#توییت
👤 Hamideh Ramezani
سهم بانوان در هیئت امنای مساجد خراسان صفر است. بانوان مسلمانی که که باید به تربیت نسل بپردازند و مسجد را به عنوان اسلامی ترین پایگاه شهر به فرزندان خود معرفی کنند فعلاً این بانوان مسلمان در مدیریت مسجد جایگاهی ندارند.
اولین بانوی خراسانی در هفته عفاف و حجاب عضو هيئت امنای مساجد میشود؟
کانال #سنگر_مسجد | @masjid_sangar
🔺بلاتکلیفی مساجد در پی اعلام شبهنگام تعطیلی
شهرداری تهران از تعطیلی یک هفتهای تهران و ذیل آن مساجد خبر داد که با توجه به عدم اعلام ستاد مبارزه با کرونا، وضعیت نماز جماعت بهخصوص در وعده ظهر امروز ٢۴ تیرماه در هالهای از ابهام است.
🔻گزارش کامل این خبر را در مشرق بخوانید:
mshrgh.ir/1094946
کانال #سنگر_مسجد | @masjid_sangar
🔺اقامه نماز جماعت در مساجد شهر تهران لغو شد
مرکز رسیدگی به امور مساجد استان تهران در پی ابلاغیه ستاد ملی مدیریت بیماری کرونا مبنی بر تعطیلی یک هفتهای مساجد کلان شهر تهران، طی پیامی اعلام کرد: در این مدت، مساجد، بدون برگزاری نماز جماعت، در هر سه نوبت باز است.
🔻گزارش کامل این خبر را در خبرگزاری فارس بخوانید:
http://fna.ir/eyd0yh
کانال #سنگر_مسجد | @masjid_sangar
🌺 به مناسبت سالروز ازدواج امیر المومنین علی (علیهالسلام) و حضرت زهرا (سلامالله علیها):
🕌 مسجد بهترین جا برای پیدا کردن همراز، همسفر، همکار، همفکر، همراه و همسر است و خواستگاری ها و مشاورههای ازدواج در مسجد آرامترین زندگی را در پی دارد.
🌸 پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در مسجد جشن ازدواج امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) و حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا(سلامالله علیها) را برگزار کردند.
... فَبَسَطَ النُّطُوعَ فِي الْمَسْجِدِ وَ صَدَرَ النَّاسُ وَ هُمْ أَكْثَرُ مِنْ أَرْبَعَةِ آلَافِ رَجُلٍ وَ سَائِرُ نِسَاءِ الْمَدِينَة - بحارالأنوار ج۴٣، ص١١۴
کانال #سنگر_مسجد | @masjid_sangar
🔺مساجد در برگزاری نمازجماعت، بلاتکلیف اند / سکوت امور مساجد
مرکز رسیدگی به امور مساجد استان تهران بعد از تعطیلی یک هفتهای نماز جماعت در مساجد به دلیل شیوع ویروس کرونا و تمدید نشدن آن از سوی ستاد مبارزه با کرونا سکوت کرده تا همان روند ادامه یابد.
🔻 گزارش کامل این خبر را در خبرگزاری فارس بخوانید
http://fna.ir/eyud7v
کانال #سنگر_مسجد | @masjid_sangar
سنگر مسجد
🔺مساجد در برگزاری نمازجماعت، بلاتکلیف اند / سکوت امور مساجد مرکز رسیدگی به امور مساجد استان تهران ب
#یادداشت_مخاطبین
📌تعطیلی نماز جماعت یا تعطیلی مساجد؟!
✍ #محمدرضا_آرام
درب مسجد نوشتهاند نماز جماعت نداریم، اما انگار نماز را هم از خلق الله برداشتهاند و خیال خود را راحت کردهاند.
بارها بنا بهضرورت داخل شهر میروی و مشاهده میکنی عمده مساجد شش قفله اند و جایی جز خیابان برای اقامه نماز نمانده!
تنها بخش تجاری و مغازههای مسجد حق دارند باز باشند، چون پول سازند!
کانال #سنگر_مسجد | @masjid_sangar
#یادداشت_مخاطبین
#ماهی_در_آب
📌کبوترِ جلدِ مسجد
از همهی این حرفا که بگذریم، میرسیم به اصلِ مطلب...
اصلِ مطلب همونیه که از نوشتن در موردش میترسیدم، این که باید در مورد شبای به یادموندنیِ مسجد بنویسم و خودم رو بزنم به اون راه که توی این چهارسال، چقدر کم، توفیق حضور توی مجالس هیئت داشتم، از هرک دوم از بچههای خوابگاهی که بپرسی، بعیده از صفای سفرههای ماه رمضونِ مبارک برات نگه، بعیده از اشکها و سینهزنی های محرم برات نگه، اشکهایی که آبی میشن و وجودت رو از داغیِ سردرگم بودن نجات میدن ، اشکهایی که هر قطره شون، میشن تضمین یک عمر زندگیت.
وقتی بعد از پيادهروی ها و دانشگاه گردی های هر روزه با دوستم، میرفتیم مسجد امام رضا و نمازی میخوندیم و حرمت مسجد رو اونجوری که باید نگه نمیداشتیم، هیچ وقت فکرش رو نمیکردم یه روزی همین مسجد که شده بود محل توقفِ من و دوستم، صرفا برای نماز و استراحت! بشه جایی که معنای زندگیم رو اونجا پیدا کردم، بشه جایی که اگر یه روز نرم اونجا، انگار که چیزی کم دارم، دو سال از زندگی دانشجویی من با همین غفلت گذشت و من نمیدونستم چه مروارید گهرباری دارم و قدر نمیدونم!
تا این که پای من هم به نماز جماعتهای مغرب و عشاءِ مسجد باز شد، تا این که کم کم نشستم پای صحبتهای حاج آقا ... تا این که دمنوشِ خوش طعم بعد از نماز رو جرعه جرعه نوشیدم و وجودم رو لبریز کردم از عِطر دوستی و محبت بچههای هیئت.
اون موقع بود که فهمیدم، معنای زندگی چیه؟ اون موقع بود که دستام رو بردم بالا و گفتم: خدایا شکرت ...
حالا دیگه شده بودم مشتریِ مسجد! گاه و بیگاه مسجد بودم، شب که میشد با خودم میگفتم کاش منم خوابگاهی بودم و میتونستم مثل بقیهی بچهها، تا هر وقت که بخوام مسجد بمونم و سلول به سلول بدنم رو پر کنم از آرامشِ مسجد، اما حیف که به جرمِ مشهدی بودن، باید مسیرِ مسجد امام رضا تا در شمالی رو پیاده و تنها برمیگشتم و بین راه دلم رو به توقف کنارِ مزار شهدای دانشگاه خوش میکردم...
گذشت و گذشت تا این که رسیدم به جایی که احساس میکردم، اگر مسجد نرم انگار که "مرا توان زنده ماندن نماند"!
مزهی شیرین دور هم نشستن های بعد از نماز، بدجوری دلم رو برده بود و حالا دیگه هر کس من رو نمیشناخت ازم میپرسید : "شما کدوم پردیسی؟؟ اتاق چندی؟! ..." حالا دیگه منم شده بودم یه خوابگاهیِ مشهدی
کانال #سنگر_مسجد | @masjid_sangar