روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
#امام_حسین_علیه_السلام
#روضه #توسل #حاج_مهدی_سلحشور
چه اضطراب و چه باکى زِ آفتاب قیامت
که زیر سایۀ این خیمه کرده ایم اقامت
شفیعِ گریه کنانش ائمه اند یکایک
به این دلیل که جمع است در حسین امامت
کسى که آه ندارد چه سود آهِ خجالت
کسى که اشک ندارد چه سود اشکِ ندامت
چه نعمتی است نشستن میان مجلسِ روضه
که جبرییل در اینجا فکنده رحلِ اقامت
کسى که در پى کار حسین نیست ، محال است
که پشت سر بگذارد صراط را به سلامت
کسی که اسم حسین را شنید و اشک نبارید
ز دوستی چه نشانی ز شیعگی چه علامت؟
کسی که در کفنش تربت حسین نباشد
چه خاک بر سر خود می کند به روز قیامت
کسی که قبر حسین را ندید و رفت ز دنیا
به نزد فاطمه ریزد ز دیده اشکِ ندامت
غبار خاک عزاى تو را که بر سر ما شد
برابرش نکنم با هزار تاج کرامت
چه نا بجاست به وصفِ شهادت تو شهادت
چه نارواست به وصف شهامت تو شهامت
پس از قیامتِ عظمایِ تو به دشتِ غریبی
خدا قیامت خود را سند زده ست به نامت
به روز حشر که جمله فقیر و کاسه به دستند
خدا به زائر تو می دهد مقام زعامت
*تو اون حول و اضطرابِ قیامت که همه دارن از هم فرار می کنن ، کسی تحویلت نمی گیره ؛ روایت میگه یه عده ای زیرِ عرشِ الهی هم صحبتِ با حسینن ... دوره حسین حلقه زدن .. هرچی میگن بیاید بهشتُ برا شما آماده کردن ، میگن بهشتِ ما حسینِ ... هر جا این آقا باشه بهشتِ ما همونجاست ..
روایت داریم تو اون حول و اضطرابُ وحشتِ قیامت یه وقت ندا بلند میشه «غَضُّوا أَبْصَارَكُمْ وَ نَكِّسُوا رُءُوسَكُمْ ..» چشماتونو ببندید .. مگه چه خبره ؟ آخه مادرِ سادات فاطمۀ زهرا سلام الله علیها می خواد وارد صحرایِ محشر بشه .. از امام صادق سوال کردن آقاجان همه دارن اونجا از هم فرار میکنن ما شما رو چه طور پیدا کنیم ؟ حضرت فرمود قرار نیست شما دنبالِ ما بگردید ... ما خودمون شما رو پیدا میکنیم .. لذا هرچی به فاطمه میگن خانم وارد بهشت شید میفرماید نه ؛ اول بچه هام باید وارد بشن .. اول محبینم باید وارد بشن .. اول گریه کنایِ حسین باید وارد بشن .. اون وقت ، وقتی همه اومدن کامل الزیارات نوشته وقتی همه دوره فاطمه حلقه زدن ، فاطمه شروع میکنه روضۀ حسین خواندن ...
تصور کن تو صحرایِ محشر فاطمه بشه روضه خوانِ حسین ... ماها بشیم گریه کنه روضۀ فاطمه .. چه قیامتی به پا بشه .. یه وقت میبینی پیراهنِ خونی حسینُ رو دست بلند کرد ... حسین ... نالۀ فاطمه محشرُ بهم میریزه .. یه وقت نگاه میکنی میبینی اربابت حسین بی سر وارد صحرایِ محشر شد .. آقامون سر در بدن نداره .. اجازه بدید روضه بگم صدا ناله ت بلند شه ، از کجا بگم ؟ از اون روضه ای بگم که امام زمان فرمود برا این روضه خون گریه می کنم ..
قربون خون گریه کردنت برم .. قربون صباحاً ومساء گریه کردنت برم آقاجان ..
از کوفه و شام بلا .. ای وای ای وای
از چشمهایِ بی حیا .. ای وای ای وای
در ازدحام کوچه هایِ تنگ طفلی
جا مانده به زیر دست و پا .. ای وای ای وای
قاریِ روی نیزه را تشویق کردند
جای دعا با ناسزا .. ای وای ای وای
آل علی را خارجی خواندند آن روز
گبر و یهود و بی خدا .. ای وای ای وای
آن سیب سرخی را که زهرا بوسه میزد
شد زینت دشتِ بلا .. ای وای ای وای
#روضه_توسل_جانسوز
#امام_حسن_عسکری_ع
#حاج_مهدی_سلحشور
"يا وَلِيَّ اللّهِ ! إنّ بَيْنى وَ بَيْنَ اللّهِ عز و جل ذُنُوبا لا يَأْتى عَلَيْها إلّا رِضاكُمْ"
"یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه "
آنقدر آمدند و گرفتارتان شدند
خاک شما شدند و هوادارتان شدند
زیباترین اهالی دنیای عشق هم
یوسف شدند و گرمی بازارتان شدند
لطف شماست این که تمامیِ انبیا
بالاتفاق سائل دربارتان شدند
آن ها که پای منت چشم کریمتان
بی سر شدند تازه بدهکارتان شدند
نفرین به آنکه مهر تو را سرسری گرفت
یا هرکه حاجت از حرم دیگری گرفت
ای جلوه ی خداییِ بی انتها حسن
خورشیدِ روشنِ سحرِ سامرا حسن
امشب عروج زخمی بال مرا ببر
تا سامرا ، مدینه ، نجف ، کربلا ؛ حسن
در بین خانواده ی زهرای مرضیه
باید شوند تمام علی زاده ها ؛ حسن
زنجیره ی مُحبت زهراست دینِ من
با یک حسین و چار علی و دو تا حسن
آن که مرا فقیر حرم میکند تویی
یک التماسِ پشت درم میکند تویی
آن که در این زمانه ی بی اعتبارها
با یک سلام معتبرم میکند تویی
آن که تو را همیشه صدا میکند منم
آن که مرا همیشه کرم میکند تویی
شکرخدا گدای امام حسن شدم
خاکی ترین کبوتر بام حسن شدم
* درِ خونه ی اون آقایی بریم، که عُمدتاً عمرش رو در زندان گذراند، تحت نظر گذراند، بیست و هشت سال بیشتر عمر نکرده ... *
یازده بار جهان گوشه ی زندان کم نیست
کنج زندان بلا گریه ی باران کم نیست
سامرائی شده ام ، راه گدایی بلدم
لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست
قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند
بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست
* به خدا قسم اگه روضه هر چیزی غیر از این بیت بود تحملش برا آقا راحت بود، آقارو تازیانه بزنند، در غل و زنجیر بکنند، تحت نظر و مراقبت باشه، اما این بیت نباشه تحملش برا آقا سخت نیست ... *
پیش چشمان تو دشنام به مولا دادند
تا بگویند در این شهر مسلمان کم نیست
زخم دندان تو و جام پر از خون آبه
ماجرائی است که در ایل تو چندان کم نیست
بوسه ی جام به دندان تو یعنی این بار
خیزران نیست ولی روضه ی دندان کم نیست
* یه شربتی است آقا فرمود برا من آماده کنید، تا این شربت رو برا آقا آوردند، آقا تا کنار دهانش بیاره، اما دستان مبارک بلرزه، نتونه این شربت رو میل کنه، لحظاتی بعد صدا زد: مهدیم رو بگید بیاد. تا چشمش به جمال مهدیش روشن شد، هی داره قربون صدقه مهدیش میره،پسرم! میخوام از دست تو آب بنوشم، آقامون برای پدرشون ظرف آبی آوردند ...
چقدر لذت بخشِ برای یه بابا از دستان فرزندش آب بخوره، اما عرضم اینِ آقا جان! کربلا کار برعکس شد،دیدن پسر از وسط میدان صدا زد: " يَا أبَه ! الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي" ...
آی حسین ... *
پاشو داره جونم بالا میاد
پاشو عمه از خیمه ها میاد
پاشو تو رو جون زهرا پاشو
جون به لبم کردی ...
کاش خیمه برگردی ...
مُراعات حالم کن
بیا استقبالم کن
بذار دلخوش باشم من
بخند و خوشحالم کن
تو نباشی اُف به دنیا
ای علی جان ...
باز نگاهی کن به بابا
ای علی جان ...
ولدی علی ...
علی! شده غرق خون گیسویت
علی! همه جا پیچیده بویت
علی! امان از زخم پهلویت
علی! چشمم شده دریا
بابا بگو بابا ...
با چشمان کم سویم
تو را هر جا میجویم
ببین لشکر میخندد
که می لرزد زانویم
ای جوانم! ای شهیدم! ای علی جان!
کرده داغت، مو سفیدم، ای علی جان!
ولدی علی
بابُ الحَرَم _ حاج مهدی سلحشور.mp3
2.33M
|⇦•مکه آن روز از جهالت..
#مدح و توسل تقدیم به ساحت مقدسِ حضرتِ خیرالبشر پیامبرِ اعظم (ص) _ حاج مهدی سلحشور•✠•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
مکه آن روز از جهالت روح در پیکر نداشت
خانه برپا بود اما این همه زیور نداشت
زد قدم در ملک هستی آنکه هستی آفرید
آفرینش را بجز او خلقت بهتر نداشت
کودکی آمد به دنیا تا شود ثابت به ما
در صدف دریایِ رحمت غیر از او گوهر نداشت
گر نمی آمد به دنیا رحمت للعالمین
آدمیت بهر عادت ابصری بر سر نداشت
گر نمیشد پیرو او حضرتِ عیسی مسیح
بی گمان بر مردگان انفاسِ احیاگر نداشت
نورِ او نورِ علی ، نورِ علی نورِ خدا
چون خدا غیر علی از بهرِ او یاور نداشت
ای به جمع انبیاء بالا نشین
حلقه ی اهلِ نبوت را نگین
خاتم تاییدِ ادیانِ خدا
فتحِ باب عشق ختم المرسلین
دلنوازی دلنوازی دلنواز
نازنینی نارنینی نازنین
یا محمد صاحب خلق عظیم
یا محمد رحمت للعالمین
در سکوتت صد سخن حرفِ عمیق
در نگاهت نطق هایِ آتشین
میزدی خنده به رویِ بردگان
میشدی با مستمندان همنشین
سنگ فرشِ مرقدِ سرسبزِ تو
آسمانِ آبی عرشِ برین
هر که با پایِ دل آمد سویِ تو
شک ندارم میشود اهلِ یقین
زیرِ دستت پا گرفت و جلو کرد
آنکه بودش دستِ حق در آستین
تا ببینی خویش را در آیینه
میشدی محوِ امیرالمومنین
من کجا و وصفِ تو باید گذاشت
در کنارِ نام خوبت نقطه چین ...
حرفِ من این مسرع پایانی است
ها نگاهی کن مسلمانم همین
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_مهدی_سلحشور
#پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#میلاد_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه