eitaa logo
🕋 مذاهب عارفان 🕋
2.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
310 ویدیو
1 فایل
ارتباط مستقیم با استاد مشرِّف فقط از طریق ایتا در غیر اینصورت واتساب @mosharraf تبلیغ و تبادل @sarbaze_khomeini مذاهب عارفان eitaa.com/mazahb علوم غریبه و ماوراء eitaa.com/mavarai ارتباط باخدا eitaa.com/joinchat/1157038138C388e09f927
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿پیرمرد عارفی بود بی نام و نشان تنها که فقط در مواقع ضروری برای تامین ضروریات زندگی اش از خانه بیرون می رفت ، مردم محل از روی ظاهر فقیرانه او را بعنوان دیوانه می شناختند ، 👈 یک روز امام جماعت مسجد محل پرس و جوی پیرمرد را کرد که ۳ روز است کسی او را ندیده ، مردم محل نگران او میشوند و به در خانه او می روند درب زدند خبری نشد درب حل دادند و وارد شدند ، ناگهان دیدند که پیرمرد درحال سجده فوت کرده ناراحت او شدند و به فکر کفن و دفن او شدند ولی چیزی برای فروش نداشت که خرجش کنند ، تنها چیزی که داشت یک حصیر که سجاده اش بود و یک فانوس ، هوا رو به تاریکی شده بود مردم رفتند و روحانی مسجد به فکر روشن کردن فانوس برای روشنایی افتاد، فانوس را روشن کرد ناگهان از آن فانوس عفریت جن خارج شد ، روحانی مسجد از جا خورد و برگشت عقب روحانی گفت تو که هستی ؟ گفت : من عفریتی از جن هستم _اینجا ودر فانوس چه میکنی ؟ _ مرا ملائکه به مقامی که خداوند به این پیرمرد داده دستور دادند که مسخر او باشم _ پس چرا وضع پیر مرد چنین است ؟ آیا تا بحال چیزی از تو نخواسته ؟ _ من سالهاست که در حسرت دستورات او ماندم ، فقط دو بار ازمن کاری خواست ، روزی از شدت بیماری رنج می برد گرسنه و تشنه کسی را نداشت من از تو خواهش میکردم به من امر کن تا برایت گنجها ببارم و ... ولی ایشان میگفت نیاز ندارم ، وقتی شدت ضعف و گرسنگی او را به مرگ نزدیک کرد به من امر کرد که برایش درهمی بیاورم تا نان تهیه کند ، من اینکار کردم چند روز بعد که حالش بهتر شد رفت و حمالی کرد یک درهم دستمزد گرفت به من داد و امر کرد که به صاحبش برگردانم، من صاحبش را نمی شناختم همانطور دست به جیب کسی شدم و درهمی برداشتم حال از کجا او را پیدا کنم عفریت ادامه داد و گفت: آن روز بدترین روز من بود از این جیب به آن جیب میرفتم تا صاحبش را پیدا کنم بعد از بسیار از روی بوی آن شخص صاحبش را شناختم و درهم را در جیبش گذاشتم ، روحانی به عفریت گفت تو باید برگردی همانجا که بود عفریت نیز بر گشت داخل فانوس ، روحانی فانوس را چاهی که در آن خانه بود انداخت و آن پر از سنگ کرد . 🔥 مطالب.این.کانال.استثنائست با ما باشید و معلومات خود را بیفزاید  🔥    🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥 ~~~~~~~~ ارتباط با استاد ꧁ @mosharraf ꧂ کانال علوم غریبه و ماورائی https://eitaa.com/joinchat/1053818938Cfbc88f9a55 کانال علوم غریبه 👆 اولین و معتبرترین کانال در این علم
-رمل روزی حضرت علیه السلام به امر بر حضرت علیه السلام نازل شد ، حضرت ادریس مشغول چوپانی در صحرا بود و جبرئیل امین بصورت انسان خوش سیما بر او ظاهر شد ، بعد از سلام و تحیت گفت : آیا شما پیامبر خدا هستی ؟ گفت : آری هستم . گفت : پیامبران معجزاتی دارند و من از تو معجزه میخواهم . گفت : از من چه می خواهی ؟ گفت : اول می خوام علم به شما بیاموزم ، بعد خلاصه اینکه به ایشان علم رمل را برای اولین بار برای انسان آموزش داد ، به این ترتیب که مقداری خاک یا انجا بود و روی آن نقطه نقطه بی شمار ترسیم می کردند و در ادامه از ان شکل خارج می کردند و الی اخر .. پس اتمام حضرت جبریل گفت که حال می خواهم بدانم جبرئیل و حی در حال حاضر کجاست ؟ حضرت ادریس با کمی تامل در همان علم رمل از آسمان هفتم شروع به جستجو کرد و در نهایت به زمین رسید مشرق و مغرب و شمال و جنوب را جستجو کرد او را نیافت ، نگاه به این فکر کرد که شاید همین شخص روبرو باشد با علم رمل این جواب را یقینی داد و گفت تو برادرم جبرئیل هستی . 💡🧠 مطالب این کانال استثنائیست با ما باشید و به معلومات خود را بیفزاید  💡🧠   ارتباط با استاد ꧁ @mosharraf ꧂ کانال علوم غریبه و ماورائی https://eitaa.com/joinchat/1053818938Cfbc88f9a55 کانال علوم غریبه 👆 اولین و معتبرترین کانال در این علم
🖍 روزی خانمی نزد ملایی دعانویس آمد و از بدخلقیهای شوهرش گلایه کرد ملا بعد از بررسی متوجه شد مشکل خاص ماورایی ندارند ، ♦️زن اصرار به دعا داشت و گفت باید برای کاری کنی که او با من مهربان باشد 🔹 ملا ناچارا به او گفت: باشد چشم لیکن مواردی لازم دارد که بنده ندارم 🔸 زن گفت : هر چه باشد هرکجا که باشد برایت تهیه میکنم 🔹 ملا گفت : چند تار مو از یال شیر نر ،چند تار مو از ببر بنگال ، چند تار مو از گربه وحشی ....آیا میتوانی تهیه کنی ⁉️ 👈ملا در واقع خواست او رد یا منصرف کند اما نتوانست ناچارا او را دنبال نخود سیاه فرستاد یعنی کاری نشدنی ‼️ 🔸 زن گفت آری میتوانم ولی زمان میبرد . 🔹 ملا با تعجب 😳بسیار گفت : باشد هر وقت آوردی ۶ ماه بیشتر فرصت نداری 👈 زن رفت سراغ باغ وحش 😅 چند کیلو گوشت هم با خود برد و هر روز به شیر و ببر و گربه وحشی گوشت میداد ، یک ماه طول کشید آرام به انها نزدیک شد 😨😱 آنها با او ملایم و تو حدودی دوست شدند دست روی سر آنها کشید و انها را ناز میکرد و هر روز کارش این بود تا زمانی که با خود قیجی آورد و از هر کدام مقداری مو برید 😬😅 پس از ۳ ماه موها را برای ملا آورد 🔸و گفت : مواردی که لازم داشتی آوردم به قولت عمل کن، 🔹 ملا باتعجب 😳 گفت چگونه این کار رد کردی ⁉️ 🔸 گفت :جناب ملا نمی دانی چه سختیها کشیدم چه عذابها کشیدم هر روز کارم ناز کردن این حیوانات وحشی بود تا رام شدند 🔹 ملا گفت : بنده خدا اگر چندتا از این نوازشها را سهم شوهرت میکردی سریعتر و بهتر شوهرت با تو مهربان میشد ، نه تنها موی سر بلکه جانش را هم برای تو میداد 🌺 💡🧠 مطالب این کانال استثنائیست با ما باشید و به معلومات خود را بیفزاید  💡🧠   ارتباط با استاد ꧁ @mosharraf ꧂ کانال علوم غریبه و ماورائی https://eitaa.com/joinchat/1053818938Cfbc88f9a55 کانال علوم غریبه 👆 اولین و معتبرترین کانال در این علم
خود را درباره خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آگاه کنید: 📚 امام باقر علیه السلام به جنیان ویژگی دینشان را می آموزد. از سعدالاسکاف گفت: نزد ابوجعفر - علیه السلام - آمدم که می خواستم به او اذن بدهم، ناگهان شترها دسته دسته بر در می رفتند و صداها بلند شد، سپس مردم با عمامه‌هایی مانند کیسه‌های زینتی بیرون آمدند. و مردمی را دیدم که با عمامه بر علیه من بیرون آمدند، پس من آنها را نپذیرفتم؟ گفت: ای سعد می دانی آن ها چه کسانی هستند؟ گفت: نه، گفت: اینها برادران شما از جن هستند و از حلال و حرام و ویژگی های دینشان می پرسند. ❤️‍🔥 📗 مدینة المعاجز - سید هاشم البحرانی - قسمت پنجم - صفحه 36 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌸ا ، سالروز مروارید فاخر و علم ظاهری (علیه السلام) را به شما تبریک می گوییم در دنیا زیارت و در آخرت شفاعت ایشان شامل حال ما و شما باشد ان شاءالله ارتباط با استاد مشرف از طریق ایتا ꧁ @mosharraf ꧂ علوم غریبه مشرف و درمانهای ماورایی ꧁ eitaa.com/mavarai ꧂ اولین و معتبرترین کانال در این زمینه