🔴 #کودک_خردسال_و_موعظه
✍موقعی که خلافت به عمربن عبدالعزیز منتقل شد، هیأت هایی از اطراف کشور برای عرض تبریک و تهنیت به دربار وی آمدند که از آن جمله هیأتی از حجاز بود.
کودک خردسالی در آن هیأت بود که در مجلس خلیفه به پا خاست تا سخن بگوید.
🔸خلیفه گفت :
آن کس که سنش بیشتر است، حرف بزند.
کودک گفت :
ای خلیفه مسلمین!
اگر میزان شایستگی، سن بیشتر باشد، در مجلس شما کسانی هستند که برای خلافت شایسته ترند.
🔹عمر بن عبدالعزیز از سخن طفل به عجب آمد، او را تأیید کرد و اجازه داد حرف بزند.
کودک گفت :
از شهر دوری به اینجا آمده ایم.
آمدن ما نه برای طمع است نه به علت ترس!
طمع نداریم برای آن که از عدل تو برخورداریم و در منازل خویش با اطمینان و امنیت زندگی می کنیم.
🔸ترس ندایم زیرا خویشتن را از ستم تو در امان می دانیم.
آمدن ما در این جا فقط به منظور شکرگزاری و قدردانی است.
عمربن عبدالعزیز به کودک گفت:
مرا موعظه کن!
کودک گفت :
ای خلیفه مسلمین!
بعضی از مردم از حلم خداوند و همچنین از تمجید مردم دچار غرور شدند.
مواظب باش این دو عامل در شما ایجاد غرور ننماید و در زمامداری گرفتار لغزش نشوی.
🔹عمر بن عبدالعزیز از گفتار کودک بسیار مسرور شد و از سن او سوال کرد.
گفتند :
دوازده ساله است.
📚المستطرف، ج 1، ص 46؛ کودک از نظر وراثت و تربیت، ج 2، ص 279.
به کانال @masjedjamehkadkan
بپیوندید
🔴چرا وضعیت دوران امام حسن (ع) از زمان امیرالمومنین (ع) دشوارتر بود؟
♦️رهبرمعظم انقلاب: «وقتی غبار غلیظتر میگردد، میشود دوران امام حسن؛ و شما میبینید که چه اتفاقی افتاد. باز در دوران امیرالمؤمنین، قدری غبار رقیقتر بود؛ کسانی مثل عمار یاسر - آن افشاگر بزرگ دستگاه امیرالمؤمنین - بودند. هرجا حادثهیی اتفاق میافتاد، عمار یاسر و بزرگانی از صحابهی پیامبر بودند که میرفتند حرف میزدند، توجیه میکردند و لااقل برای عدهیی غبارها زدوده میشد؛
♦️اما در دوران امام حسن، همان هم نبود. در دوران #شبهه و در دوران جنگ با #کافر_غیرصریح، جنگ با کسانی که میتوانند شعارها را بر هدفهای خودشان منطبق کنند، بسیار بسیار دشوار است؛ باید هوشیار بود.»
@masjedjamehkadkan
💖بسم الله الرحمن الرحیم💖
#سلام_بر_امام_حسین_علیه السلام
🟢 السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
🌸 #سلام_بر_قطب_عالم_هستی
🟢 السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان
🌺 #دعای_سلامتی_امام_زمان
🟢"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"
🌸 #دعای_عصر_غیبت_امام_زمان
🟢 اللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى
🌸 #السلام_علیــک_یا_امـام_الـرئـــوف
🟢 ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ
🌸 #دعای_مخصوص_حفظ_ایمان_در_آخر_الزمان
🟢« یا الله یا رحمن یا رحیم، یا مقلّب القلوب، ثبت قلبی علی دینک» ای تغییردهنده ی قلبها، قلب مرا بر دین خودت تثبیت کن.
🌺 #دعـــای_پــر_فیــۻ_قـــرآن
🟢 اللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن
اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن
اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن
🌴خدایا منور کن قلبهایمان را به نور قرآن
مزین کن اخلاق مارا به زینت قرآن
و خدایا روزیمان کن شفاعت قرآن
✍️حضرت علی فرمودند:
#خلاصه_تـمــام_دعـــاهـــــا.🔰
1⃣اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى كُلِّ نِعْمَةٍ
2⃣ اَسْئَلُ اللَّهَ مِنْ كُلِّ خَیْرٍ
3⃣ اَعُوذُ بِالِلَّهِ مِنْ كُلِّ شَرٍّ
4⃣وَ اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْ كُلِّ ذَنْبٍ
📚بحارالانوار جلد۹۱ صفحه ۲۴۲
🌸أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🌸
@masjedjamehkadkan
📣📣📣📣📣📣📣📣
باسلام و عرض ادب
به اطلاع مومنین و موالیان و عاشقان اهل االبیت علیهم السلام میرساند طبق سنوات قبل از امشب به مدت ۲۰ بیست شب ازتاریخ ۲۵ مرداد ۱۴۰۳ از محل موقوفه چهار تخته مرحوم حاج سید حسن کدکنی تا اخر ماه صفر المظفر ۱۴ شهریور ۱۴۰۳ همزمان با اقامه نماز جماعت و تلاوت ایات نورانی الهی مجلس احیای شعائر دینی و موعظه و سخنرانی و مصیبت و روضه خوانی در مسجد جامع مرحوم حاج سید حسن کدکنی منعقداست
از فیوضات منبر توسط امام جماعت محترم مسجد حضرت حجه الاسلام والمسلمین خطیب توانا و خوش صدا و مردمی و بسیجی و ولایی حاج اقای اسدی دامه توفیقاته بهرمند خواهیم شد
از عموم برادران و خواهران دینی و ولایی دعوت بعمل می اید تا با حضور گرم خود بر شکوه و عطمت مجلس بیفزایند و موجبات خشنودی صاحب عزا حضرت بقیه الله الاعظم ارواحناله الفداه را فراهم سازند .
جزاکم الله خیرا جزا
برای شادی روح واقف و دودمان شان و تمامی اموات و شهدای اسلام فاتحه و صلواتی قرائت نمایید .
از طرف متولی موقوفه چهارتخته مسجد جامع حاج سید حسن کدکنی رحمه الله علیه
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
@masjedjamehkadkan
🕊پنج راز طلایی آرامش
قضاوت دیگری تاثیری بر زندگی من ندارد
مردم وظیفه ندارند مرا درک کنند
از کسی در برابر لطفی که به او میکنم
توقعی ندارم وگرنه این لطف را
در حق او نمیکنم
کسانی که رفتار ناجوانمردانه
با من داشته اند توسط کائنات
مجازات خواهند شد
هر چند من هرگز متوجه نشوم
دنیا سخاوتمندتر از آن است که
موفقیت کسی راه موفقیت مرا تنگ کند
@masjedjamehkadkan
بسیار زیبا 👌🌹
مرد فقیری از خدا سوال کرد:
چرا من اینقدر فقیر هستم؟
خدا پاسخ داد:
چون یاد نگرفته ای که بخشش کنی!
مرد پاسخ داد: من چیزی ندارم که ببخشم...
خدا پاسخ داد: چرا!!!
محدود چیزهایی داری!
یک صورت که میتوانی
لبخند بر آن داشته باشی!
یک دهان که می توانی از دیگران
تمجید کنی وحرف خوب بزنی!
یک قلب که می توانی بروی دیگران بگشایی!
چشمانی که میتوانی با آنها به دیگران
با نیت خوب نگاه کنی!
فقر واقعی فقر روحــــی ست.
دل آدم ها خیلی ساده گرم میشود...
@masjedjamehkadkan
.حاج آقای قرائتی فرمود:
پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ،
در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست
( در بزم غم حسین، مرا یاد کنید )
بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟
روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج علی نقی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!!
وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد :
در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند
از قضا نامزدم سرویس زیبا و بسیار گرانی را انتخاب کرد ،
من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت :
حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد
من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !!
بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد
گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی علی نقی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته
آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم
وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت
وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد :
آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ،
من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است
حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ،
لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !!
تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید
و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!!
وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم
همانگونه که در عزای امام حسین علیه السلام بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ،
همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ،
و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم آلوده نبوده
و یک حسینی حسینی راستین بوده است .....
اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا و الآخره
اگر لذت بردید به اشتراک بگذاريد!🌷🌷🌷🌷🌷🌷با ذکرصلواتی هدیه به خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها🍃🌸🍃╯
شفایافته گان ...
@masjedjamehkadkan
42.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خط ۳ قطار شهری مشهدمفدس
هدایت شده از مسجدجامع حاج سیدحسن کدکنی ره
هدایت شده از مسجدجامع حاج سیدحسن کدکنی ره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 آسمان شهر مشهد مقدس؛هم اکنون
#آلودگی_هوا
@masjedjamehkadkan
🚩 گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتنِ
خون شهید از خود شهادت کمتر نیست.
رنج سی ساله امام سجّاد (ع) و رنج چندین سالهی زینب کبری (س) از این قبیل است. رنج بُردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهمالسّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفهای داریم.
"امام خامنهای ۷۶/۲/۱۷"
#لبیک_یاحسین
#دوازدهم_محرمالحرام
#شهادت_امامسجاد_علیهالسلام
@masjedjamehkadkan