eitaa logo
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
245 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
106 فایل
یــــا ابـــاصـــالــح المــہـد ے ادࢪڪـنــے ارتبــاط بـا خــادم ڪـانـال: @rahimi_1363 بـا بـه إشـتــراڪـ گـذاشـٺــن لینـڪـ ڪـانـال راه ســعــادٺ،در ثـــوابــــ نـشـــر مـطـالــبـــ شــریـڪـ بــاشـیــد ۩؎ @masirsaadatee
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_نود_وششم 🔻 #افکندن_یوسف_در_چاه🕳 🌌در همان شب یعقوب در #خواب💭😴 دید که
📘 📖 📝 🔻 🔸یوسف را به برده و به قیمت اندک فروختند. 🔹 🤴🏻 یوسف را به غلامی خرید و او را به مصر برد و چون رو به همسرش👸🏻 گفت؛ 🤴🏻:این فرزند را و از او بخوبی مراقبت کن. 🍃«شاید به حال ما سودی داشته باشد.»🍃 🔸اینگونه و با احترام نزد عزیز مصر و همسرش زندگی کرد، و در آنجا به خوبی شد.✔️ 👦🏻یوسف نیز برای آنان کمال جدیت و امانت به کار پرداخت و آنان را مردمانی شایسته یافت.👌🏻 *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-* 🔻 🌸زلیخا چو از آن جوانِ رشید 🍃چنان حُسن بیرون ز توصیف دید 🌸شد او عاشقش با تمام وجود 🍃از آن آتش عشق برخاست دود 🔹یوسف به 🧑🏻 رسید و او چشمگیر شد😍 و هر زنی که یکبار او را می‌دید دلباخته او میشد.😍 ⏪ هنوز رنج به چاه افتادن از یاد یوسف خارج نشده بود که این بار دست روزگار، را از دریچه ✨ و بر او وارد کرد و برای او دردسر بزرگی فراهم کرد که مدتها در دام آن گرفتار بود.😕 🧔🏻یوسف به مرور زمان، بزرگ شد و بتدریج لباس کودکی را افکند و ✔️ ☝🏻 تا جایی که 👸🏻 هم مشغول و .✔️ ↩️و 💕مهر او را در دل گرفت و در همه وقت و همه زمان پیوسته حرکات و سکنات او را زیر نظر داشت.👀 ↩️ و برای رسیدن به او هر کاری می‌کرد و کام گرفتن از یوسف را در دل می‌پروراند، 👈🏻 همانگونه که هر زن جوان و خوش سیمایی به هنگام تنهایی آرزوهایی در سر می‌پروراند. 🔸 و آیا ممکن است که زن عزیز با آن مقام و مرتبه از یوسف کام دل بستاند. 👸🏻 همواره پی نقشه‌ای زیرکانه بود، تا اینکه روزی یوسف نزد او بود. 🚪درها را چفت کرد و گفت، 👸🏻: بیا که من از آن توأم. و به طرف یوسف آمد.... 🧔🏻 ؛ 🍃پناه بر خدا او آقای من است. ادامه دارد....‌ _☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _ ┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐