eitaa logo
💟👈مذهبـے طوࢪ♡ツ
440 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
105 فایل
༺﷽༻ 💛🌻دݪگرم خُدٰایـےاَم،ڪھ بٰا تَمام بَدۍ هٰایَم باز هَوٰادٰار دِلم اسٺ...❥ ツ اَلـّٰلـھُـمَ الـࢪزُقـنـٰا شَـــہــ💔ـٰادَٺ:) ڪُپـۍ؟! وٰاجِبہ مُؤمِن✌🏻 اࢪٺباط با ادمیݩ⬅: @Fatemeh_884
مشاهده در ایتا
دانلود
••• پِیِ‌ کدام نخود‌سياه‌ بفرستم‌ دلم‌ را؟! وقتی‌ فقط‌ بهانه حرم را‌ گرفته‌است :) 💚🌱 ✨🕊 🌼@MazhabiiiTor🌼
•👑💫• ᴅᴏ ɴᴏᴛ ʙᴇ ᴜᴘsᴇᴛ ᴀᴛ ᴀʟʟ ʙᴇcᴀᴜsᴇ ᴛʜere ɪs ɴᴏ ᴏɴᴇ ᴡʜᴏ ʜᴀs ʏᴏᴜʀ ᴀɪʀ ғᴏʀᴇᴠᴇʀ☔️ اصلاناراحٺ‌نباش،🖐🏻 چرا؟!👀❗️ چون‌یڪےهسٺ‌ڪھ‌🌸🌱 همیش‌هواتۅتاابدداࢪھ!✨ خدا❤️ 🦋 🌱 🌼@MazhabiiiTor🌼
"♥️🖇" ࢪفیق‌شهیدیعنی:😇 ٺـوے‌اوجِ ‌نا‌امیدے..،🌱 یڪ ‌پاࢪٺے‌بین‌ٺو‌و‌خـدا‌بشھ🍂 |^و‌جـوࢪ‌ے‌دستٺ‌ࢪو‌بگیرھ🌟 ڪھ‌متوجه‌نشی (: ♥🌿‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🕊 🌻 🌼@MazhabiiiTor🌼
💟👈مذهبـے طوࢪ♡ツ
🌙 ••فـ͜͡ـے🌱•• ••قَلبـ↺ـ♥️ـ↺ــے•• ••✿مَحڪـومِھ✿🍭📎•• •• حُبُڪِ͜͡ 🔒⇲🗝•• ••خـღ͜͡ــدا⛓💡•• ♡حُبُّ اللــــہ♡ 🌷 🌼@MazhabiiiTor🌼
💟👈مذهبـے طوࢪ♡ツ
‹🖤🎼› ‌ مـن‌عبدِفقیـرتوخیرِڪثیر امیـر؎حُ‌ـسین‌ونعـمِ‌الامیر...シ!🖐🏻" .. ✨ 🌼@MazhabiiiTor🌼
‹🖤🎼› ‌‌ بہ‌دم‌الح‌ـسین‌یـٰااللّٰہ العجـل‌یـٰابقیہ‌اللّٰہ🌿..!' 🌺 🌼@MazhabiiiTor🌼
💟👈مذهبـے طوࢪ♡ツ
‹🖤🎼› ‌‌ بہ‌دم‌الح‌ـسین‌یـٰااللّٰہ العجـل‌یـٰابقیہ‌اللّٰہ🌿..!' #خادم_الزهرا🌺 🌼@MazhabiiiTor🌼
‹💚🌱› ‌‌ اگرامـٰام‌زمـٰان‌غیبت‌ڪرده‌است، این‌غیبت‌مـٰاست‌نہ‌غیبتِ‌اـو☝️🏻..!' این‌مـٰاهستیم‌ڪه‌چشمـٰان‌خـودرآبستہ‌ایم، این‌مـٰاهستیم‌ڪه‌آمـٰادگۍندآریم...シ!🍂" 🦋 🌼@MazhabiiiTor🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 😍 بِیـت‌الغزَل‌ِ نـٰاب‌جَھـٰان‌چـٰادرِمِشڪۍست تَڪ‌دختَر؎ اَزمَذهَبیـٰان‌سوژھ‌‌؎ ِشِعراَست 🌈 🌼@MazhabiiiTor🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋 💫 مے گویند : آخࢪ چه کسے حوصله "چادࢪ" ࢪا داࢪد؟! بله دࢪست است😌✨ زهـࢪایے بودن لیاقت می خواهد🙂♥️ 🌊🦋 🌼@MazhabiiiTor🌼
وا،کانال به این خوبی ادمین ها به این خوبی چرا لف میدین،واقعا که _____________________________🌸🕊 سلام✨ 😂😅لطف دارید🙏😍🌺 🦋
سلامی دوباره پارت 19 الی 23 نیست _____________________________🌸🕊 سلام✨ براتون ریپلای میکنم😇🦋 🌙
خیلیییی ممنون که دیشب زود رمان قرار دادین و یه چیزی میگم تمیشه دیر به دیر پارت بزارین که رمان دیر تر تموم شه آخه این واقعا قشنگه و مطمئنم وقتی این رمان با من بمان ، تموم بشه هزار بار میخونم و گریه میکنم  _____________________________🌸🕊 سلام✨ سپاس از شما🙏🌺 امشب پارت های پایانی رمان داخل کانال بارگزاری میشه😁 ولی این قول رو بهتون میدیم که به زودی دوباره یه رمان جذاب تر رو داخل کانال قرار میدیم ان شاءالله...😌😉🧡 ممنون که مارو همراهی میکنید🌈🌹✨ 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باتمام‌وجو‌د کࢪدیم،، نہ‌نعمتهایش‌ࢪا‌ ا‌زماگرفت‌؛ونه‌گناهانمان‌را‌فاش‌کࢪد اگر‌بندگی‌اش‌ر‌امیکردیم‌چہ‌میکࢪد؟؟؟😞 • 🥀 🌼@MazhabiiiTor🌼
‌ سلام‌ومہربونۍخدا💕 •🚎> چندروزپیش‌‌کہ‌درباره‌ و توےفضاے میگشتم‌وبرسی‌میڪردم‌بہ‌یہ‌پستی‌برخوردم کہ‌یہ‌آقاپسرےداشتن‌صحبت‌میڪردن وقتی‌خانوم‌ رومیبینن‌چہ‌اتفاقی براشون‌میوفتہ. تصورات‌واحوالاتشون‌بعدازدیدن‌اون‌خانوم‌چطوره واینکہ‌میگن‌سرتوبندازپایین، وراهتوبرو،اینکہ‌دیگہ‌تاڪجا؟نگاه‌ناگہانی‌بیوفتہ چطور؟ وخلاصہ‌ڪلی‌حرف‌و امایہ‌چیزےدرباره‌این‌شنیدم‌کہ‌چرامرداےما گاهۍبہ‌ماوپوششمون‌گیـرمیدن‌ومیگن‌خوب نیست‌و... میدونین‌چـرا؟ چون‌ هاےخودشون‌رودرباره ماو میدونن❗️ اونامیدونن‌اگہ‌مابایہ‌ نامناسب‌بریم آقایون‌دیگہ‌چہ‌تفکرات‌وتصوراتی‌دارن‌ازمـا واین‌اصلا‌براشون‌خوشایندنیست! دوست‌ندارن‌اتفاقی‌کہ‌توسط‌چشمشون ازیہ‌خانوم‌با دیدن‌براے دختر،همسر،خواهر..خودشون‌هم‌بیوفتہ! (حالاشایدم‌نبینن،بعیده‌این‌اماخب‌دیگہ‌همجنساے خودشونوکہ‌دیگہ‌میشناسن.درستہ؟) وبیشترعصبانیت‌ازایرادگرفتن‌ خانوما توسط‌آقایون‌هم‌برهمین‌دلیلہ▫️ • • ●البتہ‌بگیم‌کہ‌همہ‌چیزتوےزندگی ومیزان‌داره‌وباید داشتہ‌باشہ! نہ‌بی‌قیدوبند‌ونہ‌زندانۍدرقفس‌ودر ے رهایی‌وترس‌ازرهابودن! ⚠️خلاصہ‌کہ‌گاهۍباید‌بہ‌آقایونم‌ بدیم وازهمہ‌مہمتربراےخودمون‌ قائل‌بشیم.✅ • 🌷💫 🌼@MazhabiiiTor🌼
.• من جوانان عزیز را به یک مجاهدت حقیقی دعوت می کنم مجاهدت فقط جنگیدن و به میدان جنگ رفتن نیست کوشش در میدان علم و تحقیق نیز جهاد محسوب می شود . . [ امام‌خامنه‌ ای] 🎀 🌼@MazhabiiiTor🌼
🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀🌼🍀 🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀 🌼🍀 🍀 تو کسی که خنده اش طعم زمستان میدهد/ من همان که ابتدایش بوی پایان میدهد/ خوب میدانم که یک شب ، یک شب بی انتها/ عشق روی دستهای بی کسم جان میدهد *** منتظر پشت شیشه اتاق ایستاده بود تسبیحش را در دستش فشرد و گفت:خدایا من ازاده رو از خودت میخوام....نذر میکنم اگه حالش خوب شه هرسال اربعین پیاده تا کربلا بریم دیگر طاقت درد کشیدن های ازاده را نداشت -یا امام حسین یه عمر به عشق خودت نوحه خوندم روضه خوندم حالاهم منت نمیزارم فقط بیا و روی منو زمین ننداز فردا عاشوراس تورو جون زینبت دعا کن ازاده خوب شه از خدا بخواه بهم برش گردونه دستی روی شانه اش قرار گرفت ک برگشت محمد:حالش چطوره؟ -دکترش گفت اگه تا فردا حالش بهتر نشه ممکنه دیگه هیچ وقت نتونه چشماشو باز کنه شدیدا مسموم شده خودش را در اغوش مردانه محمد انداخت:اشوبم محمد..اشوبم..برای حال دلم دعا کن..برای ازاده دعا کن -خدابزرگه..تنها کاری ک از دستمون برمیاد دعا کردنه از او جدا شد و گفت: -امیر علی خوبه؟ -مامان پیشش موند نرگس مضطرب گفت:بیچاره امیرعلی بدون ازاده دق میکنه محمد اخمی کرد و به کمیل اشاره کرد که نرگس با گریه سرشو تکون داد و پایین انداخت -راستی کمیل..امروز حاج رضا زنگ زد قرار بزاره امشب مسجدشون نوحه خونی کنی امشب شب عاشوراس بهش میگم حالت مساعد نیست و کنسلش میکنم... دستش را روی شانه ی محمد زد و گفت:نه میرم -ولی حالت خوب نیست -حال من اونجا بهتر میشه .... 🌼@MazhabiiiTor🌼 🍀 🌼🍀 🍀🌼🍀 🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀🌼🍀 🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀
🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀🌼🍀 🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀 🌼🍀 🍀 سربند مشکی رنگش را به سرش بست و میکروفون را دستش گرفت چشمانش را بست و از اعماق وجودش گفت:یا حسین به عشق خودت بدون هیچ چشم داشتی میخونم به چهره ی امیر علی که کنار محمد ایستاده بود خیره شد و شروع به خواندن نوحه ای از بنی فاطمه کرد -باید قلبم برا تو حرم باشه باید قلبم براتو حرم باشه دائم بساط روضه ی تو علم باشه باید قلبم براتو حرم باشه دائم بساط روضه ی تو علم باشه وقتی زندگیم شده عاشقی و دلبرم حسینه روز و شب ندارم حرف اول و اخرم حسینه صرف تو شد همه روز شب و های من با تو سر شد شب و روز و دنیای من حسین اقای من ...اقای من به امیر علی که از ذوق شنیدن صدای پدرش نامتوازن سینه میزد لبخندی زد و با شوق بیشتری خواند چشمانش را بست و بار دیگر در اعماق وجودش دعا کرد با شنیدن صدای زنگ گوشی اش دلش ریخت ولی همچنان با اشک به خواندن ادامه داد:بین عاشقا تو دنیا بخدا بهترین حسینه وقتی مقصد تموم عاشقا اربعین حسینه بین عاشقا تو دنیا بخدا بهترین حسینه وقتی مقصد تموم عاشقا اربعین حسینه بعد از تمام شدن نوحه امیر علی در اغوشش جای گرفت که گونه اش رابوسید و اشک هایش را پاک کرد:بابایی همونطوری ک گفتی کلی واسه مامان دعا کردم ک زودتر خوب خوب شه و برگرده پیشمون -قبول باشه پسرم به صفحه ی گوشی اش نگاه کرد ک دید نرگس با او تماس گرفته بود دوباره به او زنگ زد ک بعد از چند بوق برداشت صدای گریان نرگس را که شنید تمام وجودش فروریخت امیر علی را روی زمین گذاشت و گفت:چیشده؟ با گریه گفت:زودتر خودتو برسون بیمارستان .... -ازاده چی شده ؟؟؟؟ - دکترش گفت حالش بهتر شده گفت تونستیم بیشتر سمیت گازو خنثی کنیم لبخندی زد و گفت:یعنی خطر رفع شده؟ -تقریبا اره...خدا بهت برش گردوند کمیل ...به امیر علی رحم کرد زیر لب گفت :خدایا شکرت از بقیه خداحافظی کرد و پیشانی بندش را باز کرد رو به امیر علی گفت: - بابایی ،بزن بریم پیش مامانت با ذوق گفت:واقعنی؟ -اره پسرم یک دو سه که گفتم بدو بریم هردو با شوق میان هیئت میدویدند محمد با لبخند محو نشدنی به انها خیره شد و رفتنشان را تماشا کرد .... 🌼@MazhabiiiTor🌼 🍀 🌼🍀 🍀🌼🍀 🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀🌼🍀 🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀
🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀🌼🍀 🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀 🌼🍀 🍀 🎈 نوای نوحه حاج محمود کریمی از بلندگو های ماشین در اطراف پیچیده بود حس و حال خاصی را ایجاد کرده بود -شهید گمنام خوش نام تویی گمنام منم کسی که لب زد بر جام تویی ناکام منم گمنام منم بازهم شهید گمنامی که یادگاری از دوران جنگ بود را از جبهه های حق با ماشین سمت تهران میبردند ازاده با گریه بازوی کمیل را گرفت و گفت: از جونشون به خاطر ما گذشتن کمیل سرش را تکان داد و گفت:به خاطر اونام ک شده باید حقمونو ادا کنیم و حسینی زندگی کنیم سربند یا حسین به پیشانی اش بسته بود و همراه هم سمت کربلا قدم برمیداشتند تا اولین نذرشان را باهم ادا کنند زائران پیاده امام حسین همه حال و هوای خاصی داشتند ازاده:ارزو دارم وقتی امیر علی بزرگ شد مثل تو نوحه خون امام حسین باشه کمیل لبخندی زد و گفت:میخوام پسرمو حسینی بار بیارم با عشق بهم نگاه کردند و به راهشان ادامه دادند چیز زیادی تا اربعین نمانده بود .... -بوی تنت میگه حسین پیراهنت میگه حسین اومدنت میگه حسین خاک بدنت میگه حسین حسین میزبانان بر سر راه ایستگاه های صلواتی زده بودند و مرتب به عشق امام حسین هرچه داشتند نثار زائران راه عشق میکردند همه جا بوی عطر کربلا را میداد و چه خوب است روزی همه دنیا بوی عطر عشق حسینی به خود بگیرد -شکوه خورشید جاوید تویی فانی منم تویی رها و محبوسِ زندانی منم اومدی تا ،بگیری امشب دستمو ببینی قلبِ خستمو واکنی چشم بستمو گفتی و ما میگیم حسین مثل شما میگیم حسین با شهدا میگیم حسین تا کربلا میگیم حسین حسین 💞💞💞💞💞💞 سپاس از همراهی همه عزیزان.. امیدوارم لذت برده باشید! 🌼@MazhabiiiTor🌼 🍀 🌼🍀 🍀🌼🍀 🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀🌼🍀 🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀
💟👈مذهبـے طوࢪ♡ツ
🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🌼🍀🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀🌼🍀 🌼🍀🌼🍀 🍀🌼🍀 🌼🍀 🍀 #بسم_الرب_الشهدا_والصدیقین #با_من_بمان_49 #قسمت_اخر🎈
دوسٺاݩ عزیزم...امیدوارم از خوندݩ ایݩ رماݩ لذٺ برده باشید...😇 حلال ڪنید اگر در گذاشٺݩ پارٺ ها تأخیر ایجاد شد...🙏🙃 همانطور ڪہ گفتم،بہ زودے رماݩ جذاب ترے داخݪ ڪانال قرار میگیره ان شاءالله😉👌 منتظرش باشین...😌🦋 سپاس از همراهیٺوݩ...✨🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا