✍ #یادداشت
#مسجد_کوفه حس عجیبی دارد. واردش که میشوی، باید کتاب دعا و مهر و تسبیح را کنار بگذاری. چشمهایت را ببندی و ششهایت را تا ژرفناکترین جای ممکن، پر کنی!
بعد، آهسته آهسته، صدای #علی (ع) را میشنوی که از کرسی قضاوت پایین آمده و آماده نماز میشود.
نزدیکتر میروی. در دومین صف پشت محراب میایستی و به دو طرفت نگاه میکنی تا همقدم بقیه باشی. #میثم_تمار را میبینی و #مالک_اشتر را. ذوق میکنی. میخواهی به پشت سریات مژده بدهی که میبینی #کمیل_زیاد و #عمار_یاسر اند!
وای...! وای ...! اینجا کجاست؟!
علی قامت نماز را میبندد و تو تازه میبینی جلویت #حسن و #حسین ایستادهاند و نوجوانی که حدس میزنی #ابوالفضل است.
برای اینکه از سرمستی قالب تهی نکنی، نفست را بیرون میدهی.
کاروان تازهای آمده و کتاب #آداب_زیارت در دستانشان است و به دنبال جایی برای اعمال هستند.
دلت میخواهد کتابها را از دستشان بگیری تا سرشان را بالا بگیرند و علی را ببینند!
اما نمیشود. بهشان خرده نمیگیری. به عدد خلایق راه هست برای رسیدن به معشوق.
📝به قلم دکتر محمد سرشار
🔘 @masjedidea