فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️ #بدون_توقف ...!✋
این کارها ( #مدارس_مسجدمحور و...) نیازمند این است کارهای پژوهشی جدی در این زمینه صورت بگیرد. صرف یک ایده خوب نمیشود در عرصه اجتماع وارد شد. جوامع پیچیده ساختارهای پیچیده میخواهند. مسجد ما الان به آن پیچیدگی نرسیده در حالی که قابلیت و ظرفیت این کار را دارد.
#مدرسه_در_مسجد
#مدرسه_با_مسجد
#میثم_لطیفی
کانال #سنگر_مسجد | @masjid_sangar
📚 | #کتابخانه_مسجد
#پایان_نامه
📍طراحی سابقه موفقیت مدیران بخش نهادی (مورد مطالعه: امام جماعت مسجد)
🏅پایاننامه ممتاز در نوزدهمین جشنواره ملی پایاننامههای دینی و قرآنی دانشجویان کشور
👤دانشجو: #علی_سبحانی_متین
👤استاد راهنما: دکتر #اسدالله_گنجعلی
👤استاد مشاور: دکتر #میثم_لطیفی
📃درباره پایاننامه:
با وجود اهمیت امام جماعت در مسجد، متأسفانه تعریف کامل و درستی از امام جماعت طراز، وجود ندارد، نیازمندیهای لازم برای امامت در مسجد طراز اسلامی تعریف نشده است و مراجع متولی مسجد از خلأ جدی در داشتن یک چارچوب مناسب برای جذب، آموزش و توانمندسازی ائمه جماعت رنج میبرند. باتوجهبه این توضیحات، هدف اصلی این پژوهش، طراحی چارچوب سابقه موفقیت امام جماعت مسجد است. در این پژوهش، چارچوب سابقه موفقیت امام جماعت استخراج شد. ابعاد اصلی سابقه موفقیت ائمه جماعت شامل شایستگیها، ویژگیهای شخصی، تجربه، دانش، محرکها، فضائل و زمینهها هستند.
پ ن: علاقهمندان مقاله مستخرج از پایان نامه را از لینک زیر میتوانند دانلود کنند.
http://masjidsangar.ir/?p=539
🕌 @masjid_sangar
📝 | #یادداشت_همسنگر
📍عمو راستگو بچه محلِ همهی ما بود!
✍ دکتر #میثم_لطیفی / استاد دانشگاه
تا بچهها را میدید با لبخند تحویلشان میگرفت و انگار نه انگار یک روحانی جا افتاده است. حاجآقای راستگو اهل کلاس گذاشتن نبود و دمخور شدن با نوجوانان را خلاف شأن روحانیت نمیدانست.
بعداً بارها و بارها دیدم هرجا که هست به بچهها احترام میگذارد و در برابر بچههای محله ما و بقیه محلهها تواضع میکند. عمو راستگو، بچه محل همه ما بود.
🔻 یادداشت کامل را در سایت سنگر مسجد بخوانید
http://masjidsangar.ir/?p=553
🕌 @masjid_sangar
📝 | #یادداشت_همسنگر
📍عمو راستگو بچه محلِ همهی ما بود!
✍ دکتر #میثم_لطیفی / استاد دانشگاه
دفعه اولی که حاج آقا راستگو را دیدم در تلویزیون بود. زمان جنگ. اوایل دهه شصت. در برنامه کودک که ساعت پنج بعدازظهر هر روز از شبکه یک پخش میشد. آن وقتها دو شبکه داشتیم که برنامههایشان از ساعت پنج عصر شروع میشد و ۱۰ شب تمام میشد. همان ایام پخش برنامهاش، حاجآقا راستگو را در مسجد محلهمان هم دیدم. خیلی ذوق زده شدم. همین حاجآقایی که در تلویزیون نشانش میدهند هم محلهمان بود. اولش خجالت کشیدم بروم جلو و سلام کنم ولی آنقدر بچهها دورش بودند و میگفتند و میخندیدند که من هم جرأت کردم و جلو رفتم و لابهلای بچهها با او احوالپرسی کردم. حالا از نزدیک بهتر میتوانستم او را ببینم. شاد و بشاش و خندان و پر انرژی. قد و قواره جمع و جوری داشت و همین کمک میکرد که بچهها راحتتر با او حرف بزنند. تا بچهها را میدید با لبخند تحویلشان میگرفت و انگار نه انگار یک روحانی جا افتاده است. حاجآقای راستگو اهل کلاس گذاشتن نبود و دمخور شدن با نوجوانان را خلاف شأن روحانیت نمیدانست.
بعداً بارها و بارها دیدم هرجا که هست به بچهها احترام میگذارد و در برابر بچههای محله ما و بقیه محلهها تواضع میکند. عمو راستگو بچه محل همه ما بود. اگر آن روزها حاجآقای قرائتی برخلاف سنت حوزه، برای بزرگترهای خانههای ما پای تخته سیاه میآمد و درسهای قرآن میگفت عمو راستگو هم برای همه بچه محلهای ایران پای تخته سیاه میرفت و درسهای قرآن را با زبانی ساده و شیرین بیان میکرد.
میرفت پای تخته سیاه و جدول و معما و سوال قرآنی و روایت و نقاشی و بگو و بخندی داشت با بچههای محله ایران که هنوز شیرینی اش در روح و روانمان مزه دارد.
خداوند رحمتش کند و در دارالفرح میهمان اهل بیت علیهمالسلام فرماید.
🕌 @masjid_sangar