🕋 دوشادوش غیرت و عزت و آزادگی
#شعر_پایداری #مرگ_بر_اسرائیل #مقاومت_اسلامی #سیدحسن_نصرالله
#جمهوری_اسلامی_ایران
غیر غیرت، غیر عزت نیست همآغوشمان
سربلندی را ببین هر لحظه دوشادوشمان
چشم وا کردیم با دنیایی از آزادگی
خواند اذانِ استقامت پیر ما در گوشمان
از وجود ما چراغ ایستادن روشن است
پس نخواهی دید حتی لحظهای خاموشمان
موسم آرامش ما جان به جانان دادن است
نیست جز خونِ شهادت تا ابد دمنوشمان
استراحتها بماند بعدِ آزادی قدس
کم نخواهد گشت تا آن لحظه جنب و جوشمان..
✍ #محمود_یوسفی
↳ @matnestan | مَتنـِــــــستان
✌️ پیام اول این انقلاب بود، جهاد
#جمهوری_اسلامی_ایران
#انقلاب_اسلامی #استکبار_ستیزی
#بصیرت #بیداری_اسلامی #شعر_پایداری #شهدا
به نام خالق یکتای ما که از ایمان
نهاده بار امانت به گردهی انسان
جهان و هرچه در آن است آزمایش ماست
همهْ زمین و زمان، پردهی نمایش ماست
به قتلگاه خودش میرود نَفَس به نَفَس
کسی که نگذرد از سیم خاردار هَوَس
پُلی شویم که از خود گذشتن آموزیم
نه موج سرکش طغیان که فتنه افروزیم
خوشا به یاری مردم به چشمِ تَر رفتن
جهاد چیست؟ در این جادهها به سر رفتن
و چیست دنیا؟ سیر غم است و شادی ما
و عمر چیست؟ همان اردوی جهادی ما
پیام اول این انقلاب بود، جهاد
امید مردم سَرْپلذهاب بود، جهاد
جهاد ما سفر از دخمهی تن آسانیست
جهاد، غیرت اسلامی است و ایرانیست
جهاد، از غم همسایهها نخفتن ماست
جهاد خدمت هر کارگر به میهن ماست
رسول ما که به مستضعفین تبسم کرد
زبان منبر ما را زبانِ مردم کرد
علی به شانهی خود بار نان و خرما داشت
حسینِ ما غم این پابرهنهها را داشت
کسی مباد گرفتار بی پر و بالی
مباد سفرهای از نان و زندگی، خالی
در این مسیر به سرمنزل سفر نرسیم
اگر به داد دلِ خونِ کارگر نرسیم
هنوز مردم مستضعفاند پای نظام
بر این همیشه صبورانِ سربلند، سلام
به نان خشک اگر سر کنیم سَر نَکِشیم
به بام اجنبیان عاجزانه پَر نَکِشیم
کدام آینه بودهست از شکستن شاد؟!
مبادمان که پریشان شویم و دشمنشاد
کسی که هیزم عصیان کشد، جهنمی است
کسی که شعله به ایران کشد، جهنمی است
دریغ، از نظر شعلهها به پرچم ما
شرر زدند به ایران ما، به پرچم ما
سلام! پرچم زیبای عشق و ایمانم
سلام! پرچمِ پا تا به سر، مسلمانم
به سبز و سرخ و سپیدت گره زدم دل را
که شعلهوار بسوزم هرآنچه باطل را
ز موجها به تو بردم پناه و خرسندم
که با تو یافتهام، با تو امن ساحل را
میان سینهی خود از خدا نشان داری
همان که ساخته آسان هرآنچه مشکل را
چه مادران که به دامان تو گریستهاند
چو در برِ تو نشاندند مرغ بِسمل را
تو یادگار شهیدان خونکفن هستی
و زنده میکنی اسم امام راحل را
ز جهل در تو کسی گر نگاه کرده حریص
درآوریم ز جا آن دو چشم جاهل را
سپیدِ چهرهی تو نور دیده و دل ماست
چنانکه نیمهشبی دیده قرص کامل را
ز سرخی رخ تو اهل خانه دلگرماند
ز سبزی تو معطر کنیم منزل را
به زیر سایهات اِستاده ملتی نستوه
که فاتحانه گذر کرده این مراحل را
مباد سایهی امن تو از سر ما کم
مَبینم از شرر تو شبی تُهی دل را
صدایی از نفس راه میرسد بر گوش
نوید نصر من الله میرسد بر گوش
کدام گُل که در اندیشهی بهارش نیست
کدام جاده که دلواپس قرارش نیست
مشام کوچه پر از عطر آب پاشیها
در انتظار تو گلدستهها و کاشیها
به هرطرف که نظر میکنم شهیدی هست
اگر شهید میآرند پس امیدی هست
شهید خیمهاش آنسوی بیکرانیهاست
شهید جلوهی بانوی بی نشانیهاست
شهید! ای به تماشای سورهی کوثر
گرفته بوی "فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَر"
غریب باش دلا تا به آشنا برسی
غیور باش به شمشیر لافتی برسی
در این زمانهی تردید و شبهه و پرهیز
بیا و دست به دامان دلبری آویز
پیالهنوشِ ولا از بلا نپرهیزد
فدایی نجف از کربلا نپرهیزد
حسین کیست که این نغمه زیر و بم زده است
حسین کیست که" عشق" از حسین دم زده است...
اگرچه پیرهنش پاره پاره میآید
هنوز بانگ اذان از مناره میآید
در این شبانه، سرود سپیده باید خواند
در اقتدا به گلوی بریده باید خواند
میان لشکری از نهروانی و جملی
پناه خستهدلان کیست ذوالفقار علی
✍سروده #مهدی_جهاندار؛ #میلاد_عرفان_پور؛ #محمدرضا_وحید_زاده؛ #پروانه_نجاتی
↳ @matnestan | مَتنـِــــــستان
✋️ما امّت نه دی و اهل حماسهایم
#حماسه_ی_نهم_دی_ماه
#جمهوری_اسلامی_ایران
#انقلاب_اسلامی #شعر_پایداری
عمریست بیقرار، به سر میبریم ما
بر این قرار تا نفس آخریم ما
همراز روضهها و نواخوان نوحهها
دمساز سوز سینه و چشم تریم ما
ما را به سر هوای شهیدان بی سر است
از سر گذشتهایم چو بر این سریم ما
نام حسین محشر عظمای جان ماست
جاندادگان زندهی این محشریم ما
محشر به پا کنیم به فریاد یا حسین
امروز لشکر شه بیلشکریم ما
ما را به دست، پرچم صبر و بصیرت است
با عشق و شور همدم و همسنگریم ما
ما امّت نه دی و اهل حماسهایم
مرد جهاد و همقدم حیدریم ما
حرف ولیّ ماست که «من انقلابیام»
در راه انقلاب ز جان بگذریم ما
با طلحه و زبیر بگویید تا ابد
عمّاروار همنفس رهبریم ما
«اَلفتنةُ أشدُّ مِنَ القَتْل» خواندهایم
هرگز ز جرم فتنهگران نگذریم ما
با فاتحان بدر ز سازش سخن مگو
امروز رهسپار دژ خیبریم ما
چشم انتظار منتقم آل مصطفی
چشم انتظار معرکهی آخریم ما
✍ #محمدمهدی_سیار
↳ @matnestan | مَتنـِــــــستان
🌱 برگی دگر از عزت ایران
#حماسه_ی_نهم_دی_ماه
#جمهوری_اسلامی_ایران
#انقلاب_اسلامی #شعر_پایداری
آنروز که در حسرت انکار خودش بود
تاریخ در آیینهی تکرار خودش بود
شک بود که در جلد یقین آمده بود و
شیطان به طرفداری دین آمده بوده و
میخواست که یکباره گلآلود شود آب
تا صورتی از آتش نمرود، شود آب
چون از طرف معجزه احساسخطر کرد
پیراهن خود را به تن چندنفر کرد
آن عدهی لالی که به حرف آمده بودند
در چلهی گرما پیِ برف آمده بودند
تصمیم گرفتند که از دامن فتنه
خود را برسانند سر گردن فتنه
آن فتنه عبا بود که یکمرتبه کت شد
سنگ محکی بود، که صیقل شد و بت شد
بر آن بت سنگی به سجود آمده بودند
آن عده که با قصد صعود آمده بودند
آن عده که ننگ سر پیشانی دیناند
شیخاند که در میکده سجاده نشیناند
هرآینه دندان طمع تیز نمودند
آنروز به امید شکار آمده بودند
غافل شده بودند که ما مرد نبردیم
در معرکه هرگز به کسی پشت نکردیم
در سینهی ما از شرر زخم چهبیم است؟
جایی که خداوند غفور است و رحیم است
هرکس که نگاهش به غنیمت شده مشغول
در فکر خدا نیست، بهفکر زر و سیم است
از تیغ نترسیدم و از وسوسه آری
چون سختترین حربهی شیطان رجیم است
سالم نتوان رد شد از این عرصهی خونخوار
عمّار شو ای دوست! که این فتنه عظیم است
تا روز ابد باطل و حق در جریاناند
دنیا همه در معرکهی زید و سلیم است
ما نسل غدیریم که سربند به دستیم
این لطف خدا بوده که از پا ننشستیم
طوفان شده و موسم جانبازی ما شد
جانبازی ما مهر سرافرازی ما شد
امروز که خون است شکوه وطن من
تبدیل به جوهر شده خونم به تن من
در بیخبریهاست تمامی خبرها
از ناگذری میگذرد راه گذرها
در مسلک ما نامهرسان فرق ندارد
جبریلامینها شده یا شانهبهسرها
در معرکهی عشق سر اصلونسب نیست
توفیر ندارند پدرها و پسرها
مردانه نشستند خدا را به تماشا
ماتاند به آیینه اگر اهلنظرها
حفظ سروجان مایهی ننگ است در این راه
افتاده به خاک است اگر تیغوسپرها
در مرتبهی وصل فقط حرف یقین است
جایی نرسیدهست به اما و اگرها
ما مردم میدان جهادیم، بدانید
با دشمن خود دست ندادیم بدانید
یکپارچه این عرصه تجلّی حضور است
چشمیکه ندید اینهمه را، «واقعهکور» است
ما تیغ زبان یکسره در کام نگیریم
«ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست»
عشق علی و فاطمه تیغ دودم ماست
هیهات! بترسید که ما نعرهی شیریم
در وقت خطر گوش به فرمان امیریم
چون نام علی بر سر هر بام بلند است
تا روز ابد پرچم اسلام بلند است
با مرکب جهلی که در این قائله هی شد
این مرحلهها بیخود و بیفایده طی شد
هرکس که عقب ماند و جلو رفت، همینکار
در آخر خط باعث گمراهی وی شد
پیروز بدانید فقط فرقهی خود را
روزی عمر سعد اگر حاکم ری شد
آن ایده که پیراهن عثمان شما بود
در حال فرار از وسط معرکه قی شد
عبرت که زیاد است چرا یاد نگیریم؟
از ناقهی صالح که حماقت شد و پی شد
میخواست خدا راه مشخص شده باشد
آنروز که خورشید عیان بر سر نی شد
تاریخ ورقخورد و نوشتند به تقویم
برگی دگر از عزت ایران «نُه دی» شد
ایرانی از آغاز مرامش علوی بود
مظلوم اگر بود، که مظلوم قوی بود
جسم و سر و روح و جگر و جان و تن؛ ایران
ایران من، ایران من، ایران من، ایران
✍ #مجتبی_خرسندی
↳ @matnestan | مَتنـِــــــستان
🇮🇷 پرچم عشق و ایمان
#شروع_برنامه #جمهوری_اسلامی_ایران
#پرچم_ایران
سلام! پرچم زیبای عشق و ایمانم
سلام! پرچمِ پا تا به سر، مسلمانم
به سبز و سرخ و سپیدت گره زدم دل را
که شعلهوار بسوزم هرآنچه باطل را
ز موجها به تو بردم پناه و خرسندم
که با تو یافتهام، با تو امن ساحل را
میان سینهی خود از خدا نشان داری
همان که ساخته آسان هرآنچه مشکل را
چه مادران که به دامان تو گریستهاند
چو در برِ تو نشاندند مرغ بِسمل را
تو یادگار شهیدان خونکفن هستی
و زنده میکنی اسم امام راحل را
ز جهل در تو کسی گر نگاه کرده حریص
درآوریم ز جا آن دو چشم جاهل را
سپیدِ چهرهی تو نور دیده و دل ماست
چنانکه نیمهشبی دیده قرص کامل را
ز سرخی رخ تو اهل خانه دلگرماند
ز سبزی تو معطر کنیم منزل را
به زیر سایهات اِستاده ملتی نستوه
که فاتحانه گذر کرده این مراحل را
مباد سایهی امن تو از سر ما کم
مَبینم از شرر تو شبی تُهی دل را
صدایی از نفس راه میرسد بر گوش
نوید نصر من الله میرسد بر گوش
کدام گُل که در اندیشهی بهارش نیست
کدام جاده که دلواپس قرارش نیست
مشام کوچه پر از عطر آب پاشیها
در انتظار تو گلدستهها و کاشیها
به هرطرف که نظر میکنم شهیدی هست
اگر شهید میآرند پس امیدی هست
شهید خیمهاش آنسوی بیکرانیهاست
شهید جلوهی بانوی بی نشانیهاست
شهید! ای به تماشای سورهی کوثر
گرفته بوی "فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَر"
غریب باش دلا تا به آشنا برسی
غیور باش به شمشیر لافتی برسی
در این زمانهی تردید و شبهه و پرهیز
بیا و دست به دامان دلبری آویز
پیالهنوشِ ولا از بلا نپرهیزد
فدایی نجف از کربلا نپرهیزد
حسین کیست که این نغمه زیر و بم زده است
حسین کیست که" عشق" از حسین دم زده است...
اگرچه پیرهنش پاره پاره میآید
هنوز بانگ اذان از مناره میآید
در این شبانه، سرود سپیده باید خواند
در اقتدا به گلوی بریده باید خواند
میان لشکری از نهروانی و جملی
پناه خستهدلان کیست ذوالفقار علی
✍سروده #مهدی_جهاندار؛ #میلاد_عرفان_پور؛ #محمدرضا_وحید_زاده؛ #پروانه_نجاتی
↳ @matnestan | مَتنـِــــــستان