حرف حرم شده دوباره حال دلم غمینه آقا
شک ندارم سینه زنارو مادر تو میبینه آقا
غمت چیکار کرده باهام ارباب
خواب میبینم تو کربلام ارباب
منم میخوام حرم بیام ارباب
پیر شدم پای روضت حسین ول نکن دستای نوکرو
تو محرم میخوند مادرم روضه های شَه بی سرو
یا حسین یا حسین
آرزوی بچگیام بود واسه شما یه روضه خون شَم
یه بار بیا کنارم ارباب تو روضه ها بشین تو پیشم
خوب و بدو با هم بخر ارباب
ببین تو این چشمای تَر ارباب
منو یه کربلا ببر ارباب
باب میلت نبودم حسین بی پناهم نکن سرپنام
از همه دار دنیا آقا یک نگاه شمارو میخوام
یا حسین یا حسین
باعث زحمتم میدونم همیشه واسه تو آقاجون
دعام بکن که خیلی ارباب ملتمسم به این دعاتون
عادتته لطف و کرم ارباب
منت بذار روی سرم ارباب
خیلی دلم میخواد حرم ارباب
تو حلالم کن ارباب حسین جز بدی که ندیدی ازم
آرزومو برآورده کن یه شب جمعه باشم حرم
یا حسین یا حسین🙏🙏🌺
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸کوفه لبریز بلا گشته میا کوفه حسین
🔸قسمتم سنگ جفا گشته میا کوفه حسین
شب اول محرم... بریم... در خانه ی غریب کوفه... آقامون مسلم بن عقیل...
ببین چطوری با اربابش حسین داره درد دل میکنه...
🔸کوفه ای که پدرت حاکم آن بود قدیم
🔸عاری از شرم و حیا گشته میا کوفه حسین
غریب و تنها توی کوچه های شهر کوفه...
داره با اربابش ابی عبدالله درد دل میکنه
حسین جان ...آقا
🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا
آقای من..
🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا
🔸مملواز حرمله ها گشته میاکوفه حسین
تنها و غریب در کوچه های شهر کوفه...
اومد کنار یک خونه ای ایستاد... تکیه داد به دیوار غریبی...
یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا...چرا اینجا ایستادید؟
مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره...
اول آقا مسلم بن عقیل صدازد... خانوم... میشه برام آبی بیاری..
(قربون لبهای تشنه ات برم اقاجونم)
این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد...
وقتی حضرت آب رو نوشیدند...
دوباره این پیره زن صدا زد آقا مگه نمیگم... این روزها شهر کوفه امنیت نداره ... برای چی هنوز ایستادید...
یه دفعه مسلم صدازد... کجا برم... من تو این شهر خونه ای ندارم
من توی این شهر... غریبم... این پیره زن... به سیمای نورانی مسلم نگاهی کرد...
عرضه داشت... آقا جان... مگه شما کی هستید
فرمود... من مسلم بن عقیلم... سفیر ابی عبد الله ام...
تا پیره زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه..
صدا زد... آقا... جانم به فدای شما... این خانه...، خانه ی شماست... منم کنیز شمام...
ای کاش مردم کوفه.. به اندازه این پیره زن معرفت می داشتند...
هر طوری بود... نانجیبها خبر دار شدند... نزدیکی های صبح... خونه ی پیرزن رو محاصره کردند... مسلم از خانه بیرون اومد... جنگ نمایانی کرد، خیلی ازاین نانجیبها رو به درک واصل کرد...
، اما بلاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند...
آقا رو بردن بالای دارالإماره...
حالا میخواهی گریه کنی بسم الله...
مردم کوفه... دارند نگاه می کنند هر کسی یه حرفی میزنه. .. یکی میگه حتما آقا رو آزاد می کنند...
یکی میگه نه... دیگه آقا رو به شهادت می رسونند...
همه دارن نگاه میکنند...
یه دفعه دیدن سر از تن آقا جدا کردند ای وای... ای وای...
غریبانه .. بدن بی جان مسلم را از بالای دارالإماره به زمین انداختند...
یاصاحب الزمان...
می خوام ... بگم اینجا سر از تن مسلم بن عقیل جدا کردن... بدن نازنینش رو غریبانه از بالای بام به زمین انداختند...
اما دیگه زن و بچه مسلم نبودن ببینن... دیگه دختر بچه اش نبود ببینه...
بمیرم... برات حسین.... جلو چشمان زینب...
جلو چشمان بچه های حسین.. صدا زدند...
اسبهاتونو نعل تازه بزنید... 😭
آنقدر بر روی بدن عزیز زهرا اسب دواندند تمام استخوان ها شکست ..
🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
🔸آره آن جلوه که فانی نشود نور خداست
الا لعنت الله علی القوم الظالمین.
فایل صوتی👇
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
متن روضه 2
🔸ای خدا شب شده و من چه کنم
شب اول محرم...
بریم در خانه نائب الحسين...
آقا و مولامون مسلم بن عقیل...
🔸ای خدا شب شده و من چه کنم
🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم
نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه...
تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری...
بی کس و تنها باشید...
احساس غربت کنید...
خیلی سخته...
اما...
میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید...
قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل...
غریب و تنها توی شهر کوفه...
هی صدا میزد...
🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم
🔸اهل کوفه همه پیمان شکنند
🔸خود نمک خوار و نمکدان شکنند
18 هزار نفر با مسلم... بیعت کردند
خوشحال شد
نامه نوشت گفت حسین جان مردم کوفه منتظر تو هستند...
آقا زودتر بیا...
اما یک لحظه ای هم رسید بالای دارالاماره...
دید تنهای تنها مانده...
از همون بالای بام صدا زد...
السلام علیک یا ابا عبدالله...
آقای من...مولا... کوفه نیا...
(شب اول محرم دیگه کسی آروم نباشه...)
🔸حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد
🔸کوفی بی مروّت شرم و حیا ندارد
هی میگفت یه نفر نامه بنویسه...
بگه آقا کوفه نیا...
🔸میون شهر کینه غصه زده شکوفه
🔸خیری تو این سفر نیست حسین میا به کوفه
ای وای... ای وای
🔸ز اوج بی وفایی دلم گرفته امشب
🔸شور میزنه دل من برای قلب زینب
آقا ... اگه میخواهی بیای بیا، اما دیگه زینب رو با خودت نیار...
🔸دارم نصیحتی من برات با قلب محزون
🔸سپیدی گلوی اصغرت رو بپوشون
آقا اینجا حرمله ها منتظر علی اصغرت نشستند...آقا
بیت آخرم باشه...
منو ببخشید یاصاحب الزمان...
🔸قول داده مرد کوفی به دخترش بیاره
🔸زکربلا به سوقات براش یه گوشواره
حسین جان...
اینها تازیانه هاشون رو آماده کردند
جان زهرا مادرت...
اگه میای...
رقیه رو با خودت نیار...
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
صل الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله
|⇦• ⇦• روضه و توسل شبِ اول ماهِ محرم سال 1397 توسل به حضرت مسلم ابن عقیل (ع) به نفسِ حاج حسین سازور✨✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
«السلام علیک یا سفیر الحسین»
مینویسم رویِ هر دیوار واویلا حسین
مینویسم با لبی خون بار واویلا حسین
هر قدم تکرار در تکرار واویلا حسین
مینویسم زیرِ این آوار واویلا حسین
بینِ کوفه بینِ این آزار واویلا حسین
من که دنیایم تویی معنایِ دنیایم علیست
من که غم هایم تویی آشوبِ شبهایم علیست
دردِ امروزم تویی اندوهِ فردایم علیست
آمدم در کوفه و گفتم که آقایم علیست
بارها گفتم علی این بار ، واویلا حسین
از علی گفتم ولیکن قلبِ طفلانم شکست
از علی گفتم ولی یک سنگ دندانم شکست
از علی گفتم ولی پهلوم میدانم شکست
آنقدر خوردم که این بازویِ بی جانم شکست
میزنم با دست بسته زار واویلا حسین
دستگیرم کرده اند از بام میبینم تورا
با تنی پر خون در این احرام میبینم تورا
میرسی با دختری آرام میبینم تورا
بین کوفه در میان شام میبینم تورا
آه آه از زینب و انظار واویلا حسین
کوفه و در سینه ها بغض غدیرش را ببین
وای من زنجیر های سختگیرش را ببین
کوچه هایش بام هایش را اسرش را ببین
بوریایش را ببین تکه حصیرش را ببین
دارم اینجا قبل تو یک کار واویلا حسین
هرکه اینجا بود حتی اندکی میزد مرا
آن یکی میبُرد من را این یکی میزد مرا
پیرمردی میکشیدُ کودکی میزد مرا
کاشکی جایِ یتیمت کاشکی میزد مرا
دخترت هستُ شب استُ خار واویلا حسین
یک نفر آمد نوکِ نیزه به پهلویم کشید
یک نفر با چکمه اش بدجور بر رویم کشید
خنجرش را کافری آمد به اَبرویم کشید
حلقۀ زنجیر آورد و به بازویم کشید
ناله ام شد با تنی خون بار واویلا حسین
مَردَم اما گریه ام تقصیرِ تیرِ حرمله ست
جانِ تو ذهنم فقط درگیرِ تیرِ حرمله ست
بینِ کوفه صحبتِ تاثیرِ تیرِ حرمله ست
گرچه عمری تیر دیدم ، تیر تیره حرمله ست
دیدم و گفتم ولی دشوارواویلا حسین
جانِ من حتی برای آب اینجا رو نزن
یا برایِ کودکی بی تاب اینجا رو نزن
شرمگین از مادری بیخواب اینجا رو نزن
پیش این لبخند ها ارباب اینجا رو نزن
رو مزن آبی ولی بردار ، واویلا حسین
آب نه از صبح تا حالا فقط غم خورده ام
آتشُ سنگ و عصا و نیزه در هم خورده ام
*حریفِ مسلم نبودن ،مرحوم شیخ عباس مینویسد روایت داره انقدر حضرت قوی بود لشکرِ کفر رو میگرفت با دست رویِ بام ها می انداخت.
عبیدالله چند بار برایِ ابنِ اشعثِ ملعون لشکر فرستاد ،بعد گفتن بابا مگه شما به جنگِ یه لشکر رفتید ،بابا یه نفرِ ..؟ پیغام داد عبیدالله ما رو به بقالِ سرکوچه حواله ندادی ،اینا خونِ علی تو رگ هاشونِ ،اینا از طائفۀ حیدرِ کرارند .. دیدن حریفِ مسلم نمیشن گودالی کندن ، روشُ با حصیر پوشوندن، بهش وعده دادن تسلیم شو امانت میدیم .. حضرتُ همینجور کشوندن کشوندن یه مرتبه زیرِ پاش خالی شد، با سر تو گودال سقوط کرد .. ریختن سرِ مسلم .. نی هایِ آتش زده رو از بالا ریختن رو سرش .. انقد سنگ بارانش کردن .. سر شکست ، دندان شکست .. دستگیرش کردن بردنش پیشِ عبیدالله .. سلام نکرد ،گفتن چرا به امیر سلام نمی کنی ؟ گفت امیری حسینٌ و نعم الامیر ..
گفتن مسلم چرا گریه میکنی ؟عبیدالله گفت آخرِ حکومت خواهی همینه "گفت بیچاره من برا خودم گریه نمیکنم من نامه نوشتم .. یه پیکی بفرستید به آقام بگه کوفه نیاد..
ببریدش بالایِ بام سرِ مسلمُ از بدنش جدا کنن ؛ گفت صبر کن من یه سلامی به آقام بدم « السلام علیک یا اباعبدالله » حسین جان به کوفه نیا .. همینجور داشت نجوا میکرد نانجیب بی هوا ضربه رو زد .. بدنشُ از بالایِ دارالعماره به زمین انداختن .. خاکِ عالم به سرِ دنیا کنن.. سفیرِ حسینُ ریسمان به پاهاش بستن .. گفتن بدنشُ رو خاک بکشید ببرید بازارِ قصابا ، از پا آویزانش کنید.
انقد بالایِ دروازۀ کوفه سرِ مبارکش موند تا سرِ حسین واردِ کوفه شد .. دو تا سر مقابلِ هم قرار گرفتن .. اما این سر کجا اون سر کجا .. این سر بالایِ نیزه رفت هی رو زمین افتاد ..این سرِ رو نیزه رفت زیرِ دستُ پا افتاد .. این سر رو نیزه رفت تنورِ خولی رفت .. رفقا منو ببخشید .. این سر رو نیزه رفت راوی میگه دیدم زلفِ حسینُ به یالِ اسب گره زدن .. این اسب هی سر پایین می آورد ، صورت رو زمین میخورد .. آی حسین .. مسلم جان دیگه با سرِ تو این کار رو نکردن .. اماقربانِ اون سری که گذاشتن داخلِ یه گونی ... آی حسین ...
حق داشت دخترت نشناسه .. گفت عمه این سر برام آشنا نیست .. عمه سرِ بابام رو کجا برده بودن ... ای حسین
#حاج_حسین_سازور
#شب_اول_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
#امام_زمان_عج
که از تو دل زار بی خبر مانده
بیا که منتظرت بی تو خون جگر مانده
قدم گذار به چشمم که راه آمدنت
برای اینکه بیایی همیشه تر مانده
نگو زغیبت طولانیت امام زمان
هنوز هم که هنوز است بیشتر مانده
خودت برای ظهورت دعا بخوان دیگر
دعای ما همه عمریست بی اثر مانده
بدون چشم هدایت گر تو مهدی جان
ببین که چشم به راه تو مانده درمانده
مراه نگاه کن آقا درون سینه ی تو
کمی محبت این بی نوا اگر مانده
برای اینکه بچیند بساط ظالم را
خبر دهید به عالم که یک نفر مانده
محمد داوری
#ســــــلام_علیــــــکم
#أین_الطالب_بدم_المقتول_بکربلا
تا کی به تمنای تو در راه نشینم
هر جمعه بیاید رخ زیبات نبینم
کافیست دگر چشم براهی کرمی کن
لطفی وبیا،خوش بشود حال حزینم
دیریست که من منتظرم تا که بیایی
پا را بگذاری ز کرم روی جبینم
ای غایت آمال من ومنجی عالم
باز آ که تویی بر همگان حجت دینم
ظاهر شو دمی حجت ثانی عشر حق
در روبروی چشم من ای ماه ترینم
از بین حیات و نظری بر رخ ماهت
من دیدن روی مهت ای یار،گزینم
کنعان دلم منتظر یوسف زهراست
با زآ که شود خاک زمین باغ برینم
#اسماعیل_تقوایی
...
#کوچکترین_جمله_بـرای_بـزرگترین_دعـا
#اللهـم_عـجل_لولیـک_الفـرج
مناجات با امام زمان (عج)
زمزمه
اي دلبر و دلدار من
اي شمع شام تار من
مي ميرم از جدايي - مي ميرم از جدايي
سرگشته ام من كو به كو
اي آرزوي آرزو
يابن الحسن كجايي - يابن الحسن كجايي
توباغ گل هستي و من خار توام
اي عمر من عمري گرفتار توام
اي يوسف زهرا سر بازار تو
باقيمت جانم خريدار توام
(يابن الحسن يابن الحسن يابن الحسن)
ماه منيرم روي تو
باغ بهشتم كوي تو
اي ماه عالم آرا - اي ماه عالم آرا
اي جان من جانان من
كي مي شود يابن الحسن
ترا كنم تماشا - تراكنم تماشا
اي من فداي روي چون ماهت بيا
هفت آسمان شد تيره از آهت بيا
تو از كدامين كوچه مي آيي بگو
تا من بيايم بر سر راهت بيا
(يابن الحسن يابن الحسن يابن الحسن)
روي تو باشد قمرم
خال تو باشد حجرم
اي كعبه وصالم - اي كعبه وصالم
اي آفتاب من بيا
يك شب به خواب من بيا
تامن به خود ببالم - تا من به خود ببالم
سوزو نوا و زمزمه گويد بيا
سقا كنار علقمه گويد بيا
هستي كجا اي يادگار فاطمه
در بين كوچه فاطمه گوي بيا
دريافت سبك
شاعر : استاد حاج سيدمحسن حسيني
#زمزمه فراق امام زمان عج 😭😭
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
@majmaozakerine
کدام جمعہ، دعا مستجاب خواهد شد؟
مسیح عاطفہ پا در رکاب خواهد شد
کدام جمعہ ز عطر بهشتےِ گل یاس
بهار، غرق شمیم گلاب خواهد شد؟
#ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج...
#التـماس_دعــا
ناشنـاس.mp3
2.98M
#یاصاحب_الزمان_ادرکنی_ولاتهلکنی
🙏😔
هوای تو کردم هوای چشماتو
بمیرم آقا من/نبینم اشکاتو
همیشه بخشیدی/همه گناهامو
همیشه وهرجا/گرفتی دستامو
کجا ناله میزنی آقا/کجا گریه میکنی هر شب 😭
خدا تو کدوم بیابونی/بهت خیلی خیلی بدکردم😭
حلالم کن که بد کردم....😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#هدیه_امام_زمان_صلوات
التماس دعای فرج و عاقبت بخیری
#مدح #عید_غدیر
#امیرالمومنین_علی علیه السلام
#محمد_علی_نوری
تا من، منم؛ چگونه ز تو روی بَر کَنم؟
تا تو، تویی؛ چگونه به غیرِ تو رو زنم؟
هستم گناهکار؛ نه یک بار، دائماََ
هستی گناهبخش تو بسیار، ابا الحسن!
خلقِ خدايْ را همه کاره، تویی به حشر
خوشبخت آنکه با تو بسی داشت حشر و نشر
موسای من! قسیم ِ بهشت و جهنّمی
عیسای من! نجات دهیّ ام تو با دَمی
من را به جز تو نیست کسی؛ یا علی مدد!
دارم به تو امید بسی؛ یا علی مدد!
قند آب میشود به دلم چون که در خیال
سر مینهم به پای تو مرآتِ ذو الجلال!
شد میثم ِ تخیّلِ من، سر به دار تو
شد فضّهی تصوّرِ من، زر نگارِ تو
شد مالکِ ارادت ِ من، پاسبانِ تو
شد قنبرِ قریحهی من، مدحخوانِ تو
آموزگارِ جَهد حسین و حسن، تویی
مظهر به محتوای "وَ لا تَحسَبَن ..." تویی
ای زندهی همیشهی تاریخ! یا علی!
هستی تو از غدیرِ اَلَستم مرا ولی
اکسیرِ بَرْکت است تو را زیر پاشنه
اسرار خلقت است تو را زیر پاشنه
وقتی که راه میروی ای خلق را تو جان!
حسرت بَرَد به خاک، در آن حال، آسمان
این پلک با عنایت تو میزند، مُدام
این قلب با محبّت تو میزند، مُدام
پیش تو هیچِ هیچم و از هیچ، کمترم
بر نوکران ِ نوکرت ای شاه! نوکرم
من با سپاهِ عاطفه ام ناصر توام
بگذار تا خیال کنم شاعر توام
از هر چه غیر دوستی ات، پاک و فارغم
پرچم به دوش ِ امرِ نبی - " فَلیُبَلّغ... " ام*
* عبارتی از خطابهی پیامبر در روز غدیر :
«...فَلْیُبَلِّغِ الْحَاضِرُ الْغَائِبَ وَ الْوَالِدُ الْوَلَدَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ...»
_ پیغام غدیر - را حاضر به غائب و پدر به فرزند تا روز قیامت برساند
.
#امام_علی_علیه_السلام #تبری
خدا را شکر عمری را به عشق تو گرفتارم
تمام هستیم را من به چشمانت بدهکارم
به لطف حضرت زهرا من از حب تو سرشارم
اگرچه مست و مجنونم ولی هشیار و بیدارم
نمیگویم که مقدادم نمی گویم که عمارم
صریح و ساده می گویم: علی جان دوستت دارم
من از آنان که دستان تو را بستند بیزارم
نمی دانم چرا اینگونه مجنون و پریشانم
گهی محزون و غمگینم زمانی شاد و خندانم
دلیل بارش باران ببین لبریز بارانم
بدونه تو همه کفرم و با تو عین ایمانم
گدایی از گدایان توام؛ از نسل سلمانم
صریح و ساده می گویم: علی جان دوستت دارم
من از آنان که دستان تو را بستند بیزارم
در اوج بی قراری ها تویی تنها قرار من
گدای تو شدم؛ این است تنها افتخار من
در این دنیا شده عشقت همه دار و ندار من
غلامان و کنیزان تواند ایل و تبار من
تمام عمر؛ این جمله شده تنها شعار من
صریح و ساده می گویم: علی جان دوستت دارم
من از آنان که دستان تو را بستند بیزارم...
#محمد_صادق_ابراهیمی
💥سبک: #مناجات
🎤مداح: حاج #منصور_ارضی
#مناجات با #امام_زمان(عج)
غم فراق تو اصلا برام کم نگذاشت
لبم که خواست شکایت کند، دلم نگذاشت
همیشه درد دلم با تو نیمه کاره گذشت
لبم که باز شد هر دفعه گریه ام نگذاشت
زمانه باعث هجران نشد، خودم شده ام
گناه كارىِ هر روزه ى خودم نگذاشت
مرا ببخش كه از دورى ات نمى میرم
سرم دوید بسویت ولى پرم نگذاشت
اگر كه دیر رسیدم پرم وبالم شد
كمىِ فرصت دورى راه هم نگذاشت
به هركسى كه به فكرم رسید رو زده ام
ولى براى واسطه ات كسى قدم نگذاشت
به من نخواسته دادى، نگفته بخشیدى
بزرگوارى تو فرصت قسم نگذاشت
همیشه زودتر از در زدن درى وا شد
مرا نگاه كریمت معطّلم نگذاشت
قرار بود كه قهرت مرا بسوزاند
دوباره سایه ى گلدسته ى حرم نگذاشت 👈