eitaa logo
🕌امام جماعت مسجد و حسینیه حضرت امیرالمومنین "علیه السلام" _ سید مهدی هاشم زاده
1.8هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
676 ویدیو
75 فایل
✅‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نکته ناب روزانه ✅‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌احادیث بین نماز ظهر عصر ✅‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اعلام برنامه های جلسات ✅‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ آرشیو صوت جلسات ✅‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کلیپ ✅‌پخش زنده سید مهدی هاشم زاده 👇#راه ارتباطی @Hashemzadeh110
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️ داستانی زیبا و خواندنی 🔹خلق و خوی شوهرش او را به تنگ آورده بود ، همیشه می گفت و می خندید ، با بچه ها خوش و بش می کرد  ولی مدتی بود با کوچکترین مسئله عصبانی می شد و داد و فریاد می کرد !!! زن روزی به نزد راهبی رفت تا از او کمک بگیرد ، او در کوهستان زندگی می کرد ، زن از راهب معجونی  خواست تا شاید چاره ای کارش شود ! راهب نگاهی به زن کرد و گفت : چاره ی کار تو در یک تار مو از سبیل ببر کوهستان است !.  ببر کوهستان !! آن حیوان بسیار وحشی است !! و هر وقت تار مویی از سبیل ببر وحشی را آوردی برایت  معجونی می سازم تا شوهرت با تو مهربان شود .... زن با ناامیدی به خانه اش برگشت . غذایی را آماده کرد و روانه ی کوهستان شد ، خود را به نزدیکی غار رساند ، از شدت ترس بدنش می لرزید  اما مقاومت کرد .. آن شب ببر بیرون نیامد !.  چندین شب به همین منوال گذشت هر شب چند گام به غار نزدیکتر می شد ، بلاخره ببر وحشی غرش کنان از  غار بیرون آمد و ایستاد و به اطراف نگاه کرد !. هر شب که می گذشت آن ببر و زن چند گام به هم نزدیکتر می شدند .... چهار ماه طول کشید تا ببر به واسطه ی بوی غذا به زن نزدیک شد ، و آرام آرام شروع به خوردن کرد .  مدتی گذشت .... طوری بود که ببر بر سر راه زن می ایستاد و منتظر می ماند زن خود را به ببر نزدیک تر میکرد و سر او را  نوازش می کرد و به ملایمت به او غذا می داد ،  هیچ سرزنش و ملامتی در کار نبود هیچ عیب جویی ، ترس و وحشتی در میان نبود و بر خلاف دشواری و  سختی راه هر شب آن زن برای ببر غذا می برد و سر او را در دامن خود می گذاشت ، دست نوازش بر مویش  می کشید ....!!!! بالاخره یک شب زن با ملایمت تار مویی از سبیل ببر کند ، و شادمان نزد آن راهب رفت .... فکر می کنید آن  راهب چه کرد ؟ نگاهی به اطرافش کرد و آن تار مو را به داخل آتشی انداخت که در کنارش شعله ور بود .. زن ، هاج و واج نگاهی کرد در حالی که چشمانش داشت از حدقه بیرون می زد ماند که چه بگوید .راهب با  خونسردی رو به زن کرد و گفت : آیا ”مرد تو " از آن ببر کوهستان بدتر است ؟تو نیرویی داری که از وجود آن بی خبری !! ✨با و ، و توانستی آن حیوان را کنی !!! 💪مهار خشم شوهرت در دستان توست 👌پس و را به او و با و و را از او دور ساز. همه مشکلات ما این چنین هستند پاداش صبر جز رام شدن پلنگ مشکلات را در مقابل صبر و زحمت شما در بر ندارد  ┈••🍃🌸🍃••┈ 🕌 مسجد و حسینیه حضرت امیرالمومنین "علیه السلام" ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://chat.whatsapp.com/CzwyH926vj8J0t2siWTSBB