eitaa logo
حال خوب 💕
1.4هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
5.5هزار ویدیو
22 فایل
دسترسی به کانال درمانگران eitaa.com/darmangara دسترسی به کانال استیکرمون //eitaa.com//estiker110Z
مشاهده در ایتا
دانلود
_دنیا قرض است باید دیر یا زود پس بدهیم. _مظلوم دیر یا زود حقش را خواهد گرفت. _دنیای ما هر لحظه ممکن است تمام شود اما ما غافل هستیم. _سخن شیرین، گشاده رویی و بخشش سرمایه اصلی ما در زندگیست. _ ثروتمند ترین مردم در دنیا کسی است که از سلامتی، امنیت و آرامش بهره مند باشد. _کسی که جو را میکارد گندم را برداشت نخواهد کرد. _عمر تمام میشود اما کار تمام نمیشود. حالتو اینجا خوب کن ♥️👇 http://eitaa.com/matnhaiadabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آروم همه چی درست میشه.. هدفت رو پیدا میکنی، بدستش میاری و خیلی زود اون روزی میرسه که به گذشته نگاه بکنی و بگی: همه‌ی سختی کشیدن‌هام جواب داد حالتو اینجا خوب کن ♥️👇 http://eitaa.com/matnhaiadabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بزرگی میگفت؛ امیدوارم هرجا که میری یه نفرمثل خودت سر راهت باشه این جمله میتونه زیباترین دعای خیر یا بدترین نفرین ممکن باشه بنگر که برای تو دعاست یا نفرین؟ سلام روزتون بخیر😍 حالتو اینجا خوب کن ♥️👇 http://eitaa.com/matnhaiadabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر با شکست‌های موقت مواجه شدید به معنای بازنده بودن شما نیست، در حقیقت پلی برای پیشرفت است. حالتو اینجا خوب کن ♥️👇 http://eitaa.com/matnhaiadabi
انسان های خوب را بدلیل یک اتفاق بد از خود دور نکنید! این دیوانگیست که بخاطر خاری که شما را آزرده ، از تمام گل های سرخ متنفر باشید! حالتو اینجا خوب کن ♥️👇 http://eitaa.com/matnhaiadabi
💫 خداوندا نادانی دیروز شادی امروزم را گرفت پس نادانی امروزم را بگیر تا شادی فردایم تلخ نباشد...!! حالتو اینجا خوب کن ♥️👇 http://eitaa.com/matnhaiadabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه به ندای درونمون گوش نکنیم هر چی بدست بیاریم بازم باختیم.. به ندای درونت گوش کن... حالتو اینجا خوب کن ♥️👇 http://eitaa.com/matnhaiadabi
روانشناسی میگه: باید بگم آدمایی که آزارت میدن تحقیرت می‌کنن و زخم زبون می‌زنن، همون کسانی هستن که به شدت تخریب شدن به شدت زخم خوردن و پر از عقده هستن! این آدما از کمبود اعتماد به نفس و عزت نفس رنج می‌برن و با این کاراشون تلاش می‌کنن تا بقیه رو تا سطح خودشون پایین بکشن! تا شاید از بار رنج خودشون کم کنن و روی دوش بقیه بندازن تنها راه مقابله با اونا، بی‌تفاوتی، بی‌توجهی و اهمیت ندادنه! نذار این چرخه ادامه پیدا کنه! تو همونی باش که نمی‌ذاره هیچ خط و خشی از آزار دیگران روی روانش بشینه! حالتو اینجا خوب کن ♥️👇 http://eitaa.com/matnhaiadabi
داستانک پادشاهی دستور داد افراد کهنسال رابه قتل برسانند. جوانی پدرش را دوست داشت. هنگامیکه جوان باخبر شد ، پدرش را در زیر زمین منزلش مخفی کرد. هنگامی که ماموران برای تفتیش آمدند . کسی را نیافتند . روزها گذشت و پادشاه ازطریق جاسوسان و خائنان مطلع شد . که جوان پدرش را پنهان نموده است. پادشاه تصمیم گرفت که قبل از حبس جوان وقتل پدرش او را بیازماید. ماموری دنبالش فرستاد .مامور نزد او رفت و به او گفت که پادشاه شمارا احضار نموده که وقت بامدادان درحال سوار و پیاده به نزد ایشان حضور یابید. جوان به حالت حیرت و سر درگمی فرو رفت و به سراغ پدرش رفت وماجرا راتعریف نمود.مرد لبخندی زد وبه فرزند خود گفت: عصایی بزرگ بیاور و روی آن سوار شو و پیاده نزد پادشاه حاضر شو! جوان درمجلس پادشاه حضور یافت. پادشاه به زکاوتش تعجب نمود. وبه جوان گفت: برو و صبح در حال پوشیده وعریان برگرد ! جوان نزد پدر برگشت وماجرا راتعریف نمود پدر به فرزند خود گفت: کفش خود را به من بده بخش پایین وپاشنه کفش را برید وگفت: کفش خودرا بپوش و نزد پادشاه حضور بیاب! پادشاه از زیرکی او شگفت زده شد. به او گفت : برو و فردا با دوست ودشمن خود بیا! جوان نزدپدربرگشت وماجرا را تعریف نمود.پدرتبسمی کرد و به فرزندش گفت: همراه خود همسر وسگ خود را بردار و برو! وهریکی را نزدپادشاه بزن! جوان گفت: چگونه ممکن است؟ پدر گفت : شما انجام بده بزودی خواهی دانست. بامداد جوان نزدپادشاه حاضر شد و جلوی پادشاه همسرش را زد. همسرش فریاد برآورد و به شوهرش گفت: بزودی پشیمان خواهی شد. و به پادشاه اطلاع داد که شوهرم پدرش راپنهان نموده است. سپس سگش را زد. سگ دوید. پادشاه تعجب نمود! وگفت:دوست باوفا و دشمن چگونه است؟جوان :به سگ اشاره نمود. سگ بسویش شتافت و دور و برش از خوشی چرخید! جوان گفت : این همان دوست ودشمن اند. پادشاه تعجب نمود! و گفت :صبح همراه پدرتان بیایید. جوان نزد پدر برگشت و ماجرا را تعریف نمود. صبح که نزد شاه حضور یافتند پادشاه پدر جوان را به عنوان مستشار خود انتخاب نمود. نهایتا جوان و پدرش نجات یافتند. حالتو اینجا خوب کن ♥️👇 http://eitaa.com/matnhaiadabi