eitaa logo
مسجد امام هادی شعبانيه بیرجند
1.3هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
6هزار ویدیو
72 فایل
کانال رسمی مسجد امام هادی علیه السلام شعبانيه بیرجند ارتباط با ادمین @ali_1384_313
مشاهده در ایتا
دانلود
••• 🖇.• یه پسر بچه رو گرفتیم که ازش حرف بڪشیم... آوردنش سنگر من؛ خیلے کم سن و سال بود. بهش گفتم: « مگه سن سربازی توی ایران هجده سال تمام نیست؟ سرش را تکان داد. گفتم: « تو که هنوز هجده سالت نشده! » بعد هم مسخره اش کردم و گفتم: « شاید به خاطر جنگ ، امام خمینے کارش به جایی رسیده که دست به دامن شما بچه ها شده و رو کم کرده؟» جوابش خیلے من رو اذیت کرد. با لحن فیلسوفانه ای گفت: « سن سربازی پایین نیومده ، پایین اومده.» 🥀 @fatehan12
مسجد امام هادی شعبانيه بیرجند
🔰پنجم مرداد ماه، سالگرد عملیات غرورآفرین مرصاد در سال ۱۳۶۷ است، عملیاتی که در آن توهم فتح ۴۸ ساعته ت
شهیدی که خواب شهادتش را دیده بود قبل از عمليات مرصاد خود شهيد در خواب ديده بود كه عده اي آمدند و اسامي بعضي از رزمندگان را در ليستي ثبت مي كنند. اسم او هم در اين ليست ثبت شده بود. وقتي علت را مي پرسد، مي گويند: «ما مأموريت داریم نام شما را در اين ليست بنويسيم». صفر علی در سال 1338 در روستای «نوگیدر» در شهرستان بیرجند، پا به عرصه گیتی نهاد. او تحصیلات ابتدایی خود را در همان روستا به پایان رساند و سپس برای ادامه تحصیل به بیرجند رفت. روزهای پایانی تحصیلات دبیرستانی او، با روزهای پر التهاب انقلاب اسلامی همزمان شد و او نیز مخالفت خود را با رژیم اعلام می نمود و در راهپیمایی ها و تظاهرات مردمی شرکت می کرد. «علي حسين زاده» از همرزمان شهید می گوید: « عمليات والفجر 9 خدمت آقاي رضايي در تيپ يكم ويژه شهدا به فرماندهي سردار شهيد محمود كاوه بوديم. كارهاي مقدماتي و شناسايي صورت گرفته بود. به منطقه عملياتي كه رسيديم در خدمت شهيد جلسه توجيهي صورت گرفت. ما به گردان امام موسي (ع) معرفي شديم و قرار شد گردان امام علي علیه السلام) به فرماندهي شهيد جابري در مقابل ما حركت كند و قسمت ابتداي خط عراق را شهيد جابري بشكند و عمليات نفوذي در داخل منطقه عراق را گردان ما (امام موسي علیه السلام) عهده دار شود. شهيد كاوه گفت قبل از اينكه شهيد جابري بخواهد خط را بشكند شما برويد نيروها را درون منطقه پشت سر نيروهاي دشمن مستقر كنيد كه اگر بعد از شكستن خط وارد عمل شويد تلفات بيشتري خواهيد داشت. ما بنا به توصيه ايشان رفتيم در منطقه اي شيار مانند كه محل عبور آب بود، مستقر شديم. منطقه به گونه اي بود كه نمي توانستيم بنشينيم. چون سرمان زير آب مي رفت و اگر بلند مي شديم از آب بيرون مي آمديم لذا دشمن ما را مي ديد. برادران به صورت نيمه نشست در آبراه پشت سر هم قرار گرفتند. شهيد صفر علي رضايي وسط گردان قرار داشتند و من جلوي گردان بودم، متوجه شدم كه گلوله اي به وسط نيروها اصابت كرد و تعدادي از عزيزان ما در آنجا شهيد و مجروح شدند. به وسط آمدم، ببينم چه شده، ديدم شهيد رضايي هم يكي از مجروحين اين حادثه است. جالب اين بود كه چند نفري كه مجروح شده بودند يك نفر از آنها حتي آخ هم نگفته بود و كسي هم صدايي نشنيده بود به خاطر اينكه عمليات لو نرود و كار با موفقيت صورت بگيرد. اين برادران تحمل كردند. وقتي كه خدمت شهيد رضايي رسيدم و سؤال كردم كه وضعيت چگونه است ايشان گفتند كه عادي است و هيچ موردي نيست. خود ايشان گفتند كه مجروح شدم پس از آن نيروها از آبراه خارج شدند. صبح كه برگشتيم تا شهدا و مجروحين را از آنجا تخليه كنيم ديديم كه شهيد رضايي دستش را بسته و به گردنش انداخته است. گفتيم چه شده است؟ گفت: من ديشب مجروح شدم. ايشان با همان دست مجروح شب مانده بودند و با يكي از گروهان ها از ارتفاعي عمليات را ادامه دادند.» شهید رضایی در بخشی از وصیت نامه خود خطاب به مسئولان آورده است؛ «سخنم با کسانی که در مملکت اسلامی مسئولیت دارند این است که بدانید مسئولیت سنگینی بر عهدۀ شماست. شما باید خدمتگزار اسلام و مردم محروم و ستم کشیده باشید. با عمل و رفتار خود باید نمونه و الگو باشید. سخنان امام بزرگوار را سرلوحۀ کارها قرار دهید و طوری عمل کنید که مردم، اسلام را از شما ببینند. بدانید که این مردم و شهدا بودند که به شما مسئولیت دادند و امروزه خدمت در چنین مملکتی بسیار دشوار است». @fatehan12
🔴جذب به روش ابراهیم 🔹خواهر شهید ابراهیم هادی می‌گفت: 🔸 یک روز موتور شوهر خواهرم را از جلوی منزل‌مان دزدیدند، عده‌ای دنبال دزد دویدند و موتور را زدند زمین. ابراهیم رسید و دزد زخمی شده را بلند کرد، نگاهی به چهره وحشت زده‌اش انداخت و به بقیه گفت: اشتباه شده! بروید. ابراهیم دزد را برد درمانگاه و خودش پیگیر درمان زخمش شد. آن بنده خدا از رفتار ابراهیم خجالت زده شد. ابراهیم از زندگی‌اش سوال کرد، کمکش کرد و برایش کار درست کرد. طرف نماز خوان شد، به جبهه رفت و بعد از ابراهیم در جبهه به شهادت رسید. https://eitaa.com/fatehan12
8.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥این‌ها بالاترند از اصحاب پیامبر... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/masjedemam_hadi
1.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این فیلم را هزاران بار باید دید و از زوایای مختلف تحلیل کرد و زد تو سر کدخداپرستان و غرب گدایان داخلی و خارجی. ۲۸ ثانیه ای که بیش از دهها ساعت تولیدات سینمایی هالیود پیام دارد برای مردم جهان. دوقاب متفاوت از تقابل دو کلید واژه ی اراده و بی ارادگی دو ملت . تصویر پایین، آمریکایی که یخ زده و حالا به بدبختی و فلاکت افتاده و با مشکل قطعی برق و ..... هم در حد وسیعی رو به رو است و مردمش برای نجات خود باید فروشگاه غارت کنند. تصویر بالا هم جان ما ایران، سرزمینی که اگر حادثه ای برایش رخ دهد فرزندانی دارد که فورا به کمک مردمانش می شتابند و اوج همدلی را تفسیر میکنند. شهید سردار سلیمانی و روح الله عجمیان، آرمان علیوردی و دو مدافع امنیت مشهدی ( شهید دانیال زاده و شهید زینال زاده) از همینها بودند که در سیل و زلزله خادمی مردم را کردند. این تصاویر را ببینید و به خودتون و جوانان انقلابی و فرماندهان ولایی تون ببالید. https://eitaa.com/masjedemam_hadi
✍یادم می‌آید مادرم به سختی مریض و در بیمارستان بستری بود. به اصرار مصطفی تا آخرین روز در کنار مادرم و در بیمارستان ماندم. او هر روز برای عیادت به بیمارستان می‌آمد. مادرم به مصطفی می‌گفت: همسرت را به خانه ببر. ولی او قبول نمی‌کرد و می‌گفت: باید پیش شما بماند و از شما پرستاری کند. بعد از مرخص شدن مادرم از بیمارستان، وقتی مصطفی به دنبالم آمد و سوار ماشین شدم تا به خانه خودمان برویم، مصطفی دست‌های مرا گرفت و بوسید و گریه کرد و گفت: از تو بسیار ممنون هستم که از مادرت مراقبت کردی. با تعجب به او گفتم: کسی که از او مراقبت کردم مادر من بود نه مادر شما… چرا تشکر می‌کنی؟! او در جواب گفت: این دست‌ها که به مادر خدمت می‌کنند برای من مقدس است. دستی که برای مادر خیر نداشته باشد، برای هیچ کس خیر ندارد و احسان به پدر و مادر دستور خداوند است ☆شهید مصطفی چمران https://eitaa.com/masjedemam_hadi