🕋 دوشادوش غیرت و عزت و آزادگی
#شعر_پایداری #مرگ_بر_اسرائیل #مقاومت_اسلامی #سیدحسن_نصرالله
#جمهوری_اسلامی_ایران
غیر غیرت، غیر عزت نیست همآغوشمان
سربلندی را ببین هر لحظه دوشادوشمان
چشم وا کردیم با دنیایی از آزادگی
خواند اذانِ استقامت پیر ما در گوشمان
از وجود ما چراغ ایستادن روشن است
پس نخواهی دید حتی لحظهای خاموشمان
موسم آرامش ما جان به جانان دادن است
نیست جز خونِ شهادت تا ابد دمنوشمان
استراحتها بماند بعدِ آزادی قدس
کم نخواهد گشت تا آن لحظه جنب و جوشمان..
✍ #محمود_یوسفی
↳ @matnestan | مَتنـِــــــستان
✋️ مثل زهرا (س) پای حق میایستیم
#حضرت_زهرا_س #بصیرت؛ #شعر_پایداری
هرکسی باشد صدای حق، صدای فاطمهست
آیهی «ثُمَّ اسْتَقامُوا» ماجرای فاطمهست
هر طرف ماندهست مظلومی میان شعلهها
ای مسلمان! - هان به پا خیز! - این ندای فاطمهست
تا همیشه «مثل زهرا پای حق میایستیم»
هر کسی شد یار حق، یارش خدای فاطمهست
وقت پیکار است با خصمِ خدا و خصمِ خلق
کشتن مرحب به شوق مَرحبای فاطمهست
گوش کن از غزه و لبنان و صنعا بشنوی
این طنینِ انقلابِ بچههای فاطمهست
راهِ قدس از خاک پاک کربلا خواهد گذشت
کربلا آیینهی عزم و وفای فاطمهست
«مادرم مظلومه بود و یاور مظلومها»
اولین مظلوم عالم، مرتضای فاطمهست
دست مولا بسته شد با ریسمان فتنهها
ناجی اُمَّت یدِ مشکلگشای فاطمهست
شد طواف فاطمه در کوچهها دور علی
بیت زهرا مروه و مسجد صفای فاطمهست
شد علمدارِ علی، زهرای هجده سالهاش
محسن ششماهه پشتِ در فدای فاطمهست
* *
فاطمه عزم سفر دارد از این خاک غریب
آرزوی مرتضی اما شِفای فاطمهست
کاشف الکرب علی لبخند زهرا بود و بس
بعد از این بیت علی، ماتمسرای فاطمهست
✍ #یوسف_رحیمی
↳ @matnestan | مَتنـِــــــستان
❤️ فاطمیه آزمون عاشقی
#فاطمیه #شعر_پایداری #شهدا_و_دفاع_مقدس
دارد امسال اشکهایم رنگ و روی دیگری
فاطمیه میدهد امسال بوی دیگری
فاطمیه شور غیرت بر لب ما مینهد
فاطمیه بوی احساس و حماسه میدهد
فاطمیه آسمانی از شکوه و عزت است
فاطمیه چیرگی روشنی بر ظلمت است
فاطمیه آزمون عاشقی پای علیست
فاطمیه مکتب درس اطاعت از ولیست
خوش به حال هرکه شد در محضر او رو سپید
هر که را مادر خریداری نمودش شد شهید
خواب دیدم خواب، خوابی که چنان افسانه بود
محفل آیینه و شمع و گل و پروانه بود
پرده بالا رفت دیدم حور بود و حور بود
نور بود و نور بود و نور بود و نور بود
ناگهان صف پشت صف بی واهمه وارد شدند
روی لب «یا فاطمه یا فاطمه» وارد شدند
لشکری از مرد و زن، از کودک و پیر و جوان
آمدند آوینی و همت به استقبالشان
باکری، صیاد، زین الدین و دوران آمدند
اندک اندک اندک اندک جمع مستان آمدند
دیدم آن لحظه که جبرائیل درها را گشود
حاج قاسم همنشین حضرت صدیقه بود
خیر مقدم بود بر لبهای پاک مرتضی
بود لبخند رضایت بر لب خون خدا
میرسید از راه یحیی گرد و خاکی بر تنش
با همان چوبی که میانداخت سوی دشمنش
صحبت از فتاح بود و صحبت از سجیل بود
حاج احمد بود، سید بود، اسماعیل بود
بود فخری زاده چون کوهی مصمم یک طرف
بود همچون سرو، تهرانی مقدم یک طرف
آن طرفتر سید ابراهیم مشغول دعا
روی پیشانیش نقش «نحن خدام الرضا»
آن طرفتر اشکهای مرد مخلص را ببین
عشق بازی ابومهدی مهندس را ببین
دیدم آنجا آرمانهای ضمیر آگاه را
وعدههای صادق و پیروز روح الله را
جان نثاران عقیله یک به یک گرد آمدند
غیرتیها دور ناموس خدا حلقه زدند
عهد بستند عاشقان، خونخواهی هابیل را
وعدهی نابودی و پایان اسرائیل را
خواب بود اما چه خوابی بلکه بیداریست این
شک ندارم خواب من تعبیر خواهد شد یقین
همسفر! برخیز تا دنیا به کام ما شود
قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود
بار ما عشق است پس قطعاً به منزل میرسد
تا فراسو نغمهی #ایران_همدل میرسد
بر فراز عرش بنگر آیههای نصر را
قله نزدیک است؛ یاری کن امام عصر را
همچو یوسف سوی کنعان خواهد آمد منتقم
با سپاهی از شهیدان خواهد آمد منتقم
زود میبینی که حزباللهمان غالب شود
ذکر عالَم «یا علی بن ابی طالب» شود
✍ #محمود_یوسفی
↳ @matnestan | مَتنـِــــــستان
✌️ پیام اول این انقلاب بود، جهاد
#جمهوری_اسلامی_ایران
#انقلاب_اسلامی #استکبار_ستیزی
#بصیرت #بیداری_اسلامی #شعر_پایداری #شهدا
به نام خالق یکتای ما که از ایمان
نهاده بار امانت به گردهی انسان
جهان و هرچه در آن است آزمایش ماست
همهْ زمین و زمان، پردهی نمایش ماست
به قتلگاه خودش میرود نَفَس به نَفَس
کسی که نگذرد از سیم خاردار هَوَس
پُلی شویم که از خود گذشتن آموزیم
نه موج سرکش طغیان که فتنه افروزیم
خوشا به یاری مردم به چشمِ تَر رفتن
جهاد چیست؟ در این جادهها به سر رفتن
و چیست دنیا؟ سیر غم است و شادی ما
و عمر چیست؟ همان اردوی جهادی ما
پیام اول این انقلاب بود، جهاد
امید مردم سَرْپلذهاب بود، جهاد
جهاد ما سفر از دخمهی تن آسانیست
جهاد، غیرت اسلامی است و ایرانیست
جهاد، از غم همسایهها نخفتن ماست
جهاد خدمت هر کارگر به میهن ماست
رسول ما که به مستضعفین تبسم کرد
زبان منبر ما را زبانِ مردم کرد
علی به شانهی خود بار نان و خرما داشت
حسینِ ما غم این پابرهنهها را داشت
کسی مباد گرفتار بی پر و بالی
مباد سفرهای از نان و زندگی، خالی
در این مسیر به سرمنزل سفر نرسیم
اگر به داد دلِ خونِ کارگر نرسیم
هنوز مردم مستضعفاند پای نظام
بر این همیشه صبورانِ سربلند، سلام
به نان خشک اگر سر کنیم سَر نَکِشیم
به بام اجنبیان عاجزانه پَر نَکِشیم
کدام آینه بودهست از شکستن شاد؟!
مبادمان که پریشان شویم و دشمنشاد
کسی که هیزم عصیان کشد، جهنمی است
کسی که شعله به ایران کشد، جهنمی است
دریغ، از نظر شعلهها به پرچم ما
شرر زدند به ایران ما، به پرچم ما
سلام! پرچم زیبای عشق و ایمانم
سلام! پرچمِ پا تا به سر، مسلمانم
به سبز و سرخ و سپیدت گره زدم دل را
که شعلهوار بسوزم هرآنچه باطل را
ز موجها به تو بردم پناه و خرسندم
که با تو یافتهام، با تو امن ساحل را
میان سینهی خود از خدا نشان داری
همان که ساخته آسان هرآنچه مشکل را
چه مادران که به دامان تو گریستهاند
چو در برِ تو نشاندند مرغ بِسمل را
تو یادگار شهیدان خونکفن هستی
و زنده میکنی اسم امام راحل را
ز جهل در تو کسی گر نگاه کرده حریص
درآوریم ز جا آن دو چشم جاهل را
سپیدِ چهرهی تو نور دیده و دل ماست
چنانکه نیمهشبی دیده قرص کامل را
ز سرخی رخ تو اهل خانه دلگرماند
ز سبزی تو معطر کنیم منزل را
به زیر سایهات اِستاده ملتی نستوه
که فاتحانه گذر کرده این مراحل را
مباد سایهی امن تو از سر ما کم
مَبینم از شرر تو شبی تُهی دل را
صدایی از نفس راه میرسد بر گوش
نوید نصر من الله میرسد بر گوش
کدام گُل که در اندیشهی بهارش نیست
کدام جاده که دلواپس قرارش نیست
مشام کوچه پر از عطر آب پاشیها
در انتظار تو گلدستهها و کاشیها
به هرطرف که نظر میکنم شهیدی هست
اگر شهید میآرند پس امیدی هست
شهید خیمهاش آنسوی بیکرانیهاست
شهید جلوهی بانوی بی نشانیهاست
شهید! ای به تماشای سورهی کوثر
گرفته بوی "فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَر"
غریب باش دلا تا به آشنا برسی
غیور باش به شمشیر لافتی برسی
در این زمانهی تردید و شبهه و پرهیز
بیا و دست به دامان دلبری آویز
پیالهنوشِ ولا از بلا نپرهیزد
فدایی نجف از کربلا نپرهیزد
حسین کیست که این نغمه زیر و بم زده است
حسین کیست که" عشق" از حسین دم زده است...
اگرچه پیرهنش پاره پاره میآید
هنوز بانگ اذان از مناره میآید
در این شبانه، سرود سپیده باید خواند
در اقتدا به گلوی بریده باید خواند
میان لشکری از نهروانی و جملی
پناه خستهدلان کیست ذوالفقار علی
✍سروده #مهدی_جهاندار؛ #میلاد_عرفان_پور؛ #محمدرضا_وحید_زاده؛ #پروانه_نجاتی
↳ @matnestan | مَتنـِــــــستان
✨️ نور بصیرت
#حماسه_ی_نهم_دی_ماه
#حماسه_ی_حسینی_ع
#بصیرت #شعر_پایداری
در سایهی بیرق و علم باید گفت
با همت و یاری قلم باید گفت
از غیرت و قدرت عجم باید گفت
تا صبح ظهور دم به دم باید گفت
ما هیئتی و همیشه غیرت داریم
ما در دل خود نور بصیرت داریم
ما را به مخالفان دین کاری نیست
ما را به نگاه قاسطین کاری نیست
با مشی و مرام مارقین کاری نیست
با غیر امیرِ مومنین کاری نیست
همراه علی، میثم تمار شدیم
همراه علی، مالک و عمار شدیم
دل را به هوای دلبری خوش کردیم
سر را به هوای سروری خوش کردیم
پا را به رکاب صفدری خوش کردیم
جان را به فدای رهبری خوش کردیم
ما مفتخریم امیر و رهبر داریم
ما شکر خدا نائب حیدر داریم
تا بر سرمان دست ولایت باشد
تا در دلمان شوق شهادت باشد
تا روح خدا امام امت باشد
تا سیدمان امین و حجت باشد
هم صفشکن خط مقدم هستیم
هم سینهزن ماه محرم هستیم
بر گردن خود همیشه دینی داریم
ما روحیهی بدر و حنینی داریم
هم در دل خود حب خمینی داریم
هم در سرمان شور حسینی داریم
سرمنشاء انقلاب ما عاشوراست
این مملکت حسینیان پابرجاست
ما در نهم دی که قیامت کردیم
از نهضت کربلا حمایت کردیم
یادی ز امام پیر امت کردیم
با خامنهای دوباره بیعت کردیم
ما هر نه دی، ذکر فرج میخوانیم
از برکت ثامن الحجج میخوانیم
سرباز خدا و اهل ایمان هستیم
ایرانی و از تبار سلمان هستیم
هنگام نبرد، مرد میدان هستیم
چون ماحصل خون شهیدان هستیم
دل در گرو حضرت سلطان داریم
ما همت و باکری و چمران داریم
شد ذکر مدام قلب ما یازهرا
شد شور و نوای ضرب ما یازهرا
شد رمز شروع حَرب ما یازهرا
شد کاشف همّ و کرب ما یازهرا
با فاطمه فاطمه جلا میگیریم
از مادرمان کرببلا میگیریم
ما با مدد مادرمان میجنگیم
با حکم ولی امرمان میجنگیم
با دشمن خیرهسرمان میجنگیم
با جان و دل و باورمان میجنگیم
این کشور ناب مهدی موعود است
هر طایفه قد علم کند نابود است
✍ #علیرضا_خاکساری
↳ @matnestan | مَتنـِــــــستان
✋️ما امّت نه دی و اهل حماسهایم
#حماسه_ی_نهم_دی_ماه
#جمهوری_اسلامی_ایران
#انقلاب_اسلامی #شعر_پایداری
عمریست بیقرار، به سر میبریم ما
بر این قرار تا نفس آخریم ما
همراز روضهها و نواخوان نوحهها
دمساز سوز سینه و چشم تریم ما
ما را به سر هوای شهیدان بی سر است
از سر گذشتهایم چو بر این سریم ما
نام حسین محشر عظمای جان ماست
جاندادگان زندهی این محشریم ما
محشر به پا کنیم به فریاد یا حسین
امروز لشکر شه بیلشکریم ما
ما را به دست، پرچم صبر و بصیرت است
با عشق و شور همدم و همسنگریم ما
ما امّت نه دی و اهل حماسهایم
مرد جهاد و همقدم حیدریم ما
حرف ولیّ ماست که «من انقلابیام»
در راه انقلاب ز جان بگذریم ما
با طلحه و زبیر بگویید تا ابد
عمّاروار همنفس رهبریم ما
«اَلفتنةُ أشدُّ مِنَ القَتْل» خواندهایم
هرگز ز جرم فتنهگران نگذریم ما
با فاتحان بدر ز سازش سخن مگو
امروز رهسپار دژ خیبریم ما
چشم انتظار منتقم آل مصطفی
چشم انتظار معرکهی آخریم ما
✍ #محمدمهدی_سیار
↳ @matnestan | مَتنـِــــــستان
🌱 برگی دگر از عزت ایران
#حماسه_ی_نهم_دی_ماه
#جمهوری_اسلامی_ایران
#انقلاب_اسلامی #شعر_پایداری
آنروز که در حسرت انکار خودش بود
تاریخ در آیینهی تکرار خودش بود
شک بود که در جلد یقین آمده بود و
شیطان به طرفداری دین آمده بوده و
میخواست که یکباره گلآلود شود آب
تا صورتی از آتش نمرود، شود آب
چون از طرف معجزه احساسخطر کرد
پیراهن خود را به تن چندنفر کرد
آن عدهی لالی که به حرف آمده بودند
در چلهی گرما پیِ برف آمده بودند
تصمیم گرفتند که از دامن فتنه
خود را برسانند سر گردن فتنه
آن فتنه عبا بود که یکمرتبه کت شد
سنگ محکی بود، که صیقل شد و بت شد
بر آن بت سنگی به سجود آمده بودند
آن عده که با قصد صعود آمده بودند
آن عده که ننگ سر پیشانی دیناند
شیخاند که در میکده سجاده نشیناند
هرآینه دندان طمع تیز نمودند
آنروز به امید شکار آمده بودند
غافل شده بودند که ما مرد نبردیم
در معرکه هرگز به کسی پشت نکردیم
در سینهی ما از شرر زخم چهبیم است؟
جایی که خداوند غفور است و رحیم است
هرکس که نگاهش به غنیمت شده مشغول
در فکر خدا نیست، بهفکر زر و سیم است
از تیغ نترسیدم و از وسوسه آری
چون سختترین حربهی شیطان رجیم است
سالم نتوان رد شد از این عرصهی خونخوار
عمّار شو ای دوست! که این فتنه عظیم است
تا روز ابد باطل و حق در جریاناند
دنیا همه در معرکهی زید و سلیم است
ما نسل غدیریم که سربند به دستیم
این لطف خدا بوده که از پا ننشستیم
طوفان شده و موسم جانبازی ما شد
جانبازی ما مهر سرافرازی ما شد
امروز که خون است شکوه وطن من
تبدیل به جوهر شده خونم به تن من
در بیخبریهاست تمامی خبرها
از ناگذری میگذرد راه گذرها
در مسلک ما نامهرسان فرق ندارد
جبریلامینها شده یا شانهبهسرها
در معرکهی عشق سر اصلونسب نیست
توفیر ندارند پدرها و پسرها
مردانه نشستند خدا را به تماشا
ماتاند به آیینه اگر اهلنظرها
حفظ سروجان مایهی ننگ است در این راه
افتاده به خاک است اگر تیغوسپرها
در مرتبهی وصل فقط حرف یقین است
جایی نرسیدهست به اما و اگرها
ما مردم میدان جهادیم، بدانید
با دشمن خود دست ندادیم بدانید
یکپارچه این عرصه تجلّی حضور است
چشمیکه ندید اینهمه را، «واقعهکور» است
ما تیغ زبان یکسره در کام نگیریم
«ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست»
عشق علی و فاطمه تیغ دودم ماست
هیهات! بترسید که ما نعرهی شیریم
در وقت خطر گوش به فرمان امیریم
چون نام علی بر سر هر بام بلند است
تا روز ابد پرچم اسلام بلند است
با مرکب جهلی که در این قائله هی شد
این مرحلهها بیخود و بیفایده طی شد
هرکس که عقب ماند و جلو رفت، همینکار
در آخر خط باعث گمراهی وی شد
پیروز بدانید فقط فرقهی خود را
روزی عمر سعد اگر حاکم ری شد
آن ایده که پیراهن عثمان شما بود
در حال فرار از وسط معرکه قی شد
عبرت که زیاد است چرا یاد نگیریم؟
از ناقهی صالح که حماقت شد و پی شد
میخواست خدا راه مشخص شده باشد
آنروز که خورشید عیان بر سر نی شد
تاریخ ورقخورد و نوشتند به تقویم
برگی دگر از عزت ایران «نُه دی» شد
ایرانی از آغاز مرامش علوی بود
مظلوم اگر بود، که مظلوم قوی بود
جسم و سر و روح و جگر و جان و تن؛ ایران
ایران من، ایران من، ایران من، ایران
✍ #مجتبی_خرسندی
↳ @matnestan | مَتنـِــــــستان