مسجد امام هادی شعبانيه بیرجند
🔰پنجم مرداد ماه، سالگرد عملیات غرورآفرین مرصاد در سال ۱۳۶۷ است، عملیاتی که در آن توهم فتح ۴۸ ساعته ت
شهیدی که خواب شهادتش را دیده بود
قبل از عمليات مرصاد خود شهيد در خواب ديده بود كه عده اي آمدند و اسامي بعضي از رزمندگان را در ليستي ثبت مي كنند. اسم او هم در اين ليست ثبت شده بود. وقتي علت را مي پرسد، مي گويند: «ما مأموريت داریم نام شما را در اين ليست بنويسيم».
صفر علی در سال 1338 در روستای «نوگیدر» در شهرستان بیرجند، پا به عرصه گیتی نهاد. او تحصیلات ابتدایی خود را در همان روستا به پایان رساند و سپس برای ادامه تحصیل به بیرجند رفت. روزهای پایانی تحصیلات دبیرستانی او، با روزهای پر التهاب انقلاب اسلامی همزمان شد و او نیز مخالفت خود را با رژیم اعلام می نمود و در راهپیمایی ها و تظاهرات مردمی شرکت می کرد.
«علي حسين زاده» از همرزمان شهید می گوید: « عمليات والفجر 9 خدمت آقاي رضايي در تيپ يكم ويژه شهدا به فرماندهي سردار شهيد محمود كاوه بوديم. كارهاي مقدماتي و شناسايي صورت گرفته بود. به منطقه عملياتي كه رسيديم در خدمت شهيد جلسه توجيهي صورت گرفت. ما به گردان امام موسي (ع) معرفي شديم و قرار شد گردان امام علي علیه السلام) به فرماندهي شهيد جابري در مقابل ما حركت كند و قسمت ابتداي خط عراق را شهيد جابري بشكند و عمليات نفوذي در داخل منطقه عراق را گردان ما (امام موسي علیه السلام) عهده دار شود. شهيد كاوه گفت قبل از اينكه شهيد جابري بخواهد خط را بشكند شما برويد نيروها را درون منطقه پشت سر نيروهاي دشمن مستقر كنيد كه اگر بعد از شكستن خط وارد عمل شويد تلفات بيشتري خواهيد داشت. ما بنا به توصيه ايشان رفتيم در منطقه اي شيار مانند كه محل عبور آب بود، مستقر شديم. منطقه به گونه اي بود كه نمي توانستيم بنشينيم. چون سرمان زير آب مي رفت و اگر بلند مي شديم از آب بيرون مي آمديم لذا دشمن ما را مي ديد. برادران به صورت نيمه نشست در آبراه پشت سر هم قرار گرفتند. شهيد صفر علي رضايي وسط گردان قرار داشتند و من جلوي گردان بودم، متوجه شدم كه گلوله اي به وسط نيروها اصابت كرد و تعدادي از عزيزان ما در آنجا شهيد و مجروح شدند. به وسط آمدم، ببينم چه شده، ديدم شهيد رضايي هم يكي از مجروحين اين حادثه است. جالب اين بود كه چند نفري كه مجروح شده بودند يك نفر از آنها حتي آخ هم نگفته بود و كسي هم صدايي نشنيده بود به خاطر اينكه عمليات لو نرود و كار با موفقيت صورت بگيرد. اين برادران تحمل كردند. وقتي كه خدمت شهيد رضايي رسيدم و سؤال كردم كه وضعيت چگونه است ايشان گفتند كه عادي است و هيچ موردي نيست. خود ايشان گفتند كه مجروح شدم پس از آن نيروها از آبراه خارج شدند. صبح كه برگشتيم تا شهدا و مجروحين را از آنجا تخليه كنيم ديديم كه شهيد رضايي دستش را بسته و به گردنش انداخته است. گفتيم چه شده است؟ گفت: من ديشب مجروح شدم. ايشان با همان دست مجروح شب مانده بودند و با يكي از گروهان ها از ارتفاعي عمليات را ادامه دادند.»
شهید رضایی در بخشی از وصیت نامه خود خطاب به مسئولان آورده است؛ «سخنم با کسانی که در مملکت اسلامی مسئولیت دارند این است که بدانید مسئولیت سنگینی بر عهدۀ شماست. شما باید خدمتگزار اسلام و مردم محروم و ستم کشیده باشید. با عمل و رفتار خود باید نمونه و الگو باشید. سخنان امام بزرگوار را سرلوحۀ کارها قرار دهید و طوری عمل کنید که مردم، اسلام را از شما ببینند. بدانید که این مردم و شهدا بودند که به شما مسئولیت دادند و امروزه خدمت در چنین مملکتی بسیار دشوار است».
#شھیدانہ
#شهیدصفرعلیرضایی
#شادیروحپرفتوحشھداصلوات
@fatehan12