📚 «طوفان طلاق» منتشر شد!
(کتابی تازه؛ نگاهی نو، به پدیدهٔ طلاق)
🖌 #نویسنده: #علی_اکبر_مظاهری
🌹 مژده ای دل...!
این کتاب، محصول سال ۱۴۰۲ است. البته مطالبی از آن، ثمرهٔ پژوهشها، اندیشهها، تجربهها، و مشاورههای سالیان دراز پیشین است، اما ساماندهی و تدوین آن برای انتشار، از آثار امسال است.
📖 محتوای این کتاب
موضوعهای این صحیفهٔ طلاقیه، چنین است:
۱. ماهیت طلاق را بیان کردهایم.
۲. ریشههای طلاق را نمایاندهایم.
۳. طلاقهای «ناروا» و «روا» را کاویدهایم.
۴. راههای پیشگیری از طلاقهای «ناروا» را بیان کردهایم.
۵. چگونگی مدیریت طلاقهای «روا» را نشان دادهایم.
۶. فصلی برای پس از طلاق و ساماندهی دوبارهٔ زندگی آوردهایم.
«طوفان طلاق» را از مؤسسهٔ انتشاراتی «خادمالرضا»ی قم، که ناشر این کتاب است، بطلبید.
به امید خدا.
۲۷ دی ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir
#علیاکبر_مظاهری_اصفهانی _ #پایگاه_اندیشوران_حوزه
🌐 http://mazaheriesfahani.ir
#وبسایت_علیاکبر_مظاهری
🌐 http://khademolreza.com
#خادمالرضا
💎 «آن»های عارفان
🖋 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری
عارفان هردمی دو عید کنند
عنکبوتان مگس قدید کنند
در این «آن»؛ همین الان، نیمههای شب ماه رمضان، دارم «کشفالاسرار» را میخوانم؛ سورهٔ الانسان. چه حلاوتی!
صاحبدلی (که نامش را «مولوی _ شمس» نهادهام؛ زیرا مولویوار، شیفتهٔ شمسی است)، پیام داد:
«معذرت که این وقت شب مزاحم شدم. نماز که میخوانم، از آن لذت نمیبرم. دوست دارم به خدا نزدیکتر شوم. باید چهکار کنم؟ میشود من را پلهپله ببرید بالا؟ باید چهکار کنم؟»
گفتم: از قضا وقت خوبی است. مزاحمتی هم نیست که معذرت بخواهد.
اکنون چنین کنید:
۱. هیچ لذتی، مطلقاً، به لذت عبادت نمیرسد.
بهتر بگویم: لذت عبادت، از همهٔ لذتهای جهان، بالاتر است؛ همهٔ لذتهای بردنی، چشیدنی، اندیشیدنی.
این معنا را به دل و ذهنتان تلقین کنید تا باور کنند. آنگاه با همهٔ وجودتان، آن لذت بیبدیل را ادراک کنید.
۲. عادتهای ستبرشدهٔ عبادتهایتان را بشکنید. یکنواختی، دلزدگی میآورد، یا کسالت یا ملالت. نمازهایتان را تطور دهید؛ طوربهطور کنید. با حفظ واجبات نماز، شکلهای عادتشدهٔ آن را بشکنید. زمانها، مکانها، بیانهای آن را گوناگون کنید. چونان عارفانی باشید که در هر دمی دو عید دارند؛ این «آن»، عیدشان است. در «آن» بعدی، عیدی دیگر دارند. اما عنکبوتان، (دور از جان خودمان)، عادت دارند مگسان شکارکردهٔ خود را کهنه کنند.
عارفان هردمی دو عید کنند
عنکبوتان مگس قدید کنند
۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
۲۵ ماه رمضان ۱۴۴۳
بازنشر: ۸ فروردین ۱۴۰۳
🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 شب قدر؛ عاشقانگی، کلافگی!
🖋 #نویسنده: #علی_اکبر_مظاهری
کسی، از این بنده پرسید: «شب قدر، برای احیا، کجا رفتی؟»
گفتم: «بیابان!»
گفت «چرا بیابان؟»
گفتم: آنجا من بودم و خدا. فقط. باهم عاشقی کردیم. مناجات کردم. گریه کردم. برای خدا ناز کردم. با او درد دل کردم. خدا نجواهایم را شنید. اشکهایم را دید. نازم را خرید. معاشقهٔ شیرینی داشتیم.
دَرِ دل او باز شد و، با افسوس، گفت: «اما من کلافه شدم. دوست داشتم احیایم در مسجد باشد. به مسجد محلهٔمان رفتم. گردانندگان تعزیهٔ شب قدر، دمار از من و دیگران بر آوردند. تعزیهشان آنقدر داغ و دراز بود که فرصتی برای احیای اصلی و قرآن برسرگرفتن باقی نماند. مجالی برای نجواهای عارفانه نگذاشتند. به سحریخوردن هم نرسیدیم.»
کلافه بود؛ کلافهٔ کلافه. بسیار نالید.
گفتمش: تا بوده چنین بوده و تا هست چنین است! اینان در اندیشهٔ داغکردن بازار خودشاناند. به حرف هیچکس هم گوش نمیدهند.
آیتالله جوادی آملی، بارها و بارها و در محافل و در مجالس و در مجالهای گوناگون، گفتند: «چنین نکنید. دعا را با روضه آمیخته نکنید»، اما اینان گوش نکردند و نمیکنند و نخواهند کرد.
اینان چونان آن تعزیهگردانانیاند، که به گفتهٔ شهید مطهری، مرحوم آیتالله بروجردی به آنان گفت: «شما مقلد چه کسی هستید؟»
همگی گفتند: «مقلد شما.»
ایشان گفت: «من بسیاری از این کارهایی را که شما در تعزیهها و هیئتها و دستههایتان میکنید، جایز نمیدانم.»
آنان درنگی کردند. به همدیگر نگاه کردند و گفتند: «ما، در روزهای دیگر، مقلد شماییم، اما در دههٔ محرم، مقلد دلمانایم»!
و اینجا تنها جایی بود که فتوای آیتالله بروجردی، آشکارا، شکسته شد.
#بازنشر: ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ (۲۳ ماه رمضان ۱۴۴۵)
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir