eitaa logo
نمایشنامه عروسکی و طنز
1.7هزار دنبال‌کننده
39 عکس
9 ویدیو
11 فایل
🔴 نمایشنامه عروسکی و طنز 🟢 اجرای نمایش شاد کودک عروسکی و صحنه 🔵 برگزاری دوره های مهارتی ویژه مربیان کودک 🟠 برای سفارش متن و رزرو برنامه یا دوره با آقای بهلولی در ارتباط باشید @mostafabohloli 📺 آپارات:https://www.aparat.com/mostafa_bohloli
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام وقت بخیر 🌹 نمایشنامه عروسکی کوتاه با موضوع بازگشایی مدارس ویژه کلاس درس شخصیت های عروسکی :: پسر کوچولو( توپولو ) معلم : به به روز اول مدرسه و ما چقدر خوشحالیم توضیح : گریه توپولو توپولو : خانم معلم چه خوشحالی داره هر روز باید صبح زود بیدار شیم تازه مامانم که پیشمون نیست معلم : عوضش کلی دوستای خوب پیدا کردیم توپولو : خانم معلم میشه من مامانم رو با خودم بیارم مدرسه معلم : نمیشه که اجازه نمیدن توپولو : نگران نباش قایمش می کنم تو کیفم کسی نبینه 🤣🙄 معلم : چی میگی توپولو مامانت تو کیفت جا میشه توپولو : مامان بزرگم و بیارم اون حتما جا میشه قدش کوچیکه معلم : نخیر نمیشه عزیزم، بچه های مهربون ما تو مدرسه فقط چند ساعت از مامان خودمون دوریم عوضش کلی رفیق داریم و خیلی هم بهمون خوش میگذره توپولو : کجا خوش می گذره من شنیدم همش تو مدرسه باید مشق بنویسیم آخه ما چه گناهی کردیم معلم : اصلا هم اینطور نیست توپولو : جدی می فرمایید 🤣🙄 یعنی مشق نداریم معلم : مشق نوشتن و درس خوندن باعث میشه ما با سواد شیم ولی فقط ، مشق نیست ما تو مدرسه بازی داریم زنگ ورزش داریم زنگ نقاشی داریم توپولو : من پیشنهاد میدم زنگ بخور بخور هم بزارید خانم خیلی جواب میده معلم : بله شما زنگ های تفریح می تونید همین کار رو انجام بدید توپولو : نه الان که فکرش رو می کنم مدرسه هم باحاله مگه نه معلم : بله عزیزم ، مدرسه خیلی به ماها خوش میگذره و کلی کیف می کنیم 🌻 کوتاه و کلاسی نشر با لینک مجاز🌹 @matnarosaki
بخش دوم راوی : بچه های مهربون امام خوب ما امام اول ما شیعیان اومد و کنار پیامبر نشست ( با هم بخونیم ) / امام اول علی / یار پیامبر علی / جانم فدایت علی / دلم برایت علی / علی علی مولا علی / آفرین چه خوب جواب میدید ، بچه های پیامبر که نور صورتش همه جا رو پر کرده بود امام علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها رو صدا زد پر حنایی : ببین نوک طلایی ، پدر و مادر مهربون خانواده هم که رفتن زیر کساء پیش پیامبر مهربونی ها نوک طلایی : چه نور زیبای ، توهم داری میبینی ؟؟ پر حنایی : چه بوی خوبی ، انگار همه خوبی های عالم جمع شده زیر این عبای زیبا بله بچه های مهربون ، پیامبر حضرت زهرا سلام الله علیها ، امام علی علیه السلام ، امام حسن علیه السلام و امام حسین جانمون رو کنار خودشون زیر کساء قرار دادند و دستشون رو آوردند بالا و براشون دعا کردند و به فرشته مهربون خدا گفتند که هرکی اسم آل کساء رو بیار یعنی همین پنج تا نور خدایی رو غم ها برای همیشه از دلشون بیرون میره پر حنایی : آفرین جناب راوی چه قصه قشنگی گفتید نوک طلایی : خیلی زیبا بود بله پر حنایی : گشنمون شد جناب راوی رواری : بله امروز بعد از خواندن حدیث شریف کساء همه باهم دور این سفره با برکت مهمون هستیم. نویسنده : مصطفی بهلولی نشر با لینک مجاز 🌻🌻(سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه صلوات) @matnarosaki
نمایشنامه عروسکی ( بهترین کادو) شخصیت های عروسکی : دارچین (خرگوش) حنایی(خروس) دارچین : چیکار کنیم من استرس گرفتم حنایی : استرس چی مگه بازی جام جهانیه؟؟ دارچین : عزیزم شما چه میدونی کادو برای تولد عمو از جام جهانی مهم تره حنایی : چرا؟؟ دارچین: برای اینکه عمو برای تولد من یک کارتون هویج خوشمزه گرفت حنایی : خوب ما هم یک کارتون هویج براش بگیریم دارچین: ببخشید عمو هویج میخوره ؟؟؟ حنایی: نمیخوره ؟؟؟ دارچین : نه حنایی : خوب یک کارتون مربای هویج بگیریم براش دارچین : خوبه ولی پول نداریم حنایی: پس چیکار کنیم وای خاک تو سرم شد بیچاره شدیم دارچین : فکر کردم فقط من استرس دارم تو که بدتر از منی حنایی : نه استرس ندارم دارم دیوونه میشم دارچین : ببین کادو چه دردسری شده ها فهمیدم حنایی : خوب چیکار کنیم دارچین : شلوار بابا جوونم چطوره نو و تمیزه ها عالیه برای کادو حنایی : آخه شلوار بابا جوون تو اندازه عمو میشه دارچین : نه نمیشه ولی چاره دیگه ای داریم حنایی : من یک فکری دارم ، یک کادوی خوب دارچین : جدی میگی حنایی چیه ؟؟! حنایی :یک کادوی حسابی و آبرومندانه دارچین : آبرو برنده نباشه حنایی : نگران نباش عزیزم می ترکونیم دارچین : مطمئنی ؟؟؟ حنایی: بزار برم بیارم (حنایی از صحنه خارج می شود و یک کتاب داستان کودکانه با خود بالا می آورد ) دارچین : این ، کتاب داستان آخه ؟؟؟ حنایی : مگه چیه خیلی هم عالیه دارچین : آخه کتاب داستان که کادو نیست حنایی : مگه یادت نیست عمو گفته بود بهترین کادو کتابه دارچین : آره راست میگی عمو گفته بود ، بهترین هدیه کتابه ، آفرین چرا به ذهن من نرسید حنایی : باید یک فرقی بین منو شما باشه عزیزم 🤣 دارچین : خوبه حالا خودت و نگیر (شروع به کادو کردن کتاب می کنند و همزمان شعر قشنگی در صحنه پیرامون کتاب خوانده می شود ) پایان نشر با لینک مجاز 🌹🌹🌹 نویسنده : مصطفی بهلولی @matnarosaki
نمایشنامه لباس عروس.pdf
حجم: 41.9K
نمایشنامه صحنه ای ( لباس عروس) ویژه رده سنی کودک و نوجوان تقدیمی نویسنده برای ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🏴🏴 🌸یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها🌸 🌹نشر با لینک مجاز @matnarosaki
مجری : بله بچه های مهربون زیاده روی تو هر چیزی میتونه بهمون آسیب بزنه ، تو این شب به این قشنگی شب طولانی که میتونیم بشینیم قصه بگیم بازی کنیم و کلی خوش بگذرونیم این دوتا دوست عزیز رفتند سراغ موبایلشون و هرکدوم اشتباهات خودشون رو داشتند ، جناب حنایی به غریبه ندیده و نشناخته اعتماد کرده که خوب نیست ، و جناب دارچین هم در بازی کردن با گوشی زیاده روی کرده که اصلا اصلا خوب نیست و میتونه به چشم و گوش و ذهن ما آسیب برسونه ( حنایی یک هویج را مثل اسلحه بازی گرفته و به سمت مجری و بچه ها شلیک می کند ) دارچین : ای بابا عمو چرا این تیرها به شما اثر نمی کنه مجری : واقعا حالش بده بچه ها حنایی : وای عمو دونه های دایییم و چطوری پس بدم قووووقوووووقووولی قوووو مجری : حنایی جون شما هر چه زودتر از اون سایت بیا بیرون من با دایی تون صحبت می کنم ، دارچین جان شما هم اون اسلحه رو بده من بشین یک لیوان آب بخور دارچین : بیا عمو ، فقط مراقب باش اسلحه پره مجری : دارچین جان این اسلحه نیست هویجه دارچین : مراقب باشید مجری : بله بچه ها میخوام چند تا از شما عزیزان رو بیارم کنار دارچین و حنایی یک چندتا بازی شب یلدایی انجام بدیم ، موافقید ؟! حنایی و دارچین : بله مجری : بعدشم یک قصه قشنگ براتون تعریف کنم. ( در ادامه مجری تعدادی از بچه ها را روی صحنه آورده و با آنها مشغول بازی می شود ) پایان نویسنده : مصطفی بهلولی نشر با لینک مجاز🌷🌷🌷🌷🎉 @matnarosaki 🌼 عزیزان برای حمایت از کانال خودتون و تیم نویسندگی و ادامه پر قدرت فعالیت های کانال برای استفاده از نمایشنامه در برنامه هاتون هدیه ۳۰ هزار تومانی نمایشنامه را به کارت زیر واریز کنید 🙏🌷🌷🌼 5041721206746613 مصطفی بهلولی لینک خصوصی :: https://eitaa.com/joinchat/251855770C91acbf91ec
نمایشنامه اعمال روز جمعه.pdf
حجم: 442.5K
🎈نمایشنامه طنز و آموزشی ویژه اجرای دانش آموزی🎈 به سفارش یکی از مربیان توانمند 🌱 موضوع : 🏅آموزش اعمال روز جمعه🏅 💥جهت سفارش متن حتما دوهفته زودتر درخواست بدید💥 نشر با لینک مجاز 🌹🌹 اولین کانال تخصصی نمایشنامه طنز کودک🏅 @matnarosaki
نمایشنامه اعمال روز جمعه.pdf
حجم: 442.5K
🎈نمایشنامه طنز و آموزشی ویژه اجرای دانش آموزی🎈 به سفارش یکی از مربیان توانمند 🌱 موضوع : 🏅آموزش اعمال روز جمعه🏅 💥جهت سفارش متن حتما دوهفته زودتر درخواست بدید💥 نشر با لینک مجاز 🌹🌹 اولین کانال تخصصی نمایشنامه طنز کودک🏅 @matnarosaki
به نام خدای هستی بخش نمایشنامه های اربعین ( موکبستان ) قسمت ششم( پیش به سوی کربلا ) نویسنده : مصطفی بهلولی شخصیت های عروسکی : خال خالی سفیدپر نوک حنایی مهدا مهدیار شخصیت های انسانی : عمو خادم عمو خادم : خوب مهدیار داشتی می گفتی مهدیار : آره عمو به نظر من عکس بچه های غزه رو روی برگه ها چاپ کنیم و تو موکب ها بدیم دست مردم مهدا : عمو میتونیم یک شعر و دکلمه ضبط کنیم و توی موکب ها پخش کنیم و صندوق بزاریم و کمک های مردمی رو جمع کنیم عمو خادم : خیلی خوبه به نظر من همه این کارهایی که شما گفتید عالیه مهدیار : وقت هم که داریم عمو عمو خادم : به نظر منم توی مسیر پیاده روی هم باشیم خوبه مهدا : عمو خادم شما یک دوستی داشتید که هرسال تو مسیر موکب داشتند ؟! عمو خادم : آره عمو صادق ، هر سال تو مسیر ماشاالله خیلی فعاله مهدا : میتونه بهمون کمک کنه عمو خادم عمو خادم : چرا که نه بهش میگیم ، خوب مهدا جان تو نمیخوای برای دوستات آب و دونه ای ببری مهدا : ای وای خوب شد گفتی عمو خادم (صحنه عوض می شود مهدا برای سفیدپر ، خال خالی و نوک حنایی آب و غذا برده و با آنها هم صحبت می باشد ) مهدا : نوش جان ، معلومه خیلی گرسنه بودید سفید پر : ممنونم مهدا خیلی خوشمزه است مهدا: نوش جان خال خالی : چی شد مهدا ؟! مهدا : چی چی شد؟! نوک حنایی : پیاده روی اربعین ، بچه های غزه مهدا: آهان ، کلی براش نقشه ریختیم ان شاءالله سفیدپر : خدایا شکرت که تونستم به قولم عمل کنم خال خالی : حتما حنین از شنیدن این خبر خیلی خوشحال میشه سفیدپر : مهدا اونجا خیلی دوره؟! مهدا: کربلا ؟! نوک حنایی: آره کربلا مهدا : نه خیلی دور نیست بچه ها سفیدپر : پس پرواز کردن تا اونجا خیلی هم دیگه سخت نیست مهدا : قرار نیست شما دیگه پرواز کنید خال خالی ( با خنده) : پس چجوری خودمون رو برسونیم به پیاده روی اربعین ؟! مهدا: شما مهمون ما هستید و با ماشین عمو خادم میریم نوک حنایی : آخ جون من تا بحال با ماشین مسافرت نکردم سفیدپر : حتما خیلی خوبه مهدا : آره توی مسیر کلی با هم بازی می کنیم صدای راوی : بله بچه ها مهربون روز حرکت رسید مهدا و مهدیار کنار کبوترهای مهربون سوار ماشین شدن و حرکت کردن به سمت مرز ایران و عراق به امید اینکه تو مسیر پیاده روی اربعین صدای مظلوم بچه های غزه رو به گوش زائران خوب حضرت سیدالشهدا علیه السلام برسونند . سفیدپر : وای چه جمعیتی ماشاالله خال خالی : این همه جمعیت پیاده دارن کجا میرن مهدا مهدا : دارن حرکت می کنند تا خودشون رو روز اربعین برسونند کربلا نوک حنایی : چقدر چادر ، این چادرهای بزرگ چیه ؟ مهدا : بچه ها به این چادرهای بزرگ میگن موکب سفید پر : تو موکب چیکار می کنند مهدا؟! مهدا : این موکب ها از زائرای امام حسین علیه السلام پذیرایی می کنند خال خالی : ماشاالله چقدر هم تعدادشون زیاده صدای راوی : بچه های مهربون و دوست داشتنی زائرای کوچولوی امام حسین علیه السلام که صدای منو می شنوید اینجا مسیر پیاده روی اربعین هست تا چشم کار می کنه مردم با عشق پیاده به سمت کربلای حسینی حرکت می کنند هرکس تو این مسیر با کمترین داشته های خودش داره به حضرت سیدالشهدا و زائرای نازنینش خدمت می کنه نگاه کنید به این کوچولو که چقدر قشنگ با قد کوچیکش به زائرای حضرت آب میده ، این مسیر بچه ها ، مسیر امید ماست ، امید به ظهور امام زمان علیه السلام و کبوتران ما که به خوبی ماموریت خودشون رو انجام دادن و صدای مظلومیت حنین و آلاء کوچولو رو به گوش همه دنیا رسوندن پایان تقدیم به شهدای کودک غزه ( حنین و آلاء ) 🌼https://eitaa.com/matnarosaki🌼