eitaa logo
🌴 مسجد جامع چهارده معصوم «علیهم‌السلام»🌴
464 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
63 فایل
احکام: @leader_ahkam ❤️ نذورات+کمک به مسجد 💳5859_8311_5922_4756 (بنام:میررحیم میرحسینی) صندوق313کمک به نیازمندان: 💳6280_2312_2237_8308 کانال اصلی ما، در ایتا کانال های زاپاس: با 🆔 ثابت
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹Ali.Arab.Kh🌹: چکار کنیم؟؟؟ 💢 10 پیشنهاد برای رزمایش همدلی که مقام معظم رهبری فرمودند: 💌 عزیزی نوشته بود خیلی دوست دارم در این رزمایش مومنانه شرکت کنم اما حقیقتا شرایط مالی ام مساعد نیست. ✅بهانه شد برای چند پیشنهاد رزمایشی: 1⃣ حلقه بسازید با رفقا و همکاران و اهل فامیل و یا هم محله ای حلقه درست کنید و برای رزمایش فکر کنید و ایده دهید. این گام اول را دست کم نگیرد. شروع پربرکتی است. 2⃣ هم عهد شوید هم عهدی بسازید؛ مثلا در یک قرار فامیلی هزینه مهمانی یا عیدی ها را خرج رزمایش کنید. یا با بچه های هیات شام مجالس شعبان و رمضان را به نیت همان امام همام خرج دیگران کنید. حتا این قرار را با خانواده مان بگذاریم. مثلا یک وعده گوشت در ماه کمتر مصرف کنیم و به نیازمند برسانیم. 3⃣ بانک درست کنید شناسایی کنید. یکی از مشکلات خیریه ها و گروه های جهادی شناسایی است. بانک اطلاعات دقیق از افراد و نیازمندی های آنها تهیه کنید و در اختیار نهادهای خیریه ای قرار دهید. لیستی هم از افراد خیر و دستگیر تهیه کنید. 4⃣ بدون پول هم می شود لیست ایده و طرح دستگیری غیر مالی درست کنید. مثلا خرید کردن برای سالمندان یک محل. یا شاد کردن بچه های یک پرورشگاه یا سرزدن به آسایشگاه ها با رعایت نکات بهداشتی. درس دادن به بچه های کار.  گروه درست کنید و صاحبان مغازه ها و خانه ها و طلبکارها را راضی کنید مراعات کنند. 5⃣ آبروی تان را خرج کنید پول ندارید؛ آبرو که دارید. آبروی تان را خرج کنید. هرکس شما را می شناسد و اعتماد دارد و برایش اعتبار دارید سراغش روید. حالا فامیل یا محل کار یا کانال تلگرامی تان. 6⃣ دست در دست گذارید خیرین را شناسایی کنید و برای شان وعده دیدار فراهم کنید. دستشان را بگیرید و با آنها به نیازمندان سر بزنید. به محله های فقیر نشین اطراف شهر روید. 7⃣ قاشق زنی راه بندازید برای پول جمع کردن هم ایده درست کنید. به یک پیامک و استوری اکتفا نکنید. یکی از راه های پول جمع کردن دقیق گزارش دادن است. یک تیم رسانه ای قوی بسازید برای گزارش به مردم و خیرین. 8⃣ تکراری نباشید کمک فقط سبد کالا نیست. مثلا به بقالی و نانوایی محله یا شهر بروید و لیست بدهکاران را پاک کنید. یخچال و کولر و شیر آب دستشویی نیازمند محل را درست کنید. برای دست فروش های خانه نشین مشتری پیدا کنید. نیاز اهل محل را از دست فروش ها تامین کنید. 9⃣ جهادگر شوید به جمع ها بپیوندید. با گروه های جهادی و خیریه ها و مساجد همکاری کنید. در جمع آوری پول کمک شان کنید وفراخوان آنها را در شبکه اجتماعی دست به دست کنید. 🔟 جلوی پای تان را ببینید ببینید چه چیز جلوی پایتان قرار می دهند. غفلت نکنید از نسیم و خنکا و جذبه خیررسانی. خیلی وقت ها پیش روی تان ضیافت می چینند تا ببینیم. الان مهمترین چیزی که جلوی پای تان است همین اصل رزمایش است. تلاش کنید هرکس هرجا بود، بلند شود و گارد رزمایش بگیرد. 🌴مسجدجامع14معصوم«ع»🌴 🆔 @masjeed14m 💕 🆔 @K_Qaem 💝
♨️📢خبر برگزاری آزمون استخدامی جدید آموزش و پرورش در شهریور 99 📋 دکتر حاج میرزایی وزیر آموزش و پرورش در نخستین نشست خبری خود در سال 1399 در پاسخ به سوال خبرنگار گفت: بحث نیروی انسانی مهمترین مساله آموزش و پرورش است و در تلاش هستیم به محض نهایی شدن مجوز استخدام در قالب ماده 28 اساسنامه دانشگاه فرهنگیان، آزمون استخدامی جدید را شهریورماه سال جاری برگزار کنیم. 💢به محض فراهم شدن شرایط و مجوز ستاد کرونا، آزمون استخدامی معلمان حق التدریس و نهضتی ها نیز در تابستان سال جاری برگزار می شود. 🆔 @K_Qaem 💝
🌴 سبک زندگی شهداء 🌴 📝فــرازی از وصـیـت نـامـه شـهـیـد 📝 توصیه به فعالین : ۱.وقتی و تربیتی را شروع می کنید بااولین چیزی که باید بجنگیم خـودتان هست کنید. ۲.وقتی کارتان می گـیرد، دورتـان شـلـوغ می شود تازه اول مبارزه با نفس است ، زیرا به سراغ تان می آید! اگر فکر کردید که شیطان می گذارد شما به راحتی ، برای حـــزب اللّٰه (خدا و سربازی ظهور) نیرو جذب کنید؟؟؟ هـــرگـــز❗️ ، از قهر کردن شما ، از زمین گذاشتن کارتان و... میبرد و میشود با قدرت فعالیت خودتان را دنبال کنید و شیطان را عصابی کنید. علم و بیرق خدا رو زمین نمیمونه اگر من و شما قهر کنیم و کار نکنیم دیگری توفیق پیدا میکند. (تو اگر نشوی دیگری می شود ، خدا معطل من و تو نمی ماند...) ۳.اگر می خواهید کارتان پیدا کند به خانواده شهداء سر بزنید را بخوانید سعی کنید در روحیه خود، شهادت طلبی را پرورش دهید. ۴.برای خودتان یک پیدا کنید و با او رفاقت کنید. ( کتاب خاطرات + زندگی نامه + وصیت نامه) آن شهید را مطالعه کنید ، بر مزارش بروید و با او درد دل کنید... کم کم شبیه و همرنگ او می شوید. تغییر بزرگی در زنـدگـی خــودتـان خواهید دیـد. ۵.سخنان حـضـرت آقا امام خامنه ای ، را حتمأ گــوش کنید، قــلــب شـمــا را بـیـدار می کند، راه درسـت را نشان تان می دهد. ۶.دعــاء نـدبـه و هـیـئـت را محکم بچسبید ۷.خــودسـازی دغدغه اصلی شما باشد. 🌸🌹🌸نثارش صلوات🌸🌹🌸 پایگاه حضرت ولیعصر عج 🆔 @K_Qaem 💝
🖤🌸 إنالِلّٰه و إنا إلیهِ راجِعُون 🌸🖤 جناب آقای اکبر خدایی پریخانی فرزند موسی ساعتی قبل به ملکوت أعلی پیوست ( پدر گرامی : مهدی ، رضا ، بهروز خدایی ) 🌹💐🖤💐🌹 با نهایت تأسُّف درگذشت پدر گرامی تان را به جنابعالی و سایر بازماندگان عرض می کنیم. روح آن خادم حسینی«ع» با فضیلت با حضرات چهارده معصوم(ع) محشور باشند إن شاءاللّٰه... و ابراز همدردی ما را پذیرا باشید 🖤 ✨ الفاتحة مع الصلوات هدیه ای🌹💐 جهت شادی روح این پدر گرامی✨ از طرف خادمین بسیج و امناء و نمازگزاران و امام جماعت مسجدجامع14معصوم«ع» 🆔 @masjeed14m پایگاه حضرت ولیعصر عج 🆔 @K_Qaem 🖤🏴
🖤🌸 إنالِلّٰه و إنا إلیهِ راجِعُون 🌸🖤 جناب آقای اکبر خدایی پریخانی فرزند موسی ساعتی قبل به ملکوت أعلی پیوست ( پدر گرامی : مهدی ، رضا ، بهروز خدایی ) 🌹💐🖤💐🌹 با نهایت تأسُّف درگذشت پدر گرامی تان را به جنابعالی و سایر بازماندگان عرض می کنیم. روح آن خادم حسینی«ع» با فضیلت با حضرات چهارده معصوم(ع) محشور باشند إن شاءاللّٰه... و ابراز همدردی ما را پذیرا باشید 🖤 ✨ الفاتحة مع الصلوات هدیه ای🌹💐 جهت شادی روح این پدر گرامی✨ از طرف خادمین بسیج و امناء و نمازگزاران و امام جماعت مسجدجامع14معصوم«ع» 🆔 @masjeed14m پایگاه حضرت ولیعصر عج 🆔 @K_Qaem 🖤🏴
🏴 🌹💐🖤💐🌹 با نهایت تأسُّف درگذشت پدر گرامی تان را به جنابعالی و سایر بازماندگان عرض می کنیم. روح آن خادم حسینی«ع» با فضیلت با حضرات چهارده معصوم(ع) محشور باشند إن شاءاللّٰه... و ابراز همدردی ما را پذیرا باشید 🖤 ✨ الفاتحة مع الصلوات هدیه ای🌹💐 جهت شادی روح این پدر گرامی✨ از طرف خادمین بسیج و امناء و نمازگزاران و امام جماعت مسجدجامع14معصوم«ع» @masjeed14m پایگاه حضرت ولیعصر عج @K_Qaem 🖤🏴
بِسْــمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیٖمِ ⚡اطلاعیه خبری⚡️ رسمی تربیتی ویژه نوجوانان کلاس . . ⏰ پنج شنبه مورخ ۱۹ تیر ۹۹ إن شـاءاللّٰه رأس ساعت : ۳۰ : ۱۰ صبح به مدت یک ساعت و نیم⌛️ . . 📌 شهرک شریعتی_خ-ماهان (شهیدزلفی) زیر زمین مسجد۱۴معصوم«ع» کانون علمی قائم«ع» . . 🦋تمامی نوجوانان عزیز با رعایت موارد بهداشتی (😷 ) حضور داشته باشند. و به دوستان خود اطلاع رسانی کنند. 🆔 @K_Qaem 💝
✍ هر وقت بابام میدید لامپ اتاق یا پنکه یا کولر.... روشنه و من بیرون اتاقم، میگفت: چرا اسراف؟ چرا هدر دادن انرژی؟ شده بود بابابرقی⚡️⚡️⚡️ آب چکه میکرد، میگفت: اسراف حرامه! اطاقم که بهم ریخته بود میگفت: _تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه... _وسایل هاتو خودت جمع کن _بی تفاوت نباش _تأثیر گذار باش _مدرک تحصیلی مهم نیست _درک و فهم مهمتره حتی در زمان بیماریش نیز تذکر میداد! درضمن پدرم حتی دیپلم هم نداره من همیشه به مدرک دانشگاهیم می نازیدم... 🎩 🧣 💼 یا بودن کلاسکار خاصی و پرستیژ خودشو داره تا این‌که روز خوشی فرا رسید؛ چون می‌بایست تو شرکت بزرگی برا کارم می‌دادم با خودم گفتم اگر قبول بشم، این خونه کِسِل کننده و پُر از توبیخ رو تــَرک می‌کنم. هی نصیحت هی پند هی اندرز خسته شدم اَاااَااَه 🌸 صبح زووود حموم کردم، بهترین لباسم رو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم🧔🏻بهم پول💸داد و با لبخندی😃 گفت: فرزندم! 🌹 ۱_مُـرَتـب و منظم باش!!! ۲_ همیشه خییرخـواه دیگران باش!!! ۳_مثبت اندیش باش!!! ۴_خـودت رو بـاور داشته باش!!! 👱🏻‍♂ تو دلــم غُــرولُـنـد کردم که در بهترین روز زندگیم بازم از نصیحتش دست‌بردار نیست و این لحظات شیرین رو زهـرمــارم میکنه!!! اَااَااَه 👞👞 باسرعت به شرکت رویایی‌ام رفتم،به درب شرکت که رسیدم، باتعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی و.... نبود فقط چند تابلو راهنما⬅️ به محض ورود، دیدم آشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته، یاده حرف بابام افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله...🗑 از کنار باغچه رد میشدم، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه؛ لذا شیر آب رو هم بستم..‌. 🚰 🌿 اومدم تو راهـرو، دیدم دستگیره در کمی ازجاش دراُومده، احتمالن لباس مردم رو پاره کنه ، یاده پند پدرم افتادم که می‌گفت: دیگران باش؛ دستگیره رو سرجاش محکم کردم تا نیفته! پله ها را بالا میرفتم، دیدم علیرغم روشنی هـوا چراغها روشنه نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه میشد، لذا اونارو خاموش کردم! 💡 به بخش مرکز گزینش رسیدم و دیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمدن و منتظرن که نوبتشون برسه چهره و لباسای شیک شون رو که دیدم، احساس خجالت کردم؛ خصوصاً اونایی که از مدرک دانشگاههای غربی‌شون تعریف میکردن! 📜 عجیب بووود؛ هرکسی که میرفت تو اتاق مصاحبه، کمتر از 1دقیقه می‌آمد بیرون! ⏱ باخودم گفتم: اینا بااین دَک و پوزشووون رد شدن، مگرممکنه ، منه بچه جنوب شهری هم قبول بشم؟؟؟ عُمرَاً !! ✂️ بهتره خودم محترمانه انصراف بدم (تو اوووج خداحافظی کنم) تا ضایع نشدم و عــُذرم رو نخواستن! برم خونه... ☹️ باز یادِ پندِ پدرانه افتادم که باش، نشستم و منتظر نوبتم شدم 😇 توی این فکرا بودم که اسمم رو صدا زدن... 🧐 وارد اتاق مصاحبه شدم، دیدم 3نفر نشستن و به من نگاه میکنند 😔 یکیشون گفت: کِی میخواهی کارَت رو شـروع کنی؟؟؟ 🤔 لحظه‌ای فکر کردم داره مسخره‌ام میکنه 😏 یاده نصیحت آخره پدرم افتادم که خودت رو باور کن و داشته باش! 🤩 پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم: انشاءالله بعد از همین مصاحبه آماده‌ام. 🤓 یکی از اونا گفت: شما پذیرفته شدی!! باتعجب گفتم: هنوزکه سؤالی نپرسیدین؟! پس مصاحبه چی؟! 🤯 گفت: چون با پرسش که نمیشه مهارت داوطلب رو فهمید، گزینش ما عملی بود. با دوربین مداربسته دیدیم، تنهاشما بودی که تلاش کردی از درب ورود تا اینجا، عیب ها و نقص های شرکت رو اصلاح کنی و مفید باشی و حتی توقع تشکرهم نداشتی ما دنبالِ چنین مدیرانی هستیم 😎 از خجالت داشتم آب میشدم که درآن لحظه همه چی از ذهنم پاک شد، کار، مصاحبه، شغل و... هیچ چیز جز صورت پــدر را ندیدم، کسیکه ظاهرش سخت‌گیره اما درونش پر از مهر و محبت و آینده‌نگری بود 🌹 شاعر می‌فرماید: نمک بر زخـم تـن ، شیرین‌تـر از خـواب‌ِسـحـر گـردد جـگـرها خـون شود ، تا کـه پسر مثل پـدر گـردد 🌸 عـزیـز دلـم: در ماوراءِ نصایح و توبیخ های پدرانه یا مادرانه محبتی نهفته‌ست که روزی آن را خواهی فهمید... اما شاید آن روز ، اونا کنارت نباشن 😢😔 تربیت و پرورش و تعالی شماست انتقال تجربیات‌شووون پـدر+مادر دست‌گیرن ، نـه مچ‌گیر! 💞💝💕 داستان های کوتاه تربیتی📝 بعدی ما باشین.... 🌸🌹🌸 ✍توسط نوجوانان پایگاه حضرت ولیعصر«عج» 🆔 @K_Qaem 💞
﷽ 💔 إنالِلّٰه و إنا إلیهِ راجِعُون 🏴 جناب آقای عیوض نصیری سهزابی فرزند : نصیر دیروز به ملکوت أعلی پیوست... 🌹💐🖤💐🌹 خانواده‌ محترم نصیری با نهایت تأسُّف درگذشت پـدر گـرامی‌تان را به جنابعالی و سایر بازماندگان عرض می کنیم. 🖤 روح آن جانباز و خادم الحسینی«ع»با فضیلت با حضرات چهارده معصوم(ع) محشور باشند إن شاءاللّٰه... و ابراز همدردی ما را پذیرا باشید 🖤 ✨ الفاتحة مع الصلوات هدیه ای🌹💐 جهت شادی روح این پدر گرامی✨ 🕯 امشب نماز فراموش نشود 🕯 از طرف خادمین بسیج و امناء و نمازگزاران و امام جماعت مسجدجامع14معصوم«ع» 🆔 @masjeed14m پایگاه حضرت ولیعصر عج 🆔 @K_Qaem 🏴
✍ هر وقت بابام میدید لامپ اتاق یا پنکه یا کولر.... روشنه و من بیرون اتاقم، میگفت: چرا اسراف؟ چرا هدر دادن انرژی؟ شده بود بابابرقی⚡️⚡️⚡️ آب چکه میکرد، میگفت: اسراف حرامه! اطاقم که بهم ریخته بود میگفت: _تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه... _وسایل هاتو خودت جمع کن _بی تفاوت نباش _تأثیر گذار باش _مدرک تحصیلی مهم نیست _درک و فهم مهمتره حتی در زمان بیماریش نیز تذکر میداد! درضمن پدرم حتی دیپلم هم نداره من همیشه به مدرک دانشگاهیم می نازیدم... 🎩 🧣 💼 یا بودن کلاسکار خاصی و پرستیژ خودشو داره تا این‌که روز خوشی فرا رسید؛ چون می‌بایست تو شرکت بزرگی برا کارم می‌دادم با خودم گفتم اگر قبول بشم، این خونه کِسِل کننده و پُر از توبیخ رو تــَرک می‌کنم. هی نصیحت هی پند هی اندرز خسته شدم اَاااَااَه 🌸 صبح زووود حموم کردم، بهترین لباسم رو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم🧔🏻بهم پول💸داد و با لبخندی😃 گفت: فرزندم! 🌹 ۱_مُـرَتـب و منظم باش!!! ۲_ همیشه خییرخـواه دیگران باش!!! ۳_مثبت اندیش باش!!! ۴_خـودت رو بـاور داشته باش!!! 👱🏻‍♂ تو دلــم غُــرولُـنـد کردم که در بهترین روز زندگیم بازم از نصیحتش دست‌بردار نیست و این لحظات شیرین رو زهـرمــارم میکنه!!! اَااَااَه 👞👞 باسرعت به شرکت رویایی‌ام رفتم،به درب شرکت که رسیدم، باتعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی و.... نبود فقط چند تابلو راهنما⬅️ به محض ورود، دیدم آشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته، یاده حرف بابام افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله...🗑 از کنار باغچه رد میشدم، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه؛ لذا شیر آب رو هم بستم..‌. 🚰 🌿 اومدم تو راهـرو، دیدم دستگیره در کمی ازجاش دراُومده، احتمالن لباس مردم رو پاره کنه ، یاده پند پدرم افتادم که می‌گفت: دیگران باش؛ دستگیره رو سرجاش محکم کردم تا نیفته! پله ها را بالا میرفتم، دیدم علیرغم روشنی هـوا چراغها روشنه نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه میشد، لذا اونارو خاموش کردم! 💡 به بخش مرکز گزینش رسیدم و دیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمدن و منتظرن که نوبتشون برسه چهره و لباسای شیک شون رو که دیدم، احساس خجالت کردم؛ خصوصاً اونایی که از مدرک دانشگاههای غربی‌شون تعریف میکردن! 📜 عجیب بووود؛ هرکسی که میرفت تو اتاق مصاحبه، کمتر از 1دقیقه می‌آمد بیرون! ⏱ باخودم گفتم: اینا بااین دَک و پوزشووون رد شدن، مگرممکنه ، منه بچه جنوب شهری هم قبول بشم؟؟؟ عُمرَاً !! ✂️ بهتره خودم محترمانه انصراف بدم (تو اوووج خداحافظی کنم) تا ضایع نشدم و عــُذرم رو نخواستن! برم خونه... ☹️ باز یادِ پندِ پدرانه افتادم که باش، نشستم و منتظر نوبتم شدم 😇 توی این فکرا بودم که اسمم رو صدا زدن... 🧐 وارد اتاق مصاحبه شدم، دیدم 3نفر نشستن و به من نگاه میکنند 😔 یکیشون گفت: کِی میخواهی کارَت رو شـروع کنی؟؟؟ 🤔 لحظه‌ای فکر کردم داره مسخره‌ام میکنه 😏 یاده نصیحت آخره پدرم افتادم که خودت رو باور کن و داشته باش! 🤩 پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم: انشاءالله بعد از همین مصاحبه آماده‌ام. 🤓 یکی از اونا گفت: شما پذیرفته شدی!! باتعجب گفتم: هنوزکه سؤالی نپرسیدین؟! پس مصاحبه چی؟! 🤯 گفت: چون با پرسش که نمیشه مهارت داوطلب رو فهمید، گزینش ما عملی بود. با دوربین مداربسته دیدیم، تنهاشما بودی که تلاش کردی از درب ورود تا اینجا، عیب ها و نقص های شرکت رو اصلاح کنی و مفید باشی و حتی توقع تشکرهم نداشتی ما دنبالِ چنین مدیرانی هستیم 😎 از خجالت داشتم آب میشدم که درآن لحظه همه چی از ذهنم پاک شد، کار، مصاحبه، شغل و... هیچ چیز جز صورت پــدر را ندیدم، کسیکه ظاهرش سخت‌گیره اما درونش پر از مهر و محبت و آینده‌نگری بود 🌹 شاعر می‌فرماید: نمک بر زخـم تـن ، شیرین‌تـر از خـواب‌ِسـحـر گـردد جـگـرها خـون شود ، تا کـه پسر مثل پـدر گـردد 🌸 عـزیـز دلـم: در ماوراءِ نصایح و توبیخ های پدرانه یا مادرانه محبتی نهفته‌ست که روزی آن را خواهی فهمید... اما شاید آن روز ، اونا کنارت نباشن 😢😔 تربیت و پرورش و تعالی شماست انتقال تجربیات‌شووون پـدر+مادر دست‌گیرن ، نـه مچ‌گیر! 💞💝💕 داستان های کوتاه تربیتی📝 بعدی ما باشین.... 🌸🌹🌸 ✍توسط نوجوانان پایگاه حضرت ولیعصر«عج» 🆔 @K_Qaem 💞
﷽ 💔 إنالِلّٰه و إنا إلیهِ راجِعُون 🪔 جناب آقای محمد حسین زادگان فرزند : نصرالله به ملکوت أعلی پیوست... 🌹💐🖤💐🌹 خانواده‌ محترم حسین زادگان با نهایت تأسُّف درگذشت پـدر گـرامی‌تان را به جنابعالی و سایر بازماندگان عرض می کنیم. 🖤 روح آن خادم الحسینی«ع»با فضیلت با حضرات چهارده معصوم(ع) محشور باشند إن شاءاللّٰه... و ابراز همدردی ما را پذیرا باشید 🖤 ✨ الفاتحة مع الصلوات هدیه ای🌹💐 جهت شادی روح این پدر گرامی✨ 🕯 نماز فراموش نشود 🕯 از طرف خادمین بسیج و امناء و نمازگزاران و امام جماعت مسجدجامع14معصوم«ع» 🆔 @masjeed14m پایگاه حضرت ولیعصر عج 🆔 @K_Qaem 🏴
✍ هر وقت بابام میدید لامپ اتاق یا پنکه یا کولر.... روشنه و من بیرون اتاقم، میگفت: چرا اسراف؟ چرا هدر دادن انرژی؟ شده بود بابابرقی⚡️⚡️⚡️ آب چکه میکرد، میگفت: اسراف حرامه! اطاقم که بهم ریخته بود میگفت: _تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه... _وسایل هاتو خودت جمع کن _بی تفاوت نباش _تأثیر گذار باش _مدرک تحصیلی مهم نیست _درک و فهم مهمتره حتی در زمان بیماریش نیز تذکر میداد! درضمن پدرم حتی دیپلم هم نداره من همیشه به مدرک دانشگاهیم می نازیدم... 🎩 🧣 💼 یا بودن کلاسکار خاصی و پرستیژ خودشو داره تا این‌که روز خوشی فرا رسید؛ چون می‌بایست تو شرکت بزرگی برا کارم می‌دادم با خودم گفتم اگر قبول بشم، این خونه کِسِل کننده و پُر از توبیخ رو تــَرک می‌کنم. هی نصیحت هی پند هی اندرز خسته شدم اَاااَااَه 🌸 صبح زووود حموم کردم، بهترین لباسم رو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم🧔🏻بهم پول💸داد و با لبخندی😃 گفت: فرزندم! 🌹 ۱_مُـرَتـب و منظم باش!!! ۲_ همیشه خییرخـواه دیگران باش!!! ۳_مثبت اندیش باش!!! ۴_خـودت رو بـاور داشته باش!!! 👱🏻‍♂ تو دلــم غُــرولُـنـد کردم که در بهترین روز زندگیم بازم از نصیحتش دست‌بردار نیست و این لحظات شیرین رو زهـرمــارم میکنه!!! اَااَااَه 👞👞 باسرعت به شرکت رویایی‌ام رفتم،به درب شرکت که رسیدم، باتعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی و.... نبود فقط چند تابلو راهنما⬅️ به محض ورود، دیدم آشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته، یاده حرف بابام افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله...🗑 از کنار باغچه رد میشدم، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه؛ لذا شیر آب رو هم بستم..‌. 🚰 🌿 اومدم تو راهـرو، دیدم دستگیره در کمی ازجاش دراُومده، احتمالن لباس مردم رو پاره کنه ، یاده پند پدرم افتادم که می‌گفت: دیگران باش؛ دستگیره رو سرجاش محکم کردم تا نیفته! پله ها را بالا میرفتم، دیدم علیرغم روشنی هـوا چراغها روشنه نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه میشد، لذا اونارو خاموش کردم! 💡 به بخش مرکز گزینش رسیدم و دیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمدن و منتظرن که نوبتشون برسه چهره و لباسای شیک شون رو که دیدم، احساس خجالت کردم؛ خصوصاً اونایی که از مدرک دانشگاههای غربی‌شون تعریف میکردن! 📜 عجیب بووود؛ هرکسی که میرفت تو اتاق مصاحبه، کمتر از 1دقیقه می‌آمد بیرون! ⏱ باخودم گفتم: اینا بااین دَک و پوزشووون رد شدن، مگرممکنه ، منه بچه جنوب شهری هم قبول بشم؟؟؟ عُمرَاً !! ✂️ بهتره خودم محترمانه انصراف بدم (تو اوووج خداحافظی کنم) تا ضایع نشدم و عــُذرم رو نخواستن! برم خونه... ☹️ باز یادِ پندِ پدرانه افتادم که باش، نشستم و منتظر نوبتم شدم 😇 توی این فکرا بودم که اسمم رو صدا زدن... 🧐 وارد اتاق مصاحبه شدم، دیدم 3نفر نشستن و به من نگاه میکنند 😔 یکیشون گفت: کِی میخواهی کارَت رو شـروع کنی؟؟؟ 🤔 لحظه‌ای فکر کردم داره مسخره‌ام میکنه 😏 یاده نصیحت آخره پدرم افتادم که خودت رو باور کن و داشته باش! 🤩 پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم: انشاءالله بعد از همین مصاحبه آماده‌ام. 🤓 یکی از اونا گفت: شما پذیرفته شدی!! باتعجب گفتم: هنوزکه سؤالی نپرسیدین؟! پس مصاحبه چی؟! 🤯 گفت: چون با پرسش که نمیشه مهارت داوطلب رو فهمید، گزینش ما عملی بود. با دوربین مداربسته دیدیم، تنهاشما بودی که تلاش کردی از درب ورود تا اینجا، عیب ها و نقص های شرکت رو اصلاح کنی و مفید باشی و حتی توقع تشکرهم نداشتی ما دنبالِ چنین مدیرانی هستیم 😎 از خجالت داشتم آب میشدم که درآن لحظه همه چی از ذهنم پاک شد، کار، مصاحبه، شغل و... هیچ چیز جز صورت پــدر را ندیدم، کسیکه ظاهرش سخت‌گیره اما درونش پر از مهر و محبت و آینده‌نگری بود 🌹 شاعر می‌فرماید: نمک بر زخـم تـن ، شیرین‌تـر از خـواب‌ِسـحـر گـردد جـگـرها خـون شود ، تا کـه پسر مثل پـدر گـردد 🌸 عـزیـز دلـم: در ماوراءِ نصایح و توبیخ های پدرانه یا مادرانه محبتی نهفته‌ست که روزی آن را خواهی فهمید... اما شاید آن روز ، اونا کنارت نباشن 😢😔 تربیت و پرورش و تعالی شماست انتقال تجربیات‌شووون پـدر+مادر دست‌گیرن ، نـه مچ‌گیر! 💞💝💕 داستان های کوتاه تربیتی📝 بعدی ما باشین.... 🌸🌹🌸 ✍توسط نوجوانان پایگاه حضرت ولیعصر«عج» 🆔 @K_Qaem 💞