#خروش
#خاموشی
#انقلابی_گری
#محافظه_کاری
#فیام_امام_حسین ع
✳️ خروش حسین،خاموشی مردم:
مرگ محافظهکاری، ماندگاری انقلابیگری
✍#مهدی_جمشیدی
1⃣ نمیتوان ازعاشوراگفت وروضۀ جزئیّات گدازنده راشنیدامااز«تنهایی»و«غربت» حسینبنعلی - علیهالسلام- پرسش نکرد. مردمانِ مسلمان آن روزگارازقیام حسین، بیخبرنبودند؛نه ازقیام او،نه ازحقانیّت و فضیلت او.شایدراه اوراباورنداشتندوشایدبا وجودباوربه انتخاب دشواراو،نتوانستند مخاطرۀ همراهی بااورابپذیرندودرمنازعۀ میان عقل اینجهانی وعشق آنجهانی، هودارهوس خویش شدند.هرچه که هست،حسین درطول دوران امامت خویش،تنها توانست هفتادواندی راباخود درکربلاهمراه کند.دیگران یادرجبهۀ مخالف اوبودندیابیطرفان وخاموشانی بودندکه سر به مرداب زندگی خویش فروبردندواورادر آن معرکۀ تاریخی، تنها و بییاور نهادند. اما چرا حسین، «تنها» ماند؟ چرا جامعۀ اسلامی که پنجاه سال بیشتر با رحلت رسول اکرم فاصله نداشت، جانب او را نگرفت؟ اگرچه پس از کربلا، غوغاها و قیامها و طغیانها برخاست، امّا مسأله این است که چرا در آن «لحظۀ تاریخی» که او پرچم اعتراض و مقاومت برافراشت، نه فریادی به حمایت از او، سکوت سنگین را شکست و نه شمشیری در کنار او از نیام سر بر کشید؟! درد و داغ غربت و تنهایی حسین، کمتر از شهادت او نیست.
2⃣ درمیانۀ این ابتلاء عظیم،بسیارند آنان که نه در این سو بودند و نه در آن سو، امّا درآن زمانه بودند و میتوانستند حسین را درکربلا تنها نگذارند؛ حتّی به بهای جان خویش، امّا چنین نکردند و اندکی بیش زندگیکردن را بر این «همراهی مؤمنانه» ترجیح دادند. آنان، سالیانی بیشتر زیستند و طعم لذایذ دنیا را چشیدند، امّا حیاتشان، بیاثر و خنثی بود. مردگانی بودند که زندگی را در «تنفّس در اکنون» میدیدند و شهامت دستکشیدن از اکنون را برای آفریدن یک «تاریخِ جدید» نداشتند. کوتهاندیشانی که خواستهها و تمنیّاتشان، از زندگی روزمرّهاشان فراتر نمیرفت و دینداری را به بازی دنیا گرفته بودند و تاب زیان را نداشتند. نبرد نابرابر کربلا، حاصل کنارهگیریِ انبوهِ مردمانِ مسلمان از این نزاع تاریخی بود، وگرنه تقدیر دیگری رقم میخورد و عالَم اسلامی به سوی دیگری روانه میشد. مردمان، حقّ را شنیدند، امّا به یاریاش نشتافتند و باطل را دریافتند، امّا در برابر آن صف نکشیدند. همگان، نظارهگر و خاموش ماندند و حسین در تراکم سکوت اینان، به مسلخ رهید و جرعۀ زهرآگین غربت را نوشید و زخمهای بسیار چشید.
3⃣ عاشورا، آداب شوریدن است و ازاینرو، نقطۀ مقابلِ «بیتفاوتی» و «انفعال» و «نظارهگری» است. عاشورا، رسم خروشیدن و جوشیدن میآموزد و «محافظهکاری» و «مصلحتاندیشی» را بدنام و منفور میسازد. در منطق عاشورا، باید از همهچیزِ خویش گذشت و فانی در حقّ شد؛ باید به بیابان بلا رفت و در گرداب خون، غوطهور شد؛ باید تمام محاسبههای معطوف به خود را کنار نهاد و به حکمِ عقل سرخ، دل به دریای شمشیر سپرد؛ باید آداب عافیّت را نادیده انگاشت و هزینۀ گزاف مقاومت را پراخت؛ باید میان تسلیم و مرگ، از جان گذشت و با زندگی در سایۀ حقارت، بدرود گفت. عاشورا، یک قاعده است نه یک استثناء؛ یک منطق است نه یک مورد؛ یک فلسفه برای حیات است نه یک داستان گزنده برای گریستن؛ یک تاریخ مستمر است نه یک امر تاریخیشده.
4⃣ سرانجام، حسین در سال شصتویک هجری رفت و اینان – مردمانِ مسلمان آن روزگار - ماندند، امّا نه! اگر همۀ زمانها عاشورا و همۀ زمینها کربلاست، پس باید گفت حسین ماند و اینان رفتند. قافلۀ حسین از حرکت بازنایستاده است و همچنان در متن تاریخِ «حیاتِ باطنیِ انسان»، سیر میکند و تکرار میشود و حماسهها و خیزشها و صیرورتهای قدسی میآفریند. این او بود که به تاریخ، معنای تازه بخشید و در این امتداد، خوبان هر نسل و عصر را از تاریکخانۀ تعلّقاتِ زندگی برگزید و به قافلۀ جریانمند خویش افزود. او در دل تاریخ قدسی، جاریست؛ همچون چشمهای زلال، میجوشد و جان اصحابِ حقیقت را سیراب میکند. تاریخ حسین، تاریخِ در سایه نیست، بلکه معنی حیات است و غایت آن. غیر از آن، هرچه که هست، بیش از لایههای ظاهری و نمودهای پوشالی نیست. و این مقاومت و ایستادن و انقلابیگری و دل به دریای موّاج حادثه سپردن است که تاریخ میآفریند، نه محافظهکاری و مصلحتاندیشی و تسلیم و هراس. محافظهکاران از زمانۀ خویش فراتر نمیروند و در فردای تاریخ، به شمار نمیآیند.
eitaa.com/tahlilisiyasiseraat
eitaa.com/seraat_tahlil_siyasi
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#محمدرضاقربانی
#کانال_مطالب_تحلیلی در #ایتا( eitaa# ) 👇
🆔 eitaa.com/mrgh110
#کانال_مطالب_تحلیلی 1⃣ در #واتساپ 👇
https://chat.whatsapp.com/DrKmdrW9VW25fUqAkkM1yb
#کانال_مطالب_تحلیلی 2⃣ در #واتساپ 👇
https://chat.whatsapp.com/GNgI5RnsmIl5OLW19t64n9
#کانال_مطالب_تحلیلی در #تلگرام 👇
🆔 https://t.me/mrgh110
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️