.
سمیه پیام داد: «سلااام✋❤️
دلم فالوده سیب خواست با عرق بیدمشک و کمی گلاب و عسل.»
میخواستم درجا بنویسم الان برات درست میکنم و میفرستم.
ادامه داده بود: «ولی بیشتر از فالوده سیب، دلم محبت دوستانه خواست.
دین ریشه دارد. ریشهاش محبت است.
محبت یعنی دلواپسی دوستانه برای دوستت.»
نسیم در جواب احوالپرسیام صدای علیرضا قربانی را فرستاد و پایش نوشت: «برای تو که دوستت دارم.»
سیمین برایم پیام داد: «میدونی این قلم زدن برا امام رئوف برات چی داشته؟
حضرت از رأفتش بهت مهر زده!
رنگ گرفتی.. تَخَلّقوا باخلاق الله!
حواسم بوده با همه بچهها اینجوری...»
من میان کلمات ماندهام. کلمات جان دارند. جان عالم حُبّ است. حُبّ محمد و آل محمد( صلوات خدا بر آنها)❤️
پ.ن:
ذرههای گرد و غبار را دیدهاید در تابش اشعه نور، چقدر ریزند، چقدر در پیچ و تاب و رقصان میان شعاع نور؟
یکی از آن ذرههای رقصانم الان وقتی فرش حرم امام رضا را میتکانند، در شعاع نوری که از بوسه خورشید بر گنبد تابیده است.
کاش ذره را برای حضور در حریمش صدا بزند.
#حُبّ
#جان_عالم_علی
✨🌱✨@mastoooor
.