✨🌱✨
شانههام را تکیهدادم به دیوار پشتِ سرم. کمر راستکردم تا همین تکّه کوچک گنبد را از میان ساختمان گوهرشاد ببینم.
صحن قدس ایستادهام.
دنبال مشاور میگردم. کسی که بشود بهش دردِ دل گفت. کسی که نترسی از گفتن ضعفها و نقصهات. کسی که دلنگران قضاوتهاش نباشی. کسی که مطمئن باشی به فهم درستش از مسأله.
"مشاور خوب سراغداری آقا؟"
میان این کم و زیاد زندگی، بچه میخواهم.
سرم گرم میشود و اشکهام سرریز میشوند روی صورتم.
سرم را تکیه میدهم به دیوار و نگاهم را از همان تکّه چندضلعی نورانی که بین سقفها و دیوارهای گوهرشاد نمایان است، برنمیدارم.
اشکها تا زیر چانهام را خیس کردهاند.
به فاصله همین چند دقیقه که گفتی: "من مشاور. حرفت را بگو!"
و من گفتم، قلبم آرام گرفته و یقین کردهام که چاره گره این مشکلات همان بچه است.
بچهای که یقینم شد سفارش شما بود در دستگاه حق.
یک پسر که به نام پدرتان امیرالمؤمنین و به نام شما، "امیرعلی"اش خواندم. بچه اوّلمان. هشت سال پیش.
مشاور خوب و کاربلد، تو را از مسیر حرفهای خودت به نتیجه درست میرساند.
مشاور، فقط خودت آقا.💫
#سلطان_علی_موسی_الرّضا
#عید_میلاد
#دهه_کرامت
#مشاور
✨🌱✨@mastoooor