eitaa logo
متن مداحی
328 دنبال‌کننده
17 عکس
5 ویدیو
3 فایل
.
مشاهده در ایتا
دانلود
اولین جاییِ که زینب اومده وسط میدان .. دیدن خانوم وسط میدان اومده .. میگه جان مادرت بلند شو .. پاشو ببین لشکر داره نشونت میده .. گفت علی میدونی چیکار کردی عمه اومده وسط میدون ..* سایۀ خواهرِ من را زن همسایه ندید مانده در دایرۀ دیدۀ لشکر چه کنم در بر این پدر پیر مکش پا به زمین پایِ تو خاک عزا بر سر من ریخته است ای پسر من پدر پیر توام پدر پیر و زمین گیر توام سخنی گوی و دلم را خوش کن تو که آتش زده ای خامش کن *گفت علی پاشو ببین عمه اومده وسط میدان ..* خیز و از جا آبرویم را بخر عمه را از بین نامحرم ببر *دست برد زیر بدن .. خدا ، به دلِ حسین چی گذشت .. ارباً ارباً .. تو مجلس ابن زیاد سر آقا تو تشته ، ملعون با جوب دستی هی به این لب و دندان میزنه .. هی میگه این حسین محاسنش چرا زود سفید شده ؟.. گفتن امیر کنارِ بدن جوونش پیر شد .. خم شده بود صورت رو صورت گذاشته بود : فَقَالَ يَا بُنَيَّ لَقَدِ اسْتَرَحْتَ مِنْ هَمِّ الدُّنْيَا وَ غَمِّهَا وَ بَقِيَ اَبُوكَ فَريِداً وَحيداً .. دست انداخت توی دهان علی خون هارو بیرون آوورد .. گفت یه بار دیگه بگو بابا ..* سپه کوفه همه استاده به تماشای شه و شهزاده شه روی نعش علی افتاده همه گفتن حسین جان داده
⚫️ 🔘 🔹بر نورخدا عصمت کبری صلوات 🔸بر دخت نبی ام ابیها صلوات 🔹بر آن که بود شفیعه در روز جزا 🔸همتای علی حضرت زهراصلوات ومولاتنا..... ✨گر نگاهی به ما كند زهرا ✨درد ما را دوا كند زهرا ✨بر دل و جان ما صفا بخشد ✨گوشه چشمی به ما کند زهرا ✨كم مخواه از عطای بسيارش ✨آنچه خواهی عطا كند زهرا ✨روز محشر كه ازشفاعت خويش ✨حشر ديگر به پا كند زهرا ✨همچو مرغی كه دانه بر چيند ✨دوستان را جدا كند زهرا...2 ⬅️دلارو روونه کنیم مدینه ... کنار قبر مخفی حضرت زهرا ... کنار قبر بی زائر زهرا... الهی تو مجلسمون کسی داغ مادر جوون ندیده باشه.... داغ مادر سنگینه.... مخصوصا اگه جوون باشه.. آرزو به دل باشه.... (آی اونایی که اولاد دارید ) (خدا سایه تونو از سر اولادتون کم نکنه....) مادر دوست داره بچه شو بزرگ کنه قدوبالاشو ببینه.... یه دل سیر خنده و شادی بچه شو ببینه .... آخ دختر داره عروسش بکنه... پسر داره دامادش بکنه.... اما من بمیرم برای بانوی جوون مدینه زهرا.... من بمیرم بمیرم برا اون خانومی که جوون بود .. خودشم ناز مادرو ندید... سایه مادر ندید 💔💔امان امان ⬅️مجلس مجلس مادر جوونِه ..این مادرم اولاد نداره تو مجلس مادرجوون بلند بلند گریه میکنند...بیان شما جای فرزندانش بلندگریه کنید ⬅️دیدید وقتی خانمی جوون از دنیا بره مهمونا میان میگن مادرش کجاست ... خواهرش کجاست...فرزندانش کجاهستن ( خانم جوان از دنیا بره مادر داره خواهر داره....) اما من بمیرم برا اون خانمی که نه مادر داره نه خواهر... امروز تو روضه خانم فاطمه زهرا هم مادری کن ... هم خواهری کن.... با زینبش هم ناله شو... ◾️آخ خدا مادرم را کجا میبرند ◾️گمانم برای شفا میبرند ◾️کجا می برندش کجا میبرند ◾️چسان زیر تابوتُ گیرد پدر ◾️خدا یا کمک کن نمیرد پدر ◾️کجا میبرندش کجا میبرند2 ✨روضه برات بخونمو التماس دعا وقتی‌ بدن مادر رو به خاک میسپارند.... میگن صبر کنید عزیزاش بیان بعد بدن نازنین مادررو برداریم..... اما من بمیرم برای بانوی غریب مدینه زهرا .... من بمیرم برا اون خانمی که صدا زد... «يا علي غَسِّلْني فِي اللَيل....كِفِْني فِي الليل.... دَفِّني فِي الليل.. ولا تَُعْلِن اَحَداً» ⬅️ علی جان شبانه بدنمو غسل بده... علی جان شبانه بدنمو کفن کن... علی جان شبانه بدنمو به خاک بسپار.... 🖤 (تو رو خدا برای خود تجسم کن امیرالمومنین تو دل شب داره از زیر پیراهن بدن زهرا شو غسل میده) 🍂 اسما بریز آب روان.. 🍂 بر روی گلبرگ گلم... 🍂 ولی آهسته آهسته ..2 🍂آخ ببین بشکسته پهلویش... 🍂سیه گردیده بازویش ... 🍂بریز آب روان رویش... 🍂ولی آهسته آهسته... (اسما میگه...) 💔میگه دیدم یتیمان زهرا حسن و حسین یه گوشه آستین دهان گرفتن آروم آروم دارن گریه میکنند... زینب یه گوشه زانوای غم بغل گرفته 💔آخ فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد 💔وای به طفلی رخت ماتم در برم کرد 💔الهی بشکنه دست مغیره 💔میوون کوچه ها بی مادرم کرد ⬅️میگه امیرالمومنین سفارش کرده بود بچه ها نکنه صدای نالتون رو بلند کنید... میگه یه مرتبه دیدم علی سر گذاشت به دیوار بی کسی... بلند بلند داره گریه میکنه... (سردار بدر و حُنینه علی ...) پرسیدم آقا جان شما به بچه ها سفارش کردید بلند بلند گریه نکنند ... آقا چرا خودتون دارین بلند بلند گریه میکنید.... (سوز) صدا زد اسما...دست از دل علی بردار اسما... اسما فاطمه ام رفت، اما درد دلشو به منِ علی نگفت اسما... 🍁آخ تو میبینی علی را زار و خسته... 🍁وای نمیبینی تو پهلوی شکسته.... (گریز..) ⬅️(ناله داری دلتو ببرم کربلا ).. آی کربلائیا... ⬅️بگم یا امیرالمومنین آقا جان ... تو تاریکی دل شب بازوی ورم کرده زهرا رو ندیدی حس کردی، سر گذاشتی به دیوار بی کسی بلند بلند گریه کردی.... ⬅️آقا میخوام بگم کجا بودی کربلا... اون لحظه ای دیدن حسین اوند کنار نهر علقمه یه چیزی از زمین برمیداره میبوسه به رو چشم میزاره... راووی میگه گفتیم حسین قرآن پیدا کرده .. اما خوب که نگاه کردیم دیدیم دستای بریده ابالفضله.... 💔به ناله های دل یتیمان زهرا ... به اون لحظه ای که نتونستند بلند بلند مادر مادر بگن و بلند بلند گریه کنند دستتو بیار بالا از سویدای پلت ناله بزن بگو یا زهرا.....💔 @khatmkhanimajma
4_5873096064763954576.mp3
7.31M
یابن الشبیب ! گریه فقط بر غم حسین یابن الشبیب ! گریه فقط بهر كربلا یابن الشبیب درد حسین درد جان فزاست یابن الشبیب ! روضه ی ما داغ پر بلا است یابن الشبیب ! درد حسین درد بی کسی است یعنی عزیز فاطمه شبگرد بی کسی است یابن الشبیب ! عمه ی ما را کتک زدند آتش هزار بار به باغ فدک زدند یابن الشبیب ! کوچه به دل غم نشانده است یعنی هنوز دست علی بسته مانده است یابن الشبیب ! خنده مرا ترك می كند خد التریب را چه كسی درك می كند یابن الشبیب ! غصه دلم را كباب كرد شیب الخضیب دیده ی ما را پر آب كرد یابن الشبیب ! جرم یتیم سه ساله چیست ؟ دیگر پس از امام کشی آه و ناله نیست یابن الشبیب ! قصه ی معجر نگفتنی است جریان حنجر و دم خنجر شنفتنی است یابن الشبیب ! غارت خیمه عجیب بود در شعله ها سلاله ی حیدر غریب بود یابن الشبیب ! دختر ترسیده دیده ای ؟ در زیر خار طفلک خوابیده دیده ای یابن الشبیب ! جد مرا سر بریده اند پیش نگاه عمه ی ما سر بریده اند @majmaozakerine شاعر:استادارجمندجناب آقای علی اکبرلطیفیان
Mahmoud Karimi - Koja Mikhay Beri Chera Mano Nemibari (128).mp3
5.4M
دلتنگ حرم: ﷽ امام حسین(علیه السلام) حضرت زینب(سلام الله علیها) وداع +زمزمه نمی‌شه باورم که وقت رفتنه تموم این سفر بارش رو شونۀ منه کجا می‌خوای بری؟ چرا منو نمی‌بری؟ حسین این دم آخری چقدر شبیه مادری باید جوابتو با نفسم بدم بدون من نرو، تو رو به کی قسم بدم قرارمون چی شد که بی‌قرار هم باشیم؟ حسین هر چی که پیش اومد باید کنار هم باشیم «کجا می‌خوای بری؟ چرا منو نمی‌بری؟ حسین این دم آخری چقدر شبیه مادری» من روی خاک و تو سوار مرکبی من توی قلب تو اما تو چشم زینبی آهسته‌تر برو بذار منم باهات بیام حسین دیگه نمی‌کشه پاهام که پابه‌پات بیام «کجا می‌خوای بری؟ چرا منو نمی‌بری؟ حسین این دم آخری چقدر شبیه مادری»  ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
حضرت زینب(س) ❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️ 🥀🥀اشعار امام زمان.عج گر کسی بهر تو مشغول دعا نیست ببخش دست این طایفه از سوی خدا نیست ببخش در نبودت همه بازیچه ی این نفس شدیم اگر آقا سر ما گرم شما نیست ببخش اصلا انگار نه انگار که تو را گم کردیم بودنت دغدغه ی قلبی ما نیست ببخش نشده نیمه شبی با تو مناجات کنیم نیمه شب پشت در خیمه گدا نیست ببخش ۲ سوز هر ناله ی ما پای گناهان رفته در دعاهای فرج سوز صدا نیست ببخش از وطن دور شدیم و غم غربت خوردیم خانه ی ما طرف کرببلا نیست ببخش گریه کن های حسینیم ولی آقا جان اشک ما مثل شما صبح و مسا نیست ببخش 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 السلام علیک یا ابا عبدالله بذار اول دلتانو آماده کنم.... چند جمله از علاقه ی زینب و ابی عبدالله برات بگم ... خانم فضه اومد خدمت امیرالمومنین ، عرضه داشت علی جان زینبت نو عروسه ، رسم مدینه ، وقتی عروس سه روز خونه ی بخت میره مادر بره به نو عروسش سر بزنه ،ها ها ها، زینب که مادر نداره. بایدم نالت بره مدینه بایدم اینگونه ناله بزنی. علی جان میدونی وقت چیه، امیرالمومنین سرشا پائین انداخت چشاش پر اشک شد ، فضه اومدی دل علی را خون کنی. گفت نه علی جان فقط میخوام بگم زینبت چشم به راهه، میخوام بگم لی جان زینبت مادر نداره ، اومدم اجازه بدی برم یه سری به زینب بزنم. . آی مادر مادر مادر. فضه میگه اجازه گرفتم اومدم خونه ی عبداله جعفر(اله اکبر2) من یه چیز میگم تو یه چیز میشنوی ، تو ذهنت مجسم کن این لحظه را ببینم طاقت میاری با نه. میگه خودم دیدم زینب سجاده انداخته ، زار زار داره گریه میکنه. ناله میزنه. عرضه داشتم زینب جان شما نو عروسی اول شادیتونه چرا داری گریه میکنی ، فرمود فضه سه روز حسینما ندیدم(ای حسین). زینب جان اینکه کاری نداره ، الآن میرم به حسینت میگم میاد بهت سر میزنه میگه اومدم خدمت آقا امام حسین ،اما دیدم زانوی غم بغل گرفته چشاش پر اشکه ، حسین جان چته عزیزم چرا داری گریه میکنی فرمود فضه دست رو دلم نذار سه روز زینبما ندیدم. (ای حسین) قضیه را برا حسین گفتم هنوز حرفم تموم نشده دیدم دوید سمت خانه ی زینب اما وقتی رسید ، دید خواهرش توی اتاق خوابیده اما از شکاف در نور داره صورت زینبا اذیت میکنه ، میدونی چه کرد (الهی قربون تو برادر برم) اومد جلوی نور ایستاد زینب راحت بخوابه . (الهی قربون تنت برم حسین) اجازم میدید یه جمله بگم . آیا زینب خبر داره یه روز میاد بالا سر این بدن میبینه تمام این بدن پاره پاره. حسین جان شنا اینجا جلوی یه ذره نورا گرفتی زینب راحت بخوابه ، آیا زینبت خبر داره یه روز میاد تو صحرای گرم کربلا ، میبینه این بدن پاره پاره زیر برق آفتاب کرلات. (ای حسین) . یه وقت زینب حس کرد حسینش اومده ، بوی حسین به مشام زینب خورد بیدار شد چرا وارد نمیشی داداش فرمود زینبم نور آفتاب نمی ذاره بخوابی میدونی چی گفت : داداش خدا سایتا از سرم کم نکنه. اما آیا گذاشتن سایه ی حسین بالا سر زینب باشه. یه روز اومد تو گودی قتلگاه دید این بدن پاره پاره.(اله اکبر2) حسین جان آیا تو برادر منی آیا تو پسر مادر منی معمولا خواهر و برادر موقع ملاقات دست به گردن هم میندازن صورت هما میبوسن . میخوام صورتتا ببوسم سر در بدن نداری. میخوام دستتا ببوسم ساربان جسارت کرده. (ای حسین) چه کرد زینب: اون لحظه ای که مدینه رو کشته ی مادر افتادن هاتفی ندا علی جان ملائکه ها طاقت ندارن این لحظه را ببینن میخوام بگم علی جان آیا ملائکه ها طاقت آووردن این صحنه را ببینن اومد بدن حسینا گذاشت رو زانوهاش لبها را گذاشت رو رگهای بریده .... یه وقت دیدن ؛ سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب @khatmkhanimajma
شب جمعه حرم غوغاست انگار دوباره روضـه ها برپاست انگار پریشان حضرت زهراست انگار کنـارش زینب کبـــراسـت انگار «گلی گم کرده و میجوید او را» «به هر گل میرسد میبوید او را» لباس کهنــه را زهــــرا بیارد... به رگـهــای بریــده لب گـــذارد زبان گیرد ، ز دیده خون ببارد: «مسلمانان حسین مادر ندارد» گل نیلـــوفــــرِ پرپر حسینـــم سلام ای پیکر بی سر حسینم امیرِ هردو عالم لشکرت کو؟... گل لیــلا ، علیّ اکبــرت کـو؟... علمــدار سپاه ، آب آورت کو؟... سلیمانِ زمان ! انگشترت کو؟... «چرا بر تن حسینم سر نداری؟» «بمیــرم مـن مگر مادر نداری؟» خودم دیـدم پرت میســوخت مادر زمین خوردی،سرت میسوخت مادر تمام پیکـــرت میســوخت مادر بمیرم حنجرت میسوخت مادر هوا را دود میــدیدی حسینـــم سیاهی رفت چشمت نور عینم به خاک و خون کشیده شد سپاهت «الهــی شیعتــی...» گفتـی به آهـت شــــرر زد بر دل زینــب نگاهــت... دو چشمت بود سمت خیمه گاهت تنت از خون سر رنگیــن شد ای وای به ناگه سینه ات سنگین شد ای وای تنت را زخمی و بی حال دید و... میان قهـقـهــه خنجـر کشیـد و... صــدای گریه هایـم را شنیــد و... ســرت را روی زانویـم بریــد و... تمام قتلگــه دریای خــون شد ز مقتل قاتلت با سر بُرون شد تو را کشتند و لشگر بی حیا شد میـان خیمــه پای شمــر وا شــد ســرت با هلهلـه بر نیــزه ها شد به خاک کربلا جسمــت رها شـد «اگر کشتنــد چرا خاکـت نکـردند؟» «کفن بر جسم صد چاکت نکردند؟»
ص۳۲۲ ، نظام رشتی (ره) . چاه زندان قتلگاه یوسف زهرا شده چشم یعقوب زمان در ماتمش دریا شده اختران اشک جاری ز آسمان دیده گر چون نهان ماه رخش در هالۀ غم ها شده بس که جانسوز است داغ آن امام عاشقان در عزایش غرق ماتم خانۀ دلها شده ای طرفداران قرآن و شریعت بنگرید موسی جعفر شهید مکتب تقوا شده او نه تنها تازیانه خورده از دست ستم صورتش نیلی ز سیلی چون رخ زهرا شده نالۀ جانسوز معصومه ز دل بر خاسته در مدینه دختری بی بابا شده ابوالعتاهیه مدتها در مجلس هارون الرشید حاضر نمی شد ، اما روزی باشاره هارون ، جعفر برمکی او را به مجلس هارون آورد از ابوالعتاهیه خواستند اشعاری بخواند ، اشعاری خواند اول هارون را به نشاط آورد ، بعد ابوالعتاهیه اشعار دیگری خواند هارون را بشدت متأ ثرساخت . گفتند : ابو العتاهیه چی می خواهی ؟ گفت : هارون نه مال می خواهم ، نه مقام می خواهم ، من آزادی امام موسی بن جعفر را می خواهم که سالها گوشۀ زندان است هارون اجازه بده آقا را آزاد کنند ، بچه هایش در مدینه منتظرند ، برگۀ آزادی موسی بن جعفر را گرفت خیلی خوشحال است . الحمد الله دل پیغمبر و زهرا را شاد کردم . فردای آن روز ابوالعتاهیه به طرف زندان می رفت دید جنازه ای را چهار نفر می آوردند ، پرسید این جنازه ی کیست ؟ گفتند : جنازۀ موسی بن جعفر امام هفتم شیعیان است . نمی دانم شنیدستی بدوران که شاهی جان دهد در کنج زندان فلک بودی دگر در ترکشت تیر ؟ کی دیده شه بمیرد زیرزنجیر نظاما آفرین بر اهل بغداد تن شه را بروی جسر بنهاد ولی جدش برهنه در بیابان غلظ گفت بزیر سمِّ اسبان۱ کاری کردند که خواهرش زینب وقتی آمد گودی قتلگاه از روی تعجب صدا زد : آیا تو حسین منی ؟ *******
1291087_727.mp3
3.48M
تو خیمه های داغ دیده عطش دوباره پا گرفته برای بی تابی گلها میر حرم عزا گرفته یه سقا میره به سمت دریا یل تموم عالم میتازه توی صحرا یه اقا امید نامیدا میره که آب بیاره زده به قلب ابرا علمدار، علمتو نگه دار دست علی به همرات نقاب روتو بردار وقتی که دنبال فُراتی طنین تکبیر تو عشقه عمو جون اگه بباره بارون بازم آروم نمیشه اشک چشمای گریون عمو جون پیش توئه دلامون تشنگیمون بهونه است تا تو نری به میدون علمدار، علمتو نگه دار دست علی به همرات نقاب روتو بردار چرا دیگه اومدن تو از خیممون دیده نمیشه چرا شکوه علم تو تو آسمون دیده نمیشه خمیده  مردی که نا امیده با چشای پر از خون کنار تو رسیده چی دیده رنگ رخش پریده همش داره میخونه کی دستاتو بریده علمدار، علمتو نگه دار دست علی به همرات نقاب روتو بردار علمدار، علمتو نگه دار دست علی به همرات نقاب روتو بردار
|⇦•خانه اش كه سوخت.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ سید رضا نریمانی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● خانه اش كه سوخت مسمار از خجالت سرخ شد .. دیدم آتش را ولی در را نمی‌دانم چه شد؟! خورد شد پهلو ولی پَر را نمی‌دانم چه شد؟! پای ضارب بشکند وقتی که در را باز کرد طفل رفت از دست، مادر را نمی‌دانم چه شد؟! شانۀ مادر که تکلیفش مشخص شد ولی بعد از آن موهای دختر را نمی‌دانم چه شد؟! فاطمه در اصل حیدر بود و حیدر فاطمه فاطمه جان داد حیدر را نمی‌دانم چه شد؟! *این سخن پیچیده هرجا مرتضی افتاده از پا ...* زد حسین از داغ مادر بر سرش اما چه سود بعدها در کربلا سر را نمی‌دانم چه شد؟! شاعر: بهشتِ آرزوی من! گمونم بهتری خانم خدارو شکر که بازم، خودت پشت دری خانم یه خورده استراحت کن، همینه خواهشم از تو جلو پام پا نشو اینقدر، خجالت میکشم از تو با اینکه زخمی دردی، داری میسوزی میسازی با این دست ورم کرده، برا من سفره میندازی سرت چی اومده داری، نشسته راه میری تو میخوام دستای بی‌جونِ، منو بازم بگیری تو چشای من پر از اشکه، که چشماتو نبندی تو حالا حسرت به دل موندم، یه بار دیگه بخندی تو تو افتادی ز پا اما، علی رو روو به راه کردی دیدی آخر تو این خونه، پای تابوتو وا کردی حالا اونکه شبش تاره، منم زهرا، منم زهرا اونیکه دست به دیواره، منم زهرا، منم زهرا مگه از یاد من میره، به سنگ غم محک خوردی حلالم کن سر من از، کس و ناکس کتک خوردی شیارِ در گرفت آتیش، روی پهلوت شیار افتاد طناب از دست من وا شد، ولی دستت ز کار افتاد مگه از یاد من میره، چه حرفایی شنیدم من من اون مسمار و از سینه‌ت، خودم بیرون کشیدم داری میری نمیدونی، چه خاکی بر سرم میشه برو، یار جوون من، برو، دردات کم میشه برو تو عرش محسن رو، بغل کن فاطمه امشب پیمبر رو زیارت کن، به جاى ما همه امشب برو اما قرار ما، غروبِ روز عاشورا کنارِ پیکرِ بی سر، ته گودال تو صحرا شاعر: محمد جواد پرچمی @majmaozakerine صدای در، دری که تو شعله سوخت دری که یه میخ و تویِ سینه دوخت صدای داد توی خاکستر و دود کی میدونه چی دست فضه بود @majmaozakerine
روی لبها نور و قدر و کوثر و طاها ذکر نورانی عاشق ها تسبیحات حضرت زهرا الله اکبر این همه جلال الله اکبر این همه شکوه الله اکبر در راه علی فاطمه ایستاده مثل یه کوه صل الله علیک یا فاطمه **** میدونم که راز شهادت این اشکا رنگ خدا میگیرم من با تسبیحات حضرت زهرا الحمد لله که نوکرتم الحمد لله که مادرمی الحمد لله از بچگیام مادر سایه روی سرمی صل الله علیک یا فاطمه **** از غصه ها چشم عاشقا شده دریا روضه بعد نماز ما تسبیحات حضرت زهرا سبحان الله باغ بهشت و دود سبحان الله از لحظه ورود سبحان الله پیش چشم علی آیه های کوثر شده کبود صل الله علیک یا فاطمه
چه مبارک پسری و چه مبارک پدری یاد شبهای مناجات حسن میافتم میوزد از سر زلف تو نسیم سحری همه گشتیم ولی نیست زره به اندازه تو نه کلاه خودی نه یک زرهی نه سپری من از آنجا که به موسی ایت ایمان دارم میفرستم به سوی قوم تو را یک نفری بی سبب نیست حرم پشت سرت افتاده نیست ممکن بروی ودل مارا نبری قاسمم را بروی زین بگذارم باز هم قمری را به روی دست گرفته قمری نوعروست که نشدموی تورا شانه کند عاقبت گیسویت افتاد به دست دگری تو خودت قاسمی و یعنی تقسیم کننده تو خودت قاسمی وسرزده تقسیم شدی دو هجا بودی حالا دو هجا بیشتری بند بند تو که پاشید خودم فهمیدم از روی قامت تو ردشده اند رهگذری جا به جا میشود این دنده تکانت بدهم وای عجب درد سری وای عجب دردسری
یا حجةابن الحسن العسکری علیه السلام ای گل آل عبا یابن الحسن نور چشم اولیا یابن الحسن عالم هستی پر از رنگ و ریاست منجی آخر بیا یابن الحسن هر گره با نام تو وا میشود حضرت مشکل گشا یابن الحسن بر تمام خلق از لطف خدا رحمتت بی انتهایابن الحسن بی تو ای منجی آخر این جهان شد پر از رنگ و ریایابن الحسن گر بیایی عالم هستی شود دلگشا و با صفا یابن الحسن کی میایی ای بهار شیعیان آخرین نورخدا یابن الحسن ای صفابخش دل اهل ولا بر محبان کن دعا یابن الحسن هستی ای نور دو چشم فاطمه درد ما را تو دوا یابن الحسن در فراق تو عزیز مصطفی بر لبم باشد نوا یابن الحسن آرزوی من بود تا در رهت جان من گردد فدا یابن الحسن شکرلله از زمان کودکی با تو گشتم آشنا یابن الحسن گشته ام با یک نگاه فاطمه من به عشقت مبتلا یابن الحسن ریز خوار خوان احسان توام بسکه هستی با صفا یابن الحسن اینهمه لطف و کرم کردی به من کی شوم از تو جدا یابن الحسن بر من آلوده ی بی دست و پا مهر تو داده بها یابن الحسن دست خالی آمدم بر درگهت حاجتم را کن روا یابن الحسن سعی دارم خوب باشم نزد تو تا شوی از من رضا یابن الحسن کن نگاهی از کرم بر این گدا منشاء جود و سخا یابن الحسن با نگاهی ای صفابخش جهان مس قلبم کن طلا یابن الحسن سوزم و گریم برای غربتت گریه دار کربلا یابن الحسن کن دعا بهر فرج مولای من گر که هستی کربلا یابن الحسن می کنی هر روز و شب بهر حسین گریه های بی صدا یابن الحسن مهدی زهرا تویی براین (رضا) رهنما و مقتدا یابن الحسن