eitaa logo
🕋 مذاهب عارفان 🕋
2.8هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
281 ویدیو
1 فایل
ارتباط مستقیم با استاد مشرِّف فقط از طریق ایتا در غیر اینصورت واتساب @mosharraf تبلیغ و تبادل @sarbaze_khomeini مذاهب عارفان eitaa.com/mazahb علوم غریبه و ماوراء eitaa.com/mavarai ارتباط باخدا eitaa.com/joinchat/1157038138C388e09f927
مشاهده در ایتا
دانلود
(علیه السلام): کسی که با قصد 💰 و دارایی زنی با او ازدواج کند، خداوند متعال او را درمانده آن دارایی خواهد کرد. انتشار با صلوات بلامانع است ╔══❖•°🕋 °•❖══╗ https://eitaa.com/joinchat/2382037001C2d978a4435 ╚══❖•°🕋 °•❖══╝
(علیه السلام): کسی که با قصد 💰 و دارایی زنی با او ازدواج کند، خداوند متعال او را درمانده آن دارایی خواهد کرد. انتشار با صلوات بلامانع است ╔══❖•°🕋 °•❖══╗ https://eitaa.com/joinchat/2382037001C2d978a4435 ╚══❖•°🕋 °•❖══╝
(رحمةالله علیه) که از بزرگان علمای اسلام است، دارای زیادی بود، در بیرون شهر، یک باغ میوه داشت و تشریفات زندگی او مجهز بود. یک روز به حمام رفت. اتفاقا یک درویش هم به حمام آمده بود. وقتی که آمدند لباس بپوشند، آن درویش عرض کرد حضرت آیة اللّه! شما می گویید علاقه به دنیا بد است و حال آن که این همه مال داری. من تعجب می کنم با این همه مال و ثروت چطور می خواهی بمیری؟ آقا جوابی نداد تا هر دو لباس پوشیدند و آمدند از درِ حمام بروند، حاج ملا احمد نراقی فرمود: جناب مرشد: کربلا رفته ای؟ گفت: نه. فرمود: بیا همین طور دو نفری پیاده به کربلا برویم. مرشد موافقت کرد، دو نفری حرکت کردند از نراق به طرف کربلا، مقداری راه رفتند، یک مرتبه درویش دست ها را به هم زد و گفت: آخ، قدری صبر کن. - چی شد؟ گفت: کشکول خودم را در حمام جا گذاشتم بروم و بیاورم. فرمود: هان! مطلب همین جا است. جناب درویش به قول خودت من گاو دارم، گوسفند دارم، اسب دارم، قاطر و تشکیلات دارم، ولی در موقعی که می خواهم مسافرت بکنم، همه را سپردم به خدا و دل از آن ها کندم، ولی شما یک کشکول داری نتوانستی دل بکنی، یعنی علاقه تو به این کشکول آن قدر زیاد است که دل کندن از او خیلی مشکل است، این فرق بین من و تو است من مال دارم، ولی مالی که دلبستگی ندارم و تو یک کشکول داری و دل به او بسته ای. 📚مجله درس هایی از مکتب اسلام، فروردین 1399 - شماره 707 انتشار با صلوات بلامانع است ╔══❖•°🕋 °•❖══╗ https://eitaa.com/joinchat/2382037001C2d978a4435 ╚══❖•°🕋 °•❖══╝
(رحمةالله علیه) که از بزرگان علمای اسلام است، دارای زیادی بود، در بیرون شهر، یک باغ میوه داشت و تشریفات زندگی او مجهز بود. یک روز به حمام رفت. اتفاقا یک درویش هم به حمام آمده بود. وقتی که آمدند لباس بپوشند، آن درویش عرض کرد حضرت آیة اللّه! شما می گویید علاقه به دنیا بد است و حال آن که این همه مال داری. من تعجب می کنم با این همه مال و ثروت چطور می خواهی بمیری؟ آقا جوابی نداد تا هر دو لباس پوشیدند و آمدند از درِ حمام بروند، حاج ملا احمد نراقی فرمود: جناب مرشد: کربلا رفته ای؟ گفت: نه. فرمود: بیا همین طور دو نفری پیاده به کربلا برویم. مرشد موافقت کرد، دو نفری حرکت کردند از نراق به طرف کربلا، مقداری راه رفتند، یک مرتبه درویش دست ها را به هم زد و گفت: آخ، قدری صبر کن. - چی شد؟ گفت: کشکول خودم را در حمام جا گذاشتم بروم و بیاورم. فرمود: هان! مطلب همین جا است. جناب درویش به قول خودت من گاو دارم، گوسفند دارم، اسب دارم، قاطر و تشکیلات دارم، ولی در موقعی که می خواهم مسافرت بکنم، همه را سپردم به خدا و دل از آن ها کندم، ولی شما یک کشکول داری نتوانستی دل بکنی، یعنی علاقه تو به این کشکول آن قدر زیاد است که دل کندن از او خیلی مشکل است، این فرق بین من و تو است من مال دارم، ولی مالی که دلبستگی ندارم و تو یک کشکول داری و دل به او بسته ای. 📚مجله درس هایی از مکتب اسلام، فروردین 1399 - شماره 707 انتشار با صلوات بلامانع است ╔══❖•°🕋 °•❖══╗ https://eitaa.com/joinchat/2382037001C2d978a4435 ╚══❖•°🕋 °•❖══╝
(رحمةالله علیه) که از بزرگان علمای اسلام است، دارای زیادی بود، در بیرون شهر، یک باغ میوه داشت و تشریفات زندگی او مجهز بود. یک روز به حمام رفت. اتفاقا یک درویش هم به حمام آمده بود. وقتی که آمدند لباس بپوشند، آن درویش عرض کرد حضرت آیة اللّه! شما می گویید علاقه به دنیا بد است و حال آن که این همه مال داری. من تعجب می کنم با این همه مال و ثروت چطور می خواهی بمیری؟ آقا جوابی نداد تا هر دو لباس پوشیدند و آمدند از درِ حمام بروند، حاج ملا احمد نراقی فرمود: جناب مرشد: کربلا رفته ای؟ گفت: نه. فرمود: بیا همین طور دو نفری پیاده به کربلا برویم. مرشد موافقت کرد، دو نفری حرکت کردند از نراق به طرف کربلا، مقداری راه رفتند، یک مرتبه درویش دست ها را به هم زد و گفت: آخ، قدری صبر کن. - چی شد؟ گفت: کشکول خودم را در حمام جا گذاشتم بروم و بیاورم. فرمود: هان! مطلب همین جا است. جناب درویش به قول خودت من گاو دارم، گوسفند دارم، اسب دارم، قاطر و تشکیلات دارم، ولی در موقعی که می خواهم مسافرت بکنم، همه را سپردم به خدا و دل از آن ها کندم، ولی شما یک کشکول داری نتوانستی دل بکنی، یعنی علاقه تو به این کشکول آن قدر زیاد است که دل کندن از او خیلی مشکل است، این فرق بین من و تو است من مال دارم، ولی مالی که دلبستگی ندارم و تو یک کشکول داری و دل به او بسته ای. 📚مجله درس هایی از مکتب اسلام، فروردین 1399 - شماره 707 انتشار با صلوات بلامانع است ╔══❖•°🕋 °•❖══╗ https://eitaa.com/joinchat/2382037001C2d978a4435 ╚══❖•°🕋 °•❖══╝