🔸🔹🔶عکس های ماندگار🔶🔹🔸
💠معلم بود و انقلابی💠
خانه اش، زندگی اش و همه ی دار و ندارش برای انقلاب بود و با پیروزی انقلاب اسلامی هم خود و تمام هستی اش را وقف امام، انقلاب و اسلام کرده بود.
روشنگری هایش در جای جای شهر، بویژه مدارس و دانشگاهها، فرصت هر توطئه ی فرهنگی را از دشمن گرفته بود.
آن روز نماز را که خواند، آخرین صبحانه را با خانواده بود و در حالی که بوسه ی گرمش، گونه های سرخ فرزندانش را نوازش می داد باید خداحافظی می کرد تا در کلاس تفسیر سوره ی معراج معلمان شهر حاضر شود.
نوع خداحافظی اش مثل همیشه نبود، انگار کلاس امروزش با همه ی کلاسهایی که در طول خدمت صادقانه اش داشته است تفاوتی اساسی دارد.
با عجله از خانه خارج شده و داخل ماشین می شود، اما هنوز استارت نزده که موتور سواری کنارش سبز شده و وقتی مطمئن می شود که قدرت الله چگینی خود اوست، ماشه را می کشد تا آرزوی دیرینه ی معلم آزاده و عارف شهر، تحقق یابد.
عکسی که آن روز گرفت آخرین عکسش شد.
#شهید_قدرت_الله_چگینی
📚خط سرخ
#آخرین_عکس
🌷کانال مسیر راه با شهدا🌷
🍃 @masirshahid 🍃
📩📩📩
📩📩📩
📩📩📩
🖍 #پندنامه
زندگى در این دنیا سعادت نیست، شقاوت است. سرا و وادى آخرت است که محل زندگى ابدى ماست. پس آگاه باشید که اگر جان خود را به کمتر از بهشت جاودان بفروشید فریب خورده اید.
🌷شهید مصطفی اخگر🌷
🌷کانال مسیر راه با شهدا🌷
🍃 @masirshahid 🍃
📚موضوع مرتبط:
#شهید_محسن_نورانی
#شهید_دفاع_مقدس
#عکس
📅مناسبت مرتبط:
تاریخ شهادت
#05_21
#jihad
#martyr
🌷کانال مسیر راه با شهدا🌷
🍃 @masirshahid 🍃
.
🔹نام کتاب: #کابوس_در_بیداری
روایتی از #حج_خونین
🔹پدیدآورندگان: #جواد_موگویی #هانیه_سادات_حسینی_زاده
🔹ناشر: #انتشارات_شهید_کاظمی
🔹تعداد صفحات: 768 صفحه
🔹قیمت پشت جلد: ۴۰۰۰۰تومان / قیمت با ۲۰درصد تخفیف: ۳۲۰۰۰تومان
.
📚️برشی از کتاب
از ترس #گلوله خم شده بودم. غافل از این که گلولهها از بالا به روی مردم شلیک میشد، ناگهان فشنگی از کنار سرم گذشت و به برادری که با من میدوید اصابت کرد و در جا جان سپرد.
دست و پایم را گم کرده بودم، عده زیادی از #حجاج محاصره شده بودند، فرصت فکر کردن نبود.
به جمعی پیوستم که آن طرف خیابان بودند. همه بیمناک و نگران پشت ماشینهایی سنگر گرفتیم که پارک شده بود تا از گلولهها در امان باشیم.
تیرباری بالای سر ما را نشانه گرفته بود و ساختمانها و سردر مغازهها را سوراخ میکرد، طوری که تکههای سیمان بر سر ما میریخت.
میان ما که حدود ۴۰ نفر بودیم، #گاز_خفه_کننده انداختند و #گاز_اشک_آور هم که در فضا بود. چشمهایمان میسوخت. اما گازهای خفه کننده نفس را میگرفت، سر و گردن را میسوزاند و همه را دچار سرفه عجیبی کرد.
۱۵ دقیقه روی زمین افتاده بودیم. کم کم هوا تاریک میشد. خودمان را بلند کردیم و مثل نابینایان دست هم را گرفتیم و راه میرفتیم. عدهای قصد عبور از کوچه باریکی را داشتند که منتهی به کوه میشد. ضربه چوب به سر چند نفر خورد.
خلاصه کوه را بالا رفتیم. در خانهای به روی ما باز شد و مسلمانان ساکن کوهها، برادر مجروحی را بردند و سر او را پانسمان کردند. مدتی بالای کوه ماندیم. فقط صدای آژیر آمبولانس و رفت وآمد ماشینها میآمد....
🍃 @masirshahid
#شهیـدحسینحریرے•°
حَرَم حَضرٺ #زینب
عَجَــبــ|
حال و هوایے دارد•••
سوریہ فِیِض شَهادٺ
چہ صفایے دارد
بنویسید🖊
بہ روے
ڪفن این شهدا
"" چقدر عمہ ے
سادات فدایے دارد ""
🌷کانال مسیر راه با شهدا🌷
🍃 @masirshahid 🍃
🌺🍂🌺🍃🌺
🍂🌺🍃🌺
🌺🍃🌺
🍃🌺
🔵جهاد اکبر🔵
روی بچه های متاهل یک جور دیگر حساب می کرد.
می گفت «کسی که ازدواج کرده، اجتماعی تر فکر می کند تا آدم مجرد. »
بعداز عقد که برگشتم جبهه، چنان بغلم کرد و بوسید که تا آن موقع این طور تحویلم نگرفته بود. گفت «مبارکه، جهاد اکبر کردی. »
#شهید_مهدی_زین_الدین
📚 یادگاران، جلد ده، کتاب ، ص 64
#سبک_زندگی_خانوادگی_شهدا
#ارتباطات_اجتماعی
🌷کانال مسیر راه با شهدا🌷
🍃 @masirshahid 🍃
💠منتظر... 💠
این آخری ها، انگار منتظر شهادت باشد، عجیب مصمم بود که نمازش را اول وقت بخواند.
از ارومیه می آمدیم سمت مهاباد. یک هو گفت: بزن بغل.
گفتم: چی شده ؟
گفت: وقت نمازه.
گفتم: این جا وسط جاده امنیت نداره. اگه صبر کنی، یک ربع دیگه می رسیم، با هم می خونیم.
گفت: همین جا وایستا نماز اول وقت بخونیم. اگه هم قراره توی نمازکشته بشیم، دیگه چی از این بالاتر؟
#شهید_بروجردی
📚یادگاران، جلد ۱۲، ص۸۵
#خاطره
🌷کانال مسیر راه با شهدا🌷
🍃 @masirshahid 🍃
🌺🍂🌺🍃🌺
🍂🌺🍃🌺
🌺🍃🌺
🍃🌺
🔵دستمال🔵
قبل از عقد به من گفت:
دعایی دارم که حتماً وقت عقد آن را برایم بخواه!
وقتی برای عقد رفتیم، با فاصله از هم نشستیم.
آن لحظات تمام دغدغهام این بود که با این فاصله چطور به او بگویم که چه دعایی داشت؟
حتماً او هم نمیتوانست با صدای بلند خواستهاش را بگوید!
تا لحظاتی دیگر خطبه عقد جاری میشد و من از خواسته صالح بیخبر بودم!
نمیدانستم چه کنم!
در همین اثنا، خواهر آقاصالح جلو آمد و یک دستمال کاغذی تاشده به من داد و گفت این را داداش فرستاد.
دستمال را باز کردم، روی دستمال برایم دعایش را نوشته بود:
"دعا کن من شهید شوم…"
یادم هست که قرآن در دست داشتم، از ته دل دعا کردم خدا شهادت را به صالح بدهد و عاقبتش به شهادت ختم شود....
📚مدافعان حرم
#سبک_زندگی_خانوادگی_شهدا
#معنویت
#مدافع_حرم
🌷پاسدار شهید عبدالصالح زارع🌷
🌷کانال مسیر راه با شهدا🌷
🍃 @masirshahid 🍃
#خاطرات_شهدا 🌷
🌹شهیـدی که بـرات شهـادتـش را
از امـام رضـا علیهالسلام گرفـت ...🍃
#شهید_غلامعلی_رجبی🕊❤️
🔹نمی دانستم به #مشهد آمده
در صحن گوهرشاد او را دیدم
بعد از سلام و احوالپرسی گفت :
از #امـام_رضـا (ع) انشـاءالله
اذن #شهـادت را گرفتـم ...
🔸به او گفتـم :
فعلا باهـات ڪار داریم
دعای #عرفه امسال را باید تو بخوانی !
🔹دو روز مانده به عرفه
پیش من آمـد و گفت :
عملیاتـی در پیش است ...
🔸گفتـم :
برنامه عرفه و محرم را چکار میکنی ؟
🔹جواب داد :
نمی خواهم از #جهاد باز بمانم
احتمالا آخرین عملیات (مرصاد) است
انشاءالله تا محـرم مـرغ از قفـس پریـده ...
✍ راوی : شیخ حسین انصاریان
#ذاڪر_اهل_بیت
#شهید_غلامعلی_رجبی
#شهادت_عملیات_مرصاد1367
🌷کانال مسیر راه با شهدا🌷
🍃 @masirshahid 🍃
#اسير شما شدن
خوبــ استــ ...
اسير #شهدا شدن را میگویم...🕊
🌷خوبی اش بہ
اين استــ ڪہ از
اسارتــ #دنيا آزاد ميشوی...🍃
#شهیـد_سجـاد_طاهرنیـا🕊
#شهید_مدافع_حرم
🌷کانال مسیر راه با شهدا🌷
🍃 @masirshahid 🍃