eitaa logo
مأوای قلم
23 دنبال‌کننده
98 عکس
12 ویدیو
0 فایل
قلم نیز،همچون هر موجودی به دنبال آشیانه و مأوایست،تا در حریم امن آن، پویا و بالنده شود و آرام گیرد،اینجا مأوای قلم است. ارتباط با نویسنده: https://eitaa.com/mavaa_133
مشاهده در ایتا
دانلود
آرامش بالاتر از آسایش به حرم خانم حضرت معصومه سلام الله علیها رفتم .راهرو قسمت بانوان را جلو رفتم .چشمم به ضریح که افتاد ،سلامی از سر شوق دادم .چنگ زدم به شبکه های ضریح و عقده دل گشودم.از عمق جان ضریحش را بوسیدم . آرام گرفتم و در گوشه ای نشستم .با خودم فکر می کردم ،من در کنار بانو که هستم آرام آرامم . چه آرامشی دارد این صحن و سرا ،آرامشی تا عمق جان .روح شاد می شود و به سکون و آرامش می رسد. ما آدم ها چقدر در زندگی به دنبال آرامشیم ؟ آیا اینقدر که به دنبال آسایش هستیم به آرامشمان هم فکر می کنیم. آیا آرامشمان را قربانی آسایشمان نکرده ایم؟ مرد و زنی که زندگی را در صبح تا شب کار کردن برای داشتن آینده ای راحت و مرفه می بینند چقدر برای کسب آرامش زندگی و در کنار هم بودن تلاش می کنند ؟ چقدر در لحظه حال زندگی می کنند.؟ تلاش برای داشتن یک زندگی خوب پسندیده است ؛اما آنقدر مهم و جزو الویت های اول زندگیست ،که به خاطر آن از لحظه های خوش در کنار هم بودن بگذریم ؟ این داستان حکایت زندگی های امروزی است که ،به روز بودن و چشم و هم چشمی یک رنگی و صفای آن را از بین برده. زندگی ها تبدیل به مداد رنگی رنگارنگی شده که ،گر چه زیباست اما برای زیبایی آن چه خوشی های ساده ای را بر خود حرام کرده ایم.صدای خنده فرزندان به وقت بازی،هم بازی شدن با آنان ،تماشای آنان به وقت قد کشیدن و بزرگ شدن ،نه تنها همه اینها را از دست می دهیم بلکه توقعات فرزندان را در زندگی بالا می بریم . بعد از مدتی که به زندگی نگاه می کنیم تبدیل به یک ماشین شده ایم برای رفع نیاز خانواده، حالا توقع آن می رود که کسی دست بر شانه مان گذاشته و خسته نباشید بگوید اما با دست خودمان روح زندگی را گرفته ایم ،محبت را خاک کرده ایم و حالا که وقت استراحت و لذت بردن از حاصل یک عمر زحمتمان است تنها نشسته و با حسرت به زندگی که می شد صمیمانه تر و دلنشین تر گذشت فکر می کنیم . یادمان باشد زندگی تکرار نمی شود ،در لحظه زندگی کنیم و از شادی های ساده زندگی راحت نگذریم. ✍️آمنه خالقی فرد @mavaaeghalam
با خدا زندگی کنیم خدا را هر لحظه حس کردن یعنی آرامش محض تو آرامش منی برای هر لحظه ، یاریم کن غافل نباشم از تو . ✍️آمنه خالقی فرد @mavaaeghalam
من با تو آرامم. کنار ایوان نشسته ، زانوی غم بغل کرده و ناراحت است .با خودش حرف می زند و اشک می ریزد .خودش را بابت بی دست و پا بودنش سرزنش می کند. دیگر درخت نارنج با آن قد رعنا و گل‌های زیبا و عطر دلنشینش به چشمش نمی آید.نسیم بهاری صورتش را نواز می کند ،اما صورتش داغ تر از آن است که این نسیم خنکش کند. مدام با خودش تکرار می کند چرا من باید اینگونه باشم ،چرا نمی توانم خوشبخت باشم ،چرا قدرت انجام یک کار را، درست و حسابی ندارم . چرا باید حرف بشنوم و تنها سکوت کنم .چرا آسمان امروز در نگاهم زیبا نیست. چقدر مرغ عشق همسایه سر و صدا می کند،کاش ساکت می شد . صدای سوت کتری او را از این افکار بیرون می آورد . بلند می شود تا کمر صاف کند ،یکباره درد عجیبی در کمرش می پیچد . نفهمیده بود ساعت ها نشسته و مثل کشتی به گل نشسته ها عزا و ماتم گرفته. به آشپزخانه می رود همین طور که چای را دم می کند دکمه رادیو را روشن می کند. صدای تلاوت قرآن در خانه می پیچد . چه صوت دلنشینی!! یکباره این آیه او را به خود می آورد : وَ اصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنا وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ براى (انجام) فرمان پروردگارت پايدارى كن،« كه تو در ديد ما (و تحت حمايت ما) هستى» و هنگامى كه (از خواب) بر مى‌خيزى، با ستايش پروردگارت او را به پاكى ياد کن.* با خود تکرار می کند فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا ۖ تو در دید ما و تحت حمایت ما هستی‌. قدرت بی نهایتی مثل خداوند مرا می بیند و از من حمایت می کند پس چرا غمگین باشم ،چرا نا امید باشم ،چرا از حرف های بیهوده برنجم. صورتش را آب می زند،موها را شانه می کند برای خودش چای می ریزد .قالیچه را در ایوانِ خانه، کنار درخت نارنج پهن می کند .در قندان را باز می کند تا قندی بردارد، به یکباره بهار نارنجی در قندان می افتد. زن می خندد ،سر بلند می کند و به آسمان آبی و صاف می نگرد و می گوید :این اولین نشانه برای من. و زیر لب زمزمه می کند: هر چه از دوست رسد نیکوست، ممنونم . *سوره طور آیه۴۸. خدا ✍️آمنه خالقی فرد @mavaaeghalam