#با_موسی_بن_جعفر علیهالسلام
#مطاعن_هارون_الرشید
#مطاعن_دشمنان
#قصه_عبرت
#25رجب
◾️ #دعای_امام_کاظم_صلوات_الله_علیه_در_حبس_هارون_ملعون
👈🏼👈🏼 #علی_بن_ابراهيم_بن_هاشم از پدرش گويد: از يكى از شيعيان شنيدم كه مىگفت: وقتى هارون، موسى بن جعفر عليهماالسّلام را زندانى كرد، حضرت، شب هنگام، از جهت هارون در ترس بودند كه مبادا ايشان را بكشد.
لذا تجديد وضو كردند و رو به قبله ايستادند و چهار ركعت نماز خواندند و سپس دست به دعا برداشته، چنين گفتند:
«يا سيّدي نجّني من حبس هارون وخلّصني من يده، يا مخلّص الشّجر من بين رمل وطين، ويا مخلّص اللّبن من بين فرث ودم، ويا مخلّص الولد من بين مشيمة ورحم ويا مخلّص النّار من الحديد والحجر، ويا مخلّص الرّوح من بين الاحشاء والأمعاء، خلّصني من يدي هارون».
📝 يعنى: اى آقاى من، سرور من، مرا از زندان هارون نجات بده و از دست او رهايم كن. اى كه درخت را از بين گل و شن بيرون مىآورى! اى كه شير را از بين مجراى خون و سرگين خارج مىكنى(۱) اى كه جنين را از ميان رحم و مشيمه خارج مىكنى! اى كه آتش را از آهن و سنگ بيرون مىآورى! اى كه روح را از بين امعاء و احشاء خارج مىكنى(۲) مرا از دست هارون نجات بده.
➖ راوى مىگويد: وقتى حضرت موسى بن جعفر عليهماالسّلام اين دعاها را خواند، هارون در خواب مردى سياه پوست را ديد كه بهسراغش آمده و شمشيرى در دست دارد كه از نيام بيرون كشيده و بالاى سرش ايستاده است و مىگويد: هارون! موسى بن جعفر را از حبس آزاد كن وگرنه، گردنت را با اين شمشير مىزنم.
➖ هارون از هيبت آن مرد وحشت كرده، دربان را طلبيد و به او گفت: به زندان برو و موسى بن جعفر عليهماالسّلام را آزاد كن.
راوى ادامه داد: دربان به سمت زندان حركت كرد، به زندان رسيد و در زد، مأمور زندان گفت: كيست؟
گفت: خليفه، موسى بن جعفر را فراخوانده است او را بيرون بياور و آزادش كن.
زندانبان فرياد زد: اى موسى! خليفه تو را فراخوانده است. حضرت موسى بن جعفر- عليهماالسّلام- ترسان و نگران از جابرخاست و گفت: حتما تصميم بدى در مورد من گرفته است كه در اين دل شب مرا فراخوانده است، حضرت گريان و اندوهگين و نااميد از حيات خود، برخاست و با اندامى لرزان به نزد هارون رفت.
➖ حضرت فرمود: سلام بر هارون، هارون نيز جواب سلام حضرت را داد و گفت: تو را به خدا قسم مىدهم آيا امشب دعا كردهاى؟
حضرت فرمود: بله.
هارون پرسيد: چه دعايى؟
حضرت فرمود: تجديد وضوء كردم و چهار ركعت نماز خواندم و سر به آسمان بلند كردم و گفتم: يا سيّدى خلّصني من يد هارون.- و تا آخر دعا را ذكر فرمود.
هارون گفت: خداوند دعايت را مستجاب كرد، اى دربان! او را آزاد كن!
سپس چند خلعت طلبيد و سه عدد از آنها را به حضرت پوشاند و اسب خود را به ايشان داد و ايشان را گرامى داشت و احترام نمود و نديم و همدم خويش گرداند.
سپس گفت: آن دعاها را برايم بخوان، حضرت آنها را به او تعليم فرمود.
➖ راوى ادامه داد:
هارون حضرت را آزاد كرد و به دربانش سپرد تا ايشان را به منزل برساند و همراه او باشد، و موسى بن جعفر عليهماالسّلام در نزد هارون از احترام و اكرام برخوردار بودند و هر پنجشنبه نزد هارون مىرفتند تا اينكه يك بار ديگر هارون ايشان را دستگير كرد و ديگر آزادشان نكرد تا بالأخره ايشان را به سندىّبنشاهك سپرد و او آن حضرت را با سمّ شهيد كرد(۳).
📚 پانوشتها:
۱. اشاره به آيه شريفه ۶۶ سوره نحل است. ترجمه آيه تقريبا چنين مىباشد:
«از شكم چهارپايان از بين خون و سرگين، شيرى خالص و گوارا بيرون مىآوريم».
و علّت اينكه فرموده است شير را از بين خون و سرگين خارج مىكنيم اين است كه سرگين در شكمبه است و پستان چهارپايان در قسمت عقب شكم نزديك پاها قرار دارد و شريانها و وريدها شكمبه و پستان را احاطه كرده است. و لذا به اين اعتبار، خداوند مىفرمايد از بين خون و سرگين، شير خالص بيرون مىآوريم.
۲. شايد اشاره به اين حقيقت باشد كه روح در هنگام مرگ از بدن خارج مىشود كما اينكه فرموده است: «إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ-» واقعه۸۳ (آن زمان كه روح به حلقوم برسد).
۳. ترجمه عيون أخبار الرضا عليهالسلام،
ابن بابويه (حمیدرضامستفيد وعلیاکبرغفارى، نشر صدوق - تهران، چاپ: اول، ۱۳۷۲ش)، ج۱، صص۱۹۰_۱۸۸
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar