eitaa logo
💟👈مذهبـے طوࢪ♡ツ
437 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
105 فایل
༺﷽༻ 💛🌻دݪگرم خُدٰایـےاَم،ڪھ بٰا تَمام بَدۍ هٰایَم باز هَوٰادٰار دِلم اسٺ...❥ ツ اَلـّٰلـھُـمَ الـࢪزُقـنـٰا شَـــہــ💔ـٰادَٺ:) ڪُپـۍ؟! وٰاجِبہ مُؤمِن✌🏻 اࢪٺباط با ادمیݩ⬅: @Fatemeh_884
مشاهده در ایتا
دانلود
رویای عشق پارت بیست و نهم وقتی رفتیم خونه خونواده کیان اومدن دورمون و سوال پیچمون کردن کجا بودید؟ وایی خاک به سرم کیان چرا اینقدر خون الودی؟ تو کجا رفته بودی؟ و ....... کیان همشون رو هل داد اونور و همونطوری که دستمو گرفته بود رفتیم سمت اتاق ازش ترسیده بودم هیچوقت اینقدر عصبی نبود وقتی رفتیم اتاق درو قفل کرد و روش و برگردوند سمتم یه نگاهی از سر تا پام بهم کردو رفت و نشست رو تخت از سکوتش از نگاه های عصبیش خیلی ترسیده بودم بیش از حد طوری که زبونم بند اومده بود و هیچی نمیتونستم بگم ولی کیان سکوتش رو شکست و شروع به داد زدن کرد _ دو ماهه خواب ندارم صبح تا شب دنبالت بودم از این شهر به اون شهر بیست بار رفتم شمال هزار بار کل شهر رو گشتم نبودی که نبودی داشتم دق میکردم تنها چیزی که خوردم اب بوده اونوقت شبنم باید به من زنگ بزنه بگه که زنت با یوسف نامزد قبلیش تو خیابون دانشگاه در حال قدم زدنن؟ اره اسم شبنم رو که شنیدم حس بدی بهم دست داد و مطمئن شدم از حدسی که همون اول زدم خواستم که راست و حسینی همه چیو بگم ولی کیان امون نمیداد معلوم بود که وقتی نبودم خیلی ناراحت بوده و از اون صحنه خواستگاری وسط خیابونم خیلی عصبی بود منم نتونستم دووم بیارم و بغضم و بیشتر از این نگه دارم پس بغضم شکست و دونه های اشک یکی پشت سرهم روی گونه هم میغلتیدن کیان وقتی دید دارم گریه میکنم دادوبیداد رو تموم کرد و یه دست رو ماهای پریشونش کشید و گفت + یاس من دوست دارم چیکار کنم که بفهمی اگه دوست نداشتم میزاشتم که اون مردتیکه هر چی دلش میخواد بین اون همه ادم بهت بگه اگه دوست نداشتم کل این دوماه دنبالت نمیگشتم یاس من زیر قولم زدم نتونستم که خوشبختت کنم ولی تو هم درک کن منو اخه با این وضیعت من فرار کردنت از بیمارستان چی بود از حرفهاش معلوم بود که اروم شده البته حرفاش منم اروم کرد و تونستم همه چی رو براش توضیح بدم بعد از تموم شدن حرفام چند لحظه سکوت کرد و بعد گفت پاشو بریم خونه خودمون یه چند ماهی قراره پیشت بمونم +فقط چند ماه؟ _ نه بعد از اون هفته ای سه بار پیش تو ام چهار بار پیش این حالا پاشو بریم + وایسا اول دستتو ببندم کلا خونه _ باشه اول بزار برم حموم لباسینامم عوض کنم بعد +باشه برو کپی🚫 💞@MazhabiiiTor💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😔سلام دوستان اولین سالگردشهیدحاج قاسم سلیمانی روبهتون تسلیت میگم😭😭
AUD-20201208-WA0146.mp3
11.83M
جان خود را فدای جانان کرد حاج قاسم هنوز هم زندس
رمان حنان🦋 به نام خدا🌷پارت2 الله اکبر_الله اکبر_باصدای اذان گفتن پدرم چشمانم راآهسته بازکردم پدرم نمازش راشروع کرده بود، چقدرزیبابامعبودخودسخن ميگفت. باتمام وجودنگاهش می کردم، چقدردلم برایش تنگ شده بود!انگارچندسال است که اوراندیده بودم.خدایامراچه شده بود؟ که اینقدرغرق دروجودپدرم شده بودم؟! ناگاه طنین صدای پدرم به گوشم رسید، بنتی، بنتی، حبیبی، حنان، تازه به خودم آمدم وگفتم: بله پدرجان؟ پدرم گفت: وقت نمازاست.ودرهمین حال قرآن رابازکردتاتلاوت کند. بلندشدم ونمازم راخواندم، کتری راکه ازشب پیش پرکرده بودم راروی بخاری گذاشتم ، ولی احساس کردم که هیزم بخاری کم است ، انگاررمق(توان) گرم کردن خانه رانداشت. پدرم آنقدرزیباقرآن میخواندکه دلم نیامدصدایش بزنم.پس خودم تصمیم گرفتم که به انبارروی پشتبان بروم وهیزم بیاورم. 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 🦋@MazhabiiiTor🦋 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
بر بدرالتمآم جہان . . .(:😌✋•|🧡|• عطـرتو بـراے زنده شدڹ همہ شہر، ڪافي است و نسیم هر روز،🌬 تو را در لا بہ لاے رگہاے ما، جارے مي‌ڪند ڪاش هرگز عطر تو را، در لا بہ لاے شلوغي‌هاے دنیا گم نڪنیم♥ 🌤🌤 ╔═🍃🕊🍃═════╗ @MazhabiiiTor✨💚✨ ╚═════🍃🕊🍃═╝
آی‌رفقـا در تـاریخ بنویسید و به آیندگان بگویید ما در خوابِ ناز بودیم که او رفت ..💔🥀 ----------------------------------------------------------- 🎀@MazhabiiiTor🎀
. . +تو نباشے شنبہ همـ جمعہ‌ے دلتنگےِ توستـ💚 تا نیایے جمعہ انگار↓ بہ پایان نرسد🦋 . ...♡ 🌼@MazhabiiiTor🌼
یاد بگیریم بدی ها رو نبینیم، نگوییم، نشنویم...😌💛 °•🦋@MazhabiiiTor🦋•°