eitaa logo
مَوَدَّت[اظهارِچاکری]
154 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
درکوی‌عشق‌شوکت‌شاهی‌نمی‌خرند اقـــرارِبنــدگی‌کـن‌واظهــارِچــاکری انتقادات پیشنهاد و راه ارتباط با خادم کانال: @ahad69
مشاهده در ایتا
دانلود
يا‌قتيل‌العبرات هر روز پای هر محنت گریه می کنم بر هر هزار زخم تنت گریه می کنم با نوحه های هر شب تو گریه می کنم با روضه های دل شکنت گریه می کنم یعقوب های چشم من از دست رفته اند از بس برای پیرهنت گریه می کنم در بین قبر هم کفن کربلا به تن از داغ جسم بی کفنت گریه می کنم گاهی شبیه روز دهم سرخ می شوم بر لحظه ي به نی شدنت گریه می کنم ای سوخته ترین بدنِ زیر آفتاب بر زخم تاول بدنت گریه می کنم (محسن عرب خالقي) https://eitaa.com/mavaddat_69
از خواب بیدار شدم دیدم پدر رفته گیرم سفر رفته چرا خب بی خبر رفته این دستم چند روزیست بالا نمیاید من هم نمی‌دانم چرا انگار در رفته... https://eitaa.com/mavaddat_69
تا بفهماند به من طعم محبت را حسین در دلم انداخته شوق زیارت را حسین هر قدر در طالع من دوری از او آمده از قضا تغییر خواهد داد قسمت را حسین هر که آمد تَحتِ قُبّه مُستجابُ الدَّعوه شد زیر دِینِ خویش برده استجابت را حسین اِنَّ لِلقتل الحسین آتش به پا شد در دلم لحظه‌ای هم کم نکرده این حرارت را حسین آب اگر از دشمنانش خواسته کرده تمام بر تمام دشمنان خویش حُجَّت را حسین دست و پا می‌زد اگر در خون میان قتلگاه دست و پا می‌کَرد اسباب شفاعت را حسین زخم‌های او زیاد و اشک‌های ما کم است می‌پذیرد باز از ما این بضاعت را حسین https://eitaa.com/mavaddat_69
تا نغمۀ حسین نوایش به ما رسید دادی زدیم و فضل خدایش به ما رسید مارا نوشته‌اند شکار کمند یار شکرخدا که زلف ر‌هایش به ما رسید کعبه نبرد و قسمت ما کربلا نمود سنگش به دیگران و طلایش به ما رسید حتی برات مشهد ما دست کربلاست سهمیۀ امام رضایش به ما رسید دستور داده است به ما: «فابْک للْحسین» سلطان «طوس» توصیه‌‌هایش به ما رسید گرچه گرسنه کشته شد و تشنه ذبح شد اما همیشه آب و غذایش به ما رسید زخم هزار نیزه و خنجر به او رسید اجر طواف کرب و بلایش به ما رسید می‌گفت این قبیله: عبا شد نصیب ما می‌گفت آن قبیله: قبایش به ما رسید https://eitaa.com/mavaddat_69
سر منشأ تمام عنایات یا حسین ای مقتدای مکتب هیهات یا حسین حتی خدا در اول خَلقَت، ز خلقتت بر کل خَلْق کرده مباهات یا حسین ای مظهر صفات خداوندگار تو ای معنی تمام عبادات یا حسین گریه برای توست همان اصل دین ما شیرین ترین دلیل مناجات یا حسین تا بوده، بوده پرچم سرخ خدایی ات بالاتر از تمامی رایات یا حسین خوردی زمین و زینب تو بی پناه شد ای تکیه گاه عمه سادات یا حسین دارد هنوز از غم تو گریه می کند دیواره های مدخل ساعات یا حسین https://eitaa.com/mavaddat_69
از نوکری درت مرا سیر نکن جز درگه خود جای دگر پیر نکن! من منتظر توام شب اول قبر سوگند به جان مادرت دیر نکن https://eitaa.com/mavaddat_69
هر چند، نامِ نیک، فراوان شنیده‌ایم نامی به باشکوهی زینب، ندیده‌ایم ارث از دلِ شجاع تو برده‌ست، یا علی! نامش گره به نام تو خورده‌ست، یا علی! پیوندِ عقل روشن و بیداریِ دل است شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است مستی، همان حقیقت مستورِ زینب است آباد، خانه‌‌ای که در آن نور زینب است قانونِ عقل و عشقِ جهان را به هم زند وقتی ﻋﻘﻴﻠة العرب، از عشق، دم زند زینب به بند، بندگی یار می‌کند گیراست زلفِ یار و گرفتار می‌کند از چشمِ یار، قامت دلدار، دیدنی‌ست نام حسین، از لب زینب، شنیدنی‌ست... قاسم صرافان https://eitaa.com/mavaddat_69
من آن عقیله، بضعه ی پاک بتولم من روضه خوان مقتل آل رسولم من کوه صبرم، داغِ غم بسیار دیدم من مادرم بین در و دیوار دیدم من فرق خونین پدر را دیده ام... آه در طشت خون، لخته جگر را دیده ام... آه ای وای من دیدم تمام صحنه ها را بالای تل، غوغای شمر و ضربه ها را من کاخ ظلم شامیان ویران نمودم با خطبه های حیدری طوفان نمودم من کوفه را یک بار دیگر فتح کردم من شام را با چند دختر فتح کردم من زیر و رو کردم بساط ظالمان را من آبرو بردم، تمام کافران را پیغمبرم، پیغام تو تا شام بردم اما هزاران سنگِ رویِ بام خوردم من زینبم با سینه ای خون و دلی ریش من زینبم اما کمی نیلی تر از پیش ای عالم و آدم گرفتار و فقیرت بودم بلاگردان طفلان اسیرت هر چند زینب بعد تو بی بال و پر شد هر جا که آمد ضربه ای، زینب سپر شد برخیز و خواهر را ببین، ای یار زینب من زینب شرمنده ام، سالار زینب رفتیم از این خاک غربت با رقیه برگشته ام حالا ببین ... اما رقیه https://eitaa.com/mavaddat_69
«چشم گریان سویت از شام خراب آورده‌ام» «خیز، ای لب تشنه! از بهر تو آب آورده‌ام» گر بپرسی داغ تو با سینۀ خواهر چه کرد قامت خم گشته‌ای بهر جواب آورده‌ام اشکْ سرخ و چهره زرد و تنْ سیاه و مو سفید این همه سوغات از شام خراب آورده‌ام اشک می‌بارم ز داغ چارساله دخترت گر چه پرپر شد گلت با خود گلاب آورده‌ام همرهم زین العباد این حجّت دادار را جان و تن مجروح از بزم شراب آورده‌ام علی انسانی https://eitaa.com/mavaddat_69
اربعین آمد دلم را غم گرفت بهر زینب(س) عالمی ماتم گرفت سوز اهل آسمان آید به گوش ناله ی صاحب زمان آید به گوش آمده همراه دخت بوتراب بر سر آن قبر کلثوم و رباب زخمهای این سفر سر باز کرد هر کسی درد دلی آغاز کرد گفت ای سالار زینب السلام ماه شام تارزینب السلام بر تو پیغام سفر آورد ام از فتوحاتم خبر آورده ام کرد با من این مسیر عشق طی راس تو منزل به منزل روی نی معجرم نیلی شد و مویم سپید از غم دوری تو قدم خمید گر که دست رحمت و صبرت نبود زینبت در راه کوفه مرده بود ظلم دشمن تا که بی اندازه شد ماجراهای سقیفه تازه شد ریسمان بر گردن سجاد بود غربت بابا مرا در یاد بود دیدی از نی دست خواهر بسته بود؟ گوییا دستان حیدر بسته بود یاسها را جوهر نیلی زدند کودکان را یک به یک سیلی زدند ازشماتت کردن دشمن مپرس از سه ساله دخترت از من مپرس شد سرت یک نیمه شب مهمان او با وصالت بر لب آمد جان او مُرد در ویرانه و من زنده ام بی رقیه(س) آمدم شرمنده ام گر تو ای لب تشنه برداری سرت حال نشناسی دگر این خواهرت... https://eitaa.com/mavaddat_69
زبانحال حضرت‌ سکینه(سلام‌الله‌علیها) در اربعین هجران بهانه ای ست برای وصال ها بهتر شده ست از برکات تو حال ها از یاد رفته است جراحات بال ها با عمه راحت است تمام خیال ها عمه نگو که فاطمه ی کربلا بگو عمه نگو حسین بگو مرتضی بگو بابا سلام عمه رسیده بلند شو از احترامِ قدِّ خمیده بلند شو با گردن بریده بریده بلند شو عمه اگر شکسته شده قد کمان شده چون میهمان مجلس نامحرمان شده دائم پیِ گذشتنِ از جان خویش بود مأمور حفظ جان امامان خویش بود زینب ولیک حیدر میدان خویش بود گرم طواف قاری قرآن خویش بود صد کربلا پس از تو بلا دیده ایم ما صد فاجعه به شام بلا دیده ایم ما با آه خویش کرب و بلا را مهار کرد خیلی برای پرچم اسلام کار کرد ما را خودش به ناقه ی عریان سوار کرد باید به عمه هر دو جهان افتخار کرد عمه چه عمه ای! همه مدیون عمه ایم ما زنده ایم اگر همه ممنون عمه ایم   یادم نمی رودکه به هنگام رفتنت کردی نوازشم پدرانه به دامنت آتش گرفت صورتم از بوسه دادنت هِی بوسه میزدم به لب و دور گردنت رفتی و بعدخسته و بی حال دیدمت رفتی و بعداز آن تهِ گودال دیدمت وقتی که نیزه در گلویت کرد وای وای! با پای خویش پشت و رویت کرد وای وای! با خاک گرم رو به رویت کرد وای وای! از پشت پنجه بین مویت کرد وای وای! آن لحظه ای که دور و برِ تو سپاه بود چشمت درست روبه روی خیمه گاه بود خیلی دلت شکست علی اکبرت که رفت خیلی دلم شکست علی اصغرت که رفت نزدیک بودعمه بمیرد سرت که رفت انگشت توبریده شد انگشترت که رفت با سنگ ونیزه بین تو و خیمه سد شدند ده اسبِ تازه نعل به نعل از تو رد شدند ای وای ازاسیر شدن کو به کو شدن از خجلت وغریب شدن سرخ رو شدن با مردم محله چنین رو به رو شدن این است آخرعاقبت بی عموشدن دلواپسیِ دختر زهرا ز حد گذشت خیلی به عمه ام سر بازار بد گذشت پس داده اند پیرهن پاره پاره را رخت مرا لباس تو را گاهواره را آورده است عمه سر شیرخواره را گوشش نکرده است کسی گوشواره را ما از غم فراق گرفتارتر شدیم وقتی رقیه رفت عزادارتر شدیم علی اکبرلطیفیان https://eitaa.com/mavaddat_69
نگاه گریه داری داشت زینب چه گام استواری داشت زینب دل با اقتداری داشت زینب مگر چه اعتباری داشت زینب ندیدم زینب کبری تر از این ندیدم زینت باباتر از این ندیدم دختر زهرا تر از این حسینی مذهبی غوغا تر از این پس از آنکه زمین را زیر و رو کرد سپاه کوفه را بی آبرو کرد به سمت کربلا نالان رو کرد کمی از خاک را برداشت بو کرد چهل روز است گریانم حسین جان چو موی تو پریشانم حسین جان چهل روز است می خوانم حسین جان حسین جانم حسین جانم حسین جان همین جا شیرخواره گریه می کرد رباب بی ستاره گریه می کرد گهی بر گاهواره گریه می کرد گهی بر مشک پاره گریه می کرد همین جا دور اکبر را گرفتند ز ما شبه پیغمبر ما را گرفتند ولی از من دو دلبر را گرفتند هم اکبر هم برادر را گرفتند همین جا بود که سقای ما رفت به سمت علقمه دریای ما رفت پناه عصمت کبرای ما رفت پی او گوشواره های ما رفت همین جا بود که دلها گرفت و ... کسی روی تن تو جا گرفت و ... سرت را یک کمی بالا گرفت و... واز پشت سرت سر را گرفت و... همین جا بود الف را دال کردند تنت را بارها پامال کردند ته گودال را گودال کردند تو را با سم مرکب چال کردند بهاری داشتم اما خزان شد قدی که داشتم بی تو کمان شد عقیق تو به دست ساربان شد طلای ما نصیب کوفیان شد همین جا بود افتادند تن ها همین جا بود غارت شد تن ها تمامی کفن ها، پیرهن ها بدون تو کتک خوردند زن ها علی اکبر لطیفیان https://eitaa.com/mavaddat_69