🕊﷽🕊
🕊#مهمان خدا
🕊#پند و اندرز
🕊#ختم و ترحیم
✍#شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
👌#مداح _اهل_ بیت (ع)
🎤#استاد _حاج #پیرزاده
------------------------------🕊
روزی همه مهمان خدا می گردیم
از عالم و آ دم که جدا می گردیم
دست از همه می بُریم ای اهل زمین
خلقی به عزای تو شود زار و حزین
با رفتن از خاک به سوی افلاک
ما جای بگیریم همیشه در خاک
جز فاتحه چیزی نشود دمسازت
اعمال تو می شود کلید رازت
گلچین زمان روز و شبت تار کند
اعمالْ تو را همدم و همیار شود
از مال و زن و بچه نداری ثمری
در روز و شبت نیست دیگر سحری
هر کس برود از پی خود بر کاری
ای بنده تو را نیست دگر غمخواری
دست تو به دامان علیست معجزه گر
زیرا که علی به خلق بوده چو پدر
او هست شفیع خلق اندر همه جا
با ذکر علی و فاطمه بلند بگو یا الله
--------------------------------
✍شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان )
🕊🕊🕊
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
🕊بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ🕊
💠#سلام _بر مهدی_ موعود (عج)
💠#للهم_عجل_لولیک_الفرج
✨✨✨
✨ بیا یابن الحسن مولا کجایی بیا ای مرهم دلها کجایی
زهجرانت دل من گشته پرخون گل گمگشته زهرا کجایی
تویی صبر و قرارم تویی زیبا نگارم
به هجران تو ای گل دگر طاقت ندارم
✨بیا یابن الحسن آرام جانم
چو شمعی دوری تو کرده آبم بیا بنگر بر این حال خرابم
به یادت روز و شب می نالم آقا چرا یک شب نمی آیی بخوابم
به جان غم لانه کرده دلم ویرانه کرده
بیا که عشق رویت مرا دیوانه کرده
✨بیا یابن الحسن آرام جانم
بیا ای نوگل پژمان زهرا گل نرگس گل دامان زهرا
دمی از پردۀ غیبت برون شو نظر بر عاشقان کن جان زهرا
تو میدانی چه ها شد به زهرا بس جفا شد
امان از جور مسمار صدف از دُر جدا شد
✨بیا یابن الحسن آرام جانم
✨بیا یابن الحسن آرام جانم
✍#مداح طالبی
🌸
🕊بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ🕊
💠#سلام _بر مهدی_ موعود (عج)
💠#للهم_عجل_لولیک_الفرج
👌#مداح_ اهل_ بیت (ع)
🎤#استاد _حاج_ پیرزاده
💠#پیشنهاد _دانلود
✨✨✨
✨ بیا یابن الحسن مولا کجایی بیا ای مرهم دلها کجایی
زهجرانت دل من گشته پرخون گل گمگشته زهرا کجایی
تویی صبر و قرارم تویی زیبا نگارم
به هجران تو ای گل دگر طاقت ندارم
✨بیا یابن الحسن آرام جانم
چو شمعی دوری تو کرده آبم بیا بنگر بر این حال خرابم
به یادت روز و شب می نالم آقا چرا یک شب نمی آیی بخوابم
به جان غم لانه کرده دلم ویرانه کرده
بیا که عشق رویت مرا دیوانه کرده
✨بیا یابن الحسن آرام جانم
بیا ای نوگل پژمان زهرا گل نرگس گل دامان زهرا
دمی از پردۀ غیبت برون شو نظر بر عاشقان کن جان زهرا
تو میدانی چه ها شد به زهرا بس جفا شد
امان از جور مسمار صدف از دُر جدا شد
✨بیا یابن الحسن آرام جانم
✨بیا یابن الحسن آرام جانم
✍#مداح طالبی
🌸
(سالگرد مادر که پدر هم از دست دادند)
چقدر خدا خاطر این مادر و بابا رو میخواد –چندتا آیه داریم خدا به احترام پدر و مادر –سفارش این مادرو بابا رو کرده –راستی راستی کیه مادر ؟کیه پدر که خدا بواسطه احترام به این مادر چه سلطنتی به اولاد میده –خدا در قرآن نفرموده و بالوالدین انفاقا –خدا در قرآن فرموده و بالوالدین احسانا –خدا نفرموده انفاق کنید به مادراتون –میفرماید احسان کنید به مادر و پدر –پدر و مادر تشنه و گرسنه ی محبت اولادند –هرچه میفرماید این پدر پیر میشه این مادر پیر میشه دل نازکتر میشه –تشنه ی محبت بچه هاشونن –مادری که یه عمر خون دل خورده پای بچه هاش –حالا پیرشده این مادر –چند قدم راه میره رو زمین مشینه –نگاه نکن مادر الان پیره –نگاه نکن صورت چین و چروک داره یه روزی این مادر زیبا بود و یه روزی این بابا جوان بود یه روزی برا خودشون برو و بیایی داشتند یه روزی این مادر و بابا برا خودشون زندگی داشتند اما حالا پیرشدند خیلی هاشونم ازین دنیا رفتند ،در سوره مبارکه اسراء خدا یه هشدار داده به بندگان خودش –اونایی که مادر دارن اونایی که پدر دارن –مبادا دل مادراتونو بدرد بیاریید چرا؟عرش خدا به لرزه در میاد –آخه این مادر کیه این بابا کیه ؟
رضای حق رضای مادران است –یادگاران مادر.......یکساله از نعمت مادر محروم شدی یکساله مادر رو ندیدی –یکساله صدای مادراتونو نشنیدید اما امروز با زبان بی زبانی میخوای بگی مادر یساله اگر چه از کنار ما رفتی مادر –اما هنوز اون گرمای وجودت رو احساس میکنم مادر –اون گرمای محبتت رو احساس میکنم مادر مادر –اون گرمای دستان مهربان و لطیفت رو احساس میکنم مادر –احساس میکنم دعات همیشه بدرقه ی راه منه مادر –هیچوقت از یادت نمی برم مادر –هیچوقت اون نور محبتت از دلم نمی رود –خاموش نمیشود –یعنی مادر هنوز محبت و خاطراتت در قلبم سوسو میکنه –وقتی وارد خانه میشدم اول کسی که جواب سلامم رو میداد اول سی که میمومد به استقبال من –مادر جون تو بودی –دیگه باید قدم تو خونه ای بزارم نه مادر داره نه بابا داره – راسته میگن خانه ای که نه مادر داشته باشه نه بابا اون خانه غریبه –یادگان مادر .......یادتونه –اون شبی که برگشتید خونه-مادر رو به خاک سپردید صدای ناله از تو خونه ی مرحومه ........بلند بود –این بچه ها مادر مادر میگفتند –یه عده از بزرگان گفتند بزارید گریه کنند فغان کنند آرام میشن –سبک میشن –دیدی بعضیا با گریه کردن آروم میگیرن؟داد میزنند بعضیا در عزای مادر اما دلهای بی قرار بسوزه برا غربت و مظلومیت بچه های علی –اینجا برادرا همه گریه میکردند برا مادرشون –اما اسماء میگه من نگاه میکردم دیدم این بچه ها آستین تو دهان گرفتند ای وای حتی برا مادرشونم نمی تونند گریه کنند یا امام زمان اینجا میگه من اومدم این بچه ها رو آروم کنم آوردم کنار بدن بی جان مادر –چه کردند کنار این بدن خدا میدونه –هاتفی بین زمن و آسمان ندا میده علی جان دیگه بسه –این بچه ها رو از رو جنازه ی دختر پیغمبر بلندشون کن ملائک به فغان اومدند عرشیان به ناله اومدند –امام –صحنه رو باید یجوری عوض کنه که اینجا بود فرمودند حسنین من برید به خانه سلمان به سلمان بگید بیاد –تو تشییع جنازه مادرتون –مارو یاری بده –صل الله علیک یا اهل بیت النبوه یا زهرا....
زمزمه مشترک سالگرد..پدر مادر جوان........
یک ساله که ندیدم ،صورت دلرباتو
دیگه به خاک سپردم، صدای آشناتو
یک ساله که ندیدم، دستای مهربونت
یک ساله مهربونم، بستی رو من چشاتو
درد فراق سخته، این انتظار سخته
بدون تو(( دیگه*)) شبای تار سخته،
امان امان ای دل ای دل ای دل
دم غروب هر روز، توی دلم یه غوغاست
چشمای رنگ خونم، بدون تو یه دریاست
یه ساله که با گریه، نوشتم این غزل رو
هر جایی که تو باشی ، بهشت من هم اونجاست
کاشکی میشد از ما ، تو یادی می کردی
کاشکی میشد بازم ، به خونه برگردی
امان امان ای دل ای دل ای دل
* بجای کلمه «دیگه» میشه گفت، (بابا،مادر، داداش)
🌾#مداح اهل بیت جناب رمضانی
اصول مداحی:
#سرود _ میلاد حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه
#مداح :حاج مهدی رسولی
🍃🌺🍃
غار حرا بزم جنونه ، آیینه دار آسمونه
رسول آخر داره امشب ، غزلِ رسالت می خونه
قدم میزنه دل ، تو کوچه هایِ نور مکه
رسیده تا ابرا ، سر و صدایِ شور مکه
بیا امشب ، بریم در بزنیم خونۀ مولا رو
بیا امشب ، طوافی بکنیم گنبد خضرا رو
بیا امشب ، یه تبریکی بگیم حضرت زهرا رو
میدونم تو شب من
از زیر آسمون رحمت
نمیمونه تو دل حاجت
مولانا ...
به تو خیلی بدهکارم
میدونی که گرفتارم
اسمتو زیر لب دارم
مولانا ...
«یا رسول الله .. آقام آقام»
پیمبرا ایمان میارن ، سر رو پای آقا میذارن
مسیر رسول خدارو ، تا بیت خدا گل میکارن
کدامین پیمبر ، مثه آقا وعده میاره
کی تو خانوادش ، آقایی مثه مهدی داره
بیا امشب ، بریم در بزنیم خونه مولا رو
بیا امشب ، طوافی بکنیم گنبد خضرا رو
بیا امشب ، یه تبریکی بگیم حضرت زهرا رو
بدم و اینو میدونم
دارم از شما میخونم
هر چی باشه مسلمونم
مولانا ...
تو معلم عیسایی
همه هستیِ موسایی
انبیا میگن آقایی
مولانا ...
«یا رسول الله .. آقام آقام»
شب بارونه شب نزولِ ، شب رضای دل بتولِ
دین رسول حق فقط با ، ولایتِ حیدر قبولِ
علی امیر روزگارِ ، صاحب تیغ ذوالفقارِ
امیریه که در یه قلعه ، به جای سپر برمیداره
علی لحم و نفس و دم و تار و پود رسولِ
ولایت مداریش تو دین ما جزء اصولِ
قبلۀ حجر الاسود
دوباره رو لبم اومد
ذکر سیدی یا احمد
مولانا ...
تویی نور جلی اقراء
تو که عشق دلی اقراء
بگو مدح علی اقراء
مولانا ...
حرمت حرم حیدر
علمت علم حیدر
رو شونت قدم حیدر
مولانا ...
شاعر :
رضا تاجيك
فایل صوتی 👇👇👇
🕊﷽🕊
🌸#مولودی_پیامبر(ص)
🌿مولودی_امام_صادق(ع)
🌸#ترکی
🌿سبک_ماه دل آرا بیا
🎤#مداح استاد_پیرزاده
🕊
شمـس نبـوت گلوب
مـاه امامـت گلوب
صـادق وختـم نبی
مفخـر خلقـت گلوب
جار سالون عالمللره
سید بطها گلوب
صـادق آل علی
هَمـرَهِ طاها گلوب
مَه رخ زیبا گلوب
درده مداوا گلوب
حُـوریِ جنت دیـور
خیـرین اولا آمنـه
لطف الیوب ذات حق
بیر بالا وئردی سنه
صورتی آغ؛قاره گوز
آلنی آچیخ،قاتما قاش
وئردی طراوت گُلون
باغیله هم گلشنه
مقـدمِ زیبـاسینـه
تـاپدی زمانه صفا
گویده ملک لر دیور
عشقیله یا مصطفا
مَه رخ زیبا گلوب
درده مداوا گلوب
جعفریلر شاد اولون
حامی مکتب گلوب
سید بـر جستـة
مکتـب و مـذهـب گلوب
عالمی حیران ائدر
دانش و اندیشه سی
سیز سُویونون قلبیدن
دشمنهچونتَب گلوب
یوسف و عیسا لـرین
بـو آقـا مولا سیدی
خضر نبی قطـره دی
بو ولی دریاسیدی
مَه رخ زیبا گلوب
درده مداوا گلوب
قبله گه عرشیان
سجده گه فرشیان
رهبـر نـاصوتیـان
سیـد افـلاکیـان
مفخـر آل خلیـل
سائلیدور جبرئیل
تـاج سـر انبیـا
خـاتـم پیغمبـران
آدی بوتون دیللـرین
زمزمه و وِردیدی
یکسره پیغمبران
عشقیده شاگردیدی
مَه رخ زیبا گلوب
درده مداوا گلوب
🌸
🔹 روضه و توسل جانسوز _ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام
#مداح:سیدمجید بنی فاطمه
🍃🍀🍃
فرمود:جیگرم داره میسوزه،لبا خشکِ..آقا حجة بن الحسن خودشون ظرف آبی رو آوردن مقابل دهان بابا گرفتن،همه ی بچه ها زودی میان بالا سرِ باباشون اگه کاری داشته باشه...همه ی باباها هم عشق می کنن،میگن:موقع جون دادن بچه مون بالا سرمون باشه...تشنه بودی میدونم اما مهدیت برات آب آوُرد...
یه نفر هم گفت:من آب ببرم...سپرش رو آب کرد،تا رسید نزدیکِ گودال،دید شمر داره بیرون میاد،گفت: بگو هلال کجا میری؟ گفت:میخوام حسین رو سیرابش کنم...یه وقت نانجیب گفت: من حسین رو سیراب کردم...*
زهر افتاده به جان جگرم ، مهدی جان
لرزه افکنده ز پا تا به سرم مهدی جان
به لب خشک پدر جرعه ی آبی برسان
که من از سوز عطش شعله ورم مهدی جان
قبل از آنی که به دل زهر اثر بگذارد
کشته از صحنه ی دیوار و درم مهدی جان
لحظه ای نیست عزیزم که تداعی نشود
واقعه ی کرب و بلا در نظرم مهدی جان
قدح آب روان تا به لبم شد نزدیک
عطش اهل حرم زد شررم مهدی جان
بشکند دستی که با بغض علی سیلی زد
به رُخِ عمه ی نیکو سِیَرَم مهدی جان
*آقای من!یا امام عسکری! شما رو آزار دادن،خونه زندگی تون رو بهم ریختن،ریختن تو خونه ی شما... اما فقط یه دَرِ خونه رو آتیش زدن...
یا امام عسکری! خیلی اذیت کردن شمارو،یا امام زمان شما هم خیلی غربت کشیدید، درستِ شما چهار ساله بودید باباتون رو شهید کردن،بارها حرمت باباتون رو نگه نداشتن...اما بمیرم برا اون بچه های قد و نیم قدی که بعد از پیغمبر همه دور مادر رو گرفتن برا پیغمبر عزاداری می کنن،که ریختن تو خونه دَرِ خونه رو آتیش زدن،دستای باباشون رو بستن...
علامه امینی گریه می کرد،گفتن:آقا! چرا اینجور گریه می کنید، گفت:الان تو این فکر بودم اگر برا مادر اتفاق بیوفته بچه ها پناه می برن به بابا،اگه برا بابا یه اتفاق بیوفته بچه ها پناه می برن به مادر،تو کوچه بچه ها به کی پناه بردن...یکی علی رو می کشه یه عده حرومی یه خانومی رو می زنن...
بعضی روضه ها گریه داره،اما بعضی روضه ها داد داره،بلدی داد بزنی یا نه؟ یه کاری کردن مادرِ سادات مثل پیر زنها راه می رفت،می دونی چرا مثل پیر زنها راه می رفت؟ الان یه بیت می خونم...*
از آن روزی که سیلی خورده ام دشوار می بینم
به چشم نیمه باز خود جهان را تار می بینم
دلم می خواست چشمانم نمی دیدند جایی را
که خونِ محسن خود بر در و دیوار می بینم
*زنی که بخواد بچه به دنیا بیاره،قبلش برا بچه اش لباس آماده میکنه...بعد از ماجرایِ در و دیوار هر وقت بچه ها می خوابیدن،مادرمون لباس بچه اش رو بغل می گرفت...محسن جان خیلی دوست داشتم ببینمت...اما مغیره تو کوچه امون نداد....شبیه این مادر فقط رُبابِ، تو شام یه وقت زینب نگاه کرد دید داره دستش رو تکون میده،چی شده رباب؟گفت:خانوم جان ما بین این زن ها دیدم زنی بچه اش رو بغل گرفته...یادِ علی اصغرم افتادم....حسین...
فایل صوتی 👇👇👇👇
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین