eitaa logo
اشعار معصومه شریف
270 دنبال‌کننده
74 عکس
43 ویدیو
0 فایل
مکانی برای جمع آوری اشعارم .. خوش حال می شوم بخوانید .... @masoomesharif
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شعر هیأت
🔹سِیر در آیات عالَم🔹 نشستم پیش او از خاک و از باران برایم گفت خدا را یاد کرد، از خلقت انسان برایم گفت «أَلَم أَعْهَد إِلَيكُم يا بَنی آدَم» برایم خواند از آن عهدی که آدم بست -آن پیمان- برایم گفت برایم یک به یک تاریخ انسان را ورق می‌زد به یاد نوح بود از کشتی و طوفان برایم گفت به ابراهیم و موسی و به اِل‌یاسین سلامی کرد به نور حق پناه آورد و از شیطان برایم گفت «محبت زنده زنده دفن شد با دختران در خاک» زمین را زیر و رو کرد از غم پنهان برایم گفت سپس «إِنَّ اَلَّذِينَ آمَنُوا» را بر زبان آورد نگاهی سوی مولا کرد، از ایمان برایم گفت مرا خوف و رجای حرف‌هایش جذب خود می‌کرد که آیه آیه از «تکویر» و «اَلرَّحمان» برایم گفت هزار و چندصد سال است در دل حرف‌ها دارد شکایت کرد و از عصیان و از نسیان برایم گفت سراسر شوق بودم سِیر در آیات عالَم را سراپا گوش بودم آنچه را قرآن برایم گفت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5874@ShereHeyat
السلام علیک یا ربیع الانام ای آنکه عطر در دل گل ها گذاشتی در جان ما محبت خود را گذاشتی باران حضور گرم تو را مژده می دهد ما را که گفته است که تنها گذاشتی؟ با ابرها تپیدی و آرام و بی قرار نم‌نم قدم به خلوت دریا گذاشتی خود را میان دشت پراکندی ای بهار در هر کجای راه، گلی جا گذاشتی حالا اتاق، پر شده از باغ، ای نسیم! ممنون از اینکه پنجره را وا گذاشتی ای آفتابِ رد شده از شیشه‌باغ ها! بر تار و پود سبز چمن پا گذاشتی گل‌های فرش، گرم پذیرایی ات شدند ممنون که پا به زندگی ما گذاشتی... @sobhetazedam
الا لعنت الله علی القوم الظالمین از مردمِ در کوچه و بازار می ترسند از عکس تو روی در و دیوار می ترسند از خشم تو از چشم تو گویا هراسانند از صبر تو از قبر تو انگار می‌ترسند خورشید را در خواب می‌خواهند خفاشان از چشم های عاشق بیدار می‌ترسند خود را مگر طوفان نمی‌دانند جلادان؟ از قاصدک ها پس چرا هربار می ترسند؟ یک مشت بزدل دور هم مستند، باور کن این گرگ های هار از گلزار می ترسند! تا راه و رسمت منقطع گردد تو را کشتند بعد از تو از اسمت ولی سردار! می‌ترسند از مردمان بی‌سلاح کوچه و بازار از هر کسی که دوستت دارد هراسان‌اند @sobhetazedam