eitaa logo
مطالب ناب در منبر
3.4هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
1.1هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــPDFکتب اعتقادی ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵⚪️ ابوالحسن مجدالدین کسائى مروزى (قرن چهارم هجری) در ابیاتی درخور توجه، حضرت امیرالمومنین علی (علیه‌السلام) را ستوده است.. فهم کن گر مؤمنى فضل امیرالمؤمنین فضل حیدر، شیر یزدان، مرتضاى پاکْ دین فضل آن کس کز پیمبر بگذرى، فاضل تر اوست فضل آن رُکن مسلمانى، امام المتقین فضل زَین الأصفیا، داماد فخر انبیا کافریدش خالقِ خلق آفرین از آفرین اى نواصب ! گر ندانى فضل سرّ ذو الجلال آیت «قُربى» نگه کن و آنِ «أصحاب الیمین» «قُل تعالوا نَدعُ» بر خوان، ور ندانى گوش دار لعنت یزدان ببین از «نَبْتَهِل» تا «کاذبین» «لا فتى إلّا على» بر خوان و تفسیرش بدان یا که گفت و یا که داند گفت جز روح الأمین؟ آن نبى، وز انبیا کس نى به علم، او را نظیر وین ولى، وز اولیا کس نى به فضل او را قرین آن چراغ عالم آمد، وز همه عالم، بدیع وین امام امّت آمد، وز همه امّت، گزین آن قوام علم و حکمت، چون مبارک پى قوام! وین مُعین دین و دنیا، وز منازل، بى مُعین از متابع گشتن او حور یابى با بهشت وز مخالف گشتن او وَیل یابى با انین اى به دست دیو ملعون سال و مَه مانده اسیر تکیه کرده بر گمان، برگشته از عین الیقین! گر نجات خویش خواهى، در سفینه ى نوح شو چند باشى چون رهى تو بینواى دل رهین؟ دامن اولاد حیدر گیر و از توفان مترس گردِ کشتى گیر و بنشان این فَزَع اندر پسین گر نیاسایى تو هرگز، روزه نگشایى به روز وز نماز شب همیدون ریش گردانى جبین بى تولّا بر على و آل او، دوزخْ تو راست خوار و بى تسلیمى از تسنیم و از خُلد برین هر کسى کو دل به نقص مرتضى معیوب کرد نیست آن کس بر دل پیغمبر مکّى مکین اى به کرسى بر نشسته، آیه الکرسى به دست نیش زنبوران نگه کن پیش خوان انگبین گر به تخت و گاه و کرسى غرّه خواهى گشت، خیز سجده کن کرسیگران را در نگارستان چین سیصد و هفتاد سال از وقت پیغمبر گذشت سیر شد منبر ز نام و خوى تگسین و تگین منبرى کآلوده گشت از پاى مروان و یزید حقّ صادق کى شناسد و آنِ زین العابدین؟ مرتضى و آل او با ما چه کردند از جفا ما چه خلعت یافتیم از معتصم یا مستعین؟ کان همه مقتول و مسموم اند و مجروح از جهان وین همه میمون و منصورند امیرالفاسقین اى کسایى! هیچ مَندیش از نواصب وز عدو تا چنین گویى مناقب، دل چرا دارى حزین؟ 📚 کسایى مروزى (تحقیق: محمّد امین ریاحى، تهران: توس، ۱۳۶۷ ش)، ص ۹۳ 🔅 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
درجهان شاهی به جز شاه نجف افسانه است هرکه مولایش شود،غیر علی(ع) دیوانه است هر که در بندش شود؛با جرعه ای، مستش کند چون که حیدر صاحب جامِ می و میخانه است جرعه ای از جام حیدر را بنوش،به به ببین غیر این میخانه هر جایی روی غمخانه است نقد حیدر را بگیر، ورنه هلاکی آدمی وعده اش بر حوض کوثر، درب سقاخانه است عشق را از میثم خرما فروش آموختم گرد شمع روی حیدر قنبرش پروانه است سنگ حیدر را بزن بر سینه ات گر (مخلصی) مرحم غم های مولا حضرت ریحانه است خوش بود آن دل که در مدح امیر المؤمنین(ع) دم به دم ،هوهو کنان در ناله مستانه است هر که را در دل بود الطاف پاک حیدری در میان دوستانش عالم فرزانه است نام او نام خدا و حرف او حرف خدا هر که عاشق بر خداست با مرتضی هم خانه است 🔸شاعر : 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
ای همه جا و همه دم با حسین نفس نفس قدم قدم با حسین پیمبر خون خدای جلیل وحی به لبهای تو بی جبرئیل کفر به نطق تو سیه روز شد حسین با صبر تو پیروز شد آینه ی فاطمۀ شهیده عالمه ی معلّمه ندیده به جمله جمله خطبه ات این نداست معلم زینب کبرا خداست معلّم مرد و زن عالمی مرّبی هزارها مریمی تو کیستی که بوده از کودکی نهضت کربلا به تو متّکی وجود تو بین حسین و حسن جلوه ای از جلالت پنج تن خروش تو خروش خون امام سکوت تو تیغ علی در نیام فاطمه بالد که تویی دخترش حسین نازد که تویی خواهرش شعله مصباح هدایت تویی تمام تفسیر ولایت تویی تو پرچم صبر برافراشتی شهید را زنده نگه داشتی روی منیر تو سراج الهداست حنجره ات پر از صدای خداست پور معاویّه حقیر تو شد شام به یک خطبه اسیر تو شد یزید دیگر جسدی مرده بود سیلی "یابن الطلّقا" خورده بود خصم به نطق تو سرافکنده شد تو خطبه خواندی و علی زنده شد کوه صفت مقاوم ایستادی بنی امیّه را شکست دادی اگرچه هفتاد و دو داغ دیدی جان امام خویش را خریدی حیف که بر پیکر تو نشانه ماند ز کعب نی و تازیانه حیف تو را شام خراب بردند چرا به مجلس شراب بردند... گلچین و تلفیق دو مثنوی از حاج غلامرضا سازگار 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🔷🔶 رُخش سبزه ست و مویش مشکی و لب: قرمز اُخرا کأنّ المصطفی قد عادَ یـولَد مرّةً أخری یـقـین روح مـحمـد رفـته در جسم علی اکبر اگـر مـا می پذیرفـتیم مفهوم تناسخ را هزاران خسرو و فرهاد و یوسف، می شود مجنون همینکه زادۀ لیلا هویدا می کند رخ را سپاه شـمرِکافرکیش، مات جلوه ی حُسنش سوار اسب خود، وقتی نمـایان می کند رخ را به جُرم چهره اش شد کشته یا اسمش؟ نمی دانم نمی فهمیم علت را ... نمی یابیم پاسخ را عطش، آتش شد اما با لب بابا گلستان شد چنانـکه آتش نمرود، ابراهیم تارخ را 🔸شاعر: 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
از این به بعد و بعد از این دنیا علی دارد دنیا علی دارد نه ، دنیاها علی دارد هم آسمان اول خاکی نشین ما هم آسمان هفتم بالا علی دارد رو کرد پیغمبر به سمت مردم و فرمود ای اهل عالم مصطفی حالا علی دارد عشاق محتاجند اینکه مال هم باشند آقام زهرا دارد و زهرا علی دارد آتش نمیگیرد گلستان وجودش را هر آن کسی که یا علی و یا علی دارد غیر از دلم من هیچ چیزی را نمی‌خواهم گر چه ندارد هیچ چیز اما علی دارد سوگند بر نام علی که شیعه در محشر هرگز گرفتاری ندارد تا علی دارد در هر زمان پیغمبری که بین راه افتاد مهر علی ابن ابیطالب نجاتش داد این کیست که دارد پُر از پَر میکند ما را در صحن ایوانش کبوتر میکند ما را این کیست که مهرش حلال نطفه‌های ماست با مهر خود پاک و مطهر میکند ما را این کیست که در مسجد هر جمعهٴ کوفه دارد برای خویش منبر میکند ما را نهج البلاغه می‌شود بالای منبرها پایین منبرهاش دفتر میکند ما را این کیست که با حرفهای آسمانی‌اش مقداد و سلمان و ابوذر میکند ما را یک روز می‌آید که با چشمان دلتنگش همسایهٴ زهرای اطهر میکند ما را دورش نمی‌اندازد آنرا که مقیمش شد خواجه اگر مولاست ، قنبر میکند ما را ما شیعهٴ دور و بر مرد نجف هستیم ما خاک پای قنبر مرد نجف هستیم با نام تو در ناتوانی‌ام توانی هست در پیری‌ام با مهر تو میل جوانی هست روح تنزّل کرده‌ات اینقدر بالا بود آیا برای اوج تو اصلا مکانی هست در کعبه و در خانهٴ پیغمبر و در عرش هر جا که رفتم دیدم از بالت نشانی هست بالا و پایین رفتن تیغت شهیدم کرد ابروی تو هر جا که باشد کشتگانی هست میل یتیم کوفه بودن میکنم امشب هر جا یتیمی هست دست مهربانی هست /علی اکبر لطیفیان 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
نگاه لطف تو یک عمر شاملم بوده است اگر خیال من از هر دوعالم آسوده است به کج نرفتن خود دلخوش است پای کسی که‌ راه قُرب خدا را همیشه پیموده است دلی که خانه ی امن خدای خویش نشد شبیه خاک کویر است، خشک‌وفرسوده است خدا کند که مرا گریه استحاله کند که نفس من به هزاران گناه آلوده است به روسیاهی خود واقفم ولی صدشکر که آبروی من از جانب تو افزوده است بیا و ران ملخ را قبول کن از من که برگ‌سبز من این چندبیت محدود است "برای شاعر ما خانه‌ای‌ست در جنّت" امام صادق علیه السلام فرموده است هزارشکر خدا را که "بیست‌و‌نه‌سال" است دلم از این که غلام شماست خشنود است 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
از کریمان سنگ می‌خواهیم ما , زر می‌رسد در حرم از آنچه می‌خواهیم بهتر می‌رسد لطف و احسان کریمان را شمردن مشکل است وقت احسان پشت آن احسان دیگر می‌رسد اى که دستت می‌رسد کارى کنى,کارى بکن عمر دارد می‌رود, دارد اجل سر می‌رسد در طلب خوب است حاجات مکرر داشتن وقتی از این ناحیه دارد مکرر می‌رسد شب به شب در می‌زنم, چون در زدن مال من است دست سائلها فقط تا حلقه در می‌رسد گر به ما کم می‌رسد از خصلت کم بینى است ورنه دارد ده برابر ده برابر می‌رسد من فقط یک نوکرم, کار خودم را میکنم او خودش هر وقت لازم شد به نوکر می‌رسد خادمان آنقدر بى‌اصل و نسب هم نیستند نسبت ما یا به فضه یا به قنبر می‌رسد فقر آمد میرود ایمان, ولى پیش شما می‌شود ایمان من فقرى که از در می‌رسد رزق در بین الطلوعین است, بین طوس وقم رزق از دو سفره موسى بن جعفر می‌رسد هم به زیر دین قم, هم زیر دین مشهدم گاه دادم را برادر,گاه خواهر می‌رسد فاطمه را خواستم معصومه را زائر شدم فیض قبر مادرى از قبر دختر می‌رسد نیستند این‌دو براى من, فقط پیش منند سر به سرور می‌رسد, دل هم به دلبر می‌رسد پیش تو محتاجها در حال رفت و آمدند تا که آهو می‌رود پشتش کبوتر می‌رسد آب پاى میوه اى که ریختم بهتر رسید میوه ما هم فقط با گریه بهتر می‌رسد پابرهنه می‌دوید و می‌دوید و می‌دوید زودتر از شمر آیا به برادر……..؟😭😭 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
🍃 ۱. ما با دعای فاطمه عبدالحسینیم نام و نشان داریم هنگام ِ شفاعت ۲. عبدالحسینم و به جهان فخر می‌کنم یک عمر نوکرم که تو آقای من شوی ۳. به پیشانی من مُهر انا عبدالحسین خورده به خاک افتاده‌ی عشقم اگر که مه جبین هستم ۴. جز او به کسی ندارم اصلا امید "ارباب" به من نوکری‌اش را بخشید گویید به من "عبدالحسین" ای مردم "تا کور شود هر آنکه نتواند دید" ۵. می‌شناسند مرا در همه جا عبدالحسین با همین لطفِ بیان آمده‌ام بابُ الحسین ۶. عبدالحسین هستیم و عبد مجتبائیم دل می‌برد از ما حسین جان و حسن جان ۷. انبیا در آخر خط میشوند عبدالحسین آخر این راه از آغاز آن هم بهتر است ۸. وقتی مَلَک جاروکش این آستان است من یک غلام ساده ام عبدالحسینم شکر خدا که در مسیر عشق بازی در دام تو افتاده ام عبدالحسینم .
◾️ شعر برگزیده هفتمین‌ محفل شعر حضرت خدیجه علیهاالسلام ما بیابانیم و تشنه زیر باران آمدیم طالب فصل بهاریم و زمستان آمدیم روسیاهیم و به اذن ماه تابان آمدیم دستمان خالیست، مانند گدایان آمدیم شوره زار ِ قلب هامان را پر از گُل کرده ایم تا به امّ المؤمنین یک دَم توسّل کرده ایم تا خدا یک نردبان با ذکر مادر ساختیم سفره ای روی پَر روح الامین انداختیم از زمین تا عرش را با بال لطفش تاختیم باز قدرش را به قدر قطره ای نشناختیم می شود ولله از هست دو عالم بی نیاز ریزه خوار ِ سفره ی اُمّ الیَتامی‌' در حجاز مادر ما آفتاب و نوربخش ِ ماه بود مکّه در گمراهی و او آشنای راه بود از زمان خلقتش، محبوب عندالله بود چون خدا از شاهکار خَلق او آگاه بود در کنار هم هزاران حُسن را با عشق چید تا خدیجه مادر ما شیعیان را آفرید بانویی که با عفافش بوده عفّت استوار شد کنیز خانه ی او آسیه با افتخار ثروت او شد توان ضربه های ذوالفقار مصطفی را شد همیشه در مصیبتها،قرار در ستایش های او این بس که با جان، مصطفی بارها فرمود: «إنّی قَد رُزِقْتُ حُبَّها» یار و غمخوار پیمبر شد لیاقت داشته دامنش معصومه پرور شد لیاقت داشته حامل انوار کوثر شد لیاقت داشته مادر یک نسل اطهر شد لیاقت داشته یازده دُرّ امامت، حاصل از دریای اوست سرّ هستی خلایق، خلقت زهرای اوست مادر ما قبل بعثت هم مسلمان بوده است جنس انفاسش هم از آیات قرآن بوده است او برای جان خاتم بهتر از جان بوده است بر خلاف آن زنی که شاخ شیطان بوده است آن زنی که ایستاده روبه روی مصطفی بوده مرگ او دمادم آرزوی مصطفی منکر اصل ولایت، نیست امّ المؤمنین دختر طاغوت امّت، نیست امّ المؤمنین قاتل شاه رسالت ، نیست امّ المؤمنین مظهر بخل و حسادت، نیست امّ المؤمنین غرق ظلمت بود آن که در کنار نور بود داشت بر زهرا حسادت، چون اجاقش کور بود صاحب عنوان امّ المؤمنین، پس با یقین شد خدیجه اشرف زوجات ختم المرسلین بانویی که هست بر انگشتر خاتم،نگین جان و مالش شد کریمانه نثار راه دین طعم تلخ بی کسی ها را چشید و صبر کرد طعنه ها از مردم مکه شنید و صبر کرد عاقبت تنها طبیب درد طاها پرکشید آه ! بین ناله ی محزون زهرا پرکشید در عبا مادربزرگ بی کفن ها پرکشید وای! از آن پیکری که ارباً ارباً پرکشید شد ستاره در ستاره ماه دلجوی حسین شد سپید از چیدن هر عضو، هر موی حسین (عبدالمحسن) 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar