#پندیات
خداوندا از اين خواب گران بيدار كن ما را
ز مستي هاي جام جهل و كين هشيار كن ما را
براي معرفت جستن به ذات بي زوال خود
ز انوار كامل و فضل، برخوردار كن ما را
پي جبران مافات و براي كاهش عصيان
موفق بر اداي ذكر استغفار كن ما را
بود بازيچه ي باد فنا خاك وجود ما
به عالم جاودان از نيكي آثار كن ما را
جوان شد حرص، در ما تا عيان آثار پيري شد
در اين صبح از چنان خواب گران بيدار كن ما را
در آنروزي كه باشند انبيا در ذكر وانفسا
ز جمع پيروان احمد مختار كن ما را
به ما حب و ولاي چهارده معصوم كن اعطا
چو «ميثم» جان نثار حيدر كرار كن ما را
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
#پندیات
دلا فرزانگی کردن مهم است
خدا را بندگی کردن مهم است
چه مدت زندگی کردن مهم نیست
چگونه زندگی کردن مهم است
دلا این زندگی جز یک سفر نیست
گذرگاه است و راهش بی خطر نیست
چو خواهی با صفا باشی و صادق
به جز راه خدا راهی دگر نیست
غم بیچارگان خوردن مهم است
دلی از خود نیازردن مهم است
چه مدت زندگی کردن مهم نیست
چگونه زندگی کردن مهم است
دلا با نفس جنگیدن مهم است
عیوب خویش را دیدن مهم است
خطا باشد ز مردم عیب جویی
خطای خلق بخشیدن مهم است
دلا درد آشنا بودن مهم است
به مردم عشق ورزیدن مهم است
چه مدت زندگی کردن مهم نیست
چگونه زندگی کردن مهم است …
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
#پندیات
گلزار جهان
به گلزار جهان هر دم ببین باد خزان آید
مشیت چون شود حادث به جان این و آن آید
مکن قلدر مآبی گر شدی سلطان این عالم
بلای آسمانی حکم حق بر قلدران آید
بود عمر بشر چون ظرف ، شود لبریز یک روزی
چو پر گردد اجل حتما سرِ پیر و جوان آید
مساز هرگز کنار جوی آب دولت سرای خویش
که بر این آشیان گهگاه همی سیل روان آید
بنازم حکمت یزدان که پیری زنده میماند
ولی ناگه قضای مرگ برای نوجوان آید
به بازار جهان گر چه ثبات نرخ اجناس نیست
محبت چون طلا با ارزش و نرخش گران آید
مکن ظلم و ستم ای دوست مکافات عمل بینی
ز خیر و شر اعمالت سرت عین همان آید
مناز هرگز بر این قامت که بهر تو نمیماند
که بعد چندی از مردن همین جسم استخوان آید
ز دست گرگ آدم خوار کسی ایمن نمیباشد
ترا هم بر سرِ راهت رسد روزی که آن آید
نمیگویم بشو صوفی نشین کنجی عبادت کن
ولی کاری بکن در حشر که از خیرش امان آید
خدا فرموده بر گردد به تو اعمال خیر وشر
بکن کاری به بالینت امیر مؤمنان آید
(صفا) غافل مشو هرگز نشین در انتظار یار
که از لطف خدا بر ما امید عاشقان آید
شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
#پندیات
@khatmkhanimajma
یک شبی درخواب دیدم مرگ را.
تن، جدا کردند ساز وبرگ را?
کل عالم در برم تاریک شد.
خانه عقبای من باریک شد?
سربرآوردم به سنگی سخت خورد.
جان شیرین از تن خاکیم برد?
با خودم گفتم که ای یار عزیز.
از چه رو این خانه ام تنگ است و تیز؟
میزدم فریاد آزادم کنید.
زین قفس بشکسته و شادم کنید?
جمع یاران دیده ام رفتند و من.
مانده ام تنها بر این افتاده تن?
تازه فهمیدم که عمرم شد تمام.
داد میزد پیک مرگم این پیام?
ای بشر، برگو چه آوردی کنون.
بهر این ره، توشه آوردی کنون؟
گفت اینجا خانه ی عقبای توست.
گر که خوبی، همنشینت خوبروست?
گر که بد باشی بدی یارت شود.
با بدان دایم سر و کارت شود?
گفت ای مرد غریب بینوا.
بهراین ره، بغچه ات رابرگشا?
تا ببینم آنچه در انبان توست.
سر فرود آور که سر دادن نکوست?
سر بر آوردم نگاهش خیره کرد.
با نگاهش یک جهان را تیره کرد?
گفتم آری توشه ام "مال"من است.
هستی ام در بند امیال من است?
روزها چون جاهلان، سرگرم کار.
کار میکردم دمی در آن دیار?
روز وشب در فکر مال اندوزی ام.
گشته سیم و زر، به عالم روزیم?
عاقبت، کارم به جایی می رسد
. فکر زایل، گشته از هر نیک وبد?
گفت آمداد غریب ای نیک خوی.
توشه ی رنگین تری زین ره بجوی?
اینکه گفتی جمع کردی سیم و زر.
مانده آنجا تا شود بهرپسر?
سالها کارت دروغ وجنگ بود.
فکردنیا پهن وعقبا تنگ بود?
کار دنیا جز سرابی بیش نیست.
راحتی هایش به جز تشویش نیست
بر خودت آیی که گردد دیر و زود.
قوتی در این تن مسکین نبود?
می رسد روزی که دیگر دیر شد.
این تن خاکی به غم، زنجیرشد?
این بگفت و از بر من دور شد.
بعد او این تن دگر رنجور شد
دیدم او رفت و شدم بی غمگسار.
از خودم شرمنده، وز او شرمسار
هر چه کردم کار دنیا بود وبس.
کارها یی که نگردد دادرس
مالها اندوختم اما چه سود.
بهر وراثم همه بازیچه بود
هر چه را اندوختم بر باد رفت.
بعد دفنم وارث من شاد رفت
تازه فهمیدم که دنیا هیچ بود.
تن بباید از تعلقها زدود
گفت بر من آن خردمند دلیر.
زانکه در خواب آمدم پندی بگیر
اینکه در خواب توام هشداهاست.
بار ردیگر فرصت دیدارهاست
حال،چون روزی اسیرش میشوی.
طعمه ی چنگال تیزش میشوی
کار دنیا را به اهلش واگذار.
با جهازی پر در این ره پاگذار.
#پندیات
خداشناسی اولش خودشناسی هست
🔹🔹🔹🔹🔹♦️♦️♦️♦️🔷🔷🔷🔸🔸🔸🔸🌹🌹🌹◾️◾️◾️
ز خواب غفلتت ای دل دمی تو دیده گان وا کن
تو گم گشتی بیا خود را در این ویرانه پیدا کن
اگر خواهی خدا ی خویش شناسی اندر این دنیا
شناس اول وجود خود سپس درکی ز معنا کن (۱)
ببین بهر چه مارا حق فرستاده در این دنیا
به علم و معرفت ایدوست تو حل این معما کن
مبادا خون کنی قلبی در این دنیای پر آشوب
زمن بشنو تو ای عاقل بیا با خلق مدارا کن
خدا داده ترا عقلت رسی اوج سعادتها
تو با عقل خرد بر عرش بیا جانا تو مأوا کن
دو روز عمر نشاید تا کنی ظلم و ستم بر خلق
بیا فکر ضعیفان باش به فکر روز عقبا کن
رسد روزی اجل آید بگیرد جان شیرینت
به فکر دادن جان باش برِ مردان حق جا کن
مرو دنبال خود خواهی تو را دور از خدا سازد
بگیر دست گرفتاری به قلب زار او جا کن
بسی داد و ستد کردی تو در بازار این دنیا
بیا یکدم به بازار خداوندی تو سودا کن
سلیمان جهان گردی اجل گیرد گریبانت
به یاد قبر تاریکت بیا از دل توغوغا کن
شنیدم بدترین دشمن بود حبّ سرای دون(۲)
بیا بهر نجات خود تو ترک از حب دنیا کن
نمیگویم بشو زاهد نشین در خلوت دنیا
ولیکن ای (صفا ) دائم تو ترک از معصیتها کن
شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
==================»»»»»====================
(۱) قال علیُّ ع
منْ عَرَفَ نفسَهُ فقد عرف ربّه
وَ مٰا خَلقْتُ الجنَّ وَالانسَ اِلّا لَیَعبُدونَ
(ذاریات ۵۶)
قال رسول الله( ص)
(۲)حُبّ الدّنیاٰ رَأسَ کُلِّ خَطیئة
دوست داشتن دنیا رآس کل گناهان است 🍃 🍃
@khatmkhanimajma
……………………………………
#پندیات
اگر گدائی اگر شهریار خواهی رفت
قسم به یار که از این دیار خواهی رفت
کنار لانه سیمرغ اگر وطن سازی
پس ازدوروز به کنج مزار خواهی رفت
به بی غمی مگذر از مسیر قبرستان
تونیز روزی از آن رهگذار خواهی رفت
گذشتگان همه رفتند عبرتی برگیر
کزین زمانه بی اعتبار خواهی رفت
تو برسیاحت دنیا دوروز آمده ای
پس از گذشت خزان وبهار خواهی رفت
چو بر مراجعت آماده ای مجهز باش
به قبر پر خطر وتنگ وتار خواهی رفت
گدای کوی علی ( ع) شو که با ولای علی( ع)
به سوی جنت حق رستگار خواهی
پندیات
هر که چون گل به جهان ساده و خوشرو باشد
دل صاحب نظران شیفته ی او باشد
همچو گل اهل نظر دست به دستش ببرند
هر که خوش سیرت و خوش صحبت و خوش خو باشد
آدمیت به سخندانی و فضل است و کمال
نه همین صورت و چشم و لب و ابرو باشد
گر تو را خصلت نیکو است چه حاجت به بهشت
که بهشت تو همان خصلت نیکو باشد
تیز بین باش که در پیچ و خم کار جهان
نکته هایی است که بارک تر از مو باشد
تا تو را قوت بازو است مکش منت خلق
منت ار می کشی آن به که ز بازو باشد
خوش بیارام به صحرای قناعت کآنجا
زیر سر خار مغیلان چو پر قو باشد
چند آری به زبان آنچه تو را در دل نیست
مرد باید به جهان یکدل و یکرو باشد
بد مکن اینهمه با خلق که در روز حساب
سنجش نیک و بد ما به ترازو باشد
کانال ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
@khatmkhanimajma
#پندیات
#پندیات
دوش بشنیدم من ازیک عاقلی
اینچنین می گفت بازنده دلی
خواهی ارگردی دودنیا سرفراز
گفته هایم بردوگوش آویزساز
هرچه رادنیا عطایت می کند
می شودروزی که ازدستت برد
پس مشومفتون دنیای دنی
غری وغیری بگو همچون علی
گرکه خواهی عیب جوئی ازکسی
اول ازعیب خودت کن وارسی
گرکشی شمشیرباظلم وجفا
باهمان شمشیرگردی سرجدا
گردرونت رادهی صلح وصفا
می نماید ظاهرت اصلاح خدا
باعث خیره سریت باشدغرور
یاورت شیطان شود حق ازتودور
آنچه راگویی عمل کن ای کلیم
ورنه خصمی برخداوند علیم
اثر استادوهب اقاجانی
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
#پندیات
عجب دارم چراانسان عاقل
بتاریکی کند طی منازل
همی کوشد که ازدنیابداند
زکارآخرت عافل بماند
کنداعراض ازروزقیامت
بدل تکذیب ازدین ودیانت
چنان باخود که جزخودرانبینند
زخودبینی زراه حق گریزد
چوطفلی ماندو درخاک بازی
زفکروفعل خودشاداب وراضی
به عیش ونوش دنیاگشته سرگرم
زبان درکام همچون نیش ارقم
چوقارون باکرشمه دربیابان
قدم برداردوغافل زیزدان
عجب اینجاست که اوخودناشناس است
زحق غافل شدوهم ناسپاس است
شده گمره به تکذیب وبه تسخیر
نصیب اوشود هم ناروزنجیر
وهب گرخودشناسی حق شناسی
وگرنه گمرهی وناسپاسی
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
سید:
#ترحیم_خوانی
#پندیات
🎤▪️دنیای فانی....
➰➰➰➰➖➰➰➰➖➰➰➰
یک شبی درخواب دیدم مرگ را.
تن، جدا کردند ساز وبرگ را🌴
کل عالم در برم تاریک شد.
خانه عقبای من باریک شد🌴
سربرآوردم به سنگی سخت خورد.
جان شیرین از تن خاکیم برد🌴
با خودم گفتم که ای یار عزیز.
از چه رو این خانه ام تنگ است و تیز؟
میزدم فریاد آزادم کنید.
زین قفس بشکسته و شادم کنید🌴
جمع یاران دیده ام رفتند و من.
مانده ام تنها بر این افتاده تن🌴
تازه فهمیدم که عمرم شد تمام.
داد میزد پیک مرگم این پیام🌴
ای بشر، برگو چه آوردی کنون.
بهر این ره، توشه آوردی کنون؟ 🌴
گفت اینجا خانه ی عقبای توست.
گر که خوبی، همنشینت خوبروست🌴
گر که بد باشی بدی یارت شود.
با بدان دایم سر و کارت شود🌴
گفت ای مرد غریب بینوا.
بهراین ره، بغچه ات را برگشا🌴
تا ببینم آنچه در انبان توست.
سر فرود آور که سر دادن نکوست🌴
سر بر آوردم نگاهش خیره کرد.
با نگاهش یک جهان را تیره کرد🌴
گفتم آری توشه ام "مال"من است.
هستی ام در بند امیال من است🌴
روزها چون جاهلان، سرگرم کار.
کار میکردم دمی در آن دیار🌴
روز وشب در فکر مال اندوزی ام.
گشته سیم و زر، به عالم روزیم🌴
عاقبت، کارم به جایی می رسد
. فکر زایل، گشته از هر نیک وبد🌴
گفت آن مرد غریب ای نیک خوی.
توشه ی رنگین تری زین ره بجوی🌴
اینکه گفتی جمع کردی سیم و زر.
مانده آنجا تا شود بهر پسر🌴
سالها کارت دروغ وجنگ بود.
فکردنیا پهن وعقبا تنگ بود🌴
کار دنیا جز سرابی بیش نیست.
راحتی هایش به جز تشویش نیست 🌴
بر خودت آیی که گردد دیر و زود.
قوتی در این تن مسکین نبود🌴
می رسد روزی که دیگر دیر شد.
این تن خاکی به غم، زنجیر شد🌴
این بگفت و از بر من دور شد.
بعد او این تن دگر رنجور شد🌴
دیدم او رفت و شدم بی غمگسار.
از خودم شرمنده، وز او شرمسار🌴
هر چه کردم کار دنیا بود وبس.
کارها یی که نگردد دادرس🌴
مالها اندوختم اما چه سود.
بهر وراثم همه بازیچه بود🌴
هر چه را اندوختم بر باد رفت.
بعد دفنم وارث من شاد رفت🌴
تازه فهمیدم که دنیا هیچ بود.
تن بباید از تعلقها زدود🌴
گفت بر من آن خردمند دلیر.
زانکه در خواب آمدم پندی بگیر🌴
اینکه در خواب توام هشداهاست.
بار ردیگر فرصت دیدارهاست🌴
حال،چون روزی اسیرش میشوی.
طعمه ی چنگال تیزش میشوی🌴
کار دنیا را به اهلش واگذار.
با جهازی پر در این ره پاگذار. 🌴
صالحی
.
#پندیات
پند
➖➖➖➖➖➖➖➖➖✔️✔️✔️✔️✔️✔️
جز ذکر آل مصطفی لب آشنا نمیشود
هر شعر بی ثمر یقین دلِ تو جا نمیشود
به درد بی دوای ما زان همه نسخه و دوا
جز مهر و همدلی دگر مرحم ِ ما نمیشود
چو صدکتاب دیده و. شنیده وصف عاشقی
یکی ازان چو یوسف و آن قصه ها نمیشود
هرکه دلش بدان خوش است کبوتر حرم شود
صد بام وصد فضا چنان کرببلا نمیشود
در آزمون زندگی فراز و هم نشیب هست
که سربلند ز آزمون جز به بلا نمیشود
به کار خیر حاجت درنگ و استخاره نیست
مده تو رایگان زکف چرا پیدا نمیشود
بدی نمودی بارها ، برای تو ثمر نداشت
بیا وخوبی کن دمی که بی جزا نمیشود
آخر درس زندگی مرگ وفنا و عدم است
عمر بشر به مثل نوح که قرنِ ها نمیشود
نه نوحی ماند به روزگار نه خضری جاودان شود
بشر بداند این سخن ز مرگ جدا نمیشود
همچو سکندر زمان روی پی آب بقا
اجل بود کمین تو ، به مرگ دوا نمیشود
آدم عاقل ای بشر ، به مال و جاه و سیم وزر
دل به خطا نمیدهد ، مست هویٰ نمیشود
روح بلند آدمی به عرش آشیان کند
خانهٔ دل جایگه بی سرو پا نمیشود
گفت خلیفه ات کنم روی زمین بجای خود
کسی که جانشین اوست ، شمر دغا نمیشود
بصیرتت زیاد کن ، شناس راه و چاه را
که هر که مدعی شود ناجی ما نمیشود
خدا زخلقت بشر ، به خود چو مرحبا سرود
آدمِ برتر از ملک ، که پر جفا نمیشود
مزن تو نیش به این و آن ، مبر تو نان زدیگران
خدای تو زاین عمل یقین رضا نمیشود
صفا بگو بار دگر ، ببند تو بار بر سفر
که سیم وزر عامل قرب به خدا نمیشود
شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
@khatmkhanimajma
کانال ترحیم خوانی مجمع الذاکرین