⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_دویست_وپنجاه_ویکم 🔻 #سلام_اصحاب_کهف_بر_امیرالمؤمنین_علیه_السلام 🔹روز
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖
📝 #پارت_دویست_وپنجاه_ودوم
🔻 #حضرت_جرجیس_علیه_السلام_و_اصحاب_اُخدود
🍃شهر صنعا زیر✨ نور درخشان خورشید☀️ همچون کوره ای گداخته در آمده و 🌬بادهای گرم از طرف صحرا 🏜بر حرارت شهر افزوده بود و به همین خاطر خیابانهای صنعا خلوت بود.
🔹در چنین وضعی 👨🏻یک مرد از جانب شمال به سمت شهر در حرکت بود و وارد شهر شد و سراسیمه 😟راه قصر ذی نواس پادشاه یمن را پیش گرفت.
🔹ذی نواس یا «ذانوس» یا «ذونواس» یکی از 🤴🏻پادشاهان حمیر بود که خود را #یوسف نامید .
👨🏻سرانجام مرد سراسیمه به 🏛قصر رسید، 👮🏻♂ #نگهبان_از_او_پرسید؛
🤨چه شده است که در این گرما که همه به خانه های خود پناه برده اند به صنعا و درب کاخ آمده ای؟!⁉️
👨🏻 #مرد_گفت؛ من به سبب امر مهمی به اینجا آمده ام تا ذی نواس را از #خطر بزرگی مطلع سازم.⚠️
👮🏻♂ #نگهبان_گفت؛
🤴🏻 پادشاه از دیدار با تو معذور است زیرا او آماده حرکت است و قصد⚔ جنگی طولانی دارد و می خواهد شرق و غرب عالم را زیر نظر خود در آورد.✔️
👨🏻 #مرد_مسافر_گفت؛ مطلب من با این موضوع ارتباط نزدیک دارد و آنچه را که من آورده ام مربوط به همان امر مهمی است که🤴🏻 پادشاه برای گسترش آن⚔ شمشیر کشیده است.
⏪اگر مطلب مرا به🤴🏻 پادشاه بگویی تردیدی ندارم که مرا به حضور می طلبد.👌🏻
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔻 #ظهور_مسیحیت_در_نجران
🤴🏻ذونواس از 🏛کاخ خود خارج شد، درباریان و رجال اطراف او را گرفتند، در این بین به او اطلاع دادند که 👨🏻مردی از نجران برای ملاقات با او آمده است
🔹و اظهار می دارد که می خواهد 🤴🏻پادشاه را از ⚠️خطر جدیدی که دین یهودیت را تهدید می کند، مطلع سازد.👌🏻
🤴🏻 #ذونواس او را به حضور طلبید و
👨🏻 مرد نجرانی بی درنگ وارد شد و گفت؛
من به طلب احسان و یا برای دفع ظلم و ستم به این سفر نیامده ام،
↩️ بلکه حادثه ای در نجران واقع شده که اگر جلوی آن را نگیرید، انتظار می رود به دیگر بلاد سرایت کرده و به یمن هم نفوذ می کند.😔
🤴🏻 #ذونواس_گفت؛ تو مرا به وحشت😧 انداختی، آنچه را که اشاره کردی برای من توضیح بده.👌🏻
👨🏻 #مرد_گفت؛ مدتی است که در نجران دین جدیدی بنام #نصرانیت ظهور کرده و مبلغین آن، بنام💫 عیسی مسیح بشارت می دهند.
▪️بت پرستان نجران به همراه 👥👥عده ای از یهودیان از دین خود خارج شده و به دین جدید وارد شده اند.
👥👥 و گروهی از یهود که به دین خود باقی مانده اند، مورد آزار و اذیت قرار می گیرند.
⏪اگر پادشاه نجران را حمایت نکند به زودی آثار یهود از آن سرزمین محو و نابود می گردد.
🤴🏻 #ذونواس_با_عصبانیت_گفت؛
😡چگونه این دین به نجران راه یافته است؟ ⁉️و چطور در این مدت کم در این سرزمین نفوذ کرده و آشنای 💞دلها گشته است؟⁉️🤔
👨🏻 #مرد_گفت؛ چندی قبل در میان بردگانی که وارد نجران شدند، دو برده بودند،
⏪یکی #رومی بنام #فیمیون و
⏪ دیگری #عرب به نام #صالح
ادامه دارد ...
_☀️ 🌤 ⛅️ ☁️_
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_دویست_وپنجاه_ودوم 🔻 #حضرت_جرجیس_علیه_السلام_و_اصحاب_اُخدود 🍃شهر صن
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖
📝 #پارت_دویست_وپنجاه_سوم
🔻 #ظهور_مسیحیت_در_نجران
🍃یکی از بت پرستان #فیمیون را خرید و او را مردی کریم و بزرگوار یافت. 👌🏻
🔹او تمام روز را کار می کند و هیچوقت اظهار خستگی نمی کند و به 🌌هنگام شب به اتاق خود رفته و به🤲🏻 عبادت پروردگار خویش می پردازد.😊
🔹یک روز که ارباب فیمیون او را در حال #نماز دید متوجه شد که اتاق او بدون 💡چراغ روشن است. 😲
از کار او متعجب😳 شد و از دین وی جویا شد و از او #پرسید؛
👤: آیا تو جز این درخت خرمایی 🌴که معبود ماست می پرستی؟⁉️🤔
🍃 #فیمیون_گفت؛ من ♥️خدایی را پرستش می کنم که مالک زمین🌍 و سرچشمه حیات است، ☝️🏻 #همان_خدایی_که مسیح به وجود او گواهی داده است.
💥اما این درخت خرما🌴 مالک سود و زیان برای شما نیست✖️
⏪ و حتی قادر به جذب منفعت و دفع ضرری از خود نیست پس چگونه می تواند مالک خیر و شر دیگران باشد.
🌸 اگر بخواهم می توانم از ♥️خدا خواهش کنم که🌬 بادی بفرستد و آنرا ریشه کن کرده و بسوزاند.🔥
👤 #ارباب_فیمیون_گفت؛ آیا می توانی چنین کاری انجام دهی؟⁉️🤔
🍃 #فیمیون_گفت؛ اگر انجام دادم به نصرانیت ایمان می آوری؟⁉️🤨
👤 #ارباب_فیمیون_گفت؛ بلی، ✅😊
↩️و سپس فیمیون نماز برپای داشت و از ♥️خدای خویش #تقاضای_بادی_سخت_کرد. 🤲🏻
⏳چیزی نگذشت که بادی بر درخت خرما🌴 وزید و آن را خشکاند و بر زمین افکند.
⏪در همان موقع ارباب وی به♥️ خدای عیسی ایمان آورد و این داستان در نجران منتشر شد و مردم👥👥 گروه گروه به این دین گرویدند و به آن ایمان آوردند.✔️
👨🏻 #مرد_نجرانی_در_ادامه_گفت؛
💫صالح، دوست فیمیون نحوه آشنایی خود را با فیمیون اینطور نقل کرده؛
🏕 در دهکده ای از توابع شام کار می کردم که فیمیون را دیدم و آثار تقوا را در سیمای او مشاهده نمودم. 😌
↩️سپس پنهانی به دنبال او حرکت کردم تا اینکه یکی از روزهای هفته او به قصد عبادت عازم 🏜صحرا شد و به هنگام نماز اژدهایی🐲 به سوی او شتافت و قصد حمله به او را داشت.
👤من ترسیدم و فریاد زدم،🗣
🍃 ای فیمیون، از اژدها بپرهیز که به طرف تو می آید. 😫
💥ولی فیمیون بی اعتنا به نماز خویش ادامه داد و اژدها هنوز به وی نزدیک نشده بود که در جای خود خشکید و جان داد.😳
⏪پس از مشاهده این منظره از وی طلب رفاقت کردم و از آن روز همواره با هم از روستایی به روستای دیگر می رفتیم تا اینکه روزی در یکی از 🏜بیابانها،
👥👥 گروهی عرب ما را به اسارت گرفته و به بردگی بردند و سپس در شهر نجران فروختند.✨
ادامه دارد....
_☀️🌤⛅️☁️_
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐