#شب_سوم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مناجات 1
🔸پر کن دوباره کیل مرا أَيُّهَا الْعَزِيز
🔸دست منو نگاه شما أَيُّهَا الْعَزِيز
يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ
یابن الحسن...
🔸رو از من شکسته مگردان که سالهاست
🔸رو کرده ام به سوی شما ایها العزیز
آقا... یه عمره دارم صدات میزنم...
یه عمره میگم یابن الحسن...
یادم میاد از بچگی هام...
پدر و مادرم...
اسم شما رو بهم یاد دادند...
🔸وادی به وادی آمده ام از درت مران
🔸وا کن دری به روی گدا ایها العزیز
آقا میدونم خیلی دلت رو شکستم...
خیلی بی حرمتی کردم...
اما...
امشب اومدم بگم شرمنده ام...
امام زمان علیه السلام. ..
منو از در خونت ردم نکن آقا...
آخه من جز در خونه شما جایی ندارم...
یابن الحسن...
🔸چیزی که از بزرگی تو کم نمی شود
🔸این کاسه را " فَأَوْفِ لَنَا " ایها العزیز
شب سوم محرم چی میخواهی به آقات بگی...
🔸خالیتر از دو دست من این چشم خالی است
🔸محتاج یک نگاه شما ایها العزیز ...
(شاعر: سقلاطونی)
امشب اومدم بگم آقا...
با همه بدی هام دستمو بگیری آقا...
یک عنایتی هم به ما کنید
(یا صاحب الزمان...)
- صوتی👇
#شب_سوم_محرم
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
متن روضه 1
🔸مرا که دانه اشک است، دانه لازم نیست
🔸به ناله انس گرفتم، ترانه لازم نیست
زبانحال بی بی رقیه سلام الله علیها...
گوشه خرابه...
🔸نشان آبله و سنگ و کعب نی کافیست
🔸دگر به لاله رویم نشانه لازم نیست
شب سوم محرم...
معمولا رسمه...
متوسل میشن به نازدانه ابی عبدالله...
زهرای سه ساله...
🔸به سنگ قبر من بیگناه بنویسید
🔸اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست
چه کردن با این نازدانه...خدا...
🔸عدو بهانه گرفت و زد به او گفتم
🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست
(سازگار)
نمیدونم تا حالا بچه یتیم دیدی یا نه...
کنار بدن بابا دیدی چطور ناله میزنه...
با زبان کودکی همه حرفهاش رو به بابا میگه...
هرکی ناله این بچه ی یتیم رو بشنوه ناخودآگاه اشکش جاری میشه...
اما ...
هر جا شما بچه یتیم ببینید...
حتما نوازشش می کنید...
باهاش همدردی می کنید...
من بمیرم برا یتیم ابی عبدالله...
چه خوب نوازشش کردند...
چه خوب باهاش همدردی کردن...
کنار سر بابا...
هر کجا رسیدن...
بهش تازیانه زدند...
بهش سیلی زدند...
🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست
گوشه خرابه... نیمه های شب...
بی بی رقیه...
شروع کرد به گریه کردن...
هی بهونه بابا میگیره...
میگه عمه جان زینب...
من بابامو میخام
عمه جان...بابام کجاست...
بلاکش دوران زینب اومد کنار دختر نشست...
صدازد...
عمه جان انقده بی تابی نکن...
عمه جان بابات رفته سفر برمیگرده انقدر گریه نکن...
هرکاری کرد این دختر بچه آروم نشد...
اهل خرابه از خواب بیدار شدند با صدای گریه خانم رقیه همه به گریه افتادن
صدای ناله اهل خرابه بلند شد...
خبر به کاخ یزید معلون رسید...
خدا لعنتش کنه صدازد چه خبر شده...
گفتن دختر ابی عبدالله...
گوشه خرابه...
هی بهونه بابا می گیره...
نانجیب صدا زد...
خوب ببرید سر بریده باباش حسین براش...
یا صاحب الزمان...
امان از اون لحظه ای که سر مقدس ابی عبدالله رو آوردن داخل خرابه...
گذاشتند جلو دختر بچه...
حالا تصور کن...
یه دختر سه ساله...
سر باباش رو در مقابلش بگذارن...
چه حالی پیدا میکنه...
تا نگاهش به سر بابا افتاد...
صدا زد بابای خوبم...
کجا بودی...
يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ!
بابا... کی تو رو به خونت خضاب کرده...
يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ
بابای خوبم... کی رگهای گردنت رو بریده...
يا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي
(نفس المهموم 456)
بابا... بگو ببینم... کی منو تو بچگی یتیم کرد...
هی دست رو صورت بابا میکشه...
هی نوازش میکنه...
گریه میکنه...
صدا زد... بابا...
نبودی ببینی بعد از چی به سرمون اوردن بابا...
يا أبتاهُ، منْ بَعدكَ وا غُرْبَتاهُ
بابا... بعد از تو داد از غريبي
(انوار الشهادة 244)
خیمه هامون رو آتیش زدند...بابا
دستهامون رو بستند...بابا
طناب به گردنمون انداختند...بابا
ما رو شهر به شهر به شهر گرداندند...
بابا... نبودی ببینی از کربلا تا شام چقدر به ما تازیانه زدند...
🔸شامی ها بدند، بابا،بابا، بابا
🔸عمه رو زدن، بابا،بابا، بابا
هر کجا ميخواستند به ما تازیانه بزنند عمه جانم زینب...
بدن رو سپر میکرد...
مبادا تازیانه به ما اصابت کنه...
بابا اصلا باورم نميشه...
🔸زجر چه بی حیاست، بابا،بابا، بابا
🔸پس عمو كجاست، بابا،بابا، بابا
🔸صورت نیلی، بابا،بابا، بابا
🔸بچه و سیلی، بابا،بابا، بابا
بابا...
ببین صورتم کبود شده...
موهای سرم سفید شده...
مثل مادرم زهرا قدم خمیده...
بابا دیگه طاقت ندارم...
دیگه تنهام نزار...
منم با خودت با خودت ببر بابا...
انقدر کنار بدن بابا ناله زد...
یدفعه دیدند دختر یکطرف افتاد سر بابا یکطرف...
عمه جانش زینب اومد نگاه کرد دید دختر جان به جانان تسلیم کرده...
🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم
🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود
🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم
🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبون)َ
شعراء 227
صوتی👇
.....
#حضرت_رقیه
#سربند_سبک_تسبحات_حضرت_زهرا
#ارباب_من
ارباب من
رهنمای هر دله گمراه
ذکرتو رو میخونم هر گاه
لبیک یا ابی عبدالله
.....
لبیک یا سیدالشهدا
لبیک یا امیر عالمین
لبیک یا شاه کرببلا
سیدُ المظلوم ایهاالحسین(ع)
صل الله علیک یا حسین (ع)
.
#زمینه_حضرت_رقیه_س
#سبک_تسبیحات_حضرت_زهرا
#آه_ای_بابا
☑️بند اول
آه ای بابا
بی تو بخت من شده تیره
دختر تو از همه سیره
دیر نیای که داره میمیره
......
جای سیلی مونده رو صورتم
پر از کبودیه روی تنم
پر از آبله کف پاهام و
جای تازیونه س رو بدنم
مَولاتی رقیه بنتُ الحسَین (ع)
☑️بند دوم
بابا جونم
میخونم با چشمای خون بار
خیلی ما رو می دادن آزار
توی کوچه ها و تو بازار
...
تو هر محله و تو هر مکان
خیلی هی میدادن ما رو عذاب
میریختن خاکستر رو سرمون
وای از تشت و ازمجلس شراب
مَولاتی رقیه بنتُ الحسَین (ع)
☑️بندسوم
بابا جونم
روزی صدهزار دفه مُردم
هر بار که اسم تو رو آوردم
از ضجر و سنان کتک خوردم
......
میگفتی شبیه مادرتم
آره الان بیشتر شبیه ترم
مثل مادر موهام سفیده و
دست به زانو میشم و راه میرم
مَولاتی رقیه بنتُ الحسَین (ع)
💠💠1⃣0⃣0⃣3⃣💠💠
#شاعرسبکسازڪربلایے_مجیدمرادزاده
#شب_سوم_محرم
👇
❣﷽❣
🥀#سینه_زنی
🎆#ورودیه
🥀 #آقای_کریمی
مادر که میکنه گریه برات واویلا مظلوم آقا
دل های ما میشه کرب و بلات واویلا مظلوم آقا
از امشب تا شام عاشورا کربلا غوغا
واویلا محرم شد نوحه زهرا همین دم شد
🥀وای وای ای وای حسین
یک پیراهن توی عرض خدا گلگونه، غرق خونه
چشمای حجت بن الحسن براش گریونه، غرق خونه
پریشونه روضه میخونه، چشماش بارونه
عالم غرق ماتم بقیة الله الاعظم شد
🥀وای وای ای وای حسین
با ذکر العطش سوز دم جیب المای ای وای ای وای
جاری میشه بازم اشکای حیدر های های ای وای ای وای
مثل هر سال میزنم بال بال تا روز گودال
بازم قتلگاه تو پیش چشم ما مجسم شد
🥀وای وای ای وای حسین
🥀هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🥀
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
عجب عطر سیبی وزیده/ که هرسو نشان حسین است
به حرف آمده خاک صحرا/ که این کاروان حسین است
مبادا که با داغ یاران/ بلرزد دمی شانه ی او
مبادا در آتش بسوزد/ خیام غریبانه ی او
ندارد حبیبم/ به دنیا نیازی
مخوان کوفیان را / به مهمان نوازی
(السلام کرببلا)
فرات از تماشای ساقی/ همه اشکِ بی اختیار است
چه خواهد شد اینجا خدایا / که زینب دلش بی قرار است
هنوز از اسیری خبر نیست/ نیفتاده هیچ اتفاقی
نه خاری به پای رقیه ست/ نه تیری به چشمان ساقی
نیفتاده از پا/ علی اکبر او
تلظی نکرده/ علی اصغراو
(السلام کرببلا)
خیامش دوباره به پاشد/ که عالم بگرید به پایش
پر از روضه های نخوانده ست/ دل مقتل از کربلایش
خوشا عاشقان ولایت / که آماده ی بذل جان اند
امان از ولی ناشناسان/ که در خیمه ی دشمنانند
خدایا مددکن/ حسینی بمانیم
فدایی راه/خمینی بمانیم
(یا حسین یابن الزهرا)
⚜️🍂⚜️روضه و توسل جانسوز _ شبِ ششم محرم 95 _روضۀ قاسم ابن الحسن علیه السلام _ حاج مهدی سماواتی⚜️🍂 ⚜️
✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
❗️ توجه ❗️:
جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را
به خون نشانده دل دودمان آدم را
غم تو موهبتِ کبریاست در دلِ من
نمیدم به سرور بهشت این غم را
حسین جان .. حسین جان ..
غبار ماتم تو به من آبرو بخشید (2)
به عالمی ندهم این غبار ماتم را
حسین جان .. حسین جان ..
زمان به یاد عزایت محرم است حسین
اگر چه شور دگر داده این محرم را
حسین جان .. حسین جان ..
چی میخوام بگم آقای من؟
به نیم قطرۀ اشکِ محبتت ندهم
اگر دهم به دستم تمام عالم را
حسین جان .. حسین جان ..
*حرف آخر و بزنم*
اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمر من حسین
هزار بار بمیرم نبینم آن دم را
اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم
هزار بار بمیرم نبینم آن دم را ....
اگر که بند بندِ من جدا کند عدوی تو
مرا زتو،تو را زمن نمی کند جدا حسین
حسین من .. حسین من ..
خدا نکرده دستِ رد اگر زنی به سینه ام
منِ شکسته دل بگو که رو کنم کجا حسین
حسین من .. حسین من ..
هر جوری بود از عمو اجازه گرفت عمو رو راضی کرد وارد میدان شد این سرباز سیزده ساله رجز میخونه " إنْ تنْکرونی فأنا ابْنُ الحسن سبطُ النبی المصطفی .... فداش بشم قریب به 35 نفر رو به درک واصل کرد،نانجیبی گفت به خدا من این پسرُ می کشم کاری کرد دیگه از اسب رو زمین افتاد ناله اش بلند شد صدا زد : اغثنی یا غمّاه ...
عمو ، به فریادم برس ...
مثلِ بازِ شکاری عمو اومد ، دید قاتل بالاسرِ قاسمِ،جنگ مغلوبه شد ... یه وقت صدایِ نالۀ قاسم بلند شد،ای عمو :
ای عمو یک دم بدار از جنگ دست
زیر سم مرکب اعضایم شکست ...
حسین .. حسین ..
اگر این مطلب صحیح بوده باشه تنها بدنی که کربلا دوبار زیر سم اسب رفت همین نازنین بدن بود ..
گر چه لعل تو آب و تن تو تاب ندارد
دلت هوایِ دگر غیر روی باب ندارد
تو آن نه ای که جواب عموی خویش نگویی
لبان تشنه ی تو نیرویِ جواب ندارد
حسین .. حسین ..
نمی رسید اگر پات بر رکاب مخور غم
(یه سرباز سیزده ساله مگر چقدر قد و قامت داره)
نمی رسید اگر بر رکاب، پای تو، جا داشت
که چشم قابل پای تو را رکاب ندارد
حسین .. حسین ..
ذبیح،پا به زمین سود و آب یافت ولیکن
مَسای پا که عمو دسترس به آب ندارد
زمن بگوی به گلچین تلاش بیهُده کردی
گلی که آب نخورده دگر گلاب ندارد ..
حسین .. حسین ..
همین که گرد و غبارِ معرکه فرو نشست دیدن قاسم رو زمین اُفتاده،عمو بالاسرشِ ... قاسم پاها رو جمع می کنه باز می کنه ... یعنی جلو چشمِ عمو داره جان میده ...
عمو صبر کرد تا روح از بدنش مفارقت کرد،صدا می زد قاسمم،برا عموت سخته او رابه یاری بطلبی نتواند اگر بتواند برات سودی نداشته باشد .... حسین .. یه جمله بیشتر عرض ادب ندارم ، برداشت سینه قاسم رو به سینه چسبانید،کنایه فهما اهلِ روضه دلسوخته ها ، گریه کنا،یه بیت گفتم،شنیدید :
نمی رسید اگر بر رکاب، پای تو، جا داشت
که چشم قابل پای تو را رکاب ندارد
حالا راوی میگه یادم نمیره دیدم سینه قاسم رو به سینه چسبانیده ، اما پاهایِ قاسم رو زمین کشیده میشه .. حسین .. حسین .. بمیرم ، بمیرم ...
خسته جان پیکرش از لطف در آغوش کشید
رو به سویِ حرم آورد و به فریاد آمد
کای عروس حسن از بخت شکایت منما
حجلۀ حسن بیارای که دماد آمد ....
اونم با چه قد و بالایی ... حسین .. حسین ..
عمو ، یتیم حسنم ....
#حاج_مهدی_سماواتی
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
(ع) او را بر سینه خود گرفته از خاک برداشت، پس او را بیاورد تا در کنار فرزندش علی بن الحسین و کشتههای دیگر از خاندان خود بر زمین نهاد.
داستان عروسی قاسم در صحرای کربلا تحریف تاریخی
یکی از داستانهایی که درباره ایشان گاها توسط برخی مداحان و روضه خوانان بیان میشود مربوط به قصه دامادی جناب قاسم علیه السلام در کربلا و تزویج او با فاطمه بنت الحسین (ع) است که صحت ندارد چه آنکه در کتب معتبره به نظر نرسیده و به علاوه آنکه حضرت امام حسین علیه السلام را دو دختر بوده چنانکه در کتب معتبره ذکر شده، یکی سکینه که شیخ طبرسی فرمود: سیدالشهداء علیه السلام او را تزویج عبدالله کرده بود و پیش از آنکه زفاف حاصل شود عبدالله شهید شد. و دیگر فاطمه که زوجه حسن مثنی بوده که در کربلا حاضر بود.
برخی منابع:
منتهیالامال اثر حاج شیخ عبّاس قمی
آشنایی با فرزندان و یاران چهارده معصوم علیهم السلام، احمد امیریپور
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
#دامن_کشان_رفتی...
#بند_اول
بابا کجا بودی. که افتادم از پا٣
افتادم از ناقه. جا موندم تو صحرا٣
تو روی نی بودی دیدی حالم رو
شکستن با کعبِ نیزه بالم رو
عزیز من عزیز من
زجر اومد بالا سرم. تنم شد کبود٢
کاش تو اون نیمهی شب. عموم اونجا بود٢
#بند_دوم
دستام ورم کرده. مث چشم تارم٣
زخمی شده باهام. که آروم ندارم٣
کتک خوردم گشته صورتم نیلی
صدات کردم خوردم ضربهی سیلی
عزیز من عزیز من
سو نمونده تو نگام. شبیه چشات٢
اشک میریزی برا من. بمیرم برات٢
#بند_سوم
باید بمیرم من. برای سر تو٣
این بار اگه رفتی. میاد دختر تو٣
نمیخوام دیگه زنده بمونم من
آخه آزارم میده بابا دشمن
عزیز من عزیز من
خیلی سخته برام من. که بی تو باشم٢
پیش پاهات نمیشه. بابایی پاشم٢
4_5911309960754497559.mp3
1.66M
❣﷽❣
💢#زمزمه_امام_حسین_ع
♨️#سینه_زنی_امام_حسین_ع
💢#دشتی
مسلمانان حسین، مادر ندارد
غریب است و کسی بر سر ندارد
ز جور ساربان بی مروت
دگر انگشت و انگشتر ندارد
💢حسینم وا 2 حسینا
چرا رگ های او پر خاک گشته
مگر در کربلا خواهر ندارد
چرا بر سینه اش دشمن نشسته
مگر تنها شده، یاور ندارد
💢حسینم وا 2 حسینا
چرا خسکیده عطشان گشته قربان
مگر عباس آب آور ندارد
اگر خیزد ز جا پرسد ز زینب
چرا در دانه ام معجر ندارد
💢حسینم وا 2 حسینا
چرا انگشت و انگشتر نداری
چرا عمامه ای بر سر نداری
چرا این حنجرت خشک است و بی آب
مگر عباس آب آور نداری
زبان بگشوده زخم سینه ی تو
مگر ای کشته تو مادر نداری
💢حسینم وا 2 حسینا
😭😭😭😭😭😭
♨️هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)♨️
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#مدح
شکر خدا دم همه دم اهل بکائیم
در دل ما بوده فقط جای رقیه
گرچه همه قطره اشکیم ولیکن
گمشده در سینه دریای رقیه
تا به خدا برده دل غرق جنون را
جاده ی عشقی قدمهای رقیه
روز قیامت ز جهنم نهراسیم
اهل بهشتیم به امضای رقیه
پشت درِ میکده اش کاسه بدستیم
ما حیدری باده مینای رقیه
بد مستی ما چیز دگر نیست به والله
جز نوکری خانه ی بابای رقیه
ما سینه زنانش همه اقبال بلندیم
زیر علم محشرِ بالای رقیه
#محمد_حبیب_زاده ۹۹/۶/۱
🌷 یا اباعبدالله الحسین (ع) ... 🍃
بابی انت و امی اباعبدالله...
هر چه جان است ، به قربان اباعبدالله
هر چه گیسوست ، پریشان اباعبدالله
"این حسین کیست ، که عالم همه دیوانه ی اوست"
کل دنیا شده حیران اباعبدالله
ما سر سفره ی ارباب کرم ، مرد شدیم
ساخته بر دل ما نان اباعبدالله
برکت روضه ی او بود ... اگر شیعه شدیم
نام مان هست ، مسلمان اباعبدالله
گر چه پرونده ی ما هست ، "گناه آلوده"
چشم داریم ، به جبران اباعبدالله
در و دیوار عزاخانه ی او نَم دارد
خیسِ اشکیم ، ز باران اباعبدالله
گریه زاریم ، پر از شور ، برای غم او
چشم ماهاست ، نمکدان اباعبدالله
زیر این بیرق ماتم ، همگی سربازیم
گوش مان هست ، به فرمان اباعبدالله
کاش میشد که بیاییم حرم ، گریه کنیم
من و این روضه نشینان اباعبدالله
آب ، نوشیم ، ولی نیست خنک دلهامان
کشته ما را لب عطشانِ اباعبدالله
کاش میشد که بمیریم ، فقط از داغِ ...
... روضه های لب و دندان اباعبدالله
بدن شاه دو عالم ، به زمین ماند ، سه روز ...
به فدای تن عریان اباعبدالله
#رضا_قاسمی
🌻🥀🌻🥀🌻🥀
#شب_اول_محرم
#حضرت_مسلم
#دامن_کشان_رفتی
#بند_اول
مسلم پریشونه. نیا کوفه آقا٣
جون علی برگرد. به اشکای زهرا٣
اینا اصلا رحمی تو دلاشون نیست
به غیر از شمشیر زیر عباشون نیست
حسین جانم حسین جانم
آسمونِ دل من. به رنگ غمه٢
هرچی گریه میکنم. برا تو کمه٢
#بند_دوم
برگرد از این راهی. که غیر از بلا نیست٣
توی دل مردم. حسین جان حیا نیست٣
میدونم که حالم رو تو میفهمی
به حال زینب اینجا نشه رحمی
حسین جانم حسین جانم
نقشه ریختن یا حسین. برای سرت٢
اینجا خوب نیست به خدا. واسه خواهرت٢
#بند_سوم
دست من و بستن. به یاد مدینه٣
ای کاش کسی اینجا. غمت رو نبینه٣
رباب اینجا آقا بی پسر میشه
رقیه تو صحرا خونجگر میشه
حسین جانم حسین جانم
داره بارون میباره. چشای ترم٢
آه که شرمنده شدم. از اهل حرم٢
نوحه حضرت مسلم (ع)
#دامن_کشان_رفتی...
(حاج محمود کریمی )
در کوفه شد تنها سفیر حسینی
دارد به لب هر دَم عجب شور وشینی
میا کوفه کوفیان همه خارند
به سیم و زد ای مولا گرفتارند
کوفه شده دار بلا .... حسین جان نیا
کشته شوی تو ز جفا .... حسین جان نیا
××××××××
سر تا سر کوفه غم غربت من
نامردیه این قوم شده حیرت من
بیا بر گرد زین ره ای طبیب من
میا کوفه ای تنها حبیب من
تو را به جان مادرت .....حسین جان نیا
به اشک چشم خواهرت ...حسین جان نیا
××××××××××
اینجا شده جسمم پُر از تیر و دشنه
شش ماهه و اکبر شوند کشته تشنه
تو را جان عباس و علی اکبر
میا کوفه ارباب ای گل حیدر
به جان عون و جعفرت....حسین جان نیا
جان سه ساله دخترت....حسین جان نیا
#شب_دوم_محرم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#دامن_کشان_رفتی...
#بند_اول
اینجا کجاست ما رو. آوردی برادر٣
از غربت این دشت. می میرم از آخر٣
بیا برگردیم با هم پیش مادر
میدونم اینجا از تو میبُرَّن سر
حسین جانم حسین جانم
کار دنیا رو ببین. چی اومد سرم٢
اشک چشمام در اومد. پیش مادرم٢
#بند_دوم
اینجا پر از تیرِ. سه شعبهاست برادر٣
ما تنها میمونیم. میون یه لشکر٣
دل زارم میلرزه تو این صحرا
پر از سرباز و نیزه است لب دریا
حسین جانم حسین جانم
دلهره توی دلم. نشسته حسین٢
قلبم از ماتم تو. شکسته حسین٢
#بند_سوم
شکر خدا که هست. علمدار خیمه٣
تا هست خدا هم هست. نگهدار خیمه٣
نباشی پیشم بی تکیهگاه میشم
تو این صحرا بی پشت و پناه میشم
حسین جانم حسین جانم
چند روزِ دیگه حرم. بی سقا میشه٢
زائرش امبنین. یا زهرا میشه٢
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
#دامن_کشان_رفتی...
#بند_اول
بابا کجا بودی. که افتادم از پا٣
افتادم از ناقه. جا موندم تو صحرا٣
تو روی نی بودی دیدی حالم رو
شکستن با کعبِ نیزه بالم رو
عزیز من عزیز من
زجر اومد بالا سرم. تنم شد کبود٢
کاش تو اون نیمهی شب. عموم اونجا بود٢
#بند_دوم
دستام ورم کرده. مث چشم تارم٣
زخمی شده باهام. که آروم ندارم٣
کتک خوردم گشته صورتم نیلی
صدات کردم خوردم ضربهی سیلی
عزیز من عزیز من
سو نمونده تو نگام. شبیه چشات٢
اشک میریزی برا من. بمیرم برات٢
#بند_سوم
باید بمیرم من. برای سر تو٣
این بار اگه رفتی. میاد دختر تو٣
نمیخوام دیگه زنده بمونم من
آخه آزارم میده بابا دشمن
عزیز من عزیز من
خیلی سخته برام من. که بی تو باشم٢
پیش پاهات نمیشه. بابایی پاشم٢
#شب_چهارم_محرم
#طفلان_حضرت_زینب
#دامن_کشان_رفتی...
#بند_اول
زینب مگه مُرده. که تنها بمونی٣
تشنه لب و مضطر. تو صحرا بمونی٣
بلاگردونت میشم حسین جانم
فدای تو میشم شاه عطشانم
حسین جانم حسین جانم
تو دلم کوهِ غمه. برای غمت٢
اشک چشم تر من. میشه مرهمت٢
#بند_دوم
هستم به پای تو. تا روزای آخر٣
خواهر سپر داره. برات ای برادر٣
دو تا سرباز آوردم برای تو
تموم هست خواهر فدای تو
حسین جانم حسین جانم
دسته گلهام برا تو. میخوان جون بدن٢
پای عشق تو حسین. میخوان خون بدن٢
#بند_سوم
خون علی توی. رگ بچههامه٣
هر چی که داشتم من. همین هدیههامه٣
میبینی که خیلی غصت و خوردم
بده اذن میدون از غمت مُردم
حسین جانم حسین جانم
خواهرم دلواپسم. برای سرت٢
رد نکن هدیههام و. جون خواهرت٢
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
#دامن_کشان_رفتی...
#بند_اول
طاقت ندارم من. تو خیمه بمونم٣
میخوام برم میدون. بزار عمه جونم٣
عمو تنها مونده بین یک لشکر
رها کن دستم رو که شده پرپر
دلم خون شد دلم خون شد
دست نذار روی دلم. شدم خونجگر٢
عمه لشکر رو ببین. شدن حملهور٢
#بند_دوم
تنها تو میدونِ. تمومِ امیدم٣
اونقد دلم خونه. که دیگه بریدم٣
عموم و تنها دیدن توی میدون
تنش رو کردن با نیزهها پرخون
دلم خون شد دلم خون شد
پیکرش روی زمین. زیر دست و پاست٢
نیزهی شمر و سنان. چقد بی حیاست٢
#بند_سوم
تو دستای قاتل. موهای عمومه٣
باید برم من هم. پای آبرومه٣
نشسته رو سینش شمر و خوشحاله
عمو جونم تو گوداله بد حاله
دلم خون شد دلم خون شد
دارن از تن میبُرن. سر هستم و٢
هر جوری هست میرم و. میدم دست
م و٢
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
#دامن_کشان_رفتی...
#بند_اول
آبی نمونده تا. برا تو بیارم٣
مادر ببخش من رو. که شیری ندارم٣
چرا آخه با من قهری ای مادر
بلاتکلیفم کردن علیاصغر
علی جانم علی جانم
ای پرستوی حرم. رو دستم بخواب٢
هی تلظی میکنی. امید رباب٢
#بند_دوم
هر دم دعام اینه. که بارون بباره٣
راحت بخواب مادر. عمو آب میاره٣
نکن گریه مادر حالِ من زاره
دل من هم مثل تو عطش داره
علی جانم علی جانم
دیگه دارم میمیرم. از این حال تو٢
دیگه جونی نداره. پر و بال تو٢
#بند_سوم
داشتم چی رویایی. برا تو عزیزم٣
حالا باید واست. فقط اشک بریزم٣
لباسات و با دست خودم دوختم
ولی حالا با رویات فقط سوختم
علی جانم علی جانم
عیب نداره پسرم. کریمِ خدا٢
گریه کن ای پسرم. ولی بی صدا۲
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم
#دامن_کشان_رفتی...
#بند_اول
افتادم از مرکب. تنم غرق خون شد٣
برگ و بر جسمم. اسیر خزون شد٣
شکسته پهلوی من مث مادر
عمو از خیمه سویم بیا دیگر
عمو جونم عمو جونم
پیکرم روی زمین. ببین له شده٢
چشم من تاره هوا. عمو مه شده٢
#بند_دوم
نیزه به پهلوم خورد. یه شمشیر به سینم٣
روی سرم دارم. سنان و میبینم٣
میذاره داغم رو، رو دلت آخر
شدم ارباً اربا چون علیاکبر
عمو جونم عمو جونم
قد و بالام و ببین. کشیده شدم٢
سن و سالی ندارم. خمیده شدم٢
#بند_سوم
دیدن که تنهایم. همه سر رسیدن٣
اینها چی نامردن. به خونم کشیدن٣
بیا که دارم میرم از این دنیا
دارم میرم پیش مادرم زهرا
عمو جونم عمو جونم
میرم از دنیا ولی. تو تنها میشی٢
بی کس و یار و حبیب. تو صحرا میشی٢
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
#دامن_کشان_رفتی...
#بند_اول
رفتی توی لشکر. گیر افتادی تنها٣
با تیر و سر نیزه. شدی ارباً اربا٣
تو رفتی و واست کوچه وا کردن
زمین خوردی و شادی به پا کردن
علی جانم علی جانم
مثل زهرا زدنت. تو رو بی هوا٢
خنده کردن پسرم. به اشک بابا٢
#بند_دوم
پاش و ببین پشتم. شکست از غم تو٣
چشمات و وا کن تا. بشم مرهم تو٣
لبای خشکت رو وا کن از هم تا
یه بار دیگه واسه من بگی بابا
علی جانم علی جانم
پاش و از روی زمین. که مردم علی٢
پاش و تا روی زمین. نخوردم علی٢
#بند_سوم
جسم تو رو دیدم. روی خاکِ صحرا٣
پهلوت شکسته شد. شدی مثل زهرا٣
چه جوری جسمت رو بردارم بابا
تو هر جای صحرا پخشی واویلا
علی جانم علی جانم
جسمت و جمع میکنم. ولی رو عبا٢
من که مُردم پسرم. با من راه بیا٢
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس
#دامن_کشان_رفتی...
#بند_اول
آه ای علمدارم. ز پا تا نشستی٣
بعد از علیاکبر. قدم رو شکستی٣
ببین خیمه بی تو بی علمداره
ببین زینب توی خیمه بی یاره
علمدارم علمدارم
بی تو خیمه نمیرم. پناه حرم٢
بی تو چی جوری داداش. به خیمه برم٢
#بند_دوم
پاش و علمدارم. که دشمن میخنده٣
راه برادر رو. تا خیمه میبنده٣
بلند شو از جا ای تکیهگاه من
دارم میمیرم ای سر پناه من
علمدارم علمدارم
امنیت نیست به خدا. میون حرم٢
داره میلرزه داداش. دل دخترم٢
#بند_سوم
گم کردم ای یارم. راه خیمهها رو٣
سمت حرم رفتن. ببین دشمنا رو٣
دارن میرن سمت خیمهی زینب
دارن میخندن به گریهی زینب
علمدارم علمدارم
جون زهرا مادرت. نبند چشمات و٢
جون زینب رو زمین. نکش پاهات و٢
#حضرت_عباس_ع
دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد
چشم حرامی با حرم روبرو شد
بیا برگرد خیمه ای کس و کارم
منو تنها نگذار ای علمدارم
آب به خیمه نرسید فدای سرت
حسین قامتش خمید فدای سرت
از تو خبر دارم با دستای خونی
زهرا وساطت کرد برادر بخونی
تو که پیرم کردی ای پناه من
زمین گیرم کردی ای سپاه من
پیر شده برادرت فدای سرت
خون شده چشم خواهرت فدای سرت
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#دامن_کشان_رفتی...
#بند_اول
اومد شب آخر. که هستی کنارم٣
فردا میری میدون. چجوری بزارم٣
به کی فردا ما رو میسپاری داداش
نگو ما رو تنها میزاری داداش
حسین جانم حسین جانم
کاشکی امشب برا تو. بمیرم حسین٢
بی تو از کرببلا. نِمیرم حسین٢
#بند_دوم
باور نمیکردم. که از من جدا شی٣
فکرش برام سخته. که رو نیزه باشی٣
الهی که امشب صبح نشه اصلاً
الهی که تا آخر باشی با من
حسین جانم حسین جانم
ظهر فردا که بیاد. چی میاد سرم٢
در به در توی حرم. میشه خواهرت٢
#بند_سوم
فردا رو میبینم. که تنها میمونی٣
از خیمه میبینم. تو رو غرق خونی٣
میبینم تنها در بین گودالی
زبونم لال میبینم لگدمالی
حسین جانم حسین جانم
سر جدا میشی حسین. بمیرم برات٢
میشه غارت بدنت. پیش بچههات٢
#شب_یازدهم_محرم
#شام_غریبان
#دامن_کشان_رفتی...
#بند_اول
آواره شد زینب. پناهی نداره٣
رو شونهی نیزه. سرش رو میذاره٣
توی میدون افتاده علمدارش
میون خون غلطیده کس و کارش
امون ای دل امون ای دل
دیگه محرم نداره. ناموس خدا٢
مونده تنها وسطِ. یه مشت بی حیا٢
#بند_دوم
میسوزه هر خیمه. تو آتیش نفرت٣
دستاش و میبندن. امون از اسارت٣
میگه با اشک و ناله علمدارم
دارم بی تو از بین حرم میرم
امون ای دل امون ای دل
معجرش سوخته توی. آتیش خیام٢
روی ناقه