eitaa logo
مسجد اعظم
403 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
309 ویدیو
27 فایل
اخبار و گزارش فعالیت های واحد فرهنگی مسجد اعظم اهواز ارتباط با مدیر کانال @aliakbar_kh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺 🌺🌼🌺🌼🌺🌼 🌺🌼🌺🌼🌺 🌺🌼🌺🌼 🌺🌼🌺 🌺🌼 🌺 ☀️☀️روزی بهلول داشت از کوچه ای می گذشت که شنید استادی به شاگردهایش می گوید: من در سه مورد با امام صادق(ع) مخالفم.❌ 🔷یک اینکه می گوید خدا دیده نمی شود . پس اگر دیده نمی شود پس وجود هم ندارد.❗️ 🔶دوم می گوید : خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد.❗️ 🔷سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد.❗️ 🔅بهلول که از آنجا رد میشد،تا این مسئله را شنید فورا کلوخی دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد. ✨اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد. استاد و شاگردان دنبال او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند. 🌟🌟خلیفه گفت : ماجرا چیست؟ استاد گفت : داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد. و الان درد می کند. 🧐🧐بهلول پرسید : آیا تو درد را می بینی؟ 🤔استاد گفت : نه 🔎بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد.چون چیزی که دیده نمیشود وجود ندارد!! 🔎ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی؟ این کلوخ هم از جنس خاک است پس در تو تاثیری ندارد. 🔎ثالثا : مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند ؟ پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم. ✨استاد اینها را شنید و خجالت کشید و از جای برخاست و رفت...🚶‍♂🚶‍♂ 🆔 @masjed_azam_ahvaz
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺 🌺🌼🌺🌼🌺🌼 🌺🌼🌺🌼🌺 🌺🌼🌺🌼 🌺🌼🌺 🌺🌼 🌺 🌙🌙شبی پادشاهی👑 خواب دید که یکی از زندانیانش بی گناه است. ⚡️⚡️نیمه شب از خواب بیدار شد و دستور داد که مرد زندانی را نزد او بیاورند. 🔶هنگامی که آن مرد را دید به او گفت که من خواب دیده ام که تو بیگناهی.پس من تو را آزاد میکنم.از من چیزی بخواه تا به تو بدهم.🎁🎁 🔷مرد گفت:وقتی خدایی دارم که بی گناهی مرا در خواب به تو نشان میدهد و نیمه شب مرا از زندان آزاد میکند،نامردیست که از غیر او چیزی بخواهم.😌😌😌 🆔 @masjed_azam_ahvaz
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺 🌺🌼🌺🌼🌺🌼 🌺🌼🌺🌼🌺 🌺🌼🌺🌼 🌺🌼🌺 🌺🌼 🌺 🔸در سرزمین بنی اسرائیل مدت زیادی باران نبارید و مردم از ترس خشکسالی☀️ و گرسنگی به حضرت موسی (ع) پناه آوردند و از او خواستند که همراه آنان نماز باران 🌧بخواند.حضرت موسی (ع) نماز را برپا کرد و دستهایش🤲 را به سوی آسمان بلند کرد و از خداوند خواست رحمتش را شامل حالشان گرداند اما خداوند دعایش را اجابت نکرد. 🔹حضرت موسی (ع) تعجب کرد و گفت: خدایا تو همواره دعای مرا استجابت کرده ای. چه شده این بار اجابت ننمودی؟ خداوند فرمود: در میان شما کسی است که چهل سال است مرا نا فرمانی می کند تا زمانی که او در میان شماست بر شما باران نازل نخواهم کرد. 🔸حضرت موسی (ع) قوم خود را از این مسئله آگاه کرد که درمیان شما گناهکاری است که فرمانبردار خدا نیست و خدا برما باران نمی باراند تا زمانی که او از میان ما خارج شود. 🔹آن مرد خود را خوب می شناخت اما منتظر ماند تا کس دیگری خارج شود و حرفی نزد اما کسی خارج نشد. در این هنگام پیش خود گفت: خدایا! اگر بیرون بروم رسوا می شوم و اگر در میان مردم بمانم خشک سالی آنان را هلاک خواهد کرد، خدایا! مرا رسوا نفرما و توبه مرا بپذیر که اکنون من از تمامی گناهانم توبه کرده و به سوی تو باز می گردم.🙏🙏🙏 🔸ناگهان بارش باران🌧 شروع شد و حضرت موسی با تعجب گفت: پروردگارا! کسی که از قوم من خارج نشد چه شد اجابت نمودی؟ پروردگار گفت: نزول باران به سبب توبه ی آن مرد گناهکار بود، موسی از خداوند خواست آن مرد را به او بشناساند، خداوند فرمودند: من او را هنگام انجام آن همه گناه رسوا نکردم حال چگونه انتظار داری که پس از توبه او را رسوا کنم؟!»😌😌😌 🆔 @masjed_azam_ahvaz
🌺🌼🌺🌼🌺🌼🌺 🌺🌼🌺🌼🌺🌼 🌺🌼🌺🌼🌺 🌺🌼🌺🌼 🌺🌼🌺 🌺🌼 🌺 🔶روزی حضرت ابراهیم(ع) مشغول خوردن غذا به تنهایی بود. به بیرون خانه رفت و پیرمردی را دید که بر دوشش هیزم داشت.از او خواست که با او غذا بخورد. 🔷هنگامی که پیرمرد شروع به خوردن کرد نام خدا را نیاورد.ابراهیم(ع) از او دلگیر شد. 🔶 پیرمرد گفت من بی دین هستم و خدا را ستایش نمی کنم و ناراحت شد و از آنجا رفت. 🔷آنگاه از سوی خداوند متعال وحی آمد که ما در این مدت به او غذا دادیم و از او چیزی نخواستیم . تو یک بار به او غذا دادی و خواستار ستایش من شدی؟ برو و او را برگردان. 🔶ابراهیم (ع) پیش پیرمرد رفت و ماجرا را تعریف کرد.پیرمرد گریه کرد و به خدا ایمان آورد.😌😌😌 🆔 @masjed_azam_ahvaz