانای_حکیم_است». 😊✔️✨
🧔🏻یوسف پدر و مادرش را کنار خود نشاند و #گفت؛
🤲🏻« #پروردگارا❗️
🍃تو به من سلطنت و عزت دادی و
🍃 از تعبیر خوابها به من آموختی.
🤲🏻ای پدید آورنده آسمانها🌤 و زمین،🌎
🍃 تنها تو در دنیا و آخرت مولای منی💫،
🤲🏻 #مرا_مسلمان_بمیران
و
🤲🏻 #مرا_به_شایستگان_ملحقفرما.»✔️
ادامه دارد....
_☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _
┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐