eitaa logo
کانال مسجدی ها (مسجدالاقصی)
1.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3هزار ویدیو
754 فایل
🖤بسم رب الحسین🖤 🕌 ادرس: اراک، خ دانشگاه، منطقه خانه سازی 🇮🇷 مدیر کانال: @mojtaba1570 دارای کانون فرهنگی امام رضا ع با محوطه ورزشي فوتبال و والیبال، اتاق IT، کلاس مهد قران، هیئت مذهبی، کتابخانه، گروه سرود، اتاق پخش فیلم، کلاس هاي کاردستی و خلاقیت ..
مشاهده در ایتا
دانلود
🟢تبیین و افشاگری مهم ترین اقدام اسرای کربلا مراقبت از نهضت مقدس حسینی و حفظ آن از تحریف و دروغ پردازی های دشمن است . تبیین و روشنگری توسط اسرای کربلا در کوفه،شام و در طول مسیر به شکل های مختلف انجام شده است که مواردی را ذکر میکنیم؛ 🔹خطبه حضرت زینب در کوفه حضرت زینب در کوفه با قدرت الهی که داشت با گفتن کلمه «اسکتوا» نه تنها اهل کوفه بلکه حیوانات را ساکت کرد تا جایی که صدای زنگوله شتران نیز شنیده نشد . آنگاه سخنرانی مهم و علی وار ایراد فرمود ؛ اهل کوفه را اهل مکر و خیانت نامید و سخنان را فصیح و بلیغ ادا فرمود تا اینکه گفت:«فَتَعْساً تَعْساً، وَ نُكْساً نُكْساً، لَقَدْ خابَ السَّعْيُ، وَ تَبَّتِ الاَْيْدِي، وَ خَسِرَتِ الصَّفْقَةُ، وَ بُؤْتُمْ بِغَضَب مِنَ اللهِ، وَ ضُرِبَتْ عَلَيْكُمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ. أَتَدْرُونَ وَيْلَكُمْ أَيَّ كَبِد لُِمحَمَّد(ص) فَرَثْتُمْ؟ وَ أَيَّ عَهْد نَكَثْتُمْ؟ وَ أيَّ كَرِيمَة لَهُ أَبْرَزْتُمْ؟ وَ أَيَّ حُرْمَة لَهُ هَتَكْتُمْ؟ وَ أَيَّ دَم لَهُ سَفَكْتُمْ؟ لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئاً إِدّاً، تَكادُ السَّمواتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ، وَ تَنْشَقُّ الاَْرْضُ، وَتَخِرُّ الْجِبالُ هَدّاً». نابود شويد نابود! واژگون شوید واژگون! تلاشهايتان تباه، دستهايتان بريده و كالايتان گرفتار خسارت باد؛ شما به خشم خدا گرفتار گشته و خوارى و بيچارگى بر شما حتمى شد! واى بر شما! آيا مى دانيد چه جگرى را از محمد(ص) شكافتيد؟ و چه پيمانى را گسستيد؟ و چه حرمسراى ارزشمندى از رسول خدا(ص) را آشكار كرديد و چه حرمتى را از او هتك كرديد؟ و چه خونى را از او بر زمين ريختيد؟ به راستى كار زشت و وحشتناكى انجام داده ايد، كه نزديك است بخاطر اين كار، آسمانها از هم متلاشى گردد و زمين شكافته شود و كوهها به شدت فرو ريزد! 🔹خطبه ام کلثوم در کوفه از كسانى كه در كوفه براى مردم خطبه خواند جناب امّ كلثوم دختر اميرمؤمنان(ع) بود. آن حضرت در حالى كه صدايش به گريه بلند بود، اين خطبه را ايراد كرد: «يا أَهْلَ الْكُوفَةِ، سُوءاً لَكُمْ! ما لَكُمْ خَذَلْتُمْ حُسَيْناً وَ قَتَلْتُمُوهُ، وَ انْتَهَبْتُمْ أَمْوالَهُ وَ وَرِثْتُمُوهُ، وَ سَبَيْتُمْ نِساءَهُ وَ نَكَبْتُمُوهُ؟! فَتَبّاً لَكُمْ وَ سُحْقاً! وَيْلَكُمْ، أَتَدْرُونَ أَيَّ دَواه دَهَتْكُمْ؟ وَ أَيَّ وِزْر عَلى ظُهُورِكُمْ حَمَلْتُمْ؟ وَ أَيَّ دِماء سَفَكْتُمُوها؟ وَ أَيَّ كَريمَة اهْتَضَمْتُموها؟ وَ أَيَّ صِبْيَة سَلَبْتُمُوها؟ وَ أَيَّ أَمْوال نَهَبْتُمُوها؟ قَتَلْتُمْ خَيْرَ رِجالات بَعْدَ النَّبِيِّ، وَ نُزِعَتِ الرَّحْمَةُ مِنْ قُلُوبِكُمْ، أَلا إِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْغالِبُونَ، وَ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ». اى كوفيان! بدبختى و بيچارگى نصيب شما باد! چرا حسين(ع) را تنها گذاشتيد و او را كشتيد؛ اموالش را غارت كرده و آن را در اختيار گرفتيد؛ و زنان حرمش را به اسارت درآورديد و مورد شكنجه و آزار قرار داديد؟! نابود گرديد و به عذاب خدا گرفتار شويد! واى بر شما! آيا مى دانيد چه حادثه ناگوارى را مرتكب شديد؟ و چه بار گناهى را بر دوش گرفتيد؟ و چه خونهايى را بر زمين ريختيد؟ و چه بزرگانى را مورد ستم قرار داديد؟ و چه كودكانى را غارت كرديد؟ و چه اموالى را به يغما برديد؟ شما بهترين مردان ـ بعد از وجود مبارك پيامبر را به شهادت رسانديد؛ عاطفه و مهربانى از دل هاى شما ريشه كن شد. ولى آگاه باشيد كه حزب خدا پيروز است و حزب شيطان زيانكارند.(۲) 🔹اقدامی دیگر از ام کلثوم اهل کوفه به اطفال و کودکان اهل بيت ترحم مي کردند. ام کلثوم ناراحت شد و فرمود: اي اهل کوفه! تصدق بر ما اهل بيت رسالت حرام است. و آنها را از دست و دهان بچه ها مي گرفت و بر زمين مي انداخت. این اقدام در نوع خود بیان جایگاه اهل بیت است که آن فرزند پیامبر به خوبی آن را انجام دادند. آيت الله خوئي (ره) در اين باره مي نويسند: دليلي بر حرمت مطلق صدقات بر هاشميان نيست و همانا صدقه خاصه که زکات مال و بدن است برآنها حرام است و بعيد نيست که حرمت صدقه بر آنها حاکي از اين باشد که صدقاتي که مردم براي دفع بلاء و رد قضاء مي دهند نيز بر اهل بيت و هاشميان حرام باشد. همانا در اين نوع صدقه يک ذلت هست که با ذريه طاهره سازگاري ندارد و اينکه ام کلثوم در کوفه طعام را از اطفال مي گرفت و به سوي مردم مي انداخت و مي گفت: واي بر شما اي اهل کوفه همانا صدقه بر ما حرام است. از اين قبيل بوده است.(۳) 🔻 ادامه دارد 👇👇 ✅ کانال مسجدالاقصی🔰🔰🔰 🕌| @masjedolaghsa
🔹سخنان حضرت زینب و امام سجاد در مجلس ابن زیاد ➖ حضرت زینب(ع) در مقابل زخم زبان ها و اهانت های ابن زیاد، چنان شجاعانه و شکوهمندانه حرف زد که آن ملعون قصد کشتن را کرد اما افرادی از اطرافیان او را از این اقدام منع کردند. در همان سخنان بود که جمله تاریخی «ما رایت الا جمیلا» را بر زبان جاری فرمود . ➖ابن زیاد رو به امام زین‌العابدین (ع) کرد و پرسید: نامت چیست؟ گفت: علی بن حسین. گفت: مگر خدا علی بن حسین را نکشت؟ امام سجاد (عل) سکوت کرد. ابن زیاد گفت: چه شده است؟ چرا سخن نمی‌گویی؟ حضرت فرمود: برادری بزرگتر از خود به نام علی داشتم که مردم او را کشتند.  ابن زیاد گفت: خدا او را کشت. ابن زیاد با این سخنان،‌ اندیشه جبرگرایی را، که‌ اندیشه رایج و حاکم در سلسله اموی بود، القا کرد تا هم خود را تطهیر کند، و هم جنایاتش را به خواست خدا نسبت دهد و به آن مشروعیت بخشد. امام ساکت شد. ابن زیاد گفت: چرا سخن نمی‌گویی؟ امام فرمود: «اللَّهُ یَتَوَفَّی الْاَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا؛ خدا جان انسان‌ها را هنگام مرگشان می‌گیرد.» «وَمَا کَانَ لِنَفْسٍ اَنْ تَمُوتَ اِلَّا بِاِذْنِ اللَّهِ؛ و هیچ کس جز به اذن خدا نمی‌میرد.» ابن زیاد خشمگین شد و گفت: تو جرئت پاسخ دادن مرا داری و می‌توانی سخن مرا رد کنی؟ او را ببرید و گردنش را بزنید. عمه‌اش زینب به او در آویخت و گفت: «ای ابن زیاد، از ما دست بردار. مگر از خون‌های ما سیر نشده‌ای؟ مگر کسی از ما باقی گذاشته‌ای؟» آن‌گاه زینب دست در گردن امام‌ انداخت و خطاب و به ابن زیاد گفت: «تو را به خدا، اگر ایمان داری، اگر او را می‌کشی، مرا هم با او بکش». و اینگونه حضرت زینب با حمایت از امام سجاد(ع) جان مقدس او را حفظ کرد. 🔹روشنگری افراد در مواردی اسرای کربلا به صورت چهره به چهره برخی افراد غافل را آگاهی داده اند به عنوان نمونه وقتی حرم پیامبر خدا(ص) را از دروازه ای که «تَوما» نامیده می شد، وارد شهر دمشق کردند، پیرمردی جلو آمد و به آنان نزدیک شد و گفت: ستایش ویژه خدایی است که شما را کُشت و هلاکتان ساخت و مردان را از آزار شما آسوده کرد و شما را در اختیار امیرمؤمنان نهاد! امام زین العابدین(ع) به او فرمود: «ای پیرمرد! آیا قرآن خوانده ای؟»، گفت: آری، آن را خوانده ام، فرمود: «پس این آیه را می دانی قُلْ لاَ أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ اَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی»بگو: بر آن (رسالت)، اجری از شما نمی طلبم، جز مهروَرزی با نزدیکانم»، پیرمرد گفت: آن را خوانده ام. امام سجاد(ع) فرمود: «فَنَحْنُ الْقُرْبی یا شَیخُ»؛ ای پیرمرد! قربی ما هستیم. ، آیا در سوره بنی اسرائیل خوانده ای: «و حقّ نزدیکان را به آن ها بده»؟»، پیرمرد گفت: آن را خوانده ام. حضرت زین العابدین(ع) فرمود: «آیا آیه وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیء فَأَنَّ للهِِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی «ای پیرمرد! آن نزدیکان، ما هستیم، آیا این آیه را خوانده ای «و بدانید که یکْ پنجمِ آنچه به دست می آورید، برای خداوند و پیامبر و نزدیکان است»؟». پیرمرد گفت: آن را خوانده ام، امام(ع) فرمود: ای پیرمرد! آن نزدیکان، ما هستیم، آیا این آیه را خوانده ای: إِنَّمَا یریدُ اللهَ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهیراً» پیرمرد گفت: آن را خوانده ام. فرمود: «ما آن اهل بیتیم و خداوند، آیه طهارت را مخصوص ما کرده است»، پیرمرد، لحظه ای خاموش و از گفته خویش پشیمان شد، سپس سرش را به سوی آسمان، بالا برد و گفت: خدایا! من از آنچه گفتم و از دشمنی با این اهل بیت، توبه می کنم، خدایا! من از دشمن محمّد و خاندان محمّد ـ جن باشد یا انسان ـ به درگاه تو بیزاری می جویم. سپس گفت: آیا می توانم توبه کنم؟ حضرت زین العابدین(ع) به او فرمود: «آری، اگر به سوی خدا باز گردی، خدا هم به سوی تو باز می گردد و تو با ما خواهی بود»، پیرمرد گفت: من توبه کارم! ماجرای پیرمرد به گوش یزید بن معاویه رسید و او فرمان داد پیرمرد را بکُشند. 🔻 ادامه دارد 👇👇 ✅ کانال مسجدالاقصی🔰🔰🔰 🕌| @masjedolaghsa
🟢 اقدامات در شام 🔹 خطبه حضرت زینب حضرت زینب وقتی در کاخ یزید با بی ادبی یزید به سر مقدس امام حسین(ع) مواجه بود که این حرکت آن ملعون اشک و ناله خانواده پیامبر را باعث شده بود او را مخاطب قرار داد؛ «وَ لَئِنْ جَرَّتْ عَلَيَّ الدَّوَاهِي مُخَاطَبَتَكَ إِنِّي لَأَسْتَصْغِرُ قَدْرَكَ وَ أَسْتَعْظِمُ تَقْرِيعَكَ وَ أَسْتَكْثِرُ تَوْبِيخَكَ لَكِنَّ الْعُيُونَ عبْرَى وَ الصُّدُورَ حَرَّى» و اگر مصایب روزگار مرا بر آن داشت که با تو مخاطبه و تکلم کنم ولی بدان قدر تو را کم می کنم و سرزنش تو را عظیم و توبیخ تو را بسیار می شمارم، این جزع و بی تابی که می بینی نه از ترس قدرت و هیبت توست، لکن چشمها گریان و سینه ها سوزان است. و در ادامه فرمود: فَكِدْ كَيْدَكَ وَ اسْعَ سَعْيَكَ وَ نَاصِبْ جُهْدَكَ فَوَ اللَّهِ لَا تَمْحُو ذِكْرَنَا وَ لَا تُمِيتُ وَحْيَنَا وَ لَا تُدْرِكُ أَمَدَنَا وَ لَا تَرْحَضُ عَنْكَ عَارَهَا وَ هَلْ رَأْيُكَ إِلَّا فَنَدٌ وَ أَيَّامُكَ إِلَّا عَدَدٌ وَ جَمْعُكَ إِلَّا بَدَدٌ يَوْمَ يُنَادِي الْمُنَادِي‏ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ‏ ای یزید! هر کید و مکر که داری بکن، هر کوشش که خواهی بنمای، هر جهد که داری به کار گیر، به خدا سوگند هرگز نتوانی نام و یاد ما را محو کنی، وحی ما را نتوانی از بین ببری، به نهایت ما نتوانی رسید، هرگز ننگ این ستم را از خود نتوانی زدود، رای توست و روزهای قدرت تو اندک و جمعیت تو رو به پراکندگی است،‌ در روزی که منادی حق ندا کند که لعنت خدا بر ستمکاران باد. 🔹 خطبه امام سجاد(ع) امام سجاد(ع) در مسجد شام خطبه تاریخی ایراد فرمود که با این عبارات شروع می شود: ««أيُّهَا النّاسُ، اُعطينا سِتّاً، وفُضِّلنا بِسَبعٍ: اُعطينَا العِلمَ، وَالحِلمَ، وَالسَّماحَةَ، وَالفَصاحَةَ، وَالشَّجاعَةَ، وَالمَحَبَّةَ في قُلوبِ المُؤمِنينَ. وفُضِّلنا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِيَّ المُختارَ مُحَمَّداً صلى اللَّه عليه وآله، ومِنَّا الصِّدّيقُ، ومِنَّا الطَّيّارُ، ومِنَّا أسَدُاللَّهِ وأسَدُ الرَّسولِ، ومِنّا سَيِّدَةُ نِساءِ العالَمينَ فاطِمَةُ البَتولُ، ومِنّا سِبطا هذِهِ الاُمَّةِ، وسَيِّدا شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ» ای مردم شش چیز به ما عطا شده است و به هفت چیز بر دیگران فضیلت یافته‌ایم. دانش، بردباری، بخشندگی، فصاحت، شجاعت و محبت در دل‌های مؤمنان، شش فضیلتی است که به ما عطا شده است؛ و اما هفت چیز که خداوند ما را بدان بر دیگر مخلوقات جهان برتری داد از این قرار است: رسول خدا (ص) -محمد (ص)- از ماست. صدیق و راستگوی این امت (علی (ع)) از ماست. جعفر طیار از ماست. (حمزه) شیر خدا و رسول (ص) از ماست. سرور زنان عالم، بتول (س)، از ماست. دو سبط این امت و دو سرور جوانان بهشت، از ما هستند. امام سجاد (ع) در ادامه خطبه، ابتدا اشاره ای به مقام معراج جد بزرگوارشان حضرت محمد(ص) داشتند سپس به بیان فضایل امام علی(ع) پرداختند. و در آخر مظلومیت پدر بزرگوارشان را بیان کردند که گریه اهل مجلس را به دنبال داشت. 👈در نتیجه رفتار و گفتار روشنگرانه اسرای مظلوم واقعه کربلا به ویژه خطبه های امام سجاد و حضرت زینب یزید ناچار شد اسرا را با تکریم و احترام آزاد سازد. 🔹سه خواسته از یزید روایت شده که یزید در یکی از جلسات به امام (ع) وعده داده بود که سه خواسته امام (ع) را برآورده سازد.  از این رو وقتی یزید تصمیم گرفت اهل بیت (ع) پیامبر (ص) را به مدینه باز گرداند بنابر وعده‌ای که یزید به حضرت (ع) داده بود که تا سه خواسته ایشان را برآورده سازد، امام (ع) از یزید خواست تا اولا سر امام (ع) را به ایشان بازگرداند. ثانیا آن چه را که از اهل بیت (ع) گرفته شده است به آنان باز گرداند و ثالثا این که اگر آهنگ کشتن حضرت (ع) را دارد کسی را با این زنان همراه کند تا آن‌ها را به حرم جدشان باز گرداند. یزید به امام (ع) گفت: «اما چهره پدرت را نخواهی دید و از کشتن تو چشم پوشیدم و زنان را جز تو کسی به مدینه باز نمی‌گرداند. اما اموالی که از شما گرفته شده است من چندین برابر قیمتش را به شما می‌پردازم.» امام (ع) فرمود: «ما را به مال تو نیازی نیست آن چه از ما گرفته‌اند به ما باز گردانند.» ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.عوالم العلوم ؛ ج۱۱ , ص ۹۵۴ ۲.ملهوف (لهوف)، ص۱۹۸ ۳.خوئي، ابوالقاسم، مصباح الفقاهة،ج۱، ص۵۲۴. 🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺 ✅ کانال مسجدالاقصی🔰🔰🔰 🕌| @masjedolaghsa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 احادیثی از امیرالمؤمنین علیه السلام در مورد قانع بودن... 🔸 هر كه قانع باشد، عبادتش نيكو شود مَن قَنِعَ حَسُنَت عِبادَتُهُ غررالحکم حدیث7795 🔹 هر كه قانع باشد، طمعش اندك شود مَن قَنِعَ قَلَّ طَمَعُهُ غررالحکم حدیث7974 🔸قانع، از آسيب طمع ها مى رهد القانِعُ ناجٍ مِن آفاتِ المَطامِعِ غررالحکم حدیث1770 🔹عبرت گير، تا قانع شوى اِعتَبِرْ تَقتَنِعْ غررالحکم حدیث2252 🔸قانع باش تا عزيز گردى اِقنَعْ تَعِزَّ ميزان الحكمه ج7 ص 367 🔹تنِ قانع، غنى تر از درياست البَدَنُ القانِعُ أغنى مِنَ البَحرِ جامع الأخبارصفحه 383 💚به مسجدالاقصی بپیوندید👇 🕌| @masjedolaghsa
5.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️🎙صدای امام‌روح‌الله را می‌شنوید... 🚩معجزه‌ی هماهنگی سیدالشهداء.... (ع) ╭┅───────────┅╮ 🕌 https://eitaa.com/joinchat/4075094303C26e2f615d6 ╰┅───────────┅╯
◼️ روایتی مَملوّ از معارف، در فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام امام صادق علیه السّلام فرمودند: هر گاه امام حسین علیه السّلام را زیارت می‌کنید، زبان خود را جز از گفتن خیر، باز دارید، زیرا ملائکه شبانه روزی که حافظ مردم و موجودات هستند، نزد آن ملائکه ای که در حائر امام حسین علیه السّلام می‌باشند، می‌آیند و با آنان مصافحه می‌کنند، ولی ایشان از شدت گریه جوابشان را نمی گویند. آنان تا زوال آفتاب و روشن شدن طلوع فجر در انتظار تکلم ایشان می‌مانند. سپس راجع به موضوعی از امر آسمان جویا می‌شوند. آنان مابین زوال آفتاب و طلوع فجر سخن نمی گویند و از گریه و دعا خسته نمی شوند و در آن دو وقت از یاران خود روگردان نخواهند شد. زیرا هر وقت شما سخن بگویید، متوجه شما هستند. گفتم: فدایت شوم! چه چیزی است که درباره آن از ایشان جویا می‌شوند، کدام یک از آنان از دیگری پرسش می‌کنند، آیا آن ملائکه ای که حافظ بر موجودات هستند سؤال می‌نمایند یا آنهایی که موکل به حائر امام حسین علیه السّلام می‌باشند؟ فرمود: ملائکه حائر امام حسین علیه السّلام از آنان پرسش می‌کنند، زیرا ملائکه حائر از حائر دور نمی شوند، ولی ملائکه ای که حافظ بر موجودات هستند نزول و صعود می‌نمایند. گفتم: چه موضوعی را از آنان جویا می‌شوند؟ فرمود: هر گاه آنان عروج می‌کنند، به اسماعیل که ملک هوا است بر می‌خورند و چه بسا می‌شود که پیامبر خدا، فاطمه، حسن، حسین علیهم السّلام، و امامانی را که گذشته اند، نزد اسماعیل می‌بینند. سپس آن بزرگواران از ملائکه راجع به موضوعاتی و از افرادی که از شما به زیارت امام حسین علیه السّلام حاضر شده اید جویا می‌شوند و می‌فرمایند: آنان را به دعای خود بشارت دهید! ملائکه حافظین می‌گویند: چگونه ما به ایشان بشارت دهیم، در صورتی که آنان سخن ما را نمی شنوند؟ می‌فرمایند: برای ایشان برکت بخواهید و دعای خیر کنید. این بشارتی است که از طرف ما برای ایشان است. هنگامی که آنان بر می‌گردند، زوار امام حسین علیه السّلام را به وسیله بال‌های خود محفوظ می‌دارند تا مکان شما را احساس نمایند و ما آنان را به خدایی می‌سپاریم که امانت‌های او ضایع نمی شوند. وَ لَوْ یَعْلَمُوا مَا فِی زِیَارَتِهِ مِنَ الْخَیْرِ وَ یَعْلَمُ ذَلِکَ النَّاسُ لَاقْتَتَلُوا عَلَی زِیَارَتِهِ بِالسُّیُوفِ وَ لَبَاعُوا أَمْوَالَهُمْ فِی إِتْیَانِهِ . ▪️اگر مردم بدانند چه خیری در زیارت امام حسین علیه السّلام می‌باشد، با شمشیر برای زیارت حسین علیه السّلام با یکدیگر قتال می‌کنند و اموال خود را برای تشرف به زیارت امام حسین علیه السّلام می‌فروشند. وَ إِنَّ فَاطِمَةَ علیها السلام إِذَا نَظَرَتْ إِلَیْهِمْ وَ مَعَهَا أَلْفُ نَبِیٍّ وَ أَلْفُ صِدِّیقٍ وَ أَلْفُ شَهِیدٍ وَ مِنَ الْکَرُوبِیِّینَ أَلْفُ أَلْفٍ یُسْعِدُونَهَا عَلَی الْبُکَاءِ ▪️فاطمه زهرا علیها السّلام در حالی به زائران امام حسین علیه السّلام نظر می‌کند که تعداد هزار پیغمبر، هزار صدّیق، هزار شهید و هزار هزار ملائکه کروبیّین با آن بانو هستند و او را در گریه کردن یاری می‌نمایند. إِنَّهَا لَتَشْهَقُ شَهْقَةً فَلَا تَبْقَی فِی السَّمَاوَاتِ مَلَکٌ إِلَّا بَکَی رَحْمَةً لِصَوْتِهَا ▪️ فاطمه زهرا علیهاالسلام ناله و فریادی می‌زند که تمامی ملائکه آسمان‌ها به علت ناله آن بانو گریان می‌شوند. حضرت زهرا آرام نمی شود. تا این که پیامبر خدا می‌آید و به وی می‌فرماید: ای دخترم! تو کلیه ملائکه آسمان‌ها را گریان نمودی. آرام باش دخترم. إِنَّهَا لَتَنْظُرُ إِلَی مَنْ حَضَرَ مِنْکُمْ فَتَسْأَلُ اللَّهَ لَهُمْ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ ▪️ فاطمه زهرا سلام الله علیها، به آن افرادی که از شما برای زیارت امام حسین علیه السّلام حاضر شده اند نظر رحمت می‌کند و هر خیری را از خدا برای آنان می‌خواهد. وَ لَا تَزْهَدُوا فِی إِتْیَانِهِ فَإِنَّ الْخَیْرَ فِی إِتْیَانِهِ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ یُحْصَی. ▪️مبادا شما از زیارت قبر امام حسین علیه السّلام کناره گیری کنید، زیرا زیارت امام حسین علیه السّلام به قدری خیر دارد که قابل شماره نیست. 📚کامل الزیارات ╭┅───────────┅╮ 🕌 https://eitaa.com/joinchat/4075094303C26e2f615d6 ╰┅───────────┅╯
◼️ اعتراض رأس الجالوت در مجلس یزید پلید... رئیس یهودیان ( راس الجالوت) وارد بر یزید شد و دید که یزید با چوب دستی اش سر مطهر سیدالشهدا علیه السلام را بر گرداند و بر لب و دندان نازنین امام علیه السلام می‌زند. پرسید: این سر، سر کیست که زیباتر از او تا به حال ندیده بودم؟ یزید گفت: سر مردی خارجی است. پرسید: او کیست؟ گفت: حسین علیه السّلام! پرسید: پسر کیست؟ گفت: پسر علی علیه السّلام است. پرسید: مادر او کیست؟ گفت: فاطمه علیها السّلام! پرسید: فاطمه کیست؟ گفت: دختر محمد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم. پرسید: پیامبرتان؟ گفت: بله! یهودی گفت: خدا به شما جزای خیر ندهد! تا دیروز پیامبر شما بود و امروز نوه او را می‌کشید؟ وای بر تو! بین من و داود نبی سی و چند نسل پدری هست و وقتی یهودیان مرا می‌بینند،مرا تعظیم می کنند و خاک از زیر قدم هایم به عنوان تبرک بر می دارند . سپس به طرف طشت آمد و سر مطهر را برداشت و بوسید و گفت: گواهی می‌دهم که معبودی جز خدا نیست و جدت محمد رسول خداست. پس یزید دستور داد او را بکشند. 📚الخرائج و الجرائح راوندی ج٢ص۵٧٧ 📚بحارالأنوار ج ۴۵ص١٨۴ 📚المنتخب ج٢ص۴٨۶ ╭┅───────────┅╮ 🕌 https://eitaa.com/joinchat/4075094303C26e2f615d6 ╰┅───────────┅╯
◼️ حکایت کلیسای حافر از زبان یک نصرانی در مجلس یزید لعین... از امام زين العابدين علیه السلام روايت شده است كه چون سر بريده امام حسين عليه السلام را نزد يزيد آوردند، مجالس ميگسارى ترتيب مى داد و سر مبارك را مى آورد و در مقابل خود مى گذاشت و بر آن سفره ميخوارگى مى كرد.روزى سفير پادشاه روم كه خود يكى از اشراف و بزرگان بود و در مجلس حضور داشت، گفت: «اى شاه عرب! اين سر از كيست؟ » يزيد گفت: «تو را با اين سر چه كار؟ » گفت: «من كه به نزد پادشاه باز مى گردم، از آنچه ديده‌ام از من مى پرسد.دوست داشتم كه داستان اين سر و صاحب سر را برايش گفته باشم تا او نيز شريك شادى و سرور تو باشد.» يزيد ملعون گفت: «اين سر حسين بن على بن ابيطالب است.» رومى گفت: «مادرش كيست؟ » گفت: «فاطمه، دختر رسول خدا! »- نصرانى گفت: «نفرين بر تو و دين تو! دين من كه بهتر از دين شماست؛ زيرا پدر من از نوادگان داوود است و ميان من و داوود پدران بسيارى فاصله است و نصارى مرا بزرگ مى شمارند و از خاك پاى من به عنوان تبرك كه من نواده داوودم برمى دارند و شما پسر دختر رسول خدا را مى كشيد با اين كه ميان او و پيغمبر شما يك مادر بيشتر فاصله نيست.اين چه دينى است؟ » سپس به يزيد گفت: «داستان كليساى حافر را شنيده اى؟ » گفت: «بگو تا بشنوم.» گفت: «دريايى است ميان عمّان و چين كه يك سال راه است و هيچ آبادى در آن نيست، مگر يك شهر كه در وسط درياست؛ هشتاد فرسخ در هشتاد فرسخ.شهرى بزرگ تر از آن روى زمين نيست، صادراتش كافور و ياقوت است و درختانش همه عود و عنبر و در تصرف نصارى است و هيچ يك از پادشاهان را به جز نصارى آن جا ملكى نيست و در اين شهر كليساهاى بسيارى است كه از همه بزرگ تر، كليساى حافر است.از محراب آن كليسا حقه طلايى آويزان است كه ناخنى در ميان آن حقه است و مى گويند: ناخن درازگوشى است كه عيسى سوار بر آن مى شد.نصارى آن حقه را بر حريرى پيچيده اند و همه ساله يك جهان از نصارى آن جا مى آيند و بر گرد آن حقه طواف مى كنند و آن را مى بوسند و در نزد آن حاجت هاى خود را از خداى تعالى مى خواهند.اين رفتار و عقيده آنان است نسبت به ناخن درازگوشى كه به گمانشان ناخن درازگوش سوارى پيغمبرشان است.و شما پسر دختر پيغمبر خود را مى كشيد.خداوند شما را و دين شما را مبارك نكند.» يزيد لعين گفت: «اين نصرانى را بكشيد تا آبروى مرا در كشور خود نبرد.» چون نصرانى احساس كرد كه يزيد درصدد كشتن او است، گفت: «مگر تصميم كشتن مرا دارى؟ گفت: «آرى.» گفت: «بدان كه من ديشب پيغمبر شما را به خواب ديدم كه به من مى فرمود: «اى نصرانى! تو اهل بهشتى» و من از سخن آن حضرت درشگفت شدم.شهادت مى دهم كه نيست خدايى به جز خداوند و محمّد فرستاده او است.» سپس از جاى خود پريد و سر امام حسين عليه السّلام را برداشت و بر سينه گرفت و او را مى بوسيد و گريه مى كرد تا كشته شد. 📚 لهوف، /ص ۱۹۰- ۱۹۳ 📚مقتل الحسين الخوارزمي ص٧٣ 📚بحارالانوار ج ۴۵ص١۴١ ╭┅───────────┅╮ 🕌 https://eitaa.com/joinchat/4075094303C26e2f615d6 ╰┅───────────┅╯
. ◼️ خداوند مرا به خاطر گناهانم از شما محروم نکند... در یکی از زیارت نامه های سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام، فرازی بسیار زیبا و قابل تامل (خصوصا در مثل این روز ها) آمده است که : لَمْ یَتَوَسَّلِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَی اللَّهِ بِوَسِیلَةٍ هِیَ أَعْظَمُ حَقّاً وَ لَا أَوْجَبُ حُرْمَةً وَ لَا أَجَلُّ قَدْراً عِنْدَهُ مِنْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ ▪️توسل کنندگان به درگاه الهی به هیچ وسیله ای که نزد او حقی عظیمتر و حرمتی واجب تر و قدر و منزلتی والاتر از وجود شما اهل بیت داشته باشد، توسل نجسته اند. لَا خَلَّفَنِیَ اللَّهُ عَنْکُمْ بِذُنُوبِی وَ جَمَعَنِی وَ إِیَّاکُمْ فِی جَنَّةِ عَدْنٍ الَّتِی أَعَدَّهَا لَکُمْ وَ لِأَوْلِیَائِکُمْ إِنَّهُ خَیْرُ الْغَافِرِینَ وَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ ▪️ خداوند مرا به خاطر گناهانم از شما، محروم نکند و باشد که مرا با شما در بهشت عدنی که آن را برای شما و دوستدارانتان آماده داشته است، گرد آورد که او بهترین بخشندگان است و مهربانترین مهربانان است. 📚 مصباح الزائر ص١٣١ 📚 بحارالانوار ج٩٨ص٢٢۶ ╭┅───────────┅╮ 🕌 https://eitaa.com/joinchat/4075094303C26e2f615d6 ╰┅───────────┅╯
◼️ وقتی که یزید لعین، قصد گرفتن جان امام سجاد علیه السلام را می کند.... وقتی که اسرا در مجلس یزید پلید بودند، آن ملعون لباس هایی فاخر و گران قیمت و کفش های طلاکوبی پوشیده بود و با غرور و تکبر راه می رفت که امام سجاد علیه السلام این آیه را قرائت فرمودند: مَا أَصَابَ مِن مُّصِیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی أَنفُسِکُمْ إِلَّا فِی کِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا ۚ إِنَّ ذَلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ. لِّکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَی مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ ۗ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ۞ ▪️ (هیچ مصیبتی ناخواسته در زمین و نه در وجود شما روی نمی دهد مگر این که همه آنها قبل از آن که زمین را بیافرینیم در لوح محفوظ ثبت است. و این امر برای خدا آسان است.این بخاطر آن است که برای آنچه از دست داده اید تأسف نخورید، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید. و خداوند هیچ متکبّر فخرفروشی را دوست ندارد.) فغضب يزيد (لعنه اللّه) و قال: خذوه و اضربوا عنقه.فبكى عليّ بن الحسين عليهما السّلام و نظر إلى السّماء ▪️پس یزید، خشمناک شد و دستور داد که :او را بگیرید و گردنش را بزنید. امام سجاد علیه السلام گریست و رو به آسمان نمود و اشعاری چنین فرمود : ای جد من ای رسول خدا، تو را صدا میزنم. می بینی حبیبت کشته شد و حق فرزندانت را ضایع کردند. در دمشق در حالی که سر تا پایم رابسته بوده و هیچ هوا داری از میان خلق نداشتم، مرا می کشاندند. پست ترین افراد (یزید لعین) در مورد ما حکم می‌کند و ای پراکندگی ما را شماتت می‌کند. مامورین آمدند و عمامه امام علیه السلام را به دورش پیچیدند و خواستند او را ببرند که زنان اهلبیت علیهم السلام دور او را گرفتند و زینب کبری خودش را به روی او انداخت و فرمود:ای یزید! تورا بس است دیگر از ریختن خون ما. حضرت ام کلثوم علیها السلام نیز فرمود : تو را بس نبود از آن بلاهایی که بر سرمان آوردی و زمین را از خون اهل‌بیت علیهم السلام سیراب کردی!؟ فقط همین تازه جوان برایمان مانده و تو می خواهی دیگر نسل رسول خدا صلی الله علیه و آله را قطع کنی؟! پس همه حاضران در جلسه گریستند و بعضی از مشاوران یزید لعین به او گفتند :تو را به خدا از او در گذر چرا که سنّ زیادی ندارد. یزید ، دستور داد تا امام علیه السلام را رها کنند. ثمّ إنّ عليّ بن الحسين عليهما السّلام أقبل على يزيد (لعنه اللّه) و قال له: سألتك باللّه يا يزيد! إذا كان لا بدّ من قتلي، فابعث مع هؤلاء النّسوة من يوصلهنّ إلى حرم جدّهنّ رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله. قال: فضجّت النّاس بالبكاء و النّحيب ▪️پس امام سجاد علیه السلام رو به یزید کردند و فرمودند : ای یزید! اگر قصد داری مرا بکشی تو را به خدا سوگند میدهم که همراه این زن ها کسی را بفرستی تا آن ها را به حرم جدّشان رسول خدا صلی الله علیه و آله برساند. پس گریه حاضرین بیشتر شد و در اثر این کلام امام علیه السلام ضجه می زدند. یزید از ترس اینکه فتنه ای نشود، گفت ای جوان! آسوده خاطر باش. که کسی جز تو آن ها را به مقصد نمی رساند. سپس آن ملعون به یکی از اصحابش که زبان قوی و تندی داشت، گفت : از منبر بالا برو و به علی و حسن و حسین (علیهم السلام) ناسزا بگو و از نسبت دادن هر چه بدی و ناسزاهست، کوتاهی مکن. پس آن صحابی نانجیب، همین کار را کرد. فأقبلت عليه سكينة، و قالت: ويلك يا يزيد! و أيّ مساوئ لأبي و جدّي؟ فقال لها: اسكتي يا ابنة الخارجيّ. قالت: يا يزيد! ما أقلّ حياءك و أصلب وجهك ▪️حضرت سکینه علیهاالسلام رو به یزید پلید کرد و فرمود : وای بر تو ای یزید! پدر و جد من، چه بدی داشتند؟! یزید لعین گفت :ای خارجی زاده! ساکت شو! حضرت سکینه علیهاالسلام فرمود : ای یزید! چقدر تو بی حیا و سخت رویی! 📚 الدّمعة السّاكبة،ج ۵/ ص۱۱۵- ۱۱۷ 📚معالي السّبطين ج٢ص١۶٠ ╭┅───────────┅╮ 🕌 https://eitaa.com/joinchat/4075094303C26e2f615d6 ╰┅───────────┅╯