eitaa logo
ويژه نامه دانستنی هايي از معصومان عليهم السلام
38 دنبال‌کننده
21 عکس
6 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 📗بنام خدا 👈با اينکه يکی از کانال های تنظيم شده مؤسسه👇 https://eitaa.com/manabe_eslami/157 ويژه انواع پرسمان👇است https://eitaa.com/bvcfjdaa/12 ليکن تا آماده شدن بخش ها و ... فعلاً به پرسمان حاضر توجه بفرمائيد. ✅ چرا از بين آن همه آدم که در حضور داشتند همه آن را انکار کردند و يا خود را به بي خيالي زدند؟ ✨بررسي و ريشه يابي عوامل اين رخداد مهم تاريخي نياز به تبيين و تحليل گسترده دارد كه در اينجا به اختصار به چند چيز به عنوان عوامل اساسي و كليدي اين رخداد تلخ، اشاره مي گردد: 1. 📌دنيا طلبي و عافيت خواهي روحية دنيا طلبي و عافيت خواهي اكثر مردم، مخصوصاً گروه خواص و نخبگان جامعه آن روز، يكي از مهم ترين علل بي تفاوتي و رويكرد محافظه كارانة آنان نسبت به اين رخداد تلخ، محسوب مي شود. 🔹اين امر باعث گرديد كه مردمان آن روز كه حماسه هاي بي نظير امير المؤمنين را در صحنه هاي جهاد به چشم سر مشاهده كرده بودند و سخنان پيامبر ـ‌ صلّي الله عليه و آله ـ را در مورد شخصيت بي همانند علي ـ عليه السّلام ـ مخصوصاً موضوع وصايت حضرت را، شنيده بودند - با اين حال در موقعيت حساس هنگامه رحلت پيامبر ـ‌ صلّي الله عليه و آله ـ علي ـ عليه السّلام ـ را تنها بگذارند و در مقابل توطئه گروه كودتاچيان كه به سركردگي خليفه دوم و اول در سقيفه طرح تصاحب قدرت و غصب خلافت را در انداختند، از حضرت علي ـ عليه السّلام ـ حمايت ننمايند و انحراف آشكار مسير خلافت را نظاره گر باشند. 2. 📌قوم محوري و قبيله گرائي عمدة مسلمانان و كساني را كه در كنار پيامبر حضور داشتند، با توجه به ظهور اسلام در جزيرة العرب - مجموعة اعراب مسلمان مكه و مدينه (مهاجرين و انصار) تشكيل مي دادند. آنان علي رغم گرويدن به اسلام، علقه هاي قومي و فرهنگ قبيله محوري هنوز در تصميم گيري هاي آنان دخيل بود. 3. 📌كينه و عقده نسبت به حضرت بسياري از قبايلي كه در مكه و در مدينه و اطراف آن زندگي مي كردند نسبت به علي ـ عليه السّلام ـ بي مهر بودند و كينه او را در دل داشتند زيرا علي بود كه پرچم كفر اين قبايل را سرنگون كرد و قهرمانان آنان را به خاك ذلت افكند. اين افراد هر چند بعدها پيوند خود را به اسلام اعلام نمودند ولي در باطن - علي رغم تظاهر به اسلام - بغض و عداوت علي ـ عليه السّلام ـ را در دل داشتند. @madresehtalim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠محبت عليهم السلام 👈خداوند اهل بيت را الگوى امت و جانشينان رسول خدا قرار داده و به مردم سفارش كرده كه آنان را دوست داشته ، هرگز از آنان جدا نشوند و گرنه دچار انحراف گرديده ، به هلاكت مى رسند. محبت فاطمه عليها السلام و ساير خاندان پيامبر اكرم ، اساس اسلام خوانده شده و كسى به اهل بيت عصمت و طهارت علاقه مند نباشد، بدون ترديد از اسلام واقعى فرسنگ ها فاصله دارد.(1) هنگامى كه آيه قل لا اءسئلكم عليه اءجرا الا المودة فى القربى نازل شد، جمعى از صحابه از رسول خدا پرسيدند: اى پيامبر خدا، آنان چه كسانى اند كه خداوند محبت شان را بر ما واجب ساخته است ؟ حضرت فرمود: على و فاطمه و فرزندان ايشان . و اين سخن را سه بار تكرار كرد. (2) محبت اهل بيت زير بناى اسلام و آيين الهى است و بدون محبت آنان به حقيقت اسلام نمى توان رسيد. زيرا درخت ريشه دار اهل بيت از همان شجره پرقدرت رسالت است كه از منبع فيض الهى نشاءت گرفته است . رسول گرامى اسلام مى فرمايد: من و على از يك درخت به وجود آمده ايم . من اصل و ريشه درخت و على شاخه هاى تنومند آن است و دخترم فاطمه عامل بارورى و فرزندانم حسن و حسين ميوه هاى آن به حساب مى آيند و پيروان و شيعيان ما برگ هاى آن درخت اند هر كس به آن درخت چنگ زند نجات يافته است و هر كس از آن دورى گزيند هلاك مى گردد. (3) محبت به فاطمه ، محبت به پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله است . زيرا اهل بيت پيامبر از خود پيامبر جدا نيستند و همگى از يك درخت تنومند ريشه دار سرچشمه گرفته ، اهداف مقدس مشتركى را دنبال مى كنند. رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرموده است : انا حرب لمن حاربكم و سلم لمن سالمكم . قال لعلى و فاطمة و الحسن و الحسين : (4) من دشمن كسى هستم كه با شما (على ، فاطمه ، حسن و حسين عليهماالسلام ) دشمنى كند و يار كسى هستم كه با شما از در مسالمت وارد شود. ابوبكر مى گويد: رسول خدا را ديدم كه خيمه اى را برپا كرده و خود به يك كمان عربى تكيه نموده است و على و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام ) نيز در داخل آن مى باشند. آن حضرت خطاب به مسلمانان فرمودند: من دوستدار كسى هستم كه اهل اين خيمه را دوست بدارد و دشمن كسى هستم كه با آنان دشمن باشد.(5) 1- تحليل سيره فاطمه الزهرا عليها السلام ، على اكبر بابازاده ، (قم ، انصاريان ، 74)، ص 21. 2- تحليل سيره فاطمه الزهراء (س)، ص 26، ص 22، از تفسير نمونه ، ج 20، ص 410. 3- مجمع البيان ، ج 9، ص 43، ذيل سوره شورى ، آيه 25: قال رسول الله صلى اللّه عليه و آله : ان الله تعالى خلق الانبياء من اشجار اورقها و خلقت انا و على من شجرة واحدة فانا اصلها و على فرعها و فاطمة لقاحها و الحسن و الحسين ثمارها و اءشياعنا اوراقها فمن تعلق بغصن من اعصانها نجى و من زاغ عنها هدى . 4- تحليل سيره فاطمه الزهراء (س)، ص 26، از كنزل العمال ، ج 12، ص 97، ش 34164. 5- تحليل سيره فاطمه الزهراء (س)، ص 26، از كنزالعمال ، ج 12، ص 103، ش 34194. 🔰پيروی و اطاعت از اهل بيت عليهم السلام مولای متقیان در خطبه 97 می‌فرماید: «اُنظُرُوا اَهلَ بَیتِ نَبِیکُم فَالزَمُوا سَمتَهُم وَ اتَّبِعُوا اَثَرَهُم؛‌ ای مردم! به اهل بیت پیامبرتان بنگرید و به دنبال آنان بروید و قدم جای قدمشان بگذارید https://eitaa.com/masuman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ جايگاه معصومان عليهم السلام 👈نقش معصومان عليهم السلام در جامعه بقدری بوده که حتی دانشمندان جهان. رفتار، گفتار و سخنان آنان را سر لوحه کار و زندگی خود قرار داده اند از اين رو می بينيم بسياری از اشعار شاعران بنام گويای محتوای سخنان معصومان (ع) است و اينکه می بينيم کلام آنان در ادبيات فارسی جای گرفته اند خود عظمت و بزرگی آنان را می رساند در اينجا به چند نمونه از اين احاديث اشاره می کنيم. 🌷پرهيز از احسان بی مورد حضرت امام علی (ع) فرمود: «اِیاکَ اَن تَضَعَ ذلِکَ فی غَیرِ مَوضِعِهِ اَو اَن تَفعَلَهُ بِغَیرِ اَهلِهِ؛ نهج البلاغه، حکمت 237. مبادا نیکی و احسان را در غیر موضع آن به کارگیری یا اینکه آن را برای نااهلان انجام دهی!» 🌷جان انسان و..، امانت الهی است امام در خطبه 215 نهج البلاغه تمام اعضا و جوارح بدن به ویژه جان و روح آدمی را امانتهای الهی می‌داند و می‌فرماید: «اَللّهُمَّ اجعَل نَفسی اَوَّلَ کَریمَهِ تَنتَزِعُها مِن کَرائِمی وَ اَوَّلَ وَدیعَهٍ تَرتَجِعُها مِن وَدائِعِ نِعَمِکَ عِندی؛ خدایا! جان مرا نخستین چیز گرامی قرار بده که از گرامیان من (اعضای بدن من) می‌گیری و اولین امانتی قرار بده که از نعمتهای سپرده شده خود از من می‌ستانی.‌» حافظ این سخن علوی را این گونه آورده است: این جان عاریت که به حافظ سپرده دوست روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم. https://eitaa.com/masuman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅مدارا با دشمن با «ابن ملجم» مهربان باش ✍️امام علی علیه السلام وقتی به هوش آمدند، نگاهشان به «ابن‌ملجم» افتاد كه دست هايش را بسته بودند. امیرالمومنین با صدايي ضعيف فرمودند: «اي ابن ملجم! جنايتي هولناك مرتكب شدي. آيا براي تو امام بدی بودم كه اين گونه مرا پاداش دادي؟ آيا به تو احسان نكردم؟» سپس امام علی علیه السلام به امام حسن علیه‌السلام فرمودند: «پسرم! با اسير خود مدارا كن و درباره‌ي او رحمت و مهرباني پيش‌گير. آیا نمي‌بيني كه چشم‌هاي او از ترس چگونه گردش مي‌كند و دلش مضطرب است؟!» امام حسن عليه السلام فرمودند: «او به شما ضربت زده و دل ما را به درد آورده، ولی دستور می‌دهید با او مدارا كنیم؟» 💥امام علی علیه السلام فرمودند: «آري پسرم! ما از اهل بيت رحمت و مغفرتيم. به حقي كه به گردن تو دارم، از آن چه خود مي‌خوري، به او بخوران و از آن چه خود مي‌آشامي، به او بياشام. او را به غل و زنجير مكش و دست‌هايش را نبند» 📚بحارالانوار - جلد 42 - صفحه 287 📚منتهی الآمال - جلد 1 - صفحه 187 https://eitaa.com/masuman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰فضايل مشترک معصومان عليهم السلام ✅همراه بودن با آيات قرآن 👈حکايت های زيادی در ارتباط با اين مسئله از معصومان نقل شده که .... ✳️از جمله داستان ذيل که راجع به گريه فاطمه است، با نزول آيات اوصاف جهنم . 1️⃣شادي با ديدار فاطمه عليها السلام هنگامي كه اين آيه قرآن بر پيامبر اسلام صلّي اللّه عليه و آله نازل شد: (و إ نّ جهنّم لمَوْعِدُهُمْ اءجْمَعين ، لَها سَبْعَةُ اءبْوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ )(1) يعني ؛ همانا جهنّم وعده گاه تمامي افراد مي باشد، كه خداوند برايش هفت درب قرار داده و از هر دري افرادي وارد خواهند شد. آن حضرت بسيار گريه و اصحاب آن حضرت نيز همه گريان شدند و كسي توان صحبت و سخن گفتن با حضرت را نداشت . چون هرگاه پيغمبر اسلام صلّي اللّه عليه و آله دخترش حضرت فاطمه س را مي ديد، شادمان و خوشحال مي گرديد، به همين علّت سلمان به سوي منزل آن مخدّره آمد تا ايشان را نزد پدر بزرگوارش آورد و موجب شادي و آرامش رسول خدا گردد. وقتي سلمان به منزل حضرت فاطمه زهراء س وارد شد، ديد حضرت مشغول آسياب نمودن مقداري جو مي باشد و با خود اين آيه قرآن را زمزمه مي نمايد: ((وَ ما عِنْدَاللّهِ خَيْرٌ و اءبْقي )) يعني ؛ آنچه نزد خداي متعال و خواست او است بهتر و با دوام مي باشد. پس سلمان فارسي بر حضرت زهراء سلام كرد و بعد از آن ، جريان ناراحتي و گريه حضرت رسول صلّي اللّه عليه و آله را براي آن بزرگوار بيان نمود. فاطمه زهراء س با شنيدن اين خبر از جاي خود برخاست و چادر خود را كه حدود دوازده جاي آن پاره شده و درز گرفته بود بر سرافكند. سلمان فارسي با ديدن چنين زندگي و لباسي به گريه افتاد و گفت : چقدر سخت و غير قابل تحمّل است كه دختران رؤ ساء و پادشاهان لباس هاي سُندس و ابريشم بپوشند، و در آن همه تجمّلات و آسايش باشند؛ ولي دختر محمّد، پيغمبر خدا صلّي اللّه عليه و آله چادر پشمينِ وصله دار بپوشد و اين همه سختي ها و مشقّت ها را تحمّل نمايد. هنگامي كه حضرت فاطمه س به حضور پدر خود، حضرت رسول صلّي اللّه عليه و آله وارد شد، اظهار نمود: يا رسول اللّه ! سلمان از زندگي و لباس هاي من تعجّب كرده و در گريه و اندوه ، فرو رفته است . حضرت رسول صلوات اللّه عليه به سلمان فرمود: دخترم ، فاطمه محبوب خدا است و از سابقين در ورود به بهشت خواهد بود. پس از آن ، حضرت زهراء س اظهار داشت : پدر جان ! دخترت فداي تو گردد، چرا گريان بوده اي ؟ حضرت رسول فرمود: دخترم ! جبرئيل امين دو آيه قرآن پيرامون جهنّم بر من نازل نمود، كه بسيار دردآور و وحشتناك بود و سپس آن دو آيه شريفه را خواند. حضرت زهراء س با شنيدن آن دو آيه قرآن گريست و به صورت بر زمين افتاد و گفت : واي به حال گناه كاراني كه اهل آتش ‍ جهنّم گردند. سلمان چون اين صحنه دلخراش را ديد، گفت : اي كاش من گوسفندي مي بودم تا مرا مي كشتند و قطعه قطعه مي كردند و مي خوردند و نامي از آتش سوزان جهنّم را نمي شنيدم !! و ابوذر گفت : اي كاش مادرم عقيم بود و مرا نزائيده بود و اين گونه وصف آتش دوزخ را نمي شنيدم !! سپس مقداد گفت : و اي كاش من پرنده اي در منقار پرندگان مي بودم و نامي از آتش سوزان جهنّم را نمي شنيدم .(2) 1-سوره حجر: آيه 44. 2-بحارالا نوار: ج 43 ص 87 89 ح 9. https://eitaa.com/masuman
.🔰نمونه امدادهای الهی به معصومان (ع) ✅فضائل حضرت امام جواد علیه السلام ✳️نجات از ضربت شمشیر مستانه بسیاری از بزرگان به نقل از حکیمه دختر حضرت ابوالحسن، امام رضا علیه السلام روایت کرده اند، که فرمود: چون برادرم، حضرت جواد علیه السلام به شهادت رسید، روزی نزد همسرش، امّ الفضل - دختر مأمون - رفتم. امّ الفضل ضمن صحبت هائی پیرامون فضائل و مکارم امام جواد علیه السلام ، اظهار داشت: آیا مایل هستی تو را در جریان موضوعی بسیار عجیب و حیرت انگیز قرار دهم که تاکنون کسی نشنیده است؟ گفتم: چه موضوعی است؟ آری، برایم بیان کن. گفت: شبی از شب ها در منزل حضرت بودم، ناگاه زنی وارد شد، پرسیدم تو کیستی؟ پاسخ داد: من از خانواده عمّار یاسر هستم و همسر ابوجعفر، محمّد بن علیّ الرّضا علیه السلام می باشم، با شنیدن این خبر، حسّاسیّت من برانگیخته گشت و بُردباری خود را از دست دادم، و از جای برخاستم و به نزد پدرم مأمون رفتم. هنگامی که او را دیدم، متوجّه شدم که شراب بسیار خورده و مست لایعقل است؛ پس موضوع را برایش بیان کردم و نیز افزودم که شوهرم بسیار از من و تو بدگوئی می کند و به تمام افراد بنی العبّاس توهین می نماید. پدرم با شنیدن سخنان دروغین من خشمگین و عصبانی گشت و شمشیر خود را برگرفت و سوگند یاد کرد که امشب او را با این شمشیر قطعه قطعه می کنم و روانه منزل حضرت گردید. من با دیدن چنین صحنه ای از گفتار خود پشیمان شدم و همراه پدرم روانه گشتم تا ببینم چه می کند. چون مأمون وارد منزل شد، دید حضرت جواد علیه السلام در بستر آرمیده است، پس با شمشیر بر آن حضرت حمله برد و به قدری بر بدن مبارک و مقدّس او ضربات شمشیر وارد کرد که دیدم بدنش قطعه قطعه گردید. و به این مقدار هم قانع نشد، بلکه شمشیر بر رگ های گردن او نهاد و رگ های گردنش را نیز قطع کرد. من با مشاهده این صحنه دلخراش بر سر و صورت خود زدم و روی زمین افتادم، پس از لحظاتی که از جای برخاستم روانه منزل پدرم گشتم؛ و چون صبح شد و پدرم از حالت مستی بیرون آمد، به او گفتم: یا امیرالمؤمنین! آیا متوجّه شدی که دیشب چه کردی؟ گفت: خیر، در جریان نیستم و خبر ندارم. وقتی جریان را برایش بازگو کردم، فریادی کشید و مرا تهدید کرد و گفت: رسوا شدیم، دیگر در جامعه جایگاهی نداریم. سپس یاسر خادم را احضار کرد و به او دستور داد تا به منزل حضرت جواد علیه السلام برود و گزارش وضعیّت حضرت را بیاورد. یاسر رفت و پس از لحظاتی بازگشت و چنین اظهار داشت: دیدم ابوجعفر، محمّد بن علیّ علیه السلام لباس های خود را پوشیده؛ و بر سجّاده و جانماز خویش نشسته است و مشغول عبادت بود، در حیرت و تعجّب قرار گرفتم؛ و سپس از حضرت تقاضا کردم تا پیراهنش را درآورد و به من هدیه دهد. و با این کار خواستم که ببینم آیا ضربات شمشیر بر بدنش اثر کرده، و آیا بدنش زخم و خون آلود است یا خیر؟ حضرت تبسّمی نمود و اظهار داشت: پیراهنی بهتر از آن را به تو خواهم داد. گفتم: خیر، من پیراهنی را که بر تن داری، می خواهم. پس چون پیراهن خود را از تن شریفش درآورد، کوچک ترین زخم و اثر شمشیر در جائی از بدنش نیافتم. و مأمون با شنیدن این خبر مسرّت آمیز، خوشحال شد و مبلغ هزار دینار به یاسر هدیه داد. **حکایت بسیار مفصّل است و بسیاری از تاریخ نویسان شیعه و سنّی آن را به گونه های مختلف از جهت تفصییل و یا خلاصه آورده اند از آن جمله: 📚مهج الدّعوات: ص 26، مناقب ابن شهرآشوب: ج 4، ص 394، https://eitaa.com/masuman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰بنام خدا ✅ملاک شيعه بودن 👈 اذن ندادن امام رضا (ع) به چند نفر كه ادعا مى كردند كه ما شيعه على هستيم عنوان : آخرين كلمات در كتاب احتجاج در بيان احتجاجات امام رضا (ع) روايت كرده است، كه قومى بر در منزل آن بزرگوار آمده اذن حضور به خدمت جناب امام رضا (ع) كرده و به ملازم آن حضرت گفتند : كه به مولاى خود بگوئيد، كه ما از شيعه هاى على بن ابي طالب (ع) هستيم، ما را مأذون فرمايد، به خدمتش برسيم. ملازم احوالات را به آن حضرت معروض داشتند، حضرت فرمود : به آن ها بگو كه من مشغول كارى هستم و بروند، فردا بيايند، فردا نيز آمدند، استيذان كردند همان جواب را شنيدند، تا مدت دو ماه به اين منوال مأذون شدند، و‍ از شرف وصول محضر کرامی آن بزرگوار مأيوس شدند، آخرين روز به ملازم گفتند : به مولاى خود بگو كه ما از شيعيان پدرش على بن ابي طالب (ع) هستيم، به تحقيق دشمنان به ما شماتت مى كنند، در اذن ندادن آن جناب اگر اين دفعه هم مأذون نفرمايند، بايد از اين شهر و از خوف شماتت دشمنان بگريزيم. پس ملازم عرض ايشان را به حضرت رسانيد، و آن بزرگوار ايشان را اذن مرحمت فرمود. چون داخل شدند ايشان را به نشستن اذن نداد، و سرپا ايستادند، و عرض كردند : يابن رسول الله اين چه جفاست كه بر ما روا داشتى مدت دو ماه است اذن دخول نداده و حالا كه مأذون فرموده ايد، اذن جلوس ارزانى نمى فرماييد؟ حضرت فرمودن اين آيه را بخوانيد : و ما اصابكم من مصيبته فبما كسبت ايديكم و يعفو عن كثير،. يعنى آن چه كه از مصيبت به شما رسيده است، سببش آن است كه كسب كرد دو دست شما و خدا از بسيارى عفو كند. فرمود : كه من در اين باب به پروردگار خودم و به رسول او و جدم اميرالمؤمنين (ع) و به پدران بزرگوار خودم اقتدا نمودم، كه ايشان عتاب فرمودند، به شما نيز عتاب نموده و مأذون نكردم، عرض كردند : به چه سبب مستحق اين عتاب شده ايم ؟ فرمود : به سبب آن كه شما ادعا نموديد كه شيعه على (ع) امام حسن (ع)، امام حسين (ع) سلمان، ابوذر، مقداد، عمار و محمد بن ابى بكر است آن چنان شيعيانى كه به چيزى از فرموده هاى على (ع) مخالفت نكردند، و اما شما با امام على (ع) مخالفت مى كنيد، و در بسيارى از واجبات تقصير‍ مى كنيد و سهل انگارى به عمل مى آوريد در حقوق عظيمه برادران دينى خودتان و تقيه مى كنيد، در‍ جايى كه تقيه نبايد، بكنيد؛ در آن جايى كه تقيه بايد كرد، تقيه نمى كنيد و اگر بگوئيد : انكم مواليه و محبوه و الموالوان لاوليائه و ا لمعادون لاعدائه لم انكره من قولكم : يعنى به درستى كه ما از مولين و دوستداران على (ع) و دوستداران دوستان على (ع) مى باشيم، به اين سخن شما انكار نمى كنم، وليكن اين شيعه على (ع) بودن مرتبه شريفه است كه شما ادعا مى كنيد هرگاه تصديق نكند ادعاى شما را كرد و عمل شما چنان كه لازمه عمل شيعه است هلاك خواهيد شد مگر اين كه شما را رحمت پروردگار دريابد عرض كردند : يابن رسول الله پس ما به پروردگار خودمان توبه و استغفار مى كنيم از آن ادعاى شيعه كه كرديم و قائل مي شويم چنان كه فرموديد و اقرار مي كنيم بر اين كه ما دوستدار شمائيم و دشمن دشمنان شما هستيم چون اين نوع توبه و اقرار به دوستى كردند، پس آن بزرگوار نظر مرحمت به سوى ايشان افكنده فرمود، مرحبا به شما اى برادران مؤمن من و اى اهل دوستى من به بالا بيائيد و آن قدر آن ها را به طرف خود بالا كرد تا اين كه ايشان را بر‍ نفس گرامى خود چسبانيد بعد از آن به ملازم خود فرمود چند مرتبه ايشان را از من برگردانيدى عرض كرد شصت مرتبه پس فرمود شصت مرتبه بيرون شو و بيا و از جانب من به ايشان سلام من را برسان پس به تحقيق گناهان خود را به سبب توبه و استغفار محو كردند، و به احترام و اكرام سزاوار شدند از براى دوست داشتن ايشان ما را. پس ملازم چنان كه مأمور شد به عمل آورد و بعد از آن به كار ايشان وارسى فرمود، و امور عيال و نفقه ايشان را وسعت مرحمت فرمود و انعام ها وصله ها براى ايشان مقرر داشت و حاجات ايشان را كفايت داده، مرخص فرمود. كشكول النور : ج 2، ص 9 به نقل از كتاب مفتاح الجنة . https://eitaa.com/masuman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰بخش پرسمان 💦چرا در زمان امامت امام باقر و امام صادق ( ع) معارف شيعه شكوفا گرديد ؟ جواب: فقه و معارف شيعه ، در زمان امام باقر و صادق ( عليهم السلام ) بخصوص در زمان امام صادق ( عليه السلام ) - به اوج شكوفايي خود رسيد و اين بدان دليل بود كه در زمان اين دو امام بزرگ ، به خاطر درگيري ميان بني اميه و بني عباس ، فرصتي مناسب به وجود آمد كه آن بزرگواران به نشر مكتب و معارف اسلامي بپردازند ؛ از اين رو ، بيشتر روايات و احاديثي كه در زمينه معارف اسلامي در منابع حديثي ما وارد شده ، از امام باقر و امام صادق ( عليهم السلام ) است . مركز پاسخگو : موسسه در راه حق 💦چرا مذهب ما به شيعه جعفري معروف است؟ سوال: چرا مذهب ما به شيعه جعفري معروف است؟ نقش امامان قبل از امام صادق(ع) چه بوده است؟ جواب: پس از فشارهاي شديد بني اميه، در عهد امامت امام صادق(ع) بر اثر قيام ها و انقلاب هايي كه در كشورهاي اسلامي بر عليه بني اميه بر پا شده بود و جنگ هاي خونيني كه در نهايت منجر به سقوط خلافت بني اميه گرديد، و نيز زمينه خوبي كه امام باقر(ع) با نشر حقايق و معارف اسلامي مهيا كرده بود، براي امام صادق(ع) امكانات بيشتري و محيط مناسب تري براي نشر تعاليم ديني پيدا شد. آن حضرت تا اواخر زمان امامت خود كه مصادف با آخر خلافت بني اميه و اول خلافت بني عباس بود از فرصت استفاده نمود به نشر تعاليم ديني پرداخت و شخصيت هاي علمي بسياري در فنون مختلف عقلي و نقلي مانند زراره، محمد بن مسلم، هشام بن حكم، جابر بن حيان و... پرورش داد. در حوزه علمي امام ششم(ع)، چهار هزار نفر محدث و دانشمند شركت مي كردند كه عده اي از بزرگان و رجال علمي اهل سنت نيز مانند »ابو حنيفه«، قاضي سكوني، قاضي ابوالبختري و... افتخار شاگردي آن حضرت را پيدا كردند. از اين رو، امور ذيل را منشأ اين نامگذاري بايد دانست: 1- مجال و زمينه مناسبي كه سبب شد مجموعه عظيمي از معارف و تعاليم و احكام ديني در حوزه علمي امام صادق(ع) تبيين شود. 2- چهره شاخص و سرشناس و شناخته شده حضرت در ميان تمام فرق و گروه هاي مسلمان. 3- با توجه به اين كه برخي از ائمه چهارگانه، شاگرد امام صادق(ع) و برخي شاگرد شاگردان آن حضرت بوده اند، پيروي شيعه از فقه و مذهب اهل بيت با نام »جعفري« نامي شناخته شده و معتبر، نزد پيروان مذاهب اربعه بوده است. 4- علاوه بر اين كه، عنوان »مذهب جعفري«، شيعيان پيرو مكتب فقهي اهل بيت را از شيعه زيديه كه از فقه اهل بيت پيروي نمي كنند جدا مي سازد. براي آشنايي با نقش امامان قبل از امام صادق(ع) ر.ك: حيات فكري و سياسي امامان شيعه، رسول جعفريان. مركز پاسخگو : مركز تحقيقات سپاه https://eitaa.com/masuman