eitaa logo
مطالب ناب در منبر
3.4هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
1.1هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــPDFکتب اعتقادی ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️ 👈🏼👈🏼 صاحب کتاب: ، مرحوم (م۱۳۱۳ق)، که آن را در سال ۱۲۷۳ق، تألیف کرده‌است، می‌نویسد: ➖ صاحب ( بسطامی) از نقل کرده که: بعد از شهادت امام شهید [علیه‌السلام]، لشکر عنید شمشیرهای خود را کشیدند و به‌خیمه امام زمان [علیه‌السلام] دویدند. ➖ فریاد کرد که: ای جماعت نامرد! در خیمه‌های پسر ابوطالب آتش بیداد برافروزید و هرچه در آن است تمام را بسوزید!! زنان و دختران را به‌زنجیر ستم مقیّد سازید و غل جامعه به‌گردن بیمار کربلا بیندازید!! از بیم آتش در آن بیابان به‌هر جانب می‌دویدند و خروش و از دل می‌کشیدند. ➖ در آن حال دختری کوچک از امام تشنه کام [علیه‌السلام] به‌دامن عمّه‌اش [علیهاالسلام] آویخته بود و با پدرش را از عمه طلب می‌نمود، می‌گفت: عمّه جان! پدرم کجاست که ما را به‌این حالت نظاره نماید و این درد بی‌دوای عیال پریشان حال را چاره فرماید؟!مقارن آن مقال وارد شده، سر مطهر امام تشنه جگر [علیه‌السلام] را نزد آن دختر انداخت که: ای دختر! اینک سر پدرت را بردار و هرچه می‌توانی اشک خونین به‌رخسار به‌باران!! مظلومه نزدیک‌تر تاخت و خود را به‌روی آن سر منّور انداخت، از سوز دل خویش به‌این بیانات بنای شکایت گذاشت و خاک بیابان را از اشک روان به‌گل انباشت: نظم؛ پدرجان از مدینه تا درین وادی سفر کردم ز همراهان و یاران وطن نظر کردم  ز هجر خواهر بیمار خود کاندر وطن مانده بهر منزل چه خون دل که جاری از بصر کردم در اینجا تا رسیدیم از فغانم عمّه‌ام زینب بجان آمد ز لب خشکی خود پس دیده تر کردم ... روان شد او به میدان و نیامد العطش گویان به اکبر شکوه ها از فرقۀ بیدادگر کردم برای انتقام عم به رزم قوم کافر شد برای یاریش شهزاده قاسم را خبر کردم دگر یک تن نماند از فرقۀ اعوان و انصارت درین صحرا به اطراف تو از هر سو نظر کردم به امید وصالت داشتم جانی به تن بابا ز داغ هرکس از چشمم روان خون جگر کردم تو را هم یا سر ببریده دیدم اندرین میدان چو یاران دگر منهم به پایت ترک سر کردم ➖ ، سنگدلی خود را بیفزود و آن طفل بیگناه را به‌یک ضربت عمود به پدر بزرگوارش ملحق نمود. 😭😭 📚 تحفه الذاکرین، میرزامحمدبیدل‌کرمانشاهی، چاپ سنگی، ص۲۴۶ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar