در اکثر کتب معتبره و مفتاح الجنة مرویست که روزی #جبرئیل به خدمت #حضرت_رسول صلی الله علیه و آله آمده عرض کرد : یا #رسول_الله امر عجیب و غریبی مشاهده کرده ام و آن این است که در وقت نزول ، گذرم از #کوه_قاف افتاد ناله سوزناکی شنیدم جلوتر رفتم فرشته ای را دیدم که پیش از این ، همین فرشته را در آسمان با جلال و عظمت دیده بودم ، که بالای تختی از نور می نشست و هفتاد هزار نفر از ملائکه در حضورش صف بسته می ایستادند ، و چون نفس می کشید از نفس او #ملائکه خلق می شدند .
پس این فرشته را دیدم با دل خسته و بالهای شکسته بر زمین افتاده چون سبش را پرسیدم گفت : در شب معراج من در تخت خود نشسته بودم که حضرت رسول صلی الله علیه و آله بر من گذشت و من تعظیم لایق و تکریم شایسته برای مقدم شریفش به عمل نیاوردم ، بنابراین به این عقوبت گرفتار شدم و از بلندی افلاک به پستی خاک افتادم پس ای جبرئیل الان توشفیع باش و خلاصی مرا از درگاه الهی بخواه .
پس من با تضرع و زاری بسیار از درگاه الهی مسئلت عفو و مغفرت او را نمودم تا آنکه خطاب مستطاب را به او گفتم و او بر جناب شما از روی اخلاص صلوات فرستاد ، و فی الحال بالهای اقبال او از برکت #صلوات فرستادن بر جناب شما ، روئیده و از پستی خاک به بلندی افلاک و به مقام قرب خود رسید.
📚 داستان هایی از انوار آسمانی
انتشار با صلوات بلامانع است
#مذاهب_عارفان
╔══❖•°🕋 °•❖══╗
https://eitaa.com/joinchat/2382037001C2d978a4435
╚══❖•°🕋 °•❖══╝