تاریخ فلسطین 5.mp3
14.23M
کتاب صوتی تاریخ فلسطین
مرور اشغال فلسطین از ابتدا تا کنون
قسمت 5 ادامه دارد...
#طوفان_الاقصی #فلسطین #غزه
➖➖➖➖➖➖➖
امـــــامـ زمـــانـــے شــــو
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_صد_وچهل_وهفت 🔻 #حضرت_القانا علیه السلام و #حضرت_آلی علیه السلام 🍃القا
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وچهلوهشتم
🔻 #شکست_بنیاسرائیل
🔷 #صندوق_عهد یا همان #تابوت_عهد نعمتی از نعمتهای خدا در بین #بنی_اسرائیل بود.☑️
👈🏻این صندوق همیشه همراه بنی اسرائیل بود و به آنها #قوت_قلب❤️ و #ثبات_قدم💪🏻 میداد و #آثار_عجیبی😲 به همراه داشت.
🔹هرگاه بنی اسرائیل می خواستند با دشمن خود به #جنگ⚔ بپردازند و یا در #صحنه_نبرد حاضر ✔️شوند.
☝️🏻این #صندوق را پیشاپیش لشکر و در #صفوف_مقدم قرارمیدادند✅
⬅️ و در این حال قلب❤️ آنها از
▪️ #دلهره
▪️و #اضطراب آسوده ☺️میشد
☝️🏻 و #اطمینان_خاطر 😌پیدا میکردند
↩️و در عوض در میان دشمنانشان #ترس و #اضطراب😰 ایجاد م کرد،
☝🏻 #زیرا خداوند این رمز #عجیب و #امتیاز_استثنایی را در نهاد آن قرار داده بود✅
🔸آنگاه که #بنیاسرائیل از شریعت خود #منحرف شدند
👈🏻 و #اخلاق و #رفتار خویش را #تغییر دادند،🔄
🌸 خداوند #مردم_فسلطین_را بر آنان #مسلط و #غالب 💪🏻گردانید✅
☝️🏻و چون #جالوت_پادشاه_مصر🤴🏻 و #فلسطین بر بنی اسرائیل چیره گشت
👥آنها را به #پرداخت_مالیات💰 ٫مجبور میکرد و #تورات 📔را از میان آنها #بیرون_برد.😟
🔶 #فلسطینیها، بنی اسرائیل را از #سرزمینشان بیرون راندند و شهر و دیار آنها را به #اِشغال💪🏻 خود درآوردند.
☝️🏻و پس از آن #تابوت_عهد را از بنیاسرائیل گرفتند.😲
🔹با از دست دادن این صندوق #شیرازه_اتحاد و #وحدت بنی اسرائیل از هم پاشید🤦🏻♂
و دچار #ذلّت شدند و چشمهای خود را بر #شوکت و #عزت پیشین خود بستند.😑
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #ارمیا_پیامبر_بنیاسرائیل
🌿روزگار به همین شکل می گذشت و به علت #کشتارهای_زیاد🗡 #جالوت و #اسارت_بردن_زنان🧕🏻 بنیاسرائیل، در میان آن قوم تنها #زنی_باردار باقی مانده بود که بنی اسرائیل از ترس😰 جالوت او را پنهان کردند و از خداوند خواستند🙏🏻 فرزند آن زن #پسری👦🏻 باشد.
⬅️بعد از مدتی آن زن صاحب پسری👦🏻 شد✔️ بنام #اشموئیل ( #سموئیل) و یا ( #ارمیا) که خداوند او را به #پیامبری بین بنی اسرائیل #برگزید.✅
↩️ #بعد_از_رحلت_موسی قوم بنی اسرائیل به #سرکشی و #کفر روی آوردند.
👥آنها بر یکدیگر #ستم می کردند و در دین خدا #بدعت ایجاد کردند.
☝️🏻تا اینکه پروردگار #جالوت_ستمگر را بر آنها مسلط کرد.
چون جالوت #پادشاه_ستمگری بود و بسیاری از ٫مردان بنی اسرائیل را به #اسارت⛓ می برد،
🌸خداوند #ارمیای_پیامبر را به سوی آنها #مبعوث گردانید ✅تا مردم را از #ستمگریهای_جالوت نجات دهد.
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
✨✨✨✨
هر روز یک آیه هدیه
به شهدا و شهدای گمنام
و شهيد ابراهیم هادی🥀
هدیه به روح پاک شهدا وشهدای گمنام و شهید هادی صلوات📿
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
1_6101727218.mp3
10.84M
#مقام_محمود ۱۸
※ و أسئلهُ أن یُبَلّغنی المقامَ المَحمود لکم عندالله.
#استاد_شجاعی | #استاد_عالی
شوخی و بچه بازی نیست!
خواستن مقام محمود، یعنی خواستن مقام اهل بیت علیهم السلام!
✘ هم نوع تلاش خاصی میخواد!
✘ هم امتحانهای خاصی میشیم!
✘ هم فقط از همون یک مسیری که معرفی کردن بهمون، باید رد بشیم!
وگرنه ... حتماً نمیرسیم !
استادشجاعی
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
1402-07-26(nezafat).mp3
11.1M
📌 فایل صوتی برنامه سمت خدا
📝نکاتی پیرامون مسائل فلسطین و وظایف انسان در قبال آن
🎤حجت_الاسلام #استاد_نظافت
🕐 چهارشنبه بیست و ششم مهر ماه ۱۴۰۲
🔈#سخنرانی
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @masirsaadatee
╚══🌸🕊═════════╝
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗یوزارسیف💗 قسمت۵۰ روزها از پی هم میاید وبه سرعت میگذشت,روزهایی که در بی خبری ومملو از,
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗یوزارسیف💗
قسمت۵۱
پیامک را باز کردم با سلام...
به لطف خانوم حضرت زینب س بعداز مدتها انتظار راهی سفرم,از شما طلب حلالیت دارم همانطور که از پدر بزرگوارتان حلالیت طلبیدم,سلام مرا به خانواده محترم برسانید ,ان شاالله اگر رفتم وبرنگشتم که عفوفرمایید ,اما اگر برگشتم و خداوند قسمت کرد دوباره برای,عرض ارادت خدمت شما وخانواده محترم, میرسم اما اینبار تا به سر منزل مقصود نرسم از پای نمینشینم....
التماس دعا...
ارادتمند شما...یوسف سبحانی...
خدای من ,چی داشت میگفت؟؟سفر؟؟برگشتن و برنگشتن؟!!,کم کم تمام خوشحالی ناشی از دیدن پیام یوزارسیف بر باد رفت,اخه حاجی قراره کجا بره؟؟
باید....باید میفهمیدم ..اره حتما علیرضا دوستش میفهمه ,سمیه که حالا با مرضیه دوستان خیلی صمیمی شدند شاید بتونه جوابم را بده....اره فردا باید هرجور شده بپرسم...
شب سنگین وطولانی بود,هرچه بیشتر به حرف حرف پیامک فکر میکردم,قلبم بیشتر در فشار قرار میگرفت...
اشکهام خود به خود میریخت وخواب از چشام پریده بود تااینکه با صدای اذان صبح به خود امدم,با حالتی رقت انگیز به سمت دسشویی رفتم ووضو گرفتم,به نماز ایستادم,بعداز نماز به سجده رفتم وهرچه عقده کرده بودم ,عقده گشایی نمودم ,انقدر با خدای خودم,خالق یوزارسیف درد دل کردم که سبک شدم,سجاده را جمع کردم دوباره روتخت دراز کشیدم وپلکهام سنگین شد...
با صدای پچ پچ مادرم از,خواب پریدم,بابا ومامان بالا سرم بودند,اشعه های طلایی خورشید که کل اتاق را روشن کرده بود نشان از رسیدن ظهر میداد,با اضطراب تکانی بخود دادم وگفتم:س سلام,وای خواب افتادم,مدرسه ام دیر شد..
مادر,در حالیکه ارام دستش را گذاشته بود روسینه ام ,دوباره خواباندم وگفت:سلام عزیزم,از صبح مثل کوره اتش داری میسوزی ,گذاشتم بخوابی,امروز مدرسه نمیخواد بری...
گفتم:اخه...اخه..امتحان..
بابا پرید وسط حرفم,بعداز مدتها لبخندی به روم زد واومد کنار تخت زانو زد یه بوسه از صورتم چید وگفت:الان تنها چیزی که مهمه سلامتی تو هست ,استراحت کن,امتحانت هم صحبت میکنیم یه کارش میکنیم دیگه...
با خودم فکر میکردم یعنی چه؟؟مگه منو چطور شده؟؟
با بستن چشام ,بابا ومامان اتاق را ترک کردند...
🍁 نویسنده : ط حسینی 🍁
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸