eitaa logo
متن مداحی
328 دنبال‌کننده
17 عکس
5 ویدیو
3 فایل
.
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ای گریه‌های هرشبِ یکریز  جان حسین باران هر نگاهِ غم‌انگیز  جان حسین زد صیحه فاطمه که بمیرم حسین جان زهرا که گفت ، شد دَمِ ما نیز  جان حسین ما آمدیم چای خوریم آبرو بریم جانم بگیر و چایِ مرا ریز جان حسین از عشق توست لب به لبِ این سینه‌های سرخ می‌ریزد  این پیاله‌ی سر ریز جان حسین ای عاشق تهجد عشاق بی نشان از جنس توست اشکِ سحرخیز جان حسین دیدم خدا که خط به گناهان من کشید تنها خرید از منِ ناچیز جان حسین با آهِ آتشین سرِ راهم نشسته عشق از پنبه است خِرقه‌ی پرهیز جان حسین آقای ما بیا جگری شرحه شرحه‌ایم تا بشنویم از آن لبِ خونریز جان حسین (حسن لطفی ۴۰۱/۰۵/۰۸)
🏴 اشعار من ندانم چه حساب است، بیا برگردیم که دلم در تب و تاب است؛ بیا برگردیم نام این دشت زد آتش به غم آباد دلم این چه خاک است؟ چه آب است؟ بیا برگردیم جلوه ی روی تو در مردمک چشم من است تا که این عکس به قاب است، بیا برگردیم نکند بی تو از این معرکه برگردم من هجر، سرگرم شتاب است، بیا برگردیم بین اینان که ز صخره دلشان سنگ تر است سنگ بر آینه باب است، بیا برگردیم ما همه تشنه ی دیدار تو و طرح عطش نقشه اش نقش بر آب است، بیا یرگردیم دخترت چشم به من دارد و گوید: عمّه تا عمو پا به رکاب است، بیا برگردیم دوش در گوش دلم خواند رفیقی بیتی با ردیفی که چه ناب است: بیا برگردیم طاقت تیر ندارد گلوی اصغر تو تا در آغوش رباب است، بیا برگردیم 🔸شاعر:
AUD-20220729-WA0003.mp3
3.92M
🔘🔘🔘 ✅بنداول امیرم ببین که سفیرت برات بیقراره حسین جان ببین که دل من چقد غصه داره آقاجون ببین که چشام مثل ابره بهاره حسینم 🔘 امیرم نمی دونی اینجا چه زجرا کشیدم امیرم چه زخم زبونایی که من شنیدم امیرم تواین شهربه جز بی وفایی ندیدم حسینم 🔘 حسینم میگم با هزار اشک وآه و تمنا عزیزم بیا حذر کن نیا تو به اینجا عزیزم نیا شهر نامردا و بی حیاها عزیزم 🔘 ببین که شدم من اینجا اسیر امیری حسین و نعم الامیر 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم امیرم می خونم برای تو امن یجیبی ببین که داره کوفه حال و هوای عجیبی حسین جان نمیدونی دارم چه حس غریبی امیرم 🔘 حسینم نمیدونی اینا چیده نامردن همینا، همینا که گفتن به پورت میگردن نبودی نبودی ببینی که بامن چه کردن حسینم 🔘 امیرم دل اهل کوفی شده بد تر از سنگ نیا که دارن می شن اماده اینا واسه جنگ فدات شم برا کشتن تو شدن چه هماهنگ امیرم 🔘 می شم اخرش از غمای تو پیر امیری حسین و نعم الامیر 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم امیرم دل کوفیا تاریک و بی فروغه میدونی همه وعده هایی که دادن دروغه می دیدم بازارای نیزه فروشا شلوغه شلوغه 😭 امیرم نمیدونی اینا چقد رند و پستن امیرم همه بیعتاشون و آقا شکستن بمیرم برای گلوی تو نیزه به دستن حسینم 😭 حسینم خودم هیچ برای تو دل بیقراره تو کوفه سرم رو میبرن رو دارالعماره تو بازار تنم رو میبندن رو میخ قناره 😭 میای میدونم شده خیلی دیر امیری حسین و نعم الامیر 💠💠7⃣8⃣1⃣💠💠 🔘➖➖➖➖➖🔘 رضا نصابی. مجید مراد زاده به نفس کربلا
4_5976742653637692136.opus
211.9K
ورود به کربلای معلی زبانحال امام حسین علیه‌السلام با خواهر (من اومدم دوا بشه ،دردم ) زینب بورا قان جوش ایدن ، یردی جَدّیم اوزی منه خبر ، ویردی بیر گونده گورسَن مین غم و ، دردی داریخما زینب باشدان باشا محنتدی بو ، وادی بوردا غم و درده دونَر ، شادی کرب و بلا دی بو یرین ، آدی داریخما زینب آغلاما زینب آغلاما بَسدی ۳ آغلاما بَسدی لیلا ایدر اکبر تِلین ، شانه بوردا باتار جسمی قیزیل ، قانه بولمم یخیلماقین دیوم ، یا نه اوزون گورَرسَن آغلار قالار اصغر گوزی ، زینب رایج اولار دیلده سوزی ، زینب اوچ پَر اوخون قالسین سوزی ، زینب اوزون گورَرسَن مندن باجی رُخصت آلار ، قاسم امّا منی درده سالار ، قاسم آتلار اَیاقیندا قالار ، قاسم امان او گوندن آیری دوشَر سَرلشکریم ، مَندن ساق صولی توپراقه دوشَر ، تَندن بِلیم سینار زینب بیله ، غَمدن امان او گوندن دوشنده من چوخور یره ، باری زینب اوگون چوخ اِیْلمه ، زاری قاچاندا سن مَقتلیمه ، ساری دوزنمَرم من قاچاندا سن بو گُلشنه ، خاطر گَرَک دورام یرده سنه ، خاطر یالوارما سَن شمره منه ، خاطر دوزنمَرم من غارتدن آه و اَلامان ، زینب قیزلار چوله قاچان زمان ، زینب خارِ مُغیلاندان اَمان ، زینب ایشون چَتیندی قول قولا باغلالا سیزی ، دشمن آیری سالالا جَبریله ، مندن قیزلارین انتظاری وار ، سَندن ایشون چَتیندی بوردا گَلر قانلار باجی ، جوشه مزاریمی قوراللا شش ، گوشه زائرلریم بوردان آلار ، توشه غم یِمه زینب غم یمه بیکَس قالاجاق ، زینب قانیمی اوغلوم آلاجاق ، زینب عالَمه لرزه سالاجاق ، زینب غم یِمه زینب
4_5994633773700877257.mp3
8.11M
⬛️⬛️⬛️ اومد صدای زهرا علی الحسین واویلا چه روضه ای برپا شد اذن عزا با دست پنجره ی فولادِ امام رضا امضا شد بر اشک اولاد پیغمبر سلام از نوکر بر ارباب بی سر سلام السلام علی الدماء السائلات به ساحل خون نشسته کشتی نجات السَّلامُ عَلى الشِّفَاهِ الذَّابِلاتِ خودم بمیرم برای خشکی لبات حسین حسین حسین حسین برا عزای جدش منتقم ثارالله پیرهن سیاه می پوشه قسم به اشک روضه خون اباعبدالله هنوز داره می جوشه بر زینب بر بانوی مضطر سلام از نوکر بر ارباب بی سر سلام السَّلامُ عَلى النُّسْوَهِ البَارِزَاتِ همه می افتن کنار خیمه ها به پات السَّلامُ عَلى الجُسُومِ الشَّاحِبَاتِ رمق نداری دیگه نمی رسه صدات حسین حسین حسین حسین اذا السماء انشقت به ساعتی که مادر اومد به استقبالت فلک گریبان چاکه که خون تو آغشته است به تربت گودالت بر بوسه های روی حنجر سلام از نوکر بر ارباب بی سر سلام السلام علی القتیل العبرات به اشک زینب می باره اشکای چشات السلام علی الاجساد العاریات حتی نذاشتن لباس کهنه رو برات حسین حسین حسین حسین 🏴〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
حاج‌میثم مطیعی - امیر بی‌سپاه....mp3
5.38M
📝 امیر بی‌سپاه... 🎤 حاج‌میثم ◼️ شب 🏴 ماه امیر بی سپاه، نیا که مال و جاه غصه‌ی اهل کوفه شد قلوبهم معک، سیوفهم علیک قصه‌ی اهل کوفه شد با دست بیعتی که به دست ما گذاشتن حالا مارو تنها گذاشتن اونایی که نامه نوشتن رو وعده‌هاشون پا گذاشتن برگرد حسین! می‌بینم دریای خون برگرد حسین! می‌بینی داغ جوون «حسین! پدر و مادرم به فدات» بند دوم یه جوری کاش می‌شد، که می‌رسید بهت پیام مسلم غریب حسین من نیا، وفای کوفیا فقط سرابه و فریب اون مردمی که به پای حرفام نشستن حالا همه بیعت شکستن همونا که نامه نوشتن حالا دیگه دستامو بستن برگرد حسین! رحمی نیس توو این دیار برگرد حسین! زینب رو اینجا نیار «حسین! پدر و مادرم به فدات» بند سوم هزارتا مثل من، فدای تو بشن فدای اشک بچه‌هات چطور بگم آقا، تو رو خدا نیا به خاطر مخدرات کوفه یه روزی دست زینب رو می‌بنده یه روزی به اشکاش می‌خنده الهی که خواهر نبینه سری روی نیزه بلنده برگرد حسین! این مهمونی غربته برگرد حسین! اینجا حرف غارته «حسین! پدر و مادرم به فدات @majmaozakerine
آمدم آب به خیمه برسانم که نشد  چقدَر غصه و غم خوردم از این غم که نشد!  تیرِ نامرد اگر یاور مشکم می‌شد ...  می‌شد این آب شود چشمه‌ی زمزم که نشد  حیف شد، چیز زیادی به حرم راه نبود  سعی کردم بدنم را بکشانم که نشد  سعی کردم که نیفتم ز روی اسب ولی  ضربه آنقدر شتابان زد و محکم که نشد  بگو از من به رقیه که حلالم بکند  آمدم آب به خیمه برسانم که نشد    *شاعر: داود رحیمی    تو جمع خود ماها هم همینجوریه؛ بعضیا بین ماها هستن که بقیه یه حساب دیگه روشون وا میکنن. مثلا میگن کار رو به فلانی بسپر؛ دیگه خیالت راحت باشه، تا تهش رو انجام میده. بچه‌ها هم همچین که مشک رو آوردن دادن به عباس، گفتن برید، دیگه بخوابید، عباس با آب برمیگرده... همین طور که زمین افتاده بود، گفت حسین جان میشه بی‌ادبی کنم؟ _ چیه عزیز دلم، داداشم، چی میخوای؟! _ تا حالا یاد داری ازت چیزی خواسته باشم؟ _ نه عباسم _ ولی حالا ازت یه خواهش دارم. _چیه عزیز دلم؟! _داداش یه قولی بهم بده. _هرچی بگی رو چشام میذارم. _حسین جان بدنم‌و از اینجا تکون نده. من نمیتونم تو چشمای بچه‌ها نگاه کنم....   ردِ خونِ دست ساقی هنوزم رو لب مشکه گریه‌های مشکِ پاره شبیه بارونِ اشکه شونه‌ی زخمیِ نخلی شده تکیه‌گاه سقا سوی خیمه‌ی ربابِ آخرین نگاه سقا جای بوسه‌ی علی رو همه‌ی تیرا شمردن آبروی پهلوونو کنار علقمه بردن   حسین داره برمیگرده، اما چه جوری؟! پیاده؛ سوار اسبم نیست. افسار اسب و گرفته. دولا دولا داره میاد؛ صدای بچه‌ها بلند شد:  " اَینَ عَمِّیَ العباس " یهو دیدن حسین بغضش ترکید. خیمه‌ی عباس و عمودش رو کشید. این خیمه نشست؛ بچه‌ها برید آماده‌ی اسیری بشید... حسین...
با تو خوشم با تو که دنیای منی با تو که قبل از متولد شدنم رفیق بابای منی با تو خوشم با تو که دنیای منی با تو که وقتی که می بندم چشامو جلوی چشمای منی حسین وای وای ....... دورامو زدم دوباره برگشتم تا که سینه زن تو هیأتت باشم امشب اومدم بهت بگم میخوام توی دایره ی رفاقتت باشم با تو رفاقتم همه جوره سود با توئه که میشه خیالم آسوده همه جا رفتم و بازم میگم اون که دست منو گرفت امام حسین بوده با تو خوشم با تو که دنیای منی با تو که تو قلب منی با تو که پاکم می کنی وقتی میام تو حلقه ی سینه زنی با تو خوشم با تو که تو قلب منی با تو که همه ی نوکرات کفن میشن ولی خودت بی کفنی حسین وای ....وای .... دستامو شبیه گنبدت کردم تا که صحن و سرات برام تداعی شه با چشمای خیس بهت سلام دادم تا دوباره دلم کربلایی شه میمیرم اگه تو نگیری تحویلم میمیرم اگه تو بگردونی رو تو تو شبایی که یاد کربلا هستم تا نفس میزنم حس می کنم بو تو با تو خوشم با تو که مجنون توأم با تو که هر شب سلامت می کنم زائر ایوون توأم با تو خوشم با تو که مدیون توأم با تو که عمریه گدای کرم رقیه خاتون توأم حسین وای ....وای .
بسم الله الرحمن الرحیم غزال شب سوم محرم؛ دختر چه می‌خواهد؟ جز کنج آغوش پدر دیگر چه می‌خواهد؟ جز دیدن بابا مرهم برای سینه‌ی مضطر چه می‌خواهد؟ با گریه می‌گوید؛ حالا رقیه با سر او هرچه می‌خواهد خلخال یا معجر؟ من که نفهمیدم پدر، آخر چه می‌خواهد! بابا نمی‌دانم! ازجان من این زجر زجرآور چه می‌خواهد؟ پس کو عمو عباس؟ بر نیزه راس اکبر و اصغر چه می‌خواهد؟ پایش ورم دارد درد زیادی با خودش در هرقدم دارد با این‌که کم‌سن است اما شبیه عمّه زینب قد خم دارد شب‌ها نمی‌خوابد آنقدر که در سینه‌اش احساس غم دارد آنقدر هم بد نیست این موی آشفته فقط یک‌شانه کم دارد در زیر چشم خود ارثی کبود از مادر اهل‌حرم دارد دشمن نبرده؟ نه! بخشید النگو را خودش از بس کرم دارد بغض گلویش را می‌خورد تا می‌دید روی نی عمویش را در کوچه‌وبازار با آستین پاره می‌پوشاند مویش را بردند شامی‌ها با آن لباس پاره‌پاره آبرویش را از رنگ رخساره می‌فهمد آخر هرکسی راز مگویش را خیلی دلش تنگ است دوری بابا تنگ کرده خلق‌و‌خویش را دندانش افتاده سیلی عوض‌کرده‌ست روی خنده‌رویش را پَر دردسر دارد وقتی که سنگین می‌شود سر، دردسر دارد خواهر اگر باشد بین شلوغی هی برادر دردسر دارد مویی که می‌سوزد وقتی که باشد زیر معجر دردسر دارد اصلا چه بهتر سوخت القصه در بازار کمتر دردسر دارد القصه در بازار فهمیده‌ام خلال و زیور دردسر دارد القصه در بازار در ازدحام چشم، دختر دردسر دارد... شعر از؛ گروه ادبی "یاقوت سرخ" انجمن شعر آیینی شهرستان بروجرد اللهم عجّل لولیک الفرج.
متن نوحه یاس می گوید حسین احساس می گوید حسین یاس می گوید حسین احساس می گوید حسین ساقی لب تشنگان عباس می گوید حسین مست می گوید حسین سرمست می گوید حسین ساقی کرببلا تا هست می گوید حسین تیر می گوید حسین شمشیر می گوید حسین کودک لب تشنه بی شیر می گوید حسین آب می گوید حسین مهتاب می گوید حسین زاده ام البنین بی تاب می گوید حسین لاله می گوید حسین آلاله می گوید حسین ساقی اهل حرم با ناله می گوید حسین فاطمه گوید حسین هم علقمه گوید حسین خشکِ لب عباس در هر زمزمه گوید حسین دیده می گوید حسین غم دیده می گوید حسین پور حیدر با کف ببریده می گوید حسین باده می گوید حسین سجاده می گوید حسین دست من از تن جدا افتاده می گوید حسین آسمان گوید حسین هم کهکشان گوید حسین دیده گریان حضرت صاحب زمان گوید حسین خاک می گوید حسین افلاک می گوید حسین پاره مشک ساقی غمناک می گوید حسین جان می گوید حسین بی جان می گوید حسین ساقی غمدیده لب تشنگان گوید حسین دین می گوید حسین آئین می گوید حسین تیر خورده دیده ای حق بین می گوید حسین اشک من گوید حسین این مشک من گوید حسین در غم او دیده پُر اشک من گوید حسین جان می گوید حسین ایمان می گوید حسین تیر خورده غرق خون چشمان من گوید حسین
نوحه وزمزمه شب سوم(حضرت رقیه) سه ساله ام اما کمر خمیدم من کودکم واما موی سپیدم من ندیده ام خیری، زبعد تو بابا درد غم وهجران سخت کشیدم من وای حسین بابا، وای حسین بابا، وای حسین بابا،وای حسین بابا2 ____________________ بشد حرم غارت،رفت زکف چاره به دست نامردی،گوش شده پاره زناقه افتادم، روی زمین گرم زضرب یک سیلی، دیده ی من تاره وای حسین بابا.... ______________________ سخت مرا می زد، دشمن مجنونم پناه من بوده،عمه ی محزونم به جای من خورده،عمه بسی شلاق به خواهرت بابا همیشه مدیونم وای حسین بابا.... ____________________ اسیری ام بابا، مرا گران آمد دخترت از دست،عدو به جان آمد برسر بازار، یهودیان رفتیم ز دیده ام بابا اشک روان آمد وای حسین بابا... __________________ به کنج ویرانه خوش آمدی بابا چرا کمی زودتر نیامدی بابا کودک شامی گفت پدر نداری تو خوب شده برما تو سر زدی بابا وای حسین بابا.... شعر :اسماعیل تقوایی 😭 رقیه س اجرای سبک: @sabkemoharram
با این چشای بی جون با این لبای پر خون با گیسوی پریشون هنوزم به خدا قشنگترین بابای دنیایی اومدی پدر تو خرابه ها قافله پر از عطر فاطمه است دست تو کجاست تا ببوسمش ای پدر تو این آخرین نفس بار آخره میزنم صدا بابا رُدَّنا اِلی حَرَمِ جَدِنا بابا **** با این چشای بسته با این لبای خسته با دندون شکسته هنوزم به خدا قشنگترین بابای دنیایی روضه های تو بین قتلگاه دیگه ای پدر باورم شده بعد کربلا تیکه ای از اون خیمه ی عمو معجرم شده میزدم صدا بین کوچه ها بابا رُدَّنا اِلی حَرَمِ جَدِنا بابا **** با زخم روی دیده با حلقوم بریده رنگ و روی پریده هنوزم به خدا قشنگترین بابای دنیایی گمشدم یه شب تو بیابونا دنبالم میگشت زجره بی حیا هیچکسی نبود من میلرزیدم تا به من رسید وامصیبتا ناله میزدم زیر دست و پا بابا رُدَّنا اِلی حَرَمِ جَدِنا بابا