نمایش عروسکی
آموزش سوره فیل بخش سوم و آخر
شخصیت های عروسکی : توپولو ، گل گوش
(موسیقی پخش می شود صدای حرکت سربازان به گوش می رسد )
توپولو : خدا رحم کنه بهمون
گل گوش : چه گرد وخاکی بلند شده چه محکم راه میرن
توپولو : معلومه خونه خدا خیلی ابرهه رو عصبانی کرده
گل گوش : ببینم تو هم اون چیزی که من میبینم رو میبینی
توپولو : مگه تو چی می بینی که من باید ببینم
گل گوش : ای بابا توکه خنگ نبودی توپولو اون ابرهای سیاه که از دور داره نزدیک میشه
توپولو: دیدی خودتون حواستون پرته اونا که ابر نیستند
گل گوش : پس چی هستند ؟!
توپولو : اونا یک دسته بزرگ از پرنده ها هستند که دارند گروهی پرواز می کنند
گل گوش : وای چقدر زیادن
توپولو : خیلی خیلی زیادن
گل گوش : اونا چیه داره میاد پایین
توپولو : مراقب باش انگار داره از آسمون بارون میاد
گل گوش : بارون چیه بابا سنگه سنگ
توپولو : ای وای کجا قایم شم زیر خرطومم برم خوبه
گل گوش : تو آخه زیر خرطومت جا میشی
توپولو : آخ ملاجم
گل گوش : آخ دنده شماره پنجم
توپواو : آخ مهره کمرم خدا لعنتت کنه ابرهه
گل گوش : حقمونه نباید به جنگ کعبه می رفتیم
صدای روای : بله بچه های مهربون ، خدا اینطوری و با لشگر پرنده های ابابیل حساب ابرهه و سپاهش رو رسید ، تا بدونه هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خدا نیست.
نشر با لینک مجاز 🌹
پایان ...
#نمایشنامه_عروسکی
#نمایش_عروسکی
@matnarosaki
سلام صبحتون بخیر 👋👋🌷🌷🌷
عیدتون مبارک
خلاصه ای از نمایشنامه ای که برای بازگشایی مدارس اجرا کردیم رو می تونید مشاهده کنید :::👇👇👇👇
https://www.aparat.com/v/lxbll1q
و عضو کانال آپارات بنده باشید تا نمونه کارهای تصویری رو هم مشاهده بفرمایید
#آپارات
#کودک
#کمدی
@matnarosaki
#نکته ::::
استفاده از عروسک های تن پوش جذاب مانعی ندارد به شرطی که آن عروسک واقعا ماهیت نمایشی داشته باشد یعنی با هدف برنامه های نمایشی تولید شود و نکته مهم هدف از ساخت عروسک می باشد گاهی اوقات ما عروسک هایی را می سازیم که خودمان هدف از ساختش را نمی دانیم
نشر با لینک مجاز 🌷
#نکته_آموزشی
#مربی_کودک
#نمایش_عروسکی
@matnarosaki
نمایشنامه با موضوع مهدویت ::
بخش اول
عروسک های نمایشی :
گنجشکی
تیزپر
گل پر
توپولو
گنجشکی: تیزپر تو چرا انقدر خوب پرواز می کنی ؟!
تیزپر : چون من زرنگ ترین گنجشکم
توپولو : آره جون خودت (خنده)
تیزپر: نه شما زرنگی که هرچی سبزی تو کره زمین هست میخوری
گنجشکی: ای کاش منم میتونستم مثل تو قشنگ و سریع پرواز کنم
تیزپر: عمرا هیچ کس بتونه مثل من پرواز کنه الکی خودتو به زحمت ننداز
توپولو : خیلی خودت و نگیر تیزپر هرچقدر هم سریع باشی نمیتونی سریع تر از قرقری پرواز کنی
گل پر : ای وای صدبار گفتم اسم اون پرنده رو نیار من میترسم
توپولو : کیو قرقری رو میگی
گنجشکی : نگو دیگه توپولو
تیزپر: انقدر ترسو نباشید ( از صحنه خارج می شود)
گنجشکی : آخه من چطور میتونم ، شجاع باشم و خوب پرواز کنم
توپولو : نگران نباش ، همه ما ترسو هستیم ، واقعا هیچی پیدا نمیشه من بخورم از گشنگی مردم آخه
گل پر : چقدر تو شکمویی توپولو
گنجشکی : من دوست دارم تا هرجا که میخوام پرواز کنم بدون ترس ( گریه )
گل پر : گریه نداره گنجشکی چرا یک سر نمیری تا تپه فیروزه ای
گنجشکی : راست میگی، نوک طلایی یک بار بهم گفته بود که چه جای باحال و قشنگی هستش...
پایان بخش اول
نشر با لینک مجاز 🌷🌷
#نمایشنامه_عروسکی
#نمایشنامه
#مربی_خلاق
@matnarosaki
سین برنامه پیشنهادی یک مهر :::
قرآن
سرود ملی ( گارد پرچم)
مجری و ارتباط با بچه ها
خوش آمد گویی مدیر
سرود دانش آموزان
نمایش طنز
اهدای جواز
آشنایی با بخش های مختلف مدرسه
#زنگ_مدرسه
#بازگشایی_مدارس
🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉
@matnarosaki
بزودی نمایشنامه های هفته دفاع مقدس تقدیم می شود 🌷🌷🌷
مارو به دوستان خودتون معرفی بفرمایید
سلام صبحتون بخیر 👋🌹🌹
نمایشنامه طنز عروسکی دفاع مقدس
شخصیت عروسکی ::
بابا خان پیرمرد
عمو: باباخان شنیدم شما هم زمان جنگ در جبهه حضور داشتید
بابا خان : از کی شنیدی بابا من نمیخواستم ریا بشه 🤣
عمو : تقریبا تمام بچه ها و نوه هاتون همه حداقل یکبار رو تعریف کردند 🤣
باباخان: بله بابا جان جاتون خالی ما صاف تو خط مقدم بودیم
عمو : احسنت باباخان چقدر عالی
باباخان : تازه اسیر هم گرفتیم
عمو: جدی می فرمایید 🤣
بابا خان : بله من یک حسنی که نسبت به نیروهای دیگه داشتم تسلط داشتم به زبان عربی
عمو : آفرین باباخان
بابا خان : یکبار دوتا بعثی رو اسیر کردم شروع کردم به عربی صحبت کردن
عمو : خوب
باباخان : گفتم الاخوی الفکر کردی الاینجا الکجاست التکون بخوری الایکتیر الوسط الپیشونیت خالی می کنم 🤣🤣
عمو : اونا هم فهمیدن شما چی گفتید 🤣
باباخان : کامل ارتباط برقرار کرده بودن عمو ، خیلی با تعجب نگاه می کردن
عمو : به نظر خودت چرا با تعجب نگاه می کردن ؟؟!
باباخان : احتمالا بابا بدن ورزیده مثل بدن من ندیده بودن 🤣
عمو : اون موقع هم همینجوری هیکل دار بودید
بابا خان : اون موقع سه برابر این بودم عمو 🤣🤣
عمو : خوب چی شد یک دفعه آب رفتید 🤣
باباخان : نه بعثی ها چشمم کردن 🤣
عمو : بله بچه های مهربون از شوخی های باباخان که بگذریم در ایام دفاع مقدس هستیم و باید یاد شهدا رو زنده نگه داریم
بابا خان : احسنت عمو ، یکی از راهاش اینکه وصیت نامه شهدا رو بخونیم و بهش عمل کنیم.
نشر با لینک مجاز 🌹
#نمایشنامه_طنز
#نمایشنامه_کوتاه
#دفاع_مقدس
@matnarosaki
نمایشنامه طنز دفاع مقدس
با موضوع : شهدا و نماز اول وقت
شخصیت عروسکی ::
بابا قدرت ( پیرمرد)
(بابا قدرت مشغول ورزش کردن است که مجری وارد صحنه می شود )
مجری : ماشالله بابا قدرت چه ورزشی می کنید
بابا قدرت: این کله پاچه که خوردم رو باید یک جوری بسوزونم عمو 🤣
مجری : دوساعت داری ورزش می کنی سوخته دیگه تا الان🤣
بابا قدرت : چی سوخته کسی سوخته؟!!
مجری : کسی نسوخته چربی رو میگم 🤣
ادامه نمایشنامه پی وی ....... خدمت دوستان هستم 🌹🌹
#نمایشنامه_طنز
#نمایشنامه_کوتاه
#دفاع_مقدس
#نمایشنامه_عروسکی
@matnarosaki
نکته :::
استفاده از اشعار طنز و قافیه ساختن های مکرر به صورت بداهه در اجراها یکی از تکنیک های جذاب برای ایجاد نشاط در برنامه هست که بین مجریان طلبه و عموهای روحانی بیشتر دیده می شود ، نمونه استفاده این تکنیک را در اجرای عموهای فغانی ، و عمو فلاح می توان مثال زد
#نکته_آموزشی
#نمایش_عروسکی
#کمدی
@matnarosaki
نمایشنامه عروسکی و طنز
نمایشنامه طنز دفاع مقدس با موضوع : شهدا و نماز اول وقت شخصیت عروسکی :: بابا قدرت ( پیرمرد) (بابا
ادامه نمایشنامه
شخصیت های عروسکی :
بابا قدرت : پیرمرد
مجری : احسنت بابا قدرت ورزش که عالیه حالا چه ورزشی رو تخصصی انجام میدید ؟!!
بابا قدرت : ورزش پهلوانی کشتی
مجری : ماشاءالله ولی بیشتر بهتون میاد تنیس روی میز کار کنید 😂
بابا قدرت : عزیزم بیا یک کشتی بگیریم تا بفهمی کت دست کیه 😂
مجری : بابا قدرت کت تن کیه درسته
بابا قدرت : حالا هرچی
مجری : اتفاقا در این روزهای دفاع مقدس من رو یاد یک قصه ای انداختی
بابا قدرت : چه ربطی به کشتی داشت بابا ؟!!
مجری : قهرمان قصه ما یک کشتی گیر بی باک و حرفه ای بود که شکست تو کارش نبود
بابا قدرت : ای جانم به این پهلوون
مجری : بله یک روز تو مسابقات همه رو تو تشک شکست داد تا رسید به فینال ، فینال داور مسابقه منتظر بود تا دوتا کشتی گیر بیان وسط تماشاگرها همه حاضر بودند و منتظر ولی خبری از قهرمان ما نبود داور صداش کرد عباس حاجی زاده ولی باز خبری نشد که نشد مربیش خیلی ناراحت بود
بابا قدرت : ای بابا کجاست پس این پسر ؟!
مجری : نهایتا وقت تموم شد و عباس نیومد داور هم کشتی رو به نفع حریفش تموم کرد
بابا قدرت : این همه زحمت کشیده بود چرا تو فینال که این مهم بود نیومد رو تشک ، مدال طلا بود عمو !
مجری : چون وقت نماز بود و عباس نمی خواست نماز اول وقتش رو از دست بده بله بچه ها عباس قصه ما نماز رو از هرچیزی در دنیا مهم تر می دونست حتی از مدال طلای کشتی و خدا مدال طلای شهادت رو نصیبش کرد
پایان
شادی روح شهید حاجی زاده صلوات 🌹
#نمایشنامه_عروسکی
#کودک
@matnarosaki
سلام وقت بخیر
دیالوگ طنز مخصوص عروسک :::
آقا اجازه چرا زرافه دمش درازه
آقا اجازه چرا غذای مامانم پر سیرو پیازه
آقا اجازه چرا شوهر خالم میگازه
آقا اجازه آبجیم کاردستی میسازه
آقا اجازه مجری به چیش مینازه 🤣
#طنز
#نمایشنامه_طنز
#نمایش_عروسکی
نشر با لینک مجاز🌹🌹
🎉 کانال مارو به دوستانتون هدیه بدید
@matnarosaki
مسابقات و بازیهای نمایشی.pdf
80.1K
این کتابچه کوچک هدیه بنده به شما
30 بازی با رویکرد نمایش خلاق
نشر با لینک مجاز 🌹🌹
#بازی
#نمایش_خلاق
@matnarosaki