eitaa logo
متن مداحی
328 دنبال‌کننده
17 عکس
5 ویدیو
3 فایل
.
مشاهده در ایتا
دانلود
فایل صوتی 👆 📖 🔊 روضه و توسل جانسوز، حضرت زهرا سلام الله علیها ⚫️ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ۱۴۳۸ 🔻 **** خمیده تر شده ای،بس که درد بسیار است مرو،بمان که امامت غریب و بی یار است (بخدا جون میدیم الان،گفت فاطمه جان) دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز (بس نیست زدی؟!) هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است چیه؟!به این اسمها حساسید؟امام حسن هم حساس بود،مغیره رو می دید راهشو عوض میکرد،آقا چی شد ؟!میگفت این مادر مارو زده ... این به مادر ما جسارت کرده" دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است بچه سیدا،حلال کنید،نشه من فردای قیامت جواب شمارو ندم،یقه منو نگیرید ... فاطمیه هست دارم میخونم ... بیراه نمیگم ... گفت فاطمه،یادته ... میان کوچه تو را پیش من کتک میزد یکی نگفت نزن ! فاطمه عزادار است یازهرا ... *بچه هایی که هنوز چشماشون نباریده،طوری نیست،همین که به خودت میزنی،گریه کن،برات مینویسند گریه کردی ... همین که داری به خودت میگی توروخدا،آبروم داره میره،من حاضرم اشکامو با تو عوض کنم،مال تو بیشتر می ارزه،تو داری زور میزنی اشک بیاد ... این یدونه رو میگم برا اونائی که هنوز دلشون نرمِ روضه نشده* فاطمه جان... سه چار مرتبه امروز بر زمین خوردی (نه یکبار،نه دوبار) عزیزِ جانِ علی،چشم تو مگر تار است!؟ اینو میخونم برای حاجت دارا ... به خدا کمتر از سگم در خونه ی اهلبیت،من اگه آبرو دارم با شما آبرو دارم،رفقا کاش میشد بشینیم بنویسیم امضا کنیم ... قیامت همدیگرو تنها نذاریم ... من صدای گرفتمو میذارم وسط،تو هم این اومدنات رو بذار،بالاخره یه چیزی میشه ... بالاخره یه خیری به ماها میرسه،اینو بگم و روضه بخونم ... صدا زد فاطمه جان ... ز حال رفته حسن،در حیاط افتاده هنوز لکه ی خونت به روی دیوار است (تند تند بگم دیگه) دلیل لاغری ات را چه زود فهمیدم بدون شک همه اش ، کار نیش مسمار است یا زهرا ... به کم روضه بگم" مثل دیروز،بچه ها اومدن دم خونه،تا وارد شدند دیدند فضه پریشونه،چیه فضه ؟! گفت هیچی . بیایید وقت غذا خوردنتونه ... فضه ! معلومه چیزی شده ! مادرم کجاست؟! یهو افتاد،دست کشید روی سرشون برید باباتونو خبر کنید ... بچه ها بدو بدو اومدن مسجد،تا امیرالمؤمنین شنید،یه جوری از مسجد اومد بیرون ... (بگم یا نه؟!)از مسجد تا خونه راهی نیست،سه بار عبا گرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین،بلند میشد (یا الله)هی میگفت فاطمه" میخوام گریز بزنم ... اینجا بابا عبا زیر پاهاش گرفت،راه صاف کربلا ... کجا ؟! تل زینبیه" سرازیری بود" از بالای بلندی"میدونی چی گفت ؟! مادرم آمده گودال،نچرخانیدش ... اومدم،چادرشو بست،هی میگرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین ... پامیشد،هی میگفت حسین ... نزن ظالم،حسین مادر نداره حسین ... قبل از این که خانوم از دنیا بره،دید اینا ساکت بشو نیستند،تا زینب ناله داره، گفت باید اینو آروم کنم تابقیه آروم بشن،لذا زینب رو صدا زد: دخترم ارثیه ی غربت مادر مال تو پرکشیدن مال من،این دو سه تاپر مال تو دخترم ... خطبه خوندن توی مسجد مدینه،مال من خطبه خوندن توی کوفه مثل حیدر،مال تو تیر خلاصمو بزنم،هرجا میخوای بری برو،هر جا بردی جلسه رو ببر" دخترم... خنده ی همسایه ها تو راه کوچه،مال من(بگم؟ آماده ای؟) صدای هلهله ها ، خنده ی لشکر،مال تو میخوای بازش کنم ؟! خیز و از جا،آبرویم را بخر(چی شده!؟) عمه را از بین نامحرم ببر گفت پاشو،عمت داره میاد،مگه نمیبینی،کوفیان دارند کِل میکشن،دارن هلهله میکنن ... حسین ... گفت دخترم ... بوسه ی بی رمقِ این دم آخر،مال من بوسه های دم گودال و برادر،مال تو زخم بستر مال من(زخم بستر مال آدم شصت هفتاد ساله س ... یه مریضی که بستر بیفته،کسی رو نداره بهش برسه بعد چند روز بدنش زخم میشه،نه یه زن هجده ساله) زخم بستر مال من،اشکهای حیدر مال من هزار و سیصدو پنجاه زخم برادر مال تو قصه ی میخ در و(آروم میگم،نمیخوام خانوما بشنوند،فقط شماها بشنوید) قصه ی میخ در وکشتن محسن مال من (یا الله) غصه ی سه شعبه وحنجر اصغر مال تو قتل و غارت مال تو،رخت اسارت مال تو دیدن بزم شراب و مِی وساغر مال تو حسیــــــن 🎤 حاج حيدر خمسه 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔊 روضه و سینه زنی سنگین حضرت زهرا سلام الله علیها 🔘 ویژه ایام محسنیه 🔻 ****** از خانه چارچوب درت را شکسته اند ۲ باب الحوائج پدرت را شکسته اند ۲ بازو و سینه دست و کمر درد می کند *کار به جایی رسیده بود هر باری میومددر خانه ی فاطمه ش،تا بی بی دوعالمو میدید بغلش میکرد پیغمبر ..." شروع می کرد بوسیدن زهرا ... دستشو می بوسید ... سینه ش رو می بوسید ....* بازو و سینه دست و کمر درد می کند هرجا که بوسه زد پدرت، را شکسته اند۲ یا زهرا ... یا زهرا ... دندانه های شانه پر از خون تازه شد ... *گفت وقتی داشت علی رو می کشید ...دست انداخت کمر علی رو گرفت ... کسی میخواد زور بزنه سر و میزاره رو بازو ... می کشید .... یه وقت اون حرامی داد زد ... چرا بیکار وایسادی ... جداش کن .... میخوام یه گریز بزنم ... اینجا یکی گفت چرا بیکار وایسادی ... کربلا وسط میدان ... بچه ش رو گرفت .... عمرسعد داد زد حرمله چرا بیکار وایسادی .... هر دو تا یه ضربه زدن ... یه امام هم از پا افتاد ... اینجا زهرا رو زد علی از پا افتاد....کربلا ... تیر به گلو خورد ... حسین افتاد .... جان .... حسین ....* دندانه های شانه پر از خون تازه شد ...۲ اصلاً بعید نیست، سرت را شکسته اند۲ عمداً مقابل پسر ارشدت زدند .... یعنی غرور گل پسرت را شکسته اند مادر مادر .... مادر مادر ...
🎥 روضه باز و کوتاه حضرت زهرا سلام الله علیها ************* عزیزم هنوزم؛ تو خیلی جوونی مگه قول ندادی ؛ کنارم میمونی داری با سکوتت؛ منو میسوزونی سه ماهه که روتو؛ ازم میپوشونی (بگم یا نه) علی رو حلال کن ؛ که پهلوت شکسته (فاطمیه نیومده هنوز چ خبرتونه، دم در تو سرما نشستن، اینو برا دم دری ها میخونم) علی رو حلال کن؛ که پهلوت شکسته علی رو حلال کن که بازوت شکسته(آخ امام زمان از این معذرت میخوام میخونم) روی پیرهن تو؛ دیدم خون تازه دیدم داره أسماء؛ یه تابوت میسازه مرو نور خونم؛ مرو مهربونم (میگی یا نه) (مرو نور خونم مرو مهربونم)۲ 🎤
‍ 📖 🔊 توسل به و دلتنگی کربلا 🔘 ایام فاطمیه 🔻 🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵 رو بگَردانی زما دنیا جهنم میشود روزیِ ما روزُ شب اندوهُ ماتم میشود پِلک هایت باز کن،درهای رحمت را نبند *آقا ... آگه رو پا موندم ، دلم گرمِ توِ ... با مایی ... اگه می بینی تو عزا مادرِت دق نکردم" .... آقا دلم خوشِ زیر سایه ت دارم نفس می کشم ....راستی ... ازم راضی بودی ؟؟؟....دیدی برا مادرت چی کار کردم ... دیدی چقد روضه رفتم ... هی اینور اونور کردم به چِشِت بیام .... ما عوضِ اونایی ام که حُرمت نگه نداشتن اومدیم ... هی از این روضه به اون روضه رفتیم .... چی میخواید مگه ؟؟.... ان شاالله داغِ مادر نبینید ... آقا...شنیدم مدینه برا مادرِت ختم نگرفتن .... اگه قابل می دونی ، یه سر به روضه ما بزن ... آخِ صاحبِ ختم تویی ... آخه رسم ما اینه اول میزاریم خانواده ختم ها رو بگیره ، بعد هیئتی ها جمع می شن .... میگن اگه اجازه بدید یه شب هیئتی ها میخواییم یه ختم برا عزیزتون بگیرن ... بعد خانواده اون متوفی میان احترام ... دم درِ ... صاحب عزا دم ِ در وایمیسته ... هرکی میاد میگه منت سرم گذاشتید" ...ما که از تو این چیزا رو نمی خوایم ... یه دوقیقه دم در ... جلو مردُم آبرو داریم ....اگر نیای حرف برامون در میارن ... راستی آقا ... حسن چطورِ؟؟؟؟شنیدم هر شب کابووس میبینه ...* نزن .... مادرُ جلو پسر .... *اما زدن ....اما زدن * در سَرُ رویم شدِ پیدا دگر موی سپید *نگاه کنید خودتونو ، یه وقتایی بد نیست تو آیینه ... دیگه یواش یواش بچه ها ، با هم شروع کردیم ... دیگه یواش یواش ما هم داریم سابقه دار میشیم تو این دستگاه ... ) او سی سالِشِ میگه بیست و پنج سالِ نوکرم ... هر جا رفته بودیم الان بازنشسته شده بودیم .... من یه بار ازت چیزی خواستم مگه ؟!! اخه خواسته ما مگه چیه ؟!! اوج خواستم یه حرمِ....نوکری که با یه حرم آروم می شه نمی خوای ؟!! ....مگه من برا تو زحمتی داشتم ...خُب بدِ ... آدم احساسِ زیاد بودن می کنه...چه کار کردی برام ... پیر شدم ... من به رفیقام قول دادم با هم میاییم حرمت ....من آرزومِ روضۀ مادرتو کربلا بگیرم ... بچه ها بجنبید ، حرم نرید تو دِلت می مونه....گفت بابا هر هفته من میومدم دم درِ هیئت میشستم ... اگه بچه ها سراغمُ گرفتن .... آقا ... اگه یه هفته نیام سراغمُ می گیری یا نه؟؟اصلا بیا یه هفته امتحانی نیا ببین نگرانت میشه یا نه ؟؟؟ رحمت خدا بر این ناله ها و ضجه ها ... میخوام روضه بگم ... الله اکبر ... سادات امشب منُ حلال کنید بزارید برا این رفیقام روضه بخونم ... امشب میخوام شستشو بخونم ... غسل بخونم ... *غسلنی باللیل ... كفنی فی اللیل ....* (خانم می گفت بچه ها می افتادن) زینب بغضِش ترکید ، گفت چرا شب ...." کِسی نمیاد ...."* 🎤 حاج حيدر خمسه @majmaozakerine
📋 غم می‌وزید، شادیِ ما مختصر کند (س) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ غم می‌وزید، شادیِ ما مختصر کند شب می‌رسید، کامِ مرا تلخ‌تر کند نامردِ شهر، با همه ولگردها رسید تا که تمام قصه‌یِ دیوار و در کند گردن کشید، دید علی نیست، شیرشد تا بی‌خیال طعنه زند خنده سر کند اول قباله‌یِ فدک، از دستِ ما گرفت می‌خواست تا غرورِ مرا، خُردتر کُنَد محکم گرفته مادرِ من چادرش، ولی فرصت نشد که دست به رویش سپر کند عمداً میانِ، تنگیِ کوچه کشیده زد تا ضربِ دستِ او، دو برابر اثر کند یک تن میانِ چند نفر، حرفِ ساده نیست مادر زدن به پیش پسر، حرف ساده نیست *شاعر:  
فایل صوتی 👆 📖 🔊 روضه حضرت زهرا و امام حسین علیه السلام ⚫️ شام غریبان حضرت زهرا س 🔻 ********** بریز آب روان اسماء ... *بابا آب ریختن آهسته داریم ... مگه آب رو کِسی بریزی درد داره؟؟؟آخه نیگا کرد دید همه وَرَمِ ....* بریز آبِ روان اسماء ولی آهسته آهسته... *وصیت کرده بود علی از زیر پیراهن غسلم بده ... اسماء میگه آب می آوردم ... از یه طرف بدنُ می شست از یه طرف نگاه به بچه ها ... صدا گریه تون بلند نشه ... آستین به دهن ...(من یه مادر شهید دیدم تو این معراج شهدا هی می خواست به رو خودش نیاره ...یهو دیدم چادرش تو دهنِشِ ...) می خواست جیغ نزنِ ...ایشاالله دچار نشی ... اگه نتونی داد بزنی شک ندارم سکته می کنی ...." میگه رفتم آب بیارم یهو دیدم صدا علی میاد ... علی که بچه ها رو آروم می کرد صدا دادش بلندش شدِ .... دیدم افتادِ رو زمین ... با آب به هوشش آوردم ... آقا ... شما بچه ها رو آروم ... چطور خودت ...؟؟گفت : اسماء ... بازو رو دیدی ...؟؟ دست رد نمی شد .... * تکرارِ ضربه ها که به یکجا نمی خورد جای قلاف بر سرُ بر دستُ پای تو ... گذاشت بی ادبی پا به روی چادر تو ...2 به زیر ضربه در آن گیرُ دار زهرا بود بدنُ شست ... تنها کاری ازش نمیاد ... تا حالا بهشت زهرا حتما رفتید" باید یه نفر تو قبر باشِ ... از بالا جنازه رو تو قبر میدن ... یه نفری نمیشه ... آخ ... رفت تو قبر ... کِسی نیست کمکِش کنه ... اومد بیرون ... خدا علی رو کمک کن ... همۀ مقاتل اینو نوشتن ... دید دوتا دست از قبر بیرون اومد ... من این دست ها رو میشناسم ... دست های پیغمبرِ .... امانتی مو بده ... یه گریز بزنم مجلسُ تقدیم کنم ... اینجا یه امام تو دفن یه معصوم موند ... اما خدا کمک کرد ... دوتا دست بیرون اومد ... کربلا بنی اسد ... بوریا آوردن ... یه امام سراغ دارم بالا سرِ یه امام بهت زدِ شد ... هر جای ِ بدنُ بلند می کرد ... یه جا می اُفتاد .... آخر رو حصیر بدنُ جمع کرد .... الله اکبر ... امام زمان من معذرت می خوام ....بدنُ تو قبر تنها گذاشت ... یه مقدار خاک جمع کرد ... رگ ها ....(بگم یا نه ...) بنی اسد دیدن بیرون نمیاد ... گفتن آقا ... از جدتون شنیدیم قبر خوب نیست باز بمونه " ... سر بالا کرد ...آری ... اما برا بدنی که سر روشِ ... رگ ها رو ، رو خاک قرار داد ... لبها رو گذاشت .... وقتی خاک ریخت یه جمله رو قبر نوشت تا الان هرکسی کربلا میره بهم میریزه ... هذا قَبْرُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلیِّ بْنِ ابیطالِب، الّذی قَتَلوُهُ عَطْشاناً ....حســـــین ..... 🎤 حاج حيدر خمسه 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
(ع) (س) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ درد این است خواب بودیم و بهر ما تو گذشتی از خوابت اسم تو قاسم است و جسم تو ارباً ارباست مثل اربابت راه سوریه باز شد باتو راه کرببلا ولیکن نه روضه‌ات روضه های تاسوعاست رفتی و گشته شاد دشمن بی‌خداحافظی چرا رفتی دردل شب طلیعه دار نور دشمنت از مصاف میترسید تیرباران شدید شما از دور السلام علیک یا ساقی چقدر روضه‌ی تو دشوار است روضه‌ی فاطمیه.ی امسال گریه بر ماتم دو سردار است کمرش را شکست داغی که مرتضی در مدینه دید ای وای تا علمدار بر زمین افتاد رنگ و روی همه پرید ای وای *شاعر: ناگهان بازوی آب آور تو می‌ریزد مشک می‌ریزد و چشم تَر تو می‌ریزد مژه‌های تو خودش لشکری از طوفان است تیر را چون بکشم لشکر تو می‌ریزد دیدم از دور که با نیزه بلندت کردند بی‌سبب نیست که بال و پر تو می‌ریزد بهترین کار همین است که دستت نزنم دست من گر بخورد پیکر تو می‌ریزد بلند شو عملدار، علم رو بلند کن بازم پرچم این حرم رو بلند کن واسه بچه‌هایی که چشم‌انتظارن میخوان مثل من سر رو شونه‌ت بذارن واسم تکیه‌گاهی ، به تو تکیه کردم تا از خیمه رفتی ، چقدر گریه کردم صداتو بلند کن بفهمن که هستی هنوز زنده‌ای و چشاتو نبستی واسه اون نگاهی که مونده به راهت امیدواره الان دم خیمه‌گاهت سکینه سراغ عموشو میگیره یه شیش‌ماهه دارم که داره میمیره جواب رباب و چی میدی اباالفضل مگه گریه‌هاشو ندیدی اباالفضل (س) علی رو حلال کن، واسه زخم بازوت علی رو حلال کن، واسه درد پهلوت علی رو حلال کن، واسه دست بسته‌ت نتونست که برداره اون در رو از روت علی رو حلال کن، به حالت جفا شد علی رو حلال کن، که بچه‌ت فدا شد علی رو حلال کن، برای همون روز که پای مغیره، به این خونه وا شد
📋من زهره زهرایم و جان و سرم سوخت / *بخش اول صوت* (س) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @majmaozakerine من زهرهٔ زهرایم و جان و سرم سوخت انسیهٔ حورایم و بال و پرم سوخت بانوی بیت وحی بودن شد گناهم شد درب و دیوار حریمم قتلگاهم جُرمم همین بس که علی را می‌ستایم شد مهبط جبریل، مطبخ از برایم فرعونِ امت چون هجوم آورد بر ما از بیت احمد، دود و آتش رفت بالا من بِینِ دود و آتش و مسمار بودم خود باردار و حائلِ دیوار بود وقتی که هیزم‌ها یکایک شعله‌ور شد اول تمامِ صورت من در شَرر شد آن بی‌حیا تا می‌توانست ادّعا کرد باغ بهشتِ آل احمد را فنا کرد سوزاند نوری را که او ظلمت ندارد با شعله اصلاً هیچ سِنخیت ندارد حوریّه اصلاً طاقتِ آتش ندارد گل تابِ ضرب و زخم و درد و خَش ندارد تا مطمئن شد که همه بال و پرم ریخت یک ضربه زد، در خُرد شد، روی سرم ریخت بارم زمین افتاد و رفتم در تب و تاب گفتم بیا فضه دگر من را تو دریاب در آن میانه با وجودِ نیمه‌جانم نامِ علی هرگز نیفتاد از زبانم دیدم چهل نامرد بر در می‌دویدند دیدم در آن غوغا علی را می‌کشیدند برخاستم در بِینِ خون، با اشکِ دیده دنبال حیدر می‌دویدم، قد خمیده از یک طرف من می‌کشیدم مرتضی را از یک طرف نامردها، مرد خدا را قنفذ چنان بر بازویم زد تازیانه از پا فتادم بر زمین در آن میانه باز از زمین برخاستم، گفتم بمیرم... دست از علی و یاریِ او برنگیرم او را میان معرکه دلگیر دیدم بالاسرِ مولای خود شمشیر دیدم با صیحه‌ام، از رهبرم دفعِ بلا شد فکرم بیاد زینبم در کربلا شد @majmaozakerine
📋فاطمه میگفت کمرت درد میکنه / *بخش دوم صوت* (س) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @majmaozakerine فضه میگه دیدم یه مرتبه بی‌بی بلند شد، یه دست به کمر، یه دست به دیوار؛ علی‌م رو کجا بردن؟ از در خونه با اون وضع راه افتاد سمت مسجد. تا رسید دم در مسجد، دید سلمان ایستاده... اومد پیش سلمان: سلمان، خدا لعنتشون کنه، دیدی چی‌کار کردن؟ سلمان من تا علی‌م از روبه‌روم سلامت رد نشه از جلو درِ این مسجد تکون نمیخورم... سلمان میگه اومدم تو مسجد، به امیرالمؤمنین گفتم علی جان فاطمه اومده. تا امیرالمؤمنین شنید بلند شد گفت فاطمه!! اینجا چی‌کار میکنه؟... امیرالمؤمنین اومدم دم در مسجد؛ تا بی‌بی چشمش به چشم مولا افتاد، دست زد به کتف علی؛ فرمود علی جان، جون من فدای جون تو، روح من فدای روح تو بشه؛ اگه نمیومدی از اینجا تکون نمیخوردم... حالا دوتایی دارن برمیگردن سمت خونه، از مسجد تا خونه چه حرفایی بهم زدن.... فاطمه میگفت کمرت درد میکنه گفتم نه خانوم درد پهلو بدتره فاطمه میگفت گردنت زخمی شده گفتم نه بانو زخم بازو بدتره حتی چشمام، این صحنه رو باور نداشت رفتم خونه، اون خونه‌ای که در نداشت وای از اون در، دری که از جا کنده شد افتاد روی زهرا و هیچ‌کس بر نداشت قنفذ کمر بست به کمر شکستنم می‌خواست پیش مغیره ادعا کنه مغیره خواست که کم نیاره پیش اون با لگدی هم شده شر به‌پا کنه اون روز دنیا هستیمو از حسد گرفت وقتی دشمن از هرکسی مدد گرفت هرکس اومد فاطمه رو لگد زد و هرکس میرفت چادرشو لگد گرفت یازهرا..... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @majmaozakerine
❣﷽❣ 🔲 س 🔲 @roze_daftari 🍁قرار بود دلم را پر از قرار کنی 🍁مرا سپیدترین بخت روزگار کنی بی بی جانم ... اما حالا ببین چه روزگاری برام درست کردی خانومم 🍁قرار بود دلم را پر از قرار کنی 🍁مرا سپیدترین بختِ روزگار کنی خدا ان شا الله یه جوری دلامونو آتش بزنه برای بی بی 🍁نهالِ سبز من ، ای زخم خورده ی پاییز(چرا اینجوری برگ و برت زرد شده بی بی جانم؟! ...) 🍁بنا نبود مرا باغِ بی بهار کنی 🍁هنوز طفل بزرگ تو،هشت سالش نیست 🍁مرا چه زود،جوانم؛یتیم دار کنی به آقا همش سفارش حسینو میکرد ... فاطمه جانم ... 🍁هنوز طفل بزرگ تو ، هشت سالش نیست 🍁مرا چه زود ، جوانم؛ یتیم دار کنی آقا سرشو انداخت پایین،همون جور که بی بی از امیرالمؤمنین چیزی نخواسته ، علی هم تا حالا از خانوم چیزی نخواسته ... اما خب حالا میخواد بخواد خجالت میکشه سرشو انداخت پایین گفت: بمان غریب نمانم فاطمه دارم التماست میکنم ... بمان غریب نمانم ... میدونه که فاطمه سلام الله علیها چقدر حساسه روی علی ... گفت بذار یه چیزی بگم اگه دیگه اولی نشد ، دومی بشه ... 🍁بمان غریب نمانم ، نرو زمین نخورم ⬅️واقعا نمیدونیم ... هر چی داریم میگیم توی این عالم خودمون داریم صحبت میکنیم ... توی همین عالم ماده ی خودمون ... توی همین طبیعت خودمون ... توی همین ارتباطات خودمون ... بعد زود به خانمش ربطش داد که الان فاطمه نگه من که دیگه داغون شدم کاری ازم برنمیاد ... 🍁بمان غریب نمانم ، مرو زمین نخورم 🍁اگرچه قامت خم ، کار ذوالفقار کنی تو اگه باشی دلم گرمه خانومم ... تو بمونی منم علی می مونم ... تو بری دیگه علی نیستم ... اگرچه قامت خم ، کار ذوالفقار کنی ... 🍁ای نور قلب عاشقم 🍁شمع این خانه تویی 🍁زهرا زهرا مرو مرو 🍁لطف کاشانه تویی 🍁ای مرغ پرشکسته ی 🍁افتاده کنج قفس 🍁از فرط غصه فاطمه 🍁در سینه مانده نفس شب آخره هااا... میای با بابامون با هم التماسش کنیم ؟! 🍁ممنونم اگر نروی 🍁میمیرم اگر بروی 🍁زهرا ... مرو مرو خیلی معذرت میخوام از آقا امام زمان ... 🍁ای نخل بریده ثمر 🍁ای مادر کشته پسر 🍁زهرا ... مرو مرو 🍁لاله ی پرپرشده ام ، زهرا برخیز (جان علی ... یکبار دیگه بلندشو) 🍁من هم بی مادر شده ام ، زهرا برخیز 🍁میخواستم با تو بمانم ، ولی نشد 🍁گفتم که از فراق نخوانم ، ولی نشد (علی جان باید برم دیگه) 🍁گفتم برای دلخوشی تو ، نماز را 🍁یکبار ایستاده بخوانم ولی نشد امیرالمؤمنین چیگفت ؟! ... دوباره همون حرف ... 🍁ممنونم اگر نروی (همینجوری هم قبول دارم ، بمون فاطمه) 🍁میمیرم اگر بروی 🍁زهرا مرو مرو 🍁لاله ی پرپرشده ام 🍁زهرا برخیز (نه فقط زینب و حسنین ، نه ... نه ...) 🍁من هم بی مادر شده ام 🍁زهرا برخیز دید خبری نشد،هر چی گفت مادر حین و حسین چشماشو باز نکرد،دختر رسول الله،چشماشو باز نکرد ... سر فاطمه رو گذاشت روی زانوش ، گفت زهرا جان،من علی أم .. تا گفت من علی أم ، چشماشو باز کرد ... دید قطره قطره اشکهای علی روی صورتش میچکه ... ⬅️رفقا ... مادر ما این دست شکسته رو هی بالا آورد تا نیمه راه ... نمیتونست ... بالا میاورد ، دوباره میفتاد ... بار دوم ، بار سوم ... امیرالمؤمنین دستاشو برد زیر دست فاطمه ... خانوم ! میخوای چیکار کنی با این دست شکسته ؟! ... چرا اینقدر حرکت میدی ، میخوای چیکار کنی ؟! ... دستشو بالا آورد ... علی جان بالاتر ببر دستمو ... بالا آورد ... یه کم بالاتر علی جان ... مقابل صورت امیرالمؤمنین ... علی دید این انگشتهای بی رمق رو تکان داد ، اشکهای علی رو از روی صورت علی گرفت ... جلو ی چشمهای من اینجور گریه نکن ... اما هر کاری کنیم همینه که هست ...««لا یوم کیومک یاأباعبدالله»» ⬅️زینبم با خودش گفت برم لحظه آخر لاأقل سرشو به زانو بگیرم ... سرش توی دامن خودم باشه ... سرازیر گودال شد ... اما یه وقتی رسید که دید ، ملعون داره از گودال بیرون میاد ... دامنشو جمع کرده ... خون تازه از زیر دامنش جاریه ... حسین .... 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ⁠⁠⁠⁠⁠
. بزار روضه رو از زبان بی بی زینب بخونم... میگه نیمه های شب... تابوت مادرم زهرا وسط خونه... دیدم چند نفر وارد خونه شدند... سلمان اومد... مغداد اومد.... اباذر اومد... خدایا نیمه شب اینها برا چی اومدند... قراره چه خبر بشه... یک وقت دیدم... غریبانه تابوت مادرم زهرا رو بلند کردند... آروم آروم میگن لااله الا الله... همین جا بود... صدای ناله ی بی بی زینب بلند شد... 🔸خدا مادرم را کجا میبرند 🔸گمانم برای شفا میبرند 🔸منو خانه داری، منو سوگواری مرو مادر من مرو مادرم انگار هنوز زینب باور نکرده یتیم شده... دنبال جنازه مادر هجده ساله میدوه... هی صدا میزنه کجا میری مادر... 🔸 مرو مادر من مرو مادرم زینبت رو تنها نزار... مادر... من که جز تو کسی رو ندارم... بعد از تو حرفهام رو به کی بگم مادر... جوان مادرم زهرا...😭 آی مادرم...😭 آی مادر ...مادر...😭 نميدونم تا حالا دختر بچه کنار جنازه مادر دیدید یا نه... خدا برا کسی نیاره... خانم زینب هم دنبال تابوت مادر هی بلند میشه... میشینه زمین... صدا میزنه... نرو مادر خوبم زهرا... (گریز روضه به روضه👇) اینجا بی بی زینب دنبال تابوت مادر هی میدوید و ناله میزد... کربلا هم همین زینب کنار جنازه برادر... ای وای... ای وای صدا زد حسین جان داداش... ببین زینبت رو دارند به اسارت میبرند... 🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند 🔸نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند داداش حسین...😭 🔸سر تو را به نیزه ای نشانده دشمن علی 🔸نمیروم ولی مرا، به این بهانه میبرند