eitaa logo
متن مداحی
328 دنبال‌کننده
17 عکس
5 ویدیو
3 فایل
.
مشاهده در ایتا
دانلود
شب جمعه امام سجاد(علیه السلام) (مرثیه خوان عشق) اشکی که می ریزم برایت فرق دارد صاحب عزای من عزایت فرق دارد نام غریب تو برایم گریه دار است مرثیه خوانی در هوایت فرق دارد تابی نداری تا که بی تابی نمایی نی در نوای نینوایت فرق دارد حالی که داری با تمام مردم شهر جان دوعالم به فدایت...فرق دارد آقای من گریه ست " قوت غالب" تو با دیگران آب و غذایت فرق دارد با شاهدان ِ دیگر غوغای گودال هر بار شرح ماجرایت فرق دارد ای کوه صبر از زخمِ "قتل صبر" گفتی حال و هوای روضه هایت فرق دارد زخمی که تیر حرمله بر قلبتان زد با داغ دیگر بی نهایت فرق دارد داغ سه ساله گوشه ی دنج خرابه این گریه های "های هایَت" فرق دارد مولای سجاده نماز اشک خواندی پس با همیشه ربنایت فرق دارد در هر شب جمعه پریشان حال بودی حتما به یاد روضه ی گودال بودی ✍اسماعیل شبرنگ
4_5807607103514216959.m4a
4.82M
‍ داغ همسر مناسب برای مجلس ختم همسر خدایا همسرم را دادم ازدست پناه و یاورم را دادم از دست فلک اخر مرا بی خانمان کرد همه بال و پرم را دادم ازدست صفا درخانه ما نیست دیگر بهار دیگرم را دادم از دست خزان شد لاله عشق و امیدم گل نیلوفرم را دادم از دست تمام هستی من همسرم بود خدا تاج سرم را دادم از دست بیا ساقی شکسته ساغر من می وهم ساغرم را دادم از دست چرا ازدل ننالم تا قیامت عزیز و دلبرم را دادم از دست نبود این داغ هر گز با ور من تمام باورم را دادم از دست بنال ای دخترم مادر نداری زکف عزو فرم را دادم از دست بیا با یکدیگر چون نی بنالیم که روح پیکرم را دادم از دست زغصه جانم امد بر لب ایوای یگانه گوهرم را دادم از دست اجرای سبک مداح پیرزاده اواز دشتی @khatmkhanimajma
دلم شکست و به یادم رسید نام شما منی که بوده ام از کودکی غلام شما کنار پنجره آزاد می کنم از بند کبوتر دل خود را به احترام شما ببین که از دل تنگی، شکسته می آید کبوتری که سفر می کند به بام شما وَ از تمامی ِ دنیا پناه آورده ست به زیر سایه ی پرمهر مستدام شما قبول کن که نگویم زروسیاهی خود که تلخ می کند این شعررا بکام شما تو که غریب ترین آیه ی خراسانی ولی غریب نوازیست در مرام شما زمین مقابل گلـدسته های ایوانت شبیه آهوی سرگشته ایست رام شما توسروری وبه سلطان شرق، معروفی جهان،چه نام حقیریست درمقام شما بخوان به شیوه ی موسائیت که می گویند: همیشه معجزه جاریست در کلام شما بخوان که منتظر این جواب می مانم بگو که میرسد این سمتها سلام شما : مـــولابه من گـدا شــــدن دائمی بده یک دست کت و پیرهن خـادمی بده سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، (ع) .
ظاهری پاکیزه دارم باطناً آلوده‌ام گاه‌گاهی خوبم امّا غالباً آلوده‌ام سابقه‌دارم گنهکارم خرابم سَیِدی آرزوهایم شده بند طنابم سَیِدی با رفیقان گرم خانه میرسم سردم خدا خوب میدانم به اهل خانه بد کردم خدا این بداخلاقی بلای بندگی‌هایم شده حق چشمم پایمالِ هرزگی‌هایم شده پست کِی ماه مبارک میشناسد رَبَّنا؟! پاکی دل را "پِلارَک" میشناسد رَبَّنا از ریاکاری به خود برچسب ایمان میزنم عاقلانه دَم ز رفتار شهیدان میزنم با همه رسوایی‌ام زخمی نخوردی یا کریم پیش مردم آبرویم را نبردی یا کریم بارها آقای خود دیدم ولی نشناختم معصیت کردم ظهورش را عقب انداختم َ😭😭😭😭😭
12_6_Mahdi_Mirdamad(Shabe_9_Moharam)_(www.rasekhoon.net).mp3
4.38M
﷽ مرادقلی‌‌ ‌: 🔳 🔳 ◾️ تا مشکتو تو آب زدی موجای دریا شد آروم تا رو به ساحل اومدی بغضی نشست توی گلوم همون دم بودغربت دنیاشد نصیبم رولب گل کرد ناله های امن یجیبم بلند شو بنگر که شمشیرا رو کشیدن آخه می دونن بدون تو من غریبم 🔳ابالفضل.. وقتی داره به فرق تو عمود آهن میخوره قبل چشای با وفات تیر به دل من میخوره صدای زخمیت برای من دلنشینه گرفتم دستای زیباتو روی سینه پاشو ببین مادرمون اومدعیادت گرفته کل شریعه بوی مدینه 🔳اباالفضل.. دشمن باداغ اکبرم آتیش زده برجیگرم حالا شکسته باغمت مثل سر تو کمرم روی قلبم دیگه این زخم غم میمونه کمرم دیگه مثل مادر خم میمونه میدونی چه فکری می سوزونه دلم رو تواین فکرم خواهرم بی محرم میمونه 🔳ابا الفضل.. پاشوببین توی حرم عزاخونه به پاشده تا آرزوی کوفیا باکشتنت روا شده بدون توتوی هرخیمه پامیذارن رد پاهاشونو توآتش جامیذارن دیگه زینب دستاشو روی سر می گیره پیش چشماش داغمو رودلها میذارن 🔳اباالفضل.. (شاعر: مرحوم امیرحسین مؤمنی) شاعر این نوحه جانسوز سال ۹۰ در سن ۳۲ سالگی براثر بیماری ازدنیا رفت… روحش شاد هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)
. روضه جانسوزحضرت زهراس _ گریز روضه حضرت رقیه(س)قسمت اول ▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪ از صفای ضریح دم نزنید حرفی از بیرق و علم نزنید گریه های بلند ممنوع است *اگه دلت مدینه میخواد اینجا گریه هاتون رو بکنید،اونجا فقط باید نگاه کنی ..." اصلا قانون مدینه اینه،مدینه فقط باید نگاه کنی* خودم دیدم که دشمن مادرم را *اگه مدینه میخوای بری یه دل سیر گریه کن ..."مدینه هر کی گریه کنه میزننش ..." مدینه هر کی گریه کنه بهش اهانت میکنند" یا زهرا،دلمون برای گریه تنگ شده بود* گریه های بلند ممنوع است روضه كه هیچ ، سینه هم نزنید كربلا رفته ها ، كنار بقیع حرفی از صحن و از حرم نزنید سلام من به بقیع و به چهار قبر خرابش *یاامام حسن مدینه میخوام* زائری خسته ام نگهبانان به خدا زود می روم نزنید زائری داد زد كه نا مردان 3 تازیانه به مادرم نزنید *مادرمو نزنید...؛ منو بزنید...؛ مادرمو نزنید...* غربت ما بدون خاتمه است مادر ما همیشه فاطمه است كاش درهای صحن وا بشود شوق در سینه ها به پا بشود كاش با دست حضرت مهدی این حرم نیز با صفا بشود كاش با نغمه حسین حسین این حرم مثل كربلا بشود در كنار مزار ام بنین طرحی ازعلقمه بنا بشود پس بسازیم پنجره فولاد هر قدر عقده هست وا بشود چارتا گنبد طلایی رنگ چارتا مشهد الرضا بشود *یا صاحب الزمان،اگه لایق دونستی رو ما حساب کن،لباس کارگری میپوشیم میایم بقیع رو میسازیم،قبل ازاینکه شروع کنیم اگر اجازه بدید با کارگرای حرم های ائمه اطهار همه دور هم جمع میشیم،یه ذره روضه میخونیم،آماده بشیم،دلامون جلا بگیره..." در وسط کوچه،امشب منو رد نکن...؛ با یه امیدی آمدم...* این بقیعی كه این چنین خاكی است رشك پروانه های افلاكی است در هوایش ستاره می سوزد سینه با هر نظاره می سوزد هشت شوال آسمان لرزید دید صحن و مناره می سوزد بارگاه بقیع ویران شد دل بی راه و چاره می سوزد این حرم مثل چادر زهراست كه در اینجا دوباره می سوزد این حرم مثل خیمه ی زینب كه در اوج شراره می سوزد سالها بعد قدری آن سو تر چند قرآن پاره می سوزد *خب روضمو جمع کنم،مسیر رو ضه رو کجا بردن؟حرم بقیع خراب شد،خرابه شد،ویرانه شد،من یه خرابه ی دیگه هم سراغ دارم* دلم از خرابه دیگه خونه امشب ... مزاحم شدم من برا عمه زینب ... *چی میشه منم بیام از حرمت دفاع کنم؟چی میشه منم در این خرابه بایستم؟* دلم از خرابه دیگه خونه امشب مزاحم شدم من برا عمه زینب میسوزم تو این تب ( صورت من کبوده و زرده حرف دلم گلایه و درده یه دختر شامی رو دیدم که روسری منو سرش کرده ) 2 یه دنیا درد دل دارم بابا ازاون شب سرد توی صحرا *چی شد؟! نمیگم بهت بابا* موی سرم سپیده و قدم شده شبیه مادرت زهرا 2 دعا کن بمیرم برم از خرابه برای همیشه سه سالت بخوابه که موندنم عذابه دوری تو طاقتمو برده دیر برسی دختر تو مرده تموم راه شام و بازارو عمه به جای من زمین خورده تو این خرابه نفسم تنگه ➖➖➖➖➖➖➖➖➖▪▪▪▪▪▪▪▪▪ *بابا ، بابا ، کی به لب هات سنگ زده؟!* (تو این خرابه نفسم تنگه چرا رو لب هات اثر سنگه)2 راستی تو بازار حراجی ها دیدم سر خاتم تو جنگه 2 *روضه ی بقیع میخوندیم چی شد؟دلامون کجا رفت؟اینم برای امام زمان میگم* یکی نیست بپرسه گناهم چی بوده؟ چی بوده که رنگم پریده،کبوده تو آتیش و دوده نگفتی که سه ساله جون میده واسه تصدق یکی نون میده خسته شدم بس که تو این بازار یکی همش ما رو نشون میده جای طناب مونده رو گردن ها حتی حیا نکردن از زن ها از روی ناقه افتادم ، گفتم الهی هیچ زنی نشه تنها 2 *بابا یاد مادرت افتادم که تو کوچه ها تنها گیرش آوردن،بابا امام حسن نتونست کاری برای مادرش کنه* از روی ناقه افتادم ، گفتم الهی هیچ زنی نشه تنها اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ .
ستاره » 🕌 مذهبی » مداحی و روضه » متن روضه حضرت زهرا (س) به همراه فایل صوتی متن روضه حضرت زهرا (س) به همراه فایل صوتی متن روضه حضرت زهرا (س) از مراسم مداحان اهل بیت حاج منصور ارضی، حاج میثم مطیعی، حاج حسن خلج، سید مهدی میرداماد و حاج محمود کریمی به همراه فایل صوتی آخرین به روز رسانی: مرداد 28, 1400  ستاره | سرویس مذهبی – شهادت بزرگ بانوی عالم  حضرت فاطمه زهرا (س) بر تمامی دوستداران آن حضرت تسلیت باد. به همین مناسبت مجله ستاره مجموعه‌ای از متن مداحی شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) و همچنین مجموعه‌ای از متن روضه  حضرت زهرا (س) را برای شما عزیزان گردآوری کرده است. در ادامه این بخش با متن روضه حضرت زهرا (س) همراه ستاره باشید.    متن روضه حضرت زهرا (س) – حاج منصور ارضی    وای مادرم…  خوب خودش رو شست، تمام زخم ها رو، گفت: شماها شاهد باشید من بدنم رو پاكیزه كردم، شب به هیچ وجه نمیگذارید علی لباس من رو در بیاره، برای اینكه علی میمیره   وای مادرم…  اسماء میگه بدنش رو شست، بعد فرمود: فضه دست به هیچ كاری نمیزنی، گفتم چشم خانم، خیلی خوشحال شدم، دیدم خیلی حالش خوب شده، خدا رو شكر كردم، دعای علی گرفته، حالش مساعد شده، فرمود: خودم خونه رو جارو میكنم، بچه هام رو یك یك بیار، زینبین رو آوردم، شروع كرد سر و بدن اینهارو شستن، حسنین رو آوردم، دیدم با همون دست لاغرش داره بدن رو میشوره”نمیدونم لرزش بدن دیدی یانه”فضه میگه گریه نمی كردن، یه ماه بود مادرمون كاری نمیتونست انجام بده، یك یك بدن بچه هاش رو شست، سر بچه هاش رو شانه زد، به فضه گفت: چون چند روز من نیستم، تا حالشون تغییر كنه، تنور رو روشن كن، دیدم آروم آروم اومد كنار تنور آتش گرفته، نان با همون دست شكسته اش طبخ نمود، نان هارو كنار گذاشت، كار خونه تموم شد، گفت: زینبینم رو ببرید خونه ی دختر عموم، دخترارو بردند، پسرهارو گفت برید سمت باباتون، مادر می خواد راحت جون بده، بچه ها بیرون رفتند، ام سلمه میگه: فرمود: بستر من رو وسط حجره ی اتاق بنداز، بسترش رو انداختند”امشب تو خونه رفتی، چند لحظه این دست راستت رو بذار زیر صورتت، یه مقدار كه خوابیدی، دیگه هرجور بلدی بخواب، اون لحظه رو نیت كن، آخه”ام سلمه میگه: دستش رو زیر صورتش گذاشت، معلومه این صورت درد میكنه، دیدن سرش رو گذاشت رو این دستش، دیگه صداش نمیآد، وای مادر وای مادر، ام سلمه یا اسماء میگه من هرچی صدا زدم حبیبه ی خدا، قرة عین الرسول، فاطمه جان، اومدم روپوش رو زدم كنار، دیدم كار تمومه، اسماء میگه من اومدم سمت مسجد، یه وقت دیدم حسنین دارن میان، هردوتاشون امامند، وجودشون از غیب خبر میده، دیدم هراسانند، تا سلام كردم جواب سریع دادند، فرموند: اَینَ اُمی؟مادرم كجاست؟ گفتم مادرتون؟استراحت میكنه، گفت: نه اسماء بخدا تا حالا ندیدم مادرمون این موقع شب بخوابه، گفتنم: براتون غذا تهیه كرده، حسن جان، امام مجتبی فرمود: اسماءتو این مدت كه تو این خونه هستی، تا حالا كی دیدی ما بی مادر غذا بخوریم، عرض كردم آقازاده ها یه خواهشی ازتون دارم، برید باباتون رو تو مسجد خبر كنید، تو یه مقتل دیگه میگه: فضه اومد در مسجد، امیر المؤمنین، سلمان، دیگران، نشسته اند، سلمان میگه دم در مسجد شلوغ شد، دیدم صدای گریه میآد، بلند شدم ایستادم ببینم چه خبره، دیدم فضه داره داد میزنه، حسنین اومدند، آقا متوجه شد بلند شد، اومد جلو، پرسید چه خبره؟عرض كردند: آقاجان اگه میخواهید فاطمه رو زنده ببینید، نگفتند: از دنیا رفته كه، زود بیا، تا این جمله رو شنید، یه نگاهی به حسنین كرد، روایت داره، از پشت افتاد، دیدن هی داره صدا میزنه وَمَن العزا، كیه من و آروم كنه تو این غصه، از مسجد تا خانه راهی نبوده، چندین بار عبا پیچیده شد دور پاهاش،   ردایش دور پا پیچیده میشد جهانش پیش دیده تیره میشد رسید و دید شهبار خسته زجا برخیر ای پهلو شكسته فرمود: من علی ام، پاشو، پاشو من علی ام، بدن رجعت كرد، صدای فاطمه با علی خوشه، صدای علی ام با زهرا خوشه، جون داده، دوباره برگشت، سه مرتبه تو عالم جون داد زهرا، اینجا یه بار بود، یه بارم بچه ها اومدند دیدند دست های مادر از تو كفن بیرون اومد، لیة القدر سه شبه، سوره كوثر چند آیه است؟ امشب اُمدید، امام باقر می فرمایند: مادرما صد جا میاد كمكتون میكنه، الله اكبر، چشماشو باز كرد، شروع كرد گریه كردن، فرمود از بابام شنیدم، بالا سر محتضر هركی قرآن بخونه، جون دادن برا محتضر آسون میشه، علی جان برام قرآن بخون، همچین كه شروع كرد قرآن خوندن، یه وقت دید آروم آروم این پلك های چشم، رو هم افتاد، آی زهرا………  
امشب دیگه وا میشه پیش همه مشت من شونم داره می لرزه ،خالی شده پشت من دیدی كه رفتی آخر تنها، واویلا واویلا غریبه ام توی این دنیا، واویلا واویلا رمق نموده تو این دستام، واویلا واویلا دیگه دارم می اُفتم از پا، واویلا واویلا هیچكی توی این عالم دردم رو نمی دونه امشب می بره تابوت عطر تو رو از خونه حسن كنار تو بیهوشه، واویلا واویلا چراغ خونمون خاموشه، واویلا واویلا حسین داره سیاه می پوشه، واوبلا واوبلا می میره زینبم تا فردا، واویلا واویلا رمق نموده تو این دستام، واویلا واویلا دیگه دارم می اُفتم از پا، واویلا واویلا غسلت می دادم اما دستام و نگاه كردی با گریه به تو گفتم كاشكی بشه برگردی رو پیكر تو گل می باره، واویلا واویلا وداع تو چقدر دشواره، واویلا واویلا دلم هوای رفتن داره، واویلا واویلا دیگه دارم می اُفتم از پا، واویلا واویلا حسن كنار تو بیهوشه، واویلا واویلا چراغ خونمون خاموشه، واویلا واویلا حسین داره سیاه می پوشه، واویلا واویلا می میره زینبم تا فردا، واویلا واویلا رمق نموده تو این دستام، واویلا واویلا دیگه دارم می اُفتم از پا، واویلا واویلا غریبونه می خوای سفر كنی از خونه حال منو خدا می دونه شب غمم چه بی سامونه @majmaozakerine
‍ روضه و توسل جانسوز، حضرت زهرا سلام الله علیها ⚫️ فاطمیه **** خمیده تر شده ای،بس که درد بسیار است مرو،بمان که امامت غریب و بی یار است (بخدا جون میدیم الان،گفت فاطمه جان) دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز (بس نیست زدی؟!) هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است چیه؟!به این اسمها حساسید؟امام حسن هم حساس بود،مغیره رو می دید راهشو عوض میکرد،آقا چی شد ؟!میگفت این مادر مارو زده ... این به مادر ما جسارت کرده" دوباره دور و بر خانه،دیدمش امروز هنوز قنفذ کافر،به فکر آزار است بچه سیدا،حلال کنید،نشه من فردای قیامت جواب شمارو ندم،یقه منو نگیرید ... فاطمیه هست دارم میخونم ... بیراه نمیگم ... گفت فاطمه،یادته ... میان کوچه تو را پیش من کتک میزد یکی نگفت نزن ! فاطمه عزادار است یازهرا ... *بچه هایی که هنوز چشماشون نباریده،طوری نیست،همین که به خودت میزنی،گریه کن،برات مینویسند گریه کردی ... همین که داری به خودت میگی توروخدا،آبروم داره میره،من حاضرم اشکامو با تو عوض کنم،مال تو بیشتر می ارزه،تو داری زور میزنی اشک بیاد ... این یدونه رو میگم برا اونائی که هنوز دلشون نرمِ روضه نشده* فاطمه جان... سه چار مرتبه امروز بر زمین خوردی (نه یکبار،نه دوبار) عزیزِ جانِ علی،چشم تو مگر تار است!؟ اینو میخونم برای حاجت دارا ... به خدا کمتر از سگم در خونه ی اهلبیت،من اگه آبرو دارم با شما آبرو دارم،رفقا کاش میشد بشینیم بنویسیم امضا کنیم ... قیامت همدیگرو تنها نذاریم ... من صدای گرفتمو میذارم وسط،تو هم این اومدنات رو بذار،بالاخره یه چیزی میشه ... بالاخره یه خیری به ماها میرسه،اینو بگم و روضه بخونم ... صدا زد فاطمه جان ... ز حال رفته حسن،در حیاط افتاده هنوز لکه ی خونت به روی دیوار است (تند تند بگم دیگه) دلیل لاغری ات را چه زود فهمیدم بدون شک همه اش ، کار نیش مسمار است یا زهرا ... به کم روضه بگم" مثل دیروز،بچه ها اومدن دم خونه،تا وارد شدند دیدند فضه پریشونه،چیه فضه ؟! گفت هیچی . بیایید وقت غذا خوردنتونه ... فضه ! معلومه چیزی شده ! مادرم کجاست؟! یهو افتاد،دست کشید روی سرشون برید باباتونو خبر کنید ... بچه ها بدو بدو اومدن مسجد،تا امیرالمؤمنین شنید،یه جوری از مسجد اومد بیرون ... (بگم یا نه؟!)از مسجد تا خونه راهی نیست،سه بار عبا گرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین،بلند میشد (یا الله)هی میگفت فاطمه" میخوام گریز بزنم ... اینجا بابا عبا زیر پاهاش گرفت،راه صاف کربلا ... کجا ؟! تل زینبیه" سرازیری بود" از بالای بلندی"میدونی چی گفت ؟! مادرم آمده گودال،نچرخانیدش ... اومدم،چادرشو بست،هی میگرفت زیر پاهاش،با صورت میخورد زمین ... پامیشد،هی میگفت حسین ... نزن ظالم،حسین مادر نداره حسین ... قبل از این که خانوم از دنیا بره،دید اینا ساکت بشو نیستند،تا زینب ناله داره، گفت باید اینو آروم کنم تابقیه آروم بشن،لذا زینب رو صدا زد: دخترم ارثیه ی غربت مادر مال تو پرکشیدن مال من،این دو سه تاپر مال تو دخترم ... خطبه خوندن توی مسجد مدینه،مال من خطبه خوندن توی کوفه مثل حیدر،مال تو تیر خلاصمو بزنم،هرجا میخوای بری برو،هر جا بردی جلسه رو ببر" دخترم... خنده ی همسایه ها تو راه کوچه،مال من(بگم؟ آماده ای؟) صدای هلهله ها ، خنده ی لشکر،مال تو میخوای بازش کنم ؟! خیز و از جا،آبرویم را بخر(چی شده!؟) عمه را از بین نامحرم ببر گفت پاشو،عمت داره میاد،مگه نمیبینی،کوفیان دارند کِل میکشن،دارن هلهله میکنن ... حسین ... گفت دخترم ... بوسه ی بی رمقِ این دم آخر،مال من بوسه های دم گودال و برادر،مال تو زخم بستر مال من(زخم بستر مال آدم شصت هفتاد ساله س ... یه مریضی که بستر بیفته،کسی رو نداره بهش برسه بعد چند روز بدنش زخم میشه،نه یه زن هجده ساله) زخم بستر مال من،اشکهای حیدر مال من هزار و سیصدو پنجاه زخم برادر مال تو قصه ی میخ در و(آروم میگم،نمیخوام خانوما بشنوند،فقط شماها بشنوید) قصه ی میخ در وکشتن محسن مال من (یا الله) غصه ی سه شعبه وحنجر اصغر مال تو قتل و غارت مال تو،رخت اسارت مال تو دیدن بزم شراب و مِی وساغر مال تو حسیــــــن حضرت فاطمه زهرا س 🕊اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَج🕊
ر احمد وخلق مهربانش صلوات برحیدرو صبر بیکرانش صلوات ازفاطمه ,مجتبی ومظلوم حسین تا حضرت صاحب الزمانش صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » بر شاه کرم رضا(ع)ی عالم صلوات بر او که مراست درد و مرهم صلوات هم بر حسن (ع) و علی (ع) و زهرا (س) و حسین (ع) هم بر شه دین رسول اکرم (ص) صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » بر احمد و جمال حیدر صلوات بر فاطمه ی  پاک و مطهر صلوات بر مِهر وجود یازده نور جلی بر جمله شافعین محشر صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » اکمال برای صلوات آوردی دو بال برای صلوات آوردی وقتی که نبودی، صلوات ابتر بود تو ” آل ” برای صلوات آوردی « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » از اول دهر تا قیام برکات                  گویند همه خلق جهان و ذرات از اهل بهشت و قدسیان و ملکوت        بر احمد و آل او همیشه صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » بر خاتم انبیاء محمد مصطفی صلوات         بر علی حیدر کرار داماد پیامبر  صلوات بر فاطمه بنت پیامبر همسر حیدر صلوات      بر حسن وحسین آل مطهر صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » بر خاتم انبیا مکرّر صلوات                     بر آل نبی ،فاتح خیبر صلوات بر فاطمه دخت مصطفی زوج علی         بر آل نبی و آل حیدر صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » اول به نبی حضرت خاتم صلوات            دوم به علی شیر دو عالم صلوات سوم به گل وجودِ پاک زهرا               چهارم به حسن خونجگر غم صلوات از بهر حسین آن شه کرب و بلا             وآن تشنه‌ی در مقتلِ ماتم صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » بی حبّ علی و آل او در عرصات               هرگز نخرند از کسی صوم و صلاة در حشر نتیجه می دهد عشق حسین          دیگر همه هیچ ، برمحمد صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » هر که دارد به دلش آرزوی کربلا صلوات      یا شود زائر آن دشت پر بلا صلوات   از سه ساله حسین گیرد برات صلوات       گوید بر دل سوخته ی زینب صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » یارب از غیب به ما برگ و براتی بفرست        تلخی ذائقه را شهد و نباتی بفرست تو هم ای بنده اگر شکر گذاری به خدای      بر خود و آل محمد صلواتی بفرست « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » به آیِه آیه قران احمدی صلولت     به بهترین گل گلزار سرمدی صلوات به اهل بیت رسول گرامی اسلام         به غنچه غنچه باغ محمدی صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » بر خاتم انبیاء محمد مصطفی(ص) صلوات      بر علی حیدر کرار داماد پیامبر  صلوات بر فاطمه بنت پیامبر همسر حیدر صلوات       بر حسن و حسین  آل مطهر صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » بر سجده و سجاده عشق محمد (ص)صلوات     بر غار حرا و نماز و مقام محمد(ص) صلوات بر آخرین دین رحمت و پیامبر آن صلوات     بر داماد و بنت محمد  و آل مطهر صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » گر فکر رهایی ز غم و راه نجاتی          در روز و شب خواهی ثمراتی باید به کوری دو چشمان حسودان       بر احمد و آلش بفرستی صلواتی « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » ای دوست برای دل براتی بفرست        در ظلمت غم آب حیاتی بفرست خواهی که خدا بر تو فرستد صلوات        بر احمد و آلش صلواتی بفرست « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » یارب از غیب به ما برگ و براتی بفرست     تلخی ذائقه را شهد و نباتی بفرست تو هم ای بنده اگر شکر گذاری به خدای      بر خود و آل محمد صلواتی بفرست « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » ای شیعه بگو بلند و ممتد صلوات تا که بشود را بلا سد ، صلوات بر احمد و زهرا و علی و حسنین بر پنج تن و آل محمد صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » در اوج عطش، آب حیاتی دارد زین ذکر ، مدامش ، حسناتی دارد هنگام خطر برای دفعش ، شیعه بر احمد و آلش صلواتی دارد « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم 
محمد کاظم خادمی: ‍ 🍂🍁روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ وفاتِ حضرتِ ام البنین سلام الله علیها تقدیم به همه ی مادران شهداء _ حاج میثم مطیعی 🍁🍂 ┄┅═══•••✾❀✾•••═══┅┄ __ *امشب روضه مو اینجوری شروع می کنم،روز مادرانو و همسران شهداست،مجلس به پاست به یاد بی بی اُم البنین مادرشهید،همسر شهید...امشب با یاد شهدا بریم درِ خونه ی اُم البنین... شهید علی اکبر رضایی منش،سال شصت و دو مفقود شده در کردستان،تا الان مادرش دَرِ خونه رو نمی بنده،میگه:عزیزم از سفر میاد،پسرم بر میگرده..میگن:وقتی بارون میاد،از خونه میاد بیرون..بهش میگن: مادر!بیا سردِ...میگه:نه الان پیکر بچه ام زیر بارونِ...وقتی برف میاد،ازخونه میاد بیرون..مادر! مریض میشی،حالت بد میشه...میگه:شماها نمی فهمید،من مادرم،بدن بچه ام الان زیر برف و بورانه.... یه مادری هم مدینه منتظربود مسافرش برگرده،ولی نه مسافر خودش،از بچگی براش مادری کرده،حسینم! من خدمت گذار شمام.... گفت:اون مادر شهید،احمدش رفت،والفجر مقدماتی شهید شد،همسایه ها فامیل اومدن گریه می کردن،چیزی نمی گفت،عملیات بعد ابوالقاسمش رفت شهید شد،دو تا پسر داد،به شوهر گفت:چرا نشسته ای؟پاشو اسلحه ی بچه هام رو بردار،همه دارن آماده میشن، رفت،والفجر هشت شد،همه اومدن،زن ها اومدن،فامیل اومدن توی خونه،خیلی بی تابی می کردن،جوانات رو از دست دادی،شوهرت رو از دست دادی..میگن:یه وقت بلند شد به سینه میزد،می گفت:* تموم زندگیم مال حسینِ دلم همواره دنبال حسینِ *خودش رفت،توی اون حج خونین سال شصت و شش،گفته بود: حالا نوبت منِ،رفت،صف اول برائت از مشرکین شهید شد، "شهیده کبری تلخابی"... عرض روضه من باشه،منم یه مادری رو میشناسم،همش صدا می زد:تموم زندگیم مال حسینِ..... امشب مدینه ات رو بگیر،از بی بی اُم البنین مدینه بگیر،بری بین الحرمین،سر به دیوار بذاری براش روضه ی اباالفضل بخونی...* این گدا سوی مدینه سفری میخواهد... تا بیاید حرمت راهبری می‌خواهد سلام من به بقیع و به چهار قبر خرابش سلام من به بقیع و چهارقبر رفیعش *مرحوم مامقانی نوشته در کتاب تنقیح المقال...: وقتی بشیر آمد وارد مدینه شد،مردم رو جمع کرد،بی بی ام البنین آمد،بی بی جان! بچه هات رو کشتن....از حسینم چه خبر؟ دستای علمدار کربلا رو جدا کردن..از حسینم چه خبر؟ بی بی جان! نبودی عمود آهن به سر پسرت زدن... از حسینم چه خبر؟ بی بی جان با لب تشنه سر از بدنش جدا کردن... یه وقت صدا زد ای بشیر! " قَدْ قَطَّعتَ نِیاطَ قَلبی " بندهای دلم رو پاره کردی..." أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین " همه ی زندگیم فدای حسین...همه ی بچه هام فدای حسین...* تموم زندگیم مال حسینِ دلم همواره دنبال حسینِ @khatmkhanimajma
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم بنویسید خداوند و پس از آن زینب بنویسید علی در دلِ میدان : زینب بنویسید که زهراست در ایمان زینب بنویسید حسن بعد حسن جان زینب بنویسید حسین است بقرآن زینب بنویسید که ای جان سَنَ قربان زینب نام تو می‌برم و کرببلا برخیزد شیرزن می‌رسی و شیر خدا برخیزد چه قیامی بشود فاطمه تا برخیزد حق بده عرش اگر پیشِ شما برخیزد گِرد گردِ کرمت دست دعا برخیزد سلطنت کُن به همه دخترِ سلطان زینب نعره تو هیمنه تو خطبه‌یِ بنیان کَن تو رعد تو صاعقه تو معنی سوزاندن تو برق تو تیغ تو و فاتحه‌ی دشمن تو مَرد تو کوه تو و حیدرِ بی جوشن تو شمع تو آینه تو گریه‌ی بی شیون تو بنویسید فقط هیبتِ طوفان زینب تو قدم می‌زنی انگار عَلَم می‌کوبند پشتِ تو اکبر و عباس قدم می‌کوبند کاخها را به سرِ آلِ ستم می‌کوبند کوفه تا شام همه بر سرِ هم می‌کوبند بیرقِ کیست که بر اوجِ حرم می‌کوبند کوفه تا شام کُنَد یک تنه ویران زینب کاش می‌شد که فقط از تو فقط بنویسم با تبِ عشقِ تو تا آخرِ خط بنویسم زورَقی باشم و از جذبه‌یِ شط بنویسم من که باشم بنویسم که غلط بنویسم باید از شورِ شهیدِ حرمت بنویسم می‌نویسم که تویی شمعِ شهیدان زینب غرق در دود زمین بود که بارانی شد باز شد بابِ شهادت حرمت بانی شد سپرِ تو ، نه فقط سینه‌ی ایرانی شد مرد این جاده رزمنده‌ی افغانی شد هرکه شد جَلدِ حریم تو سلیمانی شد تشنه بودیم و شدی ریزشِ باران زینب آمدی تا که به خورشید بخوانی ما را آمدی تا به حُسینت برسانی ما را دستِ ما گیری و تا او بکشانی ما را چادرت را بتکانی بتکانی ما را چو غباریم به صحنت بنشانی مارا گریه داریم بخوان یادِ عزیزان زینب آه گفتی که نیایید تنش را نبرید مادرم می‌نگرد پیرهنش را نبرید نیزه ها صبر کنید و بدنش را نبرید لااقل زود عقیقِ یمنش را نبرید به اسارت من و اطفال و زنش را نبرید ای امان از دلِ تو ، آی پریشان زینب (حسن لطفی) ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam