eitaa logo
مستوره | فاطمه مرادی
464 دنبال‌کننده
289 عکس
54 ویدیو
1 فایل
🔹کلمه‌های یک مادر سیاست‌خواندهٔ دست‌به‌قلم 🔹ارتباط با من: @fatememoradiam 🔹لینک ناشناس برای گفتگو: https://gkite.ir/es/10095556 🔹من در فضای مجازی: https://zil.ink/fatememoradiam
مشاهده در ایتا
دانلود
یک‌روز در سال را، روز سپاسگزاری از بدخواهان نامگذاری می‌کنم. همان‌هایی که تا بی‌جیره و مواجب در خدمتشان بودم، نشان دوستی بر سینه داشتند. آنهایی که تا دیدند بیمار و رنجورم، نیروی جدید جایگزین کردند یا فرصت را غنیمت دانستند و فرصتهای شغلی و کاری‌ام را قاپ زدند. کسانی‌که ماسک رفاقت و شفقت بر صورت داشتند و رفت‌و‌آمدشان چیزی جز دوستی خاله خرسه نبود. و به‌ويژه آنهایی که عشق طلب می‌کنند ولی عمیقترین زخم‌ها را بر قلبم زده‌اند. من برای همه‌چیزنماها، روز قدردانی ترتیب می‌بینم و برایشان کف می‌زنم چراکه اگر آنها نبودند هیچوقت نمی‌جنگیدم تا از پوسته‌ای که دور خودم تابانده بودم بیرون بزنم و با هر قدمی که برمی‌دارم، قوی و خوددار زمزمه کنم: «هرچه تبر زدند مرا، زخم نشد جوانه شد» @masture
. حواست به پنج‌ نفری که بیش از همه باهاشون وقت می‌گذرونی هست؟ @masture
. پارسال برنامهٔ نوشتن و خواندنم را به صورت جدی تغییر دادم. جمع‌خوانی‌های کتاب‌ها را بستم. از مدیریت و حمایتِ یک‌سری مجموعه‌ها دست کشیدم. میزان حضور و استفاده از شبکه‌های اجتماعی را به حداقل رساندم و فقط به یک هدف فکر کردم «من باید بنویسم.» این تک‌جمله را صدر برنامه‌ریزی‌ام نشاندم و با خودم ذکر گرفتم که «فقط حرکت کن» و به باقی‌اش فکر نکن. آیا کافی بود؟ نه. گاهی وسط آن‌همه حرکت روبه‌جلو صدایی از منتهی‌الیه مغزم نجوا می‌کرد که «هیچ اتفاق خوبی در راه نیست». یک‌بار، ده‌بار و هزاران‌بار می‌شنیدم که تلاش‌هایت بیهوده است. ته دلم خالی می‌شد و چشمهام پر از اشک. ولی باز هم خاک کاسه‌های زانو را می‌تکاندم و افتان و خیزان حرکت می‌کردم. امروز که داشتم ساعتهای فعالیت حرفه‌ای‌ام را جمع می‌زدم، مردادماه ٤٠٢ را با ٤٠٣ قیاس کردم. دلم غنج رفت و لبهایم کش آمد. نود و نه ساعتی که پارسال در تنهایی توشه جمع می‌کردم امسال به صد و بیست ساعت کار حرفه‌ای و هدف‌دار بدل شده است. عکس‌ هردو را کنار هم گذاشتم و با خودم زمزمه کردم: «تو فقط حرکت کن، باقیش با خداست.» @masture
درس امروز: تا می‌تونید ارتباطات مجازی‌‌تون رو کم کنید و برید توی دنیای واقعی و آدم واقعی ببینید. آدم‌های واقعی هم موفقیت داشتند هم شکست، هم امید و ناامیدی. اما آدم‌های مجازی فقط نموداری‌اند از موفقیت‌ها و روحیات غیرواقعی. واقعی‌ها محرکند و مجازی‌ها اسباب رکود. @masture
. این چندجملهٔ امروز رهبری، پر از کدهاییه که عجیب به کار زندگی‌مون میاد: 🔷برای استفاده از فرصت زندگی برنامه‌ریزی و فکر کنید/ برای اینکه درست فکر کنید، با قرآن آشنا بشوید/ آنجایی که اقدام لازم است اقدام کنید/ اقدام یک وقت در کلاس درس و دانشگاه است، یک وقت راه کربلا و فلسطین است. 🔶جوانی‌تان را قدر بدانید. میدان وسیعی در مقابل شماست، ان‌شاءالله ۷۰ سال دیگر، ۶۰ سال دیگر شما در این دنیا حضور خواهید داشت و کار خواهید داشت. از این فرصت استفاده کنید. برای این فرصت طولانی برنامه‌ریزی کنید. برای اینکه برنامه‌ریزی‌تان درست از آب در بیاد، فکر کنید. 🔷برای اینکه درست بتوانید فکر کنید، با قرآن آشنا بشوید. قرآن را بخوانید، تأمل کنید. از کسانی که پیش از شما و بیش از شما تأمل کردند، یاد بگیرید. یاد گرفتن ننگ نیست، افتخار است، همیشه باید یاد بگیریم، تا آخر عمر باید یاد بگیریم. 🔶هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکنند. 🔷فکر کنید، مطالعه کنید، شناسایی کنید، آنجایی که اقدام لازم است، اقدام کنید. اقدام یک وقت در آزمایشگاه وکلاس درس و محیط دانشگاه است، یک وقت محیط اجتماعی است، یک وقت محیط سیاسی‌ است، یک وقت راه کربلاست، یک وقت راه فلسطین است. ۱۴۰۳/۶/۴ @masture
. مالکوم گلدول قانونی داره به اسم «ده‌هزار ساعت». هرکسی که طالبه توی رشته و مهارت موردعلاقه‌اش کارکشته بشه باید از این قانون پیروی کنه. تصور کنید، پنج روز هفته، روزی هشت ساعت برای حوزهٔ دلخواهتون وقت بذارید، بعد از پنج سال شما یه‌پا متخصصید. حالا اگه روزی سه‌ساعت وقت بذارید، بعد از ده سال به تخصص و کاربلدی می‌رسید. تقریبا به اندازهٔ اخذ مدرک دکترا. الان با خودتون می‌گید نمی‌شه؟ از کجا وقت بیارم؟ من بهت می‌گم امشب یه اپلیکیشن stay free روی موبایلت نصب کن و بعد از ٢٤ ساعت مجموع خرده‌بارهایی که اپلیکیشن‌های اجتماعیت رو چک کردی رو ببین. خب! حالا اون عدد رو ضربدر سی روز ماه کن. حالا مجموع ماههای یک‌سال رو جمع بزن. تو، سالانه چندساعت از قانون ده‌هزار ساعت و حرفه‌ای‌شدنت رو فدای پرسه‌های مجازی کردی؟ وقت داشتی یا نه؟ @masture
من پذیرفته بودم که شکست خورده‌ام. که قرار نیست حلما شبیه کودکی‌ام عاشق مطالعه باشد. بارها تقلا کردم و کتابهایی برایش خریدم اما نیمه‌کاره ماند. از قصه، کلمه‌ها، تصاویر و حتی جمله‌های هر فصل ایراد گرفت و دفاعیهٔ همیشگی‌اش را سر داد: «خسته‌م کرد مامان! دوسش ندارم.» من هم بالاخره دستهام را بالا گرفتم و بی‌خیال خرید هر کتابی شدم. رفتم سراغ سیر مطالعاتی خودم. نوکتاب دوستم که منتشر شد برای خودم سفارشش دادم و توی قفسهٔ کتاب‌هایم گذاشتم که سرفرصت بخوانم. اما دیروز عصر، دختر ایرادگیر خانه‌ام، توی سی‌دقیقه، کلمه‌های پرنور خیمهٔ ماهتابی را به جانش ریخت بی‌اینکه من بخواهم. ساعتی بعد طراحی‌اش را داد دستم و گفت: «عاشق خانم‌زینب شدم... خوب کشیدمش؟» مات و بغض‌کرده دخترم را نگاه می‌کردم و سیاه‌قلمی که برای کلاس طراحی‌‌اش کشیده بود. توی دلم دور نورچشمم، فاطمه‌سادات موسوی می‌گشتم و زیرلب می‌گفتم: «فاطمه! خوشاتوفیق رفیق! خوشاسعادت.» @chiiiiimeh @masture
آدمیزاد وقتی یه‌‌نعمتی داره، فکر می‌کنه باقی هم اون رو دارند. ولی قضیه برعکسه. مثلا حکایت من، برنامه‌ریزی و اپلیکیشن‌هاییه که استفاده می‌کنم. حواسم بوده و هست که قبل از عید بهتون قول داده بودم تا هرچی بلدم رو باهاتون شریک بشم. اما وسط راه مدام به خودم می‌گفتم: «آخه اینها رو که همه بلدن!» و همین باعث شد چیزی ننویسم. اما این مدت خیلی سوال داشتم دربارهٔ برنامه‌ریزی و استفاده از اپلیکیشن‌ها. وسط پیام‌هام یکی یه پیام خیلی قشنگ داد که کار دلم رو ساخت. که یادم آورد منم چندسال پیش حتی نمی‌دونستم چطوری باید هدفهامو انتخاب کنم، اصلا چندتا هدف داشته باشم خوبه؟! پس هنوزم هستن کسایی که دلشون بند همین نکته‌های کوچیکه. همین سوسوی‌ کم‌نور چراغ‌ها. خلاصه از اون پیام به بعد نذر کردم که اگه یکی از اهداف مهم امسالم تیک بخوره، چکیده و عصارهٔ برنامه‌ریزی و استفاده از اپلیکیشن‌ها رو باهاتون به اشتراک بذارم. چند روز پیش، هدفم تیک خورد و حالا می‌خوام نذرم رو ادا کنم. پس لطفاً قبل اینکه من شروع کنم، جواب این سوال رو بدید. 👇🏻 https://EitaaBot.ir/poll/ulk6?eitaafly @masture
. سلام و رحمت به همگی. صبح شنبه‌تون به‌خیر. خب! قبل از اینکه وارد بحث برنامه‌ریزی بشیم اول باید دربارهٔ مغز و کارکردش بدونیم. این بخش مهمیه پس حسابی دل بدید. 🔶 تا حالا شده که اهدافتون رو لیست کرده باشید، واسه‌ش برنامه‌ریزی هم کرده باشید اما ته پایبندی‌تون به اون برنامه‌ریزی یه هفته هم نشده باشه؟ 🔷 شده که برنامه ریخته باشید توی ساعت مشخصی کتابی بخونید یا وظیفه‌ای در راستای رسیدن به هدفتون انجام بدید اما به‌جاش رفته باشید پرسه‌زنی مجازی یا هرکار غیرضروری‌ای؟ 🔶 و قطعا حس کردید که مثل گذشته‌ها نمی‌تونید غرق انجام یه‌کاری بشید و ازش حظ ببرید. بیاین تا بگم چرا این اتفاقات می‌افته. @masture
مستوره | فاطمه مرادی
. سلام و رحمت به همگی. صبح شنبه‌تون به‌خیر. خب! قبل از اینکه وارد بحث برنامه‌ریزی بشیم اول باید در
. مهمترین وظیفهٔ مغز «حفاظته» که واسه‌ش چندتا کار انجام می‌ده: ١. : هرشبی که ما به خواب می‌ریم، مغز تموم اطلاعات رو دسته‌بندی و اضافه‌ها رو پاکسازی می‌کنه. مجبوره این‌کار رو بکنه وگرنه با حجم داده‌هایی که در طول روز وارد مغزمون می‌شه، سلامتی‌مون به خطر می‌افته. پس هرچیز اضافه و غیرمهمی رو حذف می‌کنه الا مواردی که ما روی اون متمرکز شده باشیم. مثل اهدافمون. که این هم لِم خودش رو داره. همینطوری الله بختکی نمی‌شه هدف‌ها رو بهش منتقل کنید تا بپذیره. توی فرسته‌های بعدی می‌گم بهتون. ٢. مقاومت در برابر : مغز باز هم بخاطر حفظ سلامتی‌مون در برابر تغییر مقاومت می‌کنه. اگه شما یک‌سال کامل به شیوهٔ مشخصی روزگار گذرونده باشید و از فردا‌صبح اون رو تغییر بدید، مغز احساس خطر می‌کنه. فکر کنید یه‌عمری ورزش نکرده باشید، صبح زود بیدار نشده باشید و تصمیم بگیرید از همین شنبه برید توی دل سحرخیزی و ورزش صبحگاهی :) مغز چیکار می‌کنه؟ می‌گه حاجی! چه خبره؟ می‌ترسم یه کاری دست خودت بدی‌ ها! پس تا بتونه تلاش می‌کنه شما صبح زود بیدار نشید. اولش نشون می‌ده که خیلی خسته‌اید. بعد می‌گه حالا از فردا شروع کن. چند دقیقهٔ بعد می‌فرماد که حالا یه سر به اینستاگرام بزن. توی دل پرسه‌زنی‌ها نُقْل فرمایش می‌کنه که راستی این ریل‌ها چقدر جذابن! اون فیلم و سریاله خوراک این صبح دل‌انگیزه. در نهایت هم می‌گه تا حالا این تَرَک کنج سقف خونه‌تونو دیده بودی؟ و یکهو به خودتون میاید می‌بینید ای دل غافل! دو ساعته دارم وقت‌کشی می‌کنم و ورزش و سحرخیزی‌م به فنای عظمی رفت. همینه! این کار و وظیفهٔ مغزتونه. که حالا در فرسته‌های بعدی می‌گم باید چیکار کنید تا ازش رها بشید. @masture